رادیو زمانه > خارج از سیاست > با همسایگان > «عروسربایی» رسم قدیمی مردم قرقیز | ||
«عروسربایی» رسم قدیمی مردم قرقیزشهزاده سمرقندیباز با یک برنامهی دیگر از «همسایگان» با شما هستم و امروز بیشتر از رسم و آیینهای مردم آسیای میانه خواهم گفت.
چند سال پیش با خانم فریده حیات در لندن آشنا شدم و با ایشان صحبت گرمی دربارهی سفرهایشان به کشورهای مختلف آسیای میانه داشتم. خانم حیات نویسنده و پژوهشگر مسایل اجتماعی است. وی هماکنون در حال نوشتن کتاب بسیار جالبی دربارهی «عروسربایی در قرقیزستان» است. کتابی که خود فریده حیات از آن بهعنوان یک رمان بر اساس دیدهها و نوشتههایهایاش در این کشور نام میبرد. خانم حیات امروز میهمان برنامهی ما است و از رسم «عروسربایی» در قرقیزستان خواهد گفت. رسمی که با خشونت، شادی و غصهها آمیخته است. رسمی که از قدیمیترین رسوم در منطقهی آسیای میانه به شمار میرود. صحبت را از روزگار زنان در این منطقه آغاز میکنم و از خانم حیات میپرسم که روزگار بر زنان در قرقیزستان چگونه میگذرد؟ در آسیای میانه، بهطور کلی بین شهرنشینان، بهخصوص شهرهای بزرگ و از سویی روستانشینان تفاوت زیاد است. در تاشکند یا مثلا بیشکِک مردم خیلی بیشتر مدرنیزه شدهاند و فرهنگ روسی نیز در این شهرها تا حدی غالب است. ولی وقتی به جاهای دورتر، به شهرهای کوچک و روستاها میرویم، میبینیم که آداب و رسوم سنتی بیشتر حکمفرماست و در این مناطق محدودیتهای زنان و تبعیض در حق آنان قویتر است. میتوانم بگویم در قرقیزستان، بهخصوص در شهرهای بزرگ و در میان اقشار متوسط و تحصیلکرده، در مقایسه با ازبکستان یا تاجیکستان، زنان آزادی و استقلال عمل بیشتری دارند. کلا در میان قرقیزها و قزاقها، شاید به خاطر تاثیر بیشتر فرهنگ روسی و یا به این دلیل که هماکنون مردم شهرهای این دو کشور تمایل بیشتری به غرب پیدا کردهاند، زنان از آزادیهای بیشتری برخوردار هستند. آنچه در زندگی روزمرهی مردم و بهخصوص در زندگی زنان منطقه، توجه شما را به خود جلب کرد، چه بود؟ مشاهدهای که من در ازبکستان داشتم، رفتار مردان با زنان (البته بهطور کلی) تا حدی پدرسالارانه و مردسالارانه است و محدودیتهای بیشتری برای زنان وجود دارد. البته باز هم در میان اقشار مختلف این رفتار متفاوت است. اما تبعیض و شوونیسم مردسالارانه و همینطور خشونت بر علیه زنان را در ازبکستان بیشتر دیدم. رسمی که شاید بیشتر قابل توجه است و در میان قرقیزها رواج دارد، مسالهی «عروسربایی» است که ریشهی آن به تاریخ قرقیزستان و سنتهای قدیمی این منطقه برمیگردد.
در دوران حکومت شوروی، این رسم را ممنوع کرده بودند و خیلی کم شده بود. البته هنوز انجام میگرفت اما به مقدار بسیار کمی. ولی آمارگیریهای انجام شده حاکی از آن است که پس از دورهی استقلال، این رسم دوباره به میزان بیشتری رواج یافته است. عروسربایی به این صورت انجام میگیرد که مردان جوان در خیابانها میگردند و وقتی از دختری خوششان میآید، با دوستانشان جمع میشوند، دختر را میدزدند. یا این که ممکن است از قبل هم با آن دختر آشنایی داشته باشند. در هر حال دختر را میدزدند، با خود به روستا یا شهر خودشان میبرند و در آنجا مراسم عروسی برگزار میکنند. در اکثر موارد نیز این دختران چون خیلی جوان هستند، میترسند و جرأت و جسارت ایستادن در برابر این مساله را ندارند و مجبور به ازدواج میشوند. ضمن این که اگر ازدواج نکنند و به میان خانواده برگردند، باعث بدنامی خانواده میشود. چون بازگشت این دختران بدنامی محسوب میشود، آنها خیلی تحت فشار هستند که در صورت چنین اتفاقی، تن به ازدواج بدهند. وجود چنین رسمی موجب نمیشود که دختران از رفتن به خیابان، کوچه و یا دانشگاه خودداری کنند؟ تا حدی دخترها را میترساند. اما چارهای ندارند و مجبورند به زندگی معمولیشان ادامه بدهند. ولی همیشه این ترس و لرز در دخترها هست. این رسم در قوانین قرقیزستان چه جایی دارد؟ قانون این رسم را ممنوع کرده است، ولی انجام میشود. همانطور که در قوانین حکومت شوروی هم ممنوع بود ولی بالاخره بهطور محدودی اجرا میشد، الان هم همینطور است و علیرغم ممنوعیت قانونی این جریان واقع میشود. چرا که این رسم تا حدی جزو فرهنگ این کشور به حساب میآید. آنطور که من مشاهده کردهام و در مصاحبههایی که انجام دادهام شنیدهام، برخورد پلیس هم در اکثر مواقع بر این مبناست که «خُب، این جزو فرهنگ ماست»! یعنی این مساله را تاحدی طبیعی محسوب میکنند که وقتی مرد جوانی به دختری علاقه پیدا کند و بخواهد با او ازدواج کند، او را بهزور تصرف کند، به درون خانوادهاش ببرد و با او ازدواج کند. به همین دلیل هم خیلی جدی با این مساله برخورد نمیکنند و جلوی آن را نمیگیرند. شاید هم یک دلیل مساله این است که این رسم بیشتر در میان قشرهای پایین و فقیر اجرا میشود تا اقشار بالای اجتماعی. مثلا برای دخترانی که پدران بانفوذی دارند، این اتفاق کمتر پیش میآید، چون در این موارد کسی جرأت چنین کاری را ندارد. ربودن دختران و مجبورکردنشان به ازدواج اجباری، خیلی شبیه به تجاوز به نظر میرسد. بله، درست است. قانون هم به این مساله توجه دارد و آن را ممنوع کرده است. منتها چون در فرهنگ مردم خیلی جا گرفته است، در کل مردم این رسم را به آن صورت بد نمیدادند که بخواهند با آن برخوردی جدی داشته باشند و از اجرای جلوگیری کنند. اگر با این مساله برخورد جدی میشد، اصلا تا این حد پیش نمیرفت. اما متاسفانه وقتی پلیس میبیند چند جوان دارند دختری را به زور میبرند، میرود با آنها صحبت میکند و اگر بگویند که مراسم عروسربایی است، عقب میکشد. در حالی که اگر پلیس در همین زمان برخورد کند، به همین راحتی نخواهد بود. ولی متاسفانه فرهنگ این را قبول کرده است. خود شما مشاهدهای در این زمینه داشتهاید و یا با خانوادههایی که با دید مثبت به این رسم نگاه میکنند، روبهرو شدهاید؟ بله، خیلی! من در مورد این موضوع، بهخصوص تحقیق کردهام. در سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ به مدت یک سال استاد دانشگاه امریکایی بیشکک بودم و در ارتباط با این موضوع بین دانشجوهایام تحقیق کردم. همچنین یک سری تحقیقات جامعهشناسان غربی راجع به این رسم را مطالعه کردم. هم مشاهدهها و برخوردهای شخصی خودم و هم مقالاتی که میخواندم، این نکته را تایید میکنند که خیلیها این رسم را طبیعی و معقول محسوب میکنند. حتی در میان دانشجویان من، تعدادی بودند که در خانوادههایشان اینگونه ازدواجها پیش آمده بود.
مثلا از میان سه دایی یکی از دانشجویانام، دو دایی او اینطور ازدواج کرده بود یا بودند دانشجویانی که خواهر یا مادرشان به این فرم ربوده و ازدواج کرده بودند. یعنی به نظر میآمد این رسم خیلی رایج بود. از تمایل به غرب و مدرنیته در میان ساکنین شهرهای بزرگ قرقیزستان صحبت کردید، زنان فعال قرقیزستان به این مساله چگونه نگاه میکنند؟ برخوردهایی با این مساله شده است و هنوز هم میشود. برای نمونه در بهار ۲۰۰۳ به شهر «نارین» رفتم. شهر نارین منطقهای خیلی کوهستانی است و نزدیک مرز چین قرار گرفته است. ۹۸درصد جمعیت این شهر قرقیز هستند. نارین از این بابت شهرت دارد و خیلی وقتها دخترانی را که میدزدند به این شهر میآورند. اما در همین شهر یک ان.جی.او برای مبارزه با این رسم تشکیل شده است که من مصاحبهای نیز با آنان انجام دادم. این ان.جی.او از حمایت جمعیتهای خارجی نیز برخوردار شده بودند که بتوانند با این رسم مبارزه کنند. یکی از کارهایشان هم این است که به دخترهای جوان هشدار بدهند و چگونگی برخورد با این مساله را به آنان آموزش بدهند. چگونه آموزشی به دختران میدهند؟ مثلا دختران چهکار باید بکنند که ربوده نشوند؟ یکی از مهمترین کارهای این ان.جی.او این است که به اطلاع دختران برسانند، این کار از نظر قانونی کاملا ممنوع است و به دختران بفهمانند که آنها میتوانند قانونا با آن مبارزه کنند. بعد هم یک سری بحثهای فرهنگی با آنان صورت میدهند و سعی میکنند در این دختران جوان قدرت دفاع از حقوق خودشان را تقویت کنند. روی جنبهی حقوقی مساله و حق قانونی این دختران خیلی تاکید میکنند که خیلی هم مهم است. چون پیش آمده که دختران دانشجو بهخصوص در بیشکک ربوده شدهاند، اما آنها تن به ازدواج اجباری ندادهاند. بهطور مشخص، دو تن از دانشجویان دانشگاه ربوده شده بودند، اما پافشاری کرده بودند و خانواده مجبور شده بود آنها را برگرداند و خانوادهی خودشان هم آنها را پذیرفته بودند. اما در عین حال با مواردی هم برخورد داشتم که متاسفانه به اشکال دیگری پیش رفته بود؛ خواهر یکی از دانشجویان من که ربوده شده بود، هنگام فرار کشته شد. معلوم هم نبود که آیا او تصادفا هنگام فرار به رودخانه افتاده است و یا او را کشته بودند. به هرحال متاسفانه در رودخانه غرق شد. به دختران ربوده شده تجاوز هم میشود یا صبر میکنند تا عروسی برگزار شود و مطابق رسم قدیمیشان، پس از عروسی همخوابگی کنند؟ در اکثر موارد تجاوز نمیشود. چون معمولا میخواهند که رابطهشان با آن دختر حالت شرعی داشته باشد و ازدواج کنند. اما در مواردی تجاوز هم پیش میآید. سنت عروسربایی بیشتر در میان معتقدین به کدام دین و آیین رایج است؟ در میان قرقیزها که اکثرا مسلمان هستند، رایج است. در میان مسیحیان چنین رسمی وجود ندارد. مسیحیان قرقیزستان اصالتا روس یا اسلاویک هستند. اما این رسم هیچ ارتباطی با اسلام ندارد و به فرهنگ این منطقه برمیگردد که ریشهی تاریخی دارد. این رسم در میان قومهای بدوی یا کوچگرا (نوماویکها) و نه فقط در قرقیزستان، بلکه در میان ترکمنها نیز رایج است. ترکمنها در اوایل قرن بیستم به شمال ایران، که در همسایگی آنان قرار دارد، میآمدند و دختری را میربودند و با خود میبردند. |
نظرهای خوانندگان
با درود فراوان
-- دارا ، Dec 22, 2009 در ساعت 01:42 PMسپاسگزار برای این گزارش جالب .احتمالا این رسم ریشه در زندگی ایلی وچادرنشینی داشته است زیرا در جامعه های دیگر هم کم وبیش با تفاوتهایی چنین رسومی وجوددارد اما نکته جالب وتاسف برانگیز آن است که خانواده دختر ربوده شده اگر تن به ازدواج ندهد اورا نمی پذیرند واورا عامل سرشکستگی میدانند درحالیکه دختر به لحاظ فیزیکی آنهم اگر تنها باشد توانایی برخورد با چند مرد قلچماق را ندارد تا ازخود دفاع کرده ومانع ربودنش شود.اینکه ان جی او ها میتوانند تاتیر خوبی داشته باشند عالی است در اینجا بازهم زن است که موردظلم مردان قرار میگیرد خنده آور قانون است وپلیس که خنتی است .اما در مورد ترکمنها وربایش از ایران تنها محدود به ربایش زنان نمیشده است و حتا تا دوره قاجار یعنی صد واندی پیش ترکمنها کارشان کمین کردن درجایی وربودن مردان وزنان ایرانی وبردن آنان به کشور خود بوده است که منهای فروش این افراد بعنوان برده دربسیاری از موارد نزدیکان افراد ربوده شده با رفتن به ترکمنستان وپرداختن پول آنانرا برمیگرداندند ودر بسیاری از موارد هم موفق نمیشدند .وامبری که مجارستانی است برای تحقیق در مورد اقوام زبانی مجار که همان فنلاندی وترکی است به ایران وکشورهای دیگر منطقه مسافرت کرده است و سفرنامه خود را با نام درویش دروغین نوشته است او از این ربایش ها بسیار نوشته است وحتا با نقاشی برده ای مرد که ایرانی است کشیده است که در بیرون از چادر به قل وزنجیر بسته شده است ودر حالیکه درزیرآفتاب میسوزد کاسه ای از نوشیدنی یا غذا روبروی اوست وامبری از تمام قبیله های ترکمن چه درایران چه در ترکمنستان نامبرده وحتا نفراتشان را نیز ذکر کرده است همینطور در مورد قبیله های دیگر کشور ها اگر فراموش نکرده باشم. هنوز در ترکمنستان هستند فرزندان آن افراد که از ایران دزدیده شده بودند تا چندی پیش از آن افراد بودند واحتمالا هنوز نیز هستند در همین رابطه آقای اتابکی با استفاده از همین منبع گزارش خوبی از همین برده ها داشت که برای بی بی سی درست کرده بود ودر دو نوار عرضه شده است کسانی با سوز دل برای وطن یعنی ایران میخواندند که روزی از آنجا دزدیده شده وهر گزباز نگشته اند
فکر میکنم بهتر باشه مصاحبه کننده محترم قبل از مصاحبه حداقل یک تحقیق چند دقیقه ایی درباره موضوع مصاحبه انجام میدادند تا حده اقل سؤال های بی ربطی از مصاحبه شونده نپرسند. حداقل میتونستند صفحه ویکیپدیا رو درباره این موضوع یک نگاه می انداختند:
http://en.wikipedia.org/wiki/Bride_kidnapping
-- Reza ، Dec 23, 2009 در ساعت 01:42 PMاین رسم در جنوب ایران در میان بختیاری ها وجود داشته است. ماجرای ازدواج والدین یکی از دوستان در حدود 60 سال پیش خیلی شبیه به این مورد بود.
-- sanaz ، Dec 23, 2009 در ساعت 01:42 PM