یک آلبوم موسیقی از ازبکستان
بیا به خیابان بزنیم برخلاف میل مادران
شهزاده سمرقندی
برنامه را از اینجا بشنوید.
یکی از دوستان نادیده ایرانیام که سالهاست در آلمان به سر می برد، تازه از سفر 20 روزه از ازبکستان برگشته است. از این سفر نوارکاستی برای من به عنوان دست آورد فرستاده است.
این نوارکاست از کارهای قدیمی و جدید یک گروه موسیقی پاپ است که با عنوان "باله لر" در سالهای 1990 به صحنه آمدند. دوست نادیدهام می گفت که در زمان مسافرت او در ازبکستان در هر گوشه شهر صدای آلبوم "ناتنیش" یعنی ناآشنای این گروه جوان طنینانداز بوده.
در یکی از آهنگهای این آلبوم میشنویم که: من از تو چیز زیادی نخواسته بودم نه جان و نه ثروت نه چیزی که سخت باشد به دست آوردنش از تو تنها خواسته بودم که باوفا و صادق باشی از تو خواسته بودم روراست و صمیمی باشی اما از پس همین هم برنیامدی عزیزم!
گروه "باله لر" زمانی به صحنه آمدند که در واقع در ازبکستان صنعت موسیقی دست استادان موسیقی بود و برای اینکه پایتان به صحنه اجرا برسد باید راهی طولانی را میرفتید. در زمان شوروی تحصیلات دانشگاهی و امتحانات پی در پی و استعداد از نکتههای مهم برای آوازاخوانی بود.
در آن سالها در روسیه جریانی به وجود آمد که به استعدادهای جوان هم فرصت اجرا میدادند و امکان ضبط ترانههای بازخوانده شده و حتی ترانههای جدیدی که ارزش هنری داشتند فراهم شد. در ادامه این جریان با تلاش و پشتکار چند تن از ستارههای پاپ ازبک گروه جوان "باله لر" به وجود آمد.
جوانان از این گروه پشتیبانی کردند تا بتوانند نمونهای از جوانان ازبک و بیانگر روزگار و زندگانی جوانان همسن خود در این کشور باشند. فکر کنم زمانی که این گروه با اولین کارهاشان به صحنه آمدند حدود 17 یا 18 سال داشتند.
آنها در ترانه " کیم بیردی" یعنی "که میداند" میگویند:
چه کسی میداند که از دوشنبه تا به دوشنبه دیگر چه اتفاق رخ خواهد داد چه به سر هرکس خواهد آمد؟
در این آهنگ آنها در واقع از دو ترانه محلی قدیمی یک ترانه شنیدنی ساختهاند که جوانان با آن بسیار میرقصند. در این ترانه به معشوقه گفته میشود: آفرین بر آن سیب و انارت آفرین بر آن دان و خالات.
ترانه ملکه را هم از این آلبوم خیلیها دوست دارند. در بخشی از این ترانه که کاملاً عاشقانه است میخوانند: با یک تصادف تورا دیدم ملکه من! و دل از من بردی مثل آن هزاران شهزاده
که در راه عشق تو جان باختند من هم جان خودرا قربان خواهم کرد
ترانه قوی نیست اما جوانان آنرا دوست دارند و ملکه این به آن ملکه خیالی خود مشابه میبینند.
فردا که بعد از باران اولین نور آفتاب برآید از آن دختر زیبای که در ایستگاه دیدم بهار آید و خمار عشق در دلم بیدار شود از ترانه جدیدم خواهم گفت کاش بهار آید و گلهای خوشبوی خود را تقدیم کند و من کاش با آن مرسدس خیالی خود در آن ایستگاه، آن زیبا را به منزل برسانم اما آفتاب بلند است بالای سرم و پیشانی من از عرق نوربار است آرزوها دورند بهار دست خالی رسیده است خسته نباشید دلبران شیرین بهار باز میآید
در ترانه دیگری از آلبوم ناتنش که عنوان آلبوم هم از همین ترانه گرفته شده است از آشنایی دختری زیبا میگوید که: خب غلط کردم که عاشق شما شدم اما حالا که شدم و نه صبر دارم و نه طاقت نمیشود شمارهای و یا آدرسی از خود به من بدهی ای شیرین ناآشنا؟ میدانم از من زياد بدت نمیآید اما چرا این قدر فاصله میگیری؟ یک شانس بده تا ببینی که من یار خوبی خواهم بود
این گروه در اجرا و صدا شاید آن قدرها هم برجسته نباشند اما متن ترانههایشان بسیار برگرفته از زندگانی روزمره جوانان است و راز شهرت این گروه نیز از همین است که ساده و روان از زندگانی جوانان میگویند. مثلاً میخوانند: بیا به خیابان بزنیم که در خیابان درس زندگی روشنتر است و آنجا میشود بسیار چیزهايی را آموخت که جای دیگر نمیشود بیا بچرخیم از سر کوچه به دوستان خود زنگ بزنیم به خیابان میزنیم و درس زندگانی میآموزیم برخلاف خواست مادران
در آخر این ترانه این آلبوم هم میگویند که بردار این آلبوم را و با کارهای ما آشنا شو. ما گروه باله لر هستیم. بگیر، گوش بده.
گروه باله لر بعد از سالها که از سن نوجوانی گذشتند عنوان گروه خودرا به "باجلر" عوض کردند. باجلر در ازبکی یعنی مردانی که با خواهرانی از یک خانواده ازدواج کرده باشند. (باجناق در فارسی) یعنی گروه بالهلر که بچهها معنا داشت نامش را به باجلر تغییر داد و پیام آن هم این بود که بچه ها دیگر بزرگ شدند همپای شنوندههای خود که همسن هم بودند.
|
نظرهای خوانندگان
سلام
-- بدون نام ، Aug 17, 2007 در ساعت 02:47 PMآيا شما اطلاعاتي در مورد خواننده ازبكي به نام گازاده نورسه داريد؟
ممنون