رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳۰ فروردین ۱۳۸۹

ریشه‌های ژرف فقر

Peter Dizikes
برگردان: احسان سنایی

از دید یک اقتصاددان، نقشه‌ی جنوب پرو ظاهری ویژه دارد. اگر بخشی از کوهستان آند، واقع در شمال‌غرب تا جنوب شرق این کشور را با بیضی دندانه‌داری جدا کنید، آن‌گاه سرزمینی نسبتا تنگدست را میان همسایگانی ثروتمند، محصور کرده‌اید. تاکنون هیچ تفسیر روشنی برای این ناهمخوانی ارائه نگردیده است و مسأله وقتی عجیب‌تر می‌شود که بدانیم مثلا ناحیه‌ی فقیرنشین، آن‌قدرها منابع طبیعی بیشتری نسبت به دیگر نقاط ندارند.


مزرعه‌ای در پرو، گسترده بر دامنه‌ی آند. یکی از دانشجویان اقتصاد MIT نشان داده که ریشه‌های ژرف تاریخی‌ای در فقر طبقاتی موجود مابین جوامع زمین‌داری پرو وجود دارد

اما «ملیسا دِل»، دانشجوی دکترای دپارتمان اقتصاد مؤسسه‌ی فناوری ماساچوست (MIT) گمان می‌کند این چیستان اقتصادی پاسخی دارد: دستان پنهان تاریخ. به بیان دقیق‌تر، وی معتقد است سیستم کار اجباری‌ای که در خلال سال‌های ۱۵۷۳ تا ۱۸۱۲ به‌دست فرمانروایان مستعمراتی اسپانیا به اجرا درآمد، امروزه خود به ایجاد الگویی اقتصادی انجامیده است. مناطقی که در آن‌ها حاکمان خارجی، بومیان را به خروج از آن نقاط و کار در معادن وادار کرده‌اند – اصطلاحاً چنین شغل‌هایی «میتا» خوانده می‌شد –، آشکارا امروزه مسکین‌ترین‌اند، حال‌آنکه دیگر نقاطی که کارگران‌شان به حال خود رها شده بودند امروز، داراترند.

دل می‌گوید: «زیربناهای اقتصادی حائز اهمیت‌اند. ما هنوز می‌بینیم این اختلافات، ریشه در همان مشاغل اجباری‌ای دارد که در حدود ۲۰۰ سال پیش منسوخ شده‌اند [و امروز اصلاً نشان‌شان هم نیست]». ژانویه‌ی اخیر، دل در مقاله‌ای تحت عنوان «تأثیرات پایدار میتای معدن‌کاری در پرو»، وجود چنین تأثیر بلندمدتی را توصیف و کمیت‌گذاری کرده است.

در سال ۱۵۴۵ میلادی مشخص شد معادن پیرامون شهرک «پوتوسی» واقع در ارتفاعات آند، بیشتر از هر نقطه‌ی دیگری در قلمرو امپراطوری اسپانیا، حاوی نقره‌اند. با حرکت به‌سوی شمال‌غرب منطقه هم معادن پیرامون شهرک «هوان‌کاولیکا»، جیوه‌ی کافی را برای پالایش سنگ خام نقره داشته‌اند.

در سال ۱۵۷۳، اسپانیا دست به وضع سیستمی اجباری زد که طبق آن در حدود ۲۰۰ اجتماعی که در آن ناحیه به سر می‌برده‌اند، موظف به تأمین یک‌هفتم کارگران این معادن بوده‌اند، کارگرانی که کشاورزان سوداپیشه‌ی دیروز، اکثریت‌شان را شکل می‌داده‌اند. سالیانه، ۳ درصد از تمامی مردان بالغ پرو برای انجام وظیفه در پوتوسی و هوان‌کاولیکا به خدمت فراخوانده می‌شدند. با اتمام کارگران، اسپانیا در نهایت چنین سیستمی را حدوداً ۲۴۰ سال بعد و در ۱۸۱۲ میلادی متوقف ساخت.

دل برای بررسی تأثیرات بلندمدت میتا، منطقه‌ای ویژه در حوزه‌ی تاریخی معدن‌کاوی را مشخص کرد که در آن، شهرک‌هایی که ساکنان‌شان صدها سال پیش به میتا گماشته می‌شدند، از نظر فیزیکی و اجتماعی مشابه‌اند – محصولات یکسانی برداشت می‌کنند و ترکیبات قومی مشابهی هم دارند - حال‌آنکه در دیگر نقاط، این پراکندگی بیشتر به چشم می‌خورد.

بدین‌ترتیب او به‌منظور تشخیص تأثیرا میتا، گروهی از مناطق تأثیرپذیرفته از میتا، و گروهی نیز متشکل از نواحی غیرمیتایی را مشخص کرد. با نگاهی به آمار اقتصادی امروز، او متوجه شد مناطقی که روزگاری دور هدف کار اجباری بوده‌اند، امروزه سطح مصرف خانگی‌شان، ۲۵ درصد از جوامع غیرمیتای همسایه‌ پایین‌تر است. به‌علاوه، در جوامع ستمدیده میزان مرگ‌ومیر کودکان تا ۶ درصد بیشتر از دیگر نواحی است. به بیانی مختصر، نقاطی که دیروز ستم دیده بودند، از اواخر سده‌ی شانزدهم تا اوایل سده‌ی نوزده به طرز چشمگیری در قرن بیست و یک فقیرترند.

دل معتقد است این فقر، به‌واسطه‌ی چندین عامل مرتبط، تاکنون پایدار مانده است. پس از ۱۵۷۳، نقاطی که از میتا در امان ماندند اغلب صاحب املاک، مزارع وسیع کشاورزی با کارگران فراوان، و حقوق ثابت تملک بوده‌اند. در عوض در مناطقی که میتا شایع بود، فرمانروایان اسپانیایی اغلب مجوز زمین‌های استیجاری کوچک را می‌داده‌اند، آن‌هم بدون حقوق معتبر تملک. با گذشت زمان، ملاکان بزرگتر بهتر توانستند اجناس خود را با روش‌هایی چون ایجاد جاده‌هایی که به بازارشان ختم می‌شد، به مردم تحمیل کنند.

همین امر، شکافی تاریخی را سبب شد که هنوز آشکار است: نبود زیرساخت‌های عمومی مشابه با دیگر نقاط در نواحی زخم‌خورده از تاریخ، بدین‌معناست که امروزه نیز حتی بخش اعظمی از ساکنان بومی، همان کشاورزان‌اند و با همان محدودیت‌های اقتصادی و آموزشی.


طرحی ساده از کارگران معدن نقره‌ی پوتسی / دانشگاه کمبریج

دل برای نتیجه‌گیری نیز یک ماهی را در پرو به مصاحبه گذراند. «من به سراغ هر کسی، از روستائیان گرفته تا دانشمندان رفتم و آنان روایاتی بسیار سازگار با آمار می‌گفتند. روستائیان می‌گویند: خُب، بقیه‌ی مردم مثل ما بذرها را پرورش می‌دهند، اما ثروتمندترند، چون می‌توانند محصول‌شان را به فروش رسانند، حال‌آنکه دولت برای ما هیچ جاده‌ای نساخته. پس به قدر نیازمان تولید می‌کنیم، فقط همین.»

این مقاله که هم‌اکنون در دفتر نشریه‌ی «اکونومتریکا» در دست بررسی است، بی‌شباهت به کار استاد راهنمای دل، دکتر «دارون آکه‌موگلو»، از اقتصاددانان MIT که تحقیقات گسترده‌ای را پیرامون ارتباط مابین توسعه‌ی اقتصادی و زیربناهای قانونی، همانند حقوق تملک به انجام رسانده، نیست.

دل اعتقاد دارد پژوهش‌اش دانسته‌های تاریخی موجود را با نمایش تأثیرات تجربی رسوم مستعمراتی اسپانیا، تکمیل می‌کند. «فکر می‌کنم واقعاً ارزش‌اش این است که تاریخ را با استفاده از ابزاری چون آمار، با پی‌آمد‌های کنونی ترکیب می‌کنیم. یک تاریخ‌دان، بیشتر در خصوص جزئیات میتا برایمان می‌گوید، اما لزوماً او ابزاری کمّی برای برقراری روابط علت‌و‌معلولی در دست ندارد.»

دیگر اقتصاددانان این حوزه، تحت تأثیر یافته‌های دل قرار گرفته‌اند. دکتر «جیمز رابینسون» از اساتید هاروارد می‌گوید: «گمان می‌برم این مقاله‌ای خط‌شکن باشد. این، نخستین مقاله‌ای است که زیربناهای خاص از این دست را در نظر گرفته و شواهد محرز تأثیر بلندمدت استعمار در آمریکای لاتین و پروی امروز را نشان داده است. برای اقتصاددانانی که شیفته‌ی توسعه‌ی اقتصادی‌اند، اهداف بیشتری برای مطالعاتی از این دست است.»

دل امیدوار است این مقاله به طرزی سودمندانه‌ ایده‌های موجود پیرامون رشد و توسعه‌ی آمریکای لاتین را پیچیده‌تر کند. دیگر اقتصاددانان مدعی‌اند این منطقه به‌واسطه‌ی نابرابری‌هایش، از دید اقتصادی می‌لنگد. چراکه مثلاً آمریکای لاتین، زیربناهایی چون املاک فراوان با صاحبان بزرگ اما اندک داشته که این در تضاد با گذشته‌ی آمریکای شمالی است که در آن وفور زمین‌داران کوچک، اما مطمئن و باپشتوانه به چشم می‌خورده است.

با این حال همان‌گونه که دل اشاره دارد، از آنجاکه ملاکان کوچک‌تر پرو فاقد حقوق تملک مطمئن‌اند، سیستم زمین‌داری با همه‌ی نابرابری‌هایش، در حقیقت آبستن سرمایه‌گذاری‌های عمومی وسیع‌تری است. او قصد دارد مجموعه‌داده‌های بیشتری که به روشن‌تر شدن فعل‌وانفعالات مابین تقاضای شخصی و عمومی در آمریکای لاتین بیانجامد را جمع آورَد تا بتوان رفتار منحصربفرد اقتصاد در چندین بخش از یک منطقه را هر چه بهتر درک کرد.

Share/Save/Bookmark

منبع:
مؤسسه‌ی فناوری ماساچوست - MIT

نظرهای خوانندگان

بسیار جالبه. ممنون. پیشنهاد می‌کنم برای درک ریشۀ نابرابری‌های به وجود آمده در میان اقوام بشر به کتاب مشهور «جرد دایاموند» علامه‌ی آمریکایی به نام Guns, Germs, and Steel مراجعه فرمایید که یک اثر کلاسیک در این زمینه است. نمی‌دونم آیا به فارسی ترجمه شده یا نه. ولی واقعاً حیفِ چنین کتابی در دسترس خوانندۀ فارسی نباشه. این کتاب دید کلی نسبت به تاریخ انسان رو تقویت می‌کنه.

-- بردیا ناباور ، Apr 19, 2010 در ساعت 04:39 PM