ما و هیولاهای تنهای آب
Fred Pearce برگردان: احسان سنایی
نهنگها؛ این پادشاهان آرام، عظیم و کمیاب ژرفای تاریک آبهای دور، همواره در کانون نگاه کنجکاو پژوهشگران و تیررس صیادان فرصتطلب بوده و هستند؛ هرچند از شکوه دستههای پرشمارشان، امروزه جز احتمالاتی شبههناک و نامشخص - که تماماً بر جمعیت بیشتر این گونهها در گذشته توافق نظر دارند - هیچ اثری باقی نیست.
مدتهاست که دستنوشتههای پراکندهی ملوانان کهنی که وفور چندصدبرابری جمعیت این آبزیان غولپیکر در گذشته را روایت میکنند، به حساب اغراق نویسنده گذاشته میشوند؛ اما تا چه حد احتمال صحت این گفتهها موجود است؟ آیا ما مرتکب چنین نسلکشی تأملبرانگیزی شدهایم؟
تخلیهی نهنگهای قربانی از عرشهی یک کشتی شکاری
این گویهی گزافی نیست؛ روشهای نوین تحلیل ژنتیکی جمعیت والها، در کنار بررسی دادههای پژوهشی بایگانیشده، با کمال تأسف اینچنین میگویند. گذشته از این، رویهمرفته نتایج نامبرده حاکی از آن است که تصورات ما پیرامون اکولوژی دریایی، بهکلی وارونه و به دور از حقیقت است: والها روزگاری شاید دور، نهتنها از حیث ابعاد، که از لحاظ جمعیتی نیز حکمران اقیانوسهای وسیع زمین بودهاند. این صرفاً مبحثی علمی نبوده و اهمیت امروز آن بیشتر از هر زمان دیگری است.
شمار والها به دنبال شکار وسیع و دردناک سال ۱۹۸۶، رشد کندی داشته؛ هر چند این پدیده نیز موقّت و گذراست. طبق قوانین مصوب «کمیتهی بینالمللی شکار والها» (IWC) که اجتماعی متشکل از اغلب کشورهایی است که خود در گذشته دست به شکار نهنگها میزدهاند؛ هنگامیکه جمعیت تیرهی خاصی از این آبزیان غولآسا به فراتر از ۵۴ درصد آمار پیش از آغاز شکارهای بیرویه برسد، آنگاه میتوان شکارهای کنترلشده را از سر گرفت.
هماکنون طبق برآوردهای IWC، شمار والهای گوژپشت اقیانوس اطلس و «والهای مینک» اقیانوس آرام، به حد کافی بهبود یافته تا بتوان بار دیگر این موجودات بیدفاع را در تیررس نگاه شکارچیان قرار داد. اما عامل تعیینکننده این است که اجرایی ساختن چنین تصمیماتی مستلزم صحت برآوردهای IWC از جمعیت والها در گذشتههای دور است. 54 درصد از چند؟ اگر ادعای ملوانان کهن اعتبار داشته باشد، گردگیری نیزههای تازهنفس هنوز زود است.
«پائول هولم»؛ تاریخنگار زیستی دانشگاه دوبلین در جریان نشست «پروژهی سرشماری از حیات دریایی» در سال ۲۰۰۹، فشارهای انسانی وارد آمده بر جمعیت این گونهها را در ابعادی وسیعتر، اهمیتی فراوانتر و قدمتی بیشتر از آنچه تاکنون تصورش میرفت، دانست.
اغلب برآوردهای صورتپذیرفته از شمار نهنگهای زمین تا پیش از حضور شوم انسان، برگرفته از آمار متخصصین شبیهسازی الگوهای جمعیتی است که بیشترشان برای IWC کار میکنند. این آمار، بر پایهی ترکیب ابعاد کنونی جمعیت این آبزیان با مقادیری است که در گذشته صید شدهاند و شمارشان در سفرنامههای شکارچیان آمده است. با این حال راههای دیگری نیز برای تعیین تعداد والهای قدیمی زمین موجود است.
بهرهگیری از شواهد ژنتیکی، که نمونهی برجستهاش پژوهش بحثبرانگیزی است که در سال ۲۰۰۳ توسط دکتر «استفان پالموبی» و دکتر «جو رومن» از پایگاه دریای هاپکینز، متعلق به دانشگاه استانفورد انتشار یافت؛ روشی است که تاکنون بیشترین توجه مختصصین را به خود معطوف داشته است. اعداد بزرگی که در جریان این پژوهش به دست آمده بود، اغلب برآوردهای IWC را بهویژه پیرامون والهای گوژپشت، به باد داد.
این دو دانشمند از دیدگاه ژنتیکی و با تحلیل جهشهای ایجادشده در ژنوم این آبزیان به چنین نتیجهای دست یافته بودند. به ادعای متخصصین علم ژنتیک، از این جهشها میتوان اطلاعاتی پیرامون جمعیت پیشین والها به دست آورد؛ چراکه تنوع زیستی دستههای پرشمار آنها از طریق جهش و اصلاح تصادفی DNA حین جفتگیری، همیشه در حال افزایش است؛ حال آنکه چنبن تنوعی در دستههای کمجمعیت و پراکنده، بهواسطهی عدم زادآوری کافی بوقوع نمیپیوندد.
نهنگهای شکارشده در آبهای جزایر فارو. در حدود یک هزاره این آبزیان برای مصارف غذایی مداوماً در این منطقه صید میشوند/ عکس از: اریک کریستنسن
از سرگیری شکار
IWC مدعی است که تا پیش از آغاز شکار دستهجمعی والها، در حدود ۲۰هزار نهنگ گوژپشت در اقیاوس اطلس شمالی ساکن بودهاند.
با توجه به جمعیت فزایندهای که تاکنون به حدود ۱۰هزار وال رسیده، میتوان دریافت که قانون ۵۴درصدی این کمیته با پشتوانهی این ارقام، بهزودی اجرا خواهد شد. اما برآوردهای رومن و پالومبی از جمعیت اولیهی والها، تا ۲۰ برابر از آمار اعلامشده بیشتر بود و این یعنی روزگاری نهچندان دور، در حدود ۲۴۰هزار وال گوژپشت، تنها در اقیانوس آرام و مجموعاً ۱.۵ میلیون از آنها در سرتاسر زمین پراکنده بودهاند.
جای شگفتی نیست که پالومبی پس از اعلام نتایج پژوهش خود به IWC در سال ۲۰۰۴، دشمنان فراوانی را برای خود تراشیده باشد؛ هرچند حقیقتاً اشکالاتی در این پژوهش به چشم میخورد.
از فرضیات این گزارش، عدم جفتگیری تیرهی خاصی از والها حین انجام پژوهش، با انواع دیگرشان بود. حال آنکه منتقدین معتقدند که والهای گوزپشتی که هماکنون به دو تیرهی والهای گوژپشت اقیانوس اطلس شمالی و جنوبی تقسیم شدهاند، در گذشته حداقل یکبار این عمل را بهخوبی به ثمر رساندهاند؛ اما گویا رومن و پالومبی، سهواً برآوردهای جمعیتی این دسته از والها را به جای تمرکز بر حوزهی اطلس شمالی، معطوب به سراسر اقیانوس اطلس و حتی سراسر زمین نمودهاند.
این پژوهش اما صرفاً نتیجهی همکاری این دو دانشمند نبود. دکتر «چارلز اسکات بیکر»؛ نسلشناس بقایی دانشگاه ایالتی اورگون، از تجزیه و تحلیل DNA جهت بررسی جمعیت نهنگهای مینک بهره برد. طبق آمار IWC، جمعیت این تیره از آبزیان در دورانهای کهن، معادل ۶۰۰هزار وال در سرتاسر زمین میبود؛ اما یافتههای اسکات بیکر این آمار را در ۳۰۰هزار سال گذشته، برابر با حدود ۱.۵ میلیون وال میداند و این نشان میدهد که بازیابی چنین جمعیتی تازه در نخستین مراحلش است. ولی چرا هیچ راهی برای آشتی دادن این آمار متناقض موجود نیست؟
وفور جمعیتی والها در تاریخ، بهطور کلی با جمع نمودن تعداد امروزیشان با آنهایی که در گذشته صید شدهاند انجام میشود. اما مشکل اینجاست که هیچکس اطمینانی از تعداد نهنگهای صیدشده در گذشته ندارد. برخی معتقدند در طول قرن بیستم، در حدود 4 میلیون نهنگ به دست انسان از میان رفته است؛ اما به هر حال اسناد رسمی به دست آمده از شکارچیان، به خصوص از جنگ جهانی دوم به این سو، ناقص است.
از چشمگیرترین افشاگریهای این حوزه میتوان به اسناد بهدست آمده از بایگانی اطلاعات سری اتحاد جماهیر شوروی سابق اشاره کرد. در این اسناد، به صید غیرمجاز جمعیت عظیمی از والها مشخصاً در دههی ۵۰ و ۶۰ میلادی اشاره شده؛ حال آنکه مقامات روس آمار نادرستی را به IWC ابلاغ کرده بودند.
خاطرات بازرسان روسی عملیات شکار نهنگها که در دو سال گذشته به چاپ رسیده است، از شکار ۲۵هزار وال گوژپشت اقیانوس آرام جنوبی در خلال سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ به دست ناوگان شکارچیان شوروی پرده برداشت و این در حالی بود که آمار تحویل شده به IWC، عدد ۲۷۱۰ را نشان میدهد. با افشاگریهای «یوری میخائیلف»؛ از دانشگاه فنی جنوب اوکراین و یکی از دیگر بازرسان اصلی این نسلکشی، طی کنفرانس سال گذشتهی IWC، این اقدامات وحشیانهی دولت شوروی تا دههی ۷۰ میلادی همچنان بر قوت خود باقی بوده است.
اسناد قدیمیتری اگر موجود باشند، بیتردید از اعتبار بیشتری برخوردارند. «تیم اسمیت»؛ مدیر «پروژهی تارخچهی شکار والها» اینچنین میگوید: «سفرنامهنویسان [قرن نوزده]، انگیزه و نیز وسعت عملی برای ارائهی آمار کمتر از واقعیت نداشتند».
کشتار سنتی نهنگ اسپرم در دهکدهی لامالرای اندونزی جهت مصارف غذایی / عکس از: Ardiles Rante
با این وجود، هنوز شکافهای فراوانی میان دادههای متخصصین مدلسازی موجود است. مثلاً اسناد وابسته به شکارچیان انگلیسی، به شکل بارزی ناقص است. دکتر «جنیفر زیلند» از دانشگاه ایالتی اورگون، جمعیت والهای سواحل نیوزیلند را که در خلال سدههای نوزده و بیست، از هجمهی بیامان انگلیسیهای مهاجر شدیداً آسیب دیدند را بهخوبی مورد بررسی قرار داده است. او دریافته که در حدود ۱۰هزار وال اقیانوس آرام جنوبی در برآوردهای پیشین از آمار قربانیان این ناحیه، لحاظ نشدهاند.
حال اما با درنظرگرفتن تمامی این تبصرهها نیز اعداد رسمی ارائه شده و اعداد بهدستآمده از پژوهشها همخوانی ندارند. چه چیز دیگری در این میان دخیل است؟
رومن معتقد است که سفرنامههای شکارچیان حتی با وسواس بسیار هم اگر نوشته شده باشند، تنها بخشی از واقعیت را روایت کردهاند. مثلاً اکثر والها کشته میشوند؛ اما به خشکی نمیرسند. متخصصین آمار اصولاً احتمال ناچیزی را به این امر اختصاص میدهند؛ اما بسیاری معتقدند که تنها بخش اندکی از والهایی که مورد تهاجم قرار گرفتهاند، یا همانجا جان دادهاند و یا سرعت فرارشان آنچنان کند بوده که نهایتاً موفق به رهایی از چنگ صیادان نشدهاند.
این یعنی اکثریت والها از مهاجمان فرار کرده و بعدها، به دور از هر انسانی و بواسطهی جراحات حاصل از نیزههای انسانها جان خود را از دست میدادهاند. عدهای در تورهای ماهیگری میمردهاند، گروهی به کشتیها میخوردهاند و گروهی نیز بعنوان هدف آزمایشی نیزههای رزمی مورد استفاده قرار میگرفتهاند. اینها احتمالاتی است که رومن به آنها اشاره میکند.
کشتار صنعتی والها توسط کشتی ژاپنی یوشین مارو
شکارچیان باستان
علاوه بر موارد یادشده، شواهد محکمی نیز دال بر آسیبهای انسانی فراوان واردآمده بر والها، مدتها پیش از آغاز انقلاب صنعتی و ابداع نیزههای پرتابی و کشتیهای صنعتی، موجود است. در حدود ۷۰هزار سند از شکار والها و گزارشهای مرتبط با آنها که در اختیار مسئولین پروژهی «تاریخچهی جمعیتی حیوانات دریایی» است، نشان میدهد که شکارهای بیرویهی پیش از آغاز صنعتی شدن، بسیار از آنچه تاکنون تصورش میرفت، بیشتر است.
صیادان ژاپنی، در حدود یکهزار سال پیش اقدام به شکار والها میکردهاند و تا قرنها بسیاری دیگر از جوامع مستقر در جزایر و خطوط ساحلی، به این آبزیان آرام آسیب میرساندهاند. شکار نهنگ، نخستین صنعت بینالمللی بود؛ این را دکتر «کالوم روبرتز»؛ زیستشناس دریایی دانشگاه یورک انگلستان میگوید.
تا مدتها پیش از آنکه نخستین مسافران خارجی به سرزمین شمالگان قدم نهند؛ شکارچیان در اعماق آبهای بخبستهی شمال، به صید وال مشغول بودهاند. زمانیکه چارلز داروین انگلیسی در ۱۸۳۵ به جزایر گالاپاگوس رسید، آنها با کشتیهای آمریکایی خود والهای اسپرم را تعقیب میکردهاند.
بر اساس گفتههای دکتر «رابرت آلن» از دانشگاه آکسفورد؛ امروزه مشخص شده که اغلب جمعیتهای نهنگ مستقر در آبهای نیمهی شمالی زمین طی قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی توسط صیادانی که تنها به نیروی دست و نیزههای ابتدایی متکی بودهاند، به یغما میرفتهاند. در آن زمان این افراد، بهنوعی نقش چاههای نفت شناور را ایفا نموده و نیاز سوخت شمعها، چراغ خیابانها و صنایع دیگر از قبیل عطرسازی را تأمین میکردند.
کشتار نهنگ سرکمانی، بهترین نمونهی ثبتشده در این میان است. در خلال قرون ۱۷ و ۱۹ میلادی؛ هزاران کشتی آلمانی، بهمنظور شکار این نوع از والها در آبهای «اسپیتسبرگن»، روانهی شمالگان شدند تا نهایتاً این موجود را از پا درآوردند. این شکارچیان از آن پس به سوی آبهای گرینلند متمایل شده و با کشتاری دیوانهوار، بزرگترین نوع از والهای زمین را تا لبهی انقراض بردند. امروزه تنها ۱۰۰۰ وال سرکمانی در آبهای غرب گرینلند زندگی میکند.
گذشتهی درخشان شکارهای وحشیانهی انسان تا پیش از آغاز انقلاب صنعتی، ناخواسته سؤالات مهمی را نه فقط در خصوص دلیل ازسرگیری این اعمال آنهم در قالب صنعتیاش؛ بلکه در خصوص حیات سرتاسری اقیانوسها مطرح میکند. «جرمی جکسون»؛ از مؤسسهی اقیانوسشناسی اسکریپس در سندیهگو معتقد است شکار والها اساساً اکوسیستم دریایی را آشفته کرده است.
امروزه اقیانوس از موجودات ریز لبالب است؛ حال آنکه این هرم غذایی با تنها تعداد اندکی از جانوران بزرگ، اصلاً طبیعی به نظر نمیرسد. پیش از آنکه ما مداخلهای داشته باشیم این هرم شکل دیگری داشت، آنگونه که جمعیت آبزیان زمین را جانوران بزرگ تحت سلطهی خود داشتهاند.
تغذیهی این موجودان عظیمالجثه تنها در صورتی به حد مطلوب خود میرسید که جمعیت موجودات کوچکتری که شکار میشذنذ، سریعاً بازیابی شود تا غذای تازه همواره در اختیاز موجود بزرگتر باشد. این در حالی بود که نهنگها صرفاً نقش خورنده را در این چرخه ایفا نمیکردهاند؛ بلکه با مرگ یک وال و سقوط آن به اعماق تاریک آب، غذای حداقل ۸۰ سال موجودات کفنشین اقیانوس تأمین میبود!
دکتر «پیتر کاریهوا»، دانشمند ارشد «مؤسسهی حفاظت از منایع طبیعی» سیاتل، میگوید که شواهدی در دست است که زوال جمعیتی والهای اسپرم در نواحی گرمسیری اقیانوس آرام، تمامی اکوسیستم این ناحیه را به سوی سلطهی سرپاوران متمایل ساخته است.
تمامی این پژوهشها، اعتبار علمی IWC را بیش از پیش زیر ذرهبین قرار خواهد داد. برخی امیدوارند این مشکلات در جریان نشست ژوئن سال جاری IWC در مراکش حل و فصل گردد.
جرمی جکسون معتقد است که ارزش شواهد گستردهی شفاهی از جمعیت فراوان والها و دیگر موجودات بزرگ سیارهی ما، مرتباً در حال افول است؛ چراکه دانشمندان قادر به اثبات این امر نیستند. او که چنین فرآیندی را ترسناک و افسارگسیخته میخواند، در ادامه میگوید:
«ما [امروزه] حضور برجستهی هر چیزی را که روزی خودمان بیش از یک سده پیش قربانی کردهایم، انکار میکنیم».
دورنمای بومشناختی وفور والها در گذشته، همانند پژوهش پالومبی بحثبرانگیز است. با این حال، شواهد روبهرشد تاریخی تدریجاً پهلو به آمارهای بهدستآمده از پژوهشهای ژنتیکی میسایانند. این نشان میدهد که حتی جمعیت «بازیابیشده»ی والهای امروز نیز صرفاً یادآور خاطرات محوی از تسلط شکوهمندانهی این موجودات بر آبهای زمین بوده است.
گذشتهها والهای زمین شاید در هالهای از ابهام باشد اما حقیقت انکارناپذیر این است که «آینده»ی آنها در دستان ماست.
منبع: نیوساینتیست
در همین زمینه:
• سرنوشت سیاه حاکمان آبها
|