در ستایش نخستین طلوع تابستان
John Roach برگردان: احسان سنایی
بهگاه طلوع آفتاب طولاترین روز از سال سرزمینهای نیمهی شمالی زمین، هزاران فرد از کاهن و کافر در حومهی «سالیسبری» انگلستان گرد هم میآیند تا با ریزش نخستین پرتوان آفتاب صبحگاه از میان آرایهای دوّار از تختهسنگهای کهن به نام «استون هنج»، بهیاد پیشینیان شور و شادی کنند. اصلیترین هدف از ساخت این یادگار دنیای باستان هنوز مایهی مباحثات فراوان علمی است. خرسنگهای چهارهزارسالهی استونهنج، همردیف با طلوع آفتاب روز انقلاب تابستانی چیده شدهاند و از اینرو پژوهشگران راغب به پیوند این بنا با فرهنگ باستانی خورشیدپرستی شدهاند. اما با وجود شهرت فراوان استونهنج؛ این بنا، تنها عشرتگاه آسمانی زمینیان هم نبوده است.
طلوع آفتاب از فراز تپهی جانکیلو در پرو / عکس از Ivan Ghezzi
مصر
بحث مصرشناسان بر سر هویت راستین ابوالهول ۴۵۰۰ سالهی این تمدن همچنان باقیست؛ اما با این وجود، چیزیست که یقیناً بههنگام تماشای بنای آهکیناش در فلات جیزه بلافاصله بدان پی خواهید برد: چشمانداز عظیم غروب آفتاب نخستین روز تابستان در فراروی چشمان ابولهول پیر. همچنانکه طولانیترین روز سال آرام به حجم تاریک شب میخزد، در نگاه بینندگان باستان، خورشید عیناً مابین اهرام «خوفو» و «خفرع» ناپدید میگردد و بهاعتقاد پژوهشگران در این میان اهرام نیز خود نشانپرداز فرود نور آفتاباند و فراعنهی خفته در آنها هم با همین ریسمانهای پاک، عازم جهان بالا میشدهاند.
پرو
تمدنهای کهن پراکنده در خاک آمریکا، سابقهای دراز در تعیین فصول از روی رصد آفتاب دارند. نخستین نمونه از این نوع، آیین خورشیدمحوری در سرزمین پرو بود که پیرواناش در حدود ۲۳۰۰ سال پیش، اقدام به احداث محوطهی اخترباستانشناسی «جانکیلو» در قلمروشان کردند. این رصدخانه متشکل از ۱۳ برجک متوالی، سوار بر تپهای مشرف به افق شرقی و غربی ناحیه است؛ آنگونه که قوس مسیر سیر آفتاب از نخستین روز تابستان تا زمستان، از سکوهای ویژهای در دو سوی تپه قابل ردگیری است. در نخستین تصویر این مطلب، آفتاب صبح اولین روز تابستان را از جانب سکوی غربی میبینید که در آن، خورشید بر فراز چپترین برجک تپه دیده میشود.
طلوع خورشید نخستین روز تابستان به فاصلهی ۵ دقیقه از طلوع؛ از میان پایههای چارتاقی نیاسر / عکس از دکتر رضا مرادی غیاثآبادی
ارتباط آیینی قوم اینکا با آفتاب همچنین در ارگ «ماچو پیچو» واقع بر قلهای در ارتفاعات پرو که گمان میرود در اواسط سدهی ۱۴ پس از میلاد توسط حکمرانان محلی احداث شده، به اوج خود میرسد. طی انقلاب تابستانی در سرزمینهای نیمکرهی شمالی زمین، که بالعکس در پرو انقلاب زمستانیست؛ نور خورشید از روزن مرکزی معبد به درون میپاشد و سنگ ویژهای را روشنی میبخشد. جهتگیری معبد «سه پنجره» در مجموعهپرستشگاههای این ناحیه نیز بهگونهایست که رو به چشمانداز غروب آفتاب انقلاب تابستانی دارد. حین اعتدالین نیز خورشید دقیقاً از فراز معبد میگذرد؛ بهطوریکه در اوقاتی خاص، هیچ سایهای از آن نمیتوان دید.
ایران
سرزمین ایران را شاید بتوان مهد متنوعترین بناهای تقویمی جهان؛ از چارتاقیهای پارتی-ساسانی گرفته تا زوائد سنگی نهچندان برجستهی مساجد عهد اسلام و رصدخانههای سادهی خورشیدی پیش از سلطهی پارسیان همچون بنای آجرین نیمدوار ایستاده در پیشگاه آستانهی زیگورات «چغازنبیل» شوش و دهها بنای دیگر دانست. از این میان، پراکنش چارتاقیها بهعنوان برجستهترین بناهای تقویمی-آیینی عهد گذار اشکانیان به ساسانیان در سرتاسر ایران را میتوان قابل تأمل دانست.
سالمترین نمونه از این سازهها، چارتاقی روستای نیاسر کاشان با قاعدهای مربعشکل به مساحت ۱۴۲ مترمربع و سازهای متقارن و چهارگوش بر پشتاش با چهار طاق ضربی به سبک پارتی و گنبدی به ارتفاع تاج ۱۰.۵ متر از سطح بنا؛ متعلق به حدود ۲۰۰۰ سال پیش است. قوس فرودی طاقها به گونهای است که پرتوهای آفتاب صبح و غروب نخستین روز از تابستان، بیهیچ خللی به موازات هم با زاویهی ۴۵ درجه از اضلاع مربع قاعده، میگذرند که از دید بیننده گویی که خورشید از شکافی مثلثگون در بنا طلوع میکند. این پدیده برای ضلع مقابل در روز انقلاب زمستانی نیز رخ میدهد.
بنای مبهم آجرین واقع در زیگورات چغازنبیل شوش هم که متعلق به عهد حکمرانی «اونتاش گال»؛ پادشاه مقتدر ایلامی به سال ۱۲۴۵ تا ۱۲۶۴ پیش از میلاد است، از پیشینهی دیرین تقدس این ایام از سال، در نظر ایرانیان باستان حکایت میکند. فهم کاربرد تقویمی این بنا – که دیری از آن بهعنوان قربانگاه، سکوی سخن، پایهی یک تندیس و یا نیمکت یاد میکردند – با مطالعات پرجزئیاتی از دیگر چارتاقیهای ایران و کاربرد تقویمی بناهای بنام «تخت جمشید» و «کعبهی زرتشت» فارس را میتوان مدیون مطالعات خستگیناپذیر کسانی چون دکتر «رضا مرادی غیاثآبادی» دانست که بدینواسطه گره از میراث ماندگاری مرکّب از فن مهندسی و دقت محاسبات تقویمی در خدمت آیین راستین باستانیان این سرزمین گشودهاند.
سردیس اژدهایی بزرگ در انتهای راهپلهی هرم کوکولچان مکزیک که سایهها به هنگام طلوع تا غروب آفتاب نخستین روز از فصول پاییز و بهار، حرکت پایینروندهاش از فراز هرم را در ذهن بیننده القا میکند / عکس از Thom Lang
ایالات متحده
نور آفتاب از ۵۰۰ تا ۱۳۰۰ سال پس از میلاد، با برخورد به مارپیچهایی که سرخپوستان بومی بر دیوارهای سنگی، درست سه تخته بالاتر از فرازین نقطهی تپهی «فاجادا» تراشیده بودند؛ آغاز و انجام فصلها را در درهی «چاکو»ی نیومکزیکو نوید میداد. مثلاً در نخستین روز تابستان، یک الگوی خنجرشکل از نور آفتاب – که توسط «آنا سوفائر»؛ کاشف کاربری این بنا در سال ۱۹۷۷، به خنجر خورشید معروف گشته – مارپیچی بزرگ را از میان قاچ میدهد.
در نخستین روز زمستان از سوی دیگر، دو خنجر نور این مارپیچ را احاطه میکنند. در نخستین روز از فصول پاییز و بهار، یک خنجر نور سراسر مارپیچ بزرگ را پوشانده و خنجر دیگر، مارپیچ کوچکتری را خراش میدهد. متأسفانه این الگو در سال ۱۹۹۸، بواسطهی تغییر مکان تختهسنگهای گرانیت که احتمالاً بهسبب فرسایش حاصل از تقلای فراوان مردم برای صعود از آنها بهمنظور تماشای این نمایش نور بوده؛ تماماً بههم ریخت.
اما در دیگرسوی این کشور و در خاک ایلیونز، از ۷۰۰ تا ۱۰۵۰ پس از میلاد، فرهنگی بومی بر شهری در کرانههای رود میسیسیپی که در عصر خود گستردهترین کلانشهر زمان محسوب میشد؛ سایه انداخت. طبق برآورد باستانشناسان، جمعیت این شهر که «کاهوکیا» نام داشت؛ به ۴۰هزار نفر میرسید. کاهوکیاییها را به تپههای سرزمینشان میشناسند؛ تپههایی که بر فرازش عماراتی میساختند و مردگانشان را در همانجا دفن میکردند.
آنها در این حین همچنین آرایهای خرسنگی در نقش تقویم خورشیدی را هم احداث کرده بودند که امروزه به سبب مشابهتاش با مجموعهی استونهنج انگلستان، «وودهنج» نام گرفته. این تقویم، متشکل از الوارهایی ایستاده بر الگویی دوار است که دوتاشان نشان انقلابین (نخستین روزهای تابستان و زمستان) و سهتاشان نشان اعتدالین بهاری و پاییزی است. نقش دیگر الوارها هنور آشکار نیست؛ اما گویا حاکی از آغاز جشنهایی آیینی منطقه بودهاند.
طلوع آفتاب نخستین روز تابستان از میان چندین تختهسنگ بنای باستانی استونهنج انگلستان
مکزیک
«الکاستیلو»؛ هرمی متعلق به تمدن مایا، مابین سالهای ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ پس از میلاد در شبهجزیرهی یوکاتان مکزیک احداث گردیده که معروفیتاش بهسبب سایهی مارمانندیست که بههنگام غروب روز نخستین فصلهای بهار و پاییز از جانب غربی پلکان شمالی، به پایین میخزد. دیگر نشانوند کاربرد آسمانی این معبد که به پیشگاه خدای «کوکولچان» مایاها پیشکش شده بود، محوری از میان زوایای شمال شرقی تا جنوب غربی هرم است که به جایگاه طلوع آفتاب انقلاب تابستانی و غروب آفتاب انقلاب زمستانی اشاره دارد. بهعلاوه، راهپلهی هر جانب از هرم، متشکل از ۹۱ پله است و با احتساب سکوی هرم بهعنوان یک پله، این بنا مجموعاً ۳۶۵ پله دارد که همتعداد با روزهای یک سال غیرکبیسه است.
آمازون
بهاعتقاد باستانشناسان حاضر در منطقه، تا پیش از ورود استعمارگران اروپایی و بلایایشان به خاک آمریکای جنوبی، جنگلهای آمازون پر بود از استقرارات شبکهبندیشدهای که به پیچیدگی هر شهر قرون وسطای اروپا بودهاند. هر شبکه از شهرکها و دهات، بهگرد یک مجموعه متمرکز بود و با گذرگاههایی رسمی و مشابه که همواره جانب شمال شرقی – جنوب غربی (راستای جهت آفتاب روزهای انقلابین) را نشانه رفته بودند، اتصال مییافتهاند. بهگفتهی باستانشناسان؛ سازماندهی و برنامهریزی لازم جهت احداث این سازهها، نشان از جامعهای شهری میدهد.
نمونههای ذکررفته در این مطلب، صرفاً اشارهای به چندصد بنای خرسنگی و متأخری در سرتاسر زمین بود که پیوند دیرین باستانیان و آسمان را - آنهم فقط با محوریت آفتاب – به تصویر میکشد.
پانوشت:
۱- بخش ایران را مترجم بر پایهی دادههای ارائهگشته در گزارشات دکتر غیاثآبادی نگاشته است.
۲- ر.ک. وبسایت پژوهشهای ایرانی؛ متعلق به دکتر رضا مرادی غیاثآبادی
منبع:
• msnbc
|
نظرهای خوانندگان
از خواندنی ترین مقالات علمی رادیو زمانه بود . بخش ایرانی مقاله مایه افتخارم بود که در این غربت برای همکلاسیهایم خواندم
-- شهریار ، Jun 24, 2010 در ساعت 03:44 PM