رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۴ دی ۱۳۸۸

هست در سالی شبی ایام را یلدا

احسان سنایی

خورشید آرام‌آرام در سرخی افق‌های دور فرومی‌رود و ستارگانِ الماس‌گونِ آسمانِ شبی که انگار از هر شب تیره‌تر است، از پس هم سر‌می‌زنند. نسیم سرد شباهنگام، نوای محو «مرثیه‌ی مردگان» مردمان شرق دور را به دوش می‌کشد و از فراز خنده‌های کودکان کوه‌های بلند تبت و سقف خانه‌های هندوان شاد، بادبادک‌های رقصان و رنگین‌شان را درو کرده و سر به سرزمین پارس می‌نهد.

نسیم، با بوی روح‌نواز دود عود از فراز سفره‌های باز و بانگ دلنشین آواز اساطیر مردمان پارسی می‌گذرد و سرود پرآهنگِ عشیره‌های کرد را رهسپار آسمان سرزمین‌های غرب صحرا می‌‌کند. سوت فلوت بومیان سیاه‌رو، نوید سپیده را می‌دهند.

در افق‌های غرب و بر رأس کوهستان «آند»، مردمانی در کنار ستون‌های سنگیِ تراشیده و برافراشته، طلوع شکوهمند آفتاب نخستین روز فصل سرد را انتظار می‌کشند. «اینکه»ها، پرتوهای زرین و پاک خورشید را به ستون‌ها گره‌ خواهند زد تا با استیلا بر آفتاب، شاهد روزی کوتاهتر از امروز نباشند. شبی که آوردگاه ایزدان خیر و شرِ فرهنگ‌های کهن سرتاسر زمین بود، با زایش دیگربار آفتاب به سر می‌آید. با طلوع خرامان خورشید نخستین روز زمستان، زمین غرق در سرور می‌شود.1


شماتیک از نحوه‌ی ایجاد فصول سال. نقطه‌ای در عرض جغرافیایی 45 درجه بر روی زمین، در انقلاب تابستانی خورشید را با زاویه‌ی 68.5=45+23.5 درجه از افق خود رصد می‌کند در حالی‌که همین ناظر در انقلاب زمستانی، خورشید را با زاویه‌ی نسبتاً مایل 21.5=23.5-45 خواهد دید. در نقاط اعتدالین، ناظر، خورشید را با همان زاویه 45 درجه می‌بیند. تغییرات زاویه‌ی تابندگی خورشید، عامل اصلی ایجاد فصل‌ها در زمین است.

سیاره‌ی ما در حرکت سالیانه‌اش به گرد خورشید، در حدود ١٥٢ میلیون و ٩٧ هزار کیلومتر در دورترین نقطه (اصطلاحاً اوج مداری)؛ و ١٤٧ میلیون و ٩٨ هزار کیلومتر در نزدیک‌ترین نقطه (حضیض مداری)، از آن فاصله می‌گیرد.

علی‌رغم باور عموم، نه‌تنها عامل ایجاد فصل‌ها افت و خیز فاصله‌ی زمین از خورشید نیست؛ بلکه زمین در فصول گرم از خورشید دورتر است! دلیل اصلی آمد و شد فصل‌ها را در انحراف محوری زمین باید جست. این انحراف، نسبت به صفحه‌ی منظومه شمسی به میزان ٢٣.٤٣٩ درجه است و در نبود آن، عملاً هیچ فصلی نیز وجود نخواهد نداشت؛ شرایطی که هم‌اکنون در سیاراتی چون عطارد و مشتری برقرار است. تصویر نخست، چگونگی تأثیر چنین عاملی را در ایجاد فصل‌ها بیان می‌کند.

به تبع ابعاد کمانی که خورشید هر روزه از شرق تا غرب در آسمان می‌پیماید، طول روز و شب نیز تغییر می‌کند؛ به‌طوری که در نخستین روز از فصول بهار و پاییز – که اندازه مسیر حرکت ظاهری خورشید در آن‌ها یکسان است – طول روز و شب در تمامی نقاط زمین برابر است و از این‌رو به این دو روز، «اعتدالین» (نقاط اعتدال) نیز گفته می‌شود.


تصاویر متوالی از حرکت خورشید در آسمان روزهای انقلاب زمستانی (کمان بالا)، اعتدالین (کمان میانی) و انقلاب زمستانی (کمان زیرین). عکس از تونک تزل / TWAN

اگرچنان‌چه خطی فرضی در آسمان، از نقاط شمال تا جنوب جغرافیایی‌مان رسم کرده و هر روز مکان تقاطع کمان مسیر خورشید را با این خط فرضی ثبت نماییم؛ آن‌گاه درخواهیم یافت که با شروع اولین روز بهار، خورشید به مدت سه ماهِ متوالی بالا و بالاتر می‌رود تا بدان‌جا که در نقطه‌ای در اوج (انقلاب تابستانی – بلندترین روز سال) متوقف شده و در یک حرکت عقب‌گرد به طول سه‌ ماه، دیگربار به مکان اولیه‌اش باز می‌گردد. زمانی‌که مکان خورشید دقیقاً با نقطه‌ی شروع حرکتش منطبق گردید؛ آن‌روز، نخستین روز از فصل پاییز است.

خورشید باز از این نقطه پایین و پایین‌تر می‌رود، تا اینکه در اولین روز زمستان (انقلاب زمستانی – بلندترین شب سال)، به کم‌ترین ارتفاعش از افق رسیده و باز به سمت بالا حرکت می‌کند و زمانی‌که به نقطه اعتدال رسید؛ مجموعاً یک سال طی شده است و باز این روند از سر گرفته می‌شود.

دقت حیرت‌آور این چرخه‌ی آسمانی را مردمان باستان به‌خوبی می‌شناختند و بدین طریق از زمان کشت و زرع و نیز آداب آیینی‌شان مطلع می‌گشتند؛ آدابی که مستقیماً در ارتباط با همین تغییرات بود و به باور تمامی تمدن‌های باستانی، بقای چنین چرخه‌های بی‌نقصی نیز مستلزم ایمان به عالم لامکان و ستایش ایزدان مسلط بر آن‌ بود. خورشید در اندیشه‌ی باستانیان، به عنوان تنها بازیگر این نمایش جذاب و حیات‌بخش، نمودی از فروغ پاک سرمدی و مظهر بخشندگی و رحمت خدایان آسمانی ‌بود.

در افسانه‌های اقوام «آزتک» (Aztec) که مابین قرون ١٤ تا ١٦ میلادی در آمریکای مرکزی مستقر بودند، ایزد خورشید، «توناتیو» نام داشت که شرط حرکت روزانه‌اش در آسمان و به تبع‌ آن تداوم بقای کائنات، قربانی نمودن انسان‌ها و تقدیم‌شان به درگاه وی بود. طبق روایت برخی از منابع تاریخی، هر ساله در حدود ٢٠‌هزار انسان، توسط کاهنان آزتک قربانی توناتیو می‌شدند.


طرحی برگرفته از یک نقش‌برجسته‌ی باستانی در مصر باستان که بلعیدن خدای خورشید (رع) توسط خدای آسمان (نوت) و باززایش آن را به نمایش گذاشته است

با تسلط فرعون «آخناتن» در ١٣٥١ پیش از میلاد بر سرزمین مصر نیز، خدایان چندگانه‌ی مذهب این تمدن دیرپا از جمله «آمون» - خدای خورشید - با خدایی یگانه و واحد به نام «آتن» جایگزین گشتند؛ هرچند نماد خدای آتن در هنر مصر باستان، قرص سپید و ساده‌ای بود که باز استعاره‌ای از قرص آفتاب محسوب می‌شد.

همان‌گونه که حرکت سالیانه و مکرر خورشید در پهنه‌ی آسمان هر سرزمینی، نطفه‌ی افسانه‌های خوش‌آب‌و‌رنگی را در تخیلات دورپرواز ساکنان آن منعقد می‌ساخت؛ اما روزهایی در طول سال بود که خورشید اعتباری ویژه می‌یافت.

در اعتقادات دیرین هر تمدن، روز و شب، مظاهر خیر و شر بودند و نبرد آشتی‌ناپذیر این دو اندیشه‌ی متضاد، تأثیر مستقیم‌ای بر نحوه‌ی حیات زمینیان داشت؛ به‌گونه‌ای‌که با استیلای قوای خیر بر کائنات، ایام فراوانیِ محصول و لذت از زندگی فرامی‌رسید و بالعکس با پیروزی قوای شر، موسم قحطی و مشقّات فراوان گذران زندگی بود که گریبان انسان‌ها را می‌گرفت.

نقاط عطف این جنگ مدام را بالطبع می‌بایست در چرخه‌ی منظم حرکت سالیانه‌ی خورشید و تغییر بازه‌های زمانی روز و شب یافت. با نگاه اجمالی به این نقاط عطف، به آسانی می‌توان دریافت که زمانی‌که خورشید از پایین‌ترین مکانش از افقِ هر سرزمینی در طول سال (انقلاب زمستانی)، سفر رو بالایش را آغاز کرده و رفته‌رفته بر طول روزها افزوده می‌شود، نه‌تنها تحولات بزرگ‌مقیاسی در اوضاع اقلیمی زمین خواهد زخ خواهد داد؛ که نویدی است برای پیروزی شکوهمند روشنای آفتاب، بر سیاهی بی‌پایان شب‌های دراز.


طلوع آفتاب نخستین روز تابستان (انقلاب تابستانی) از میان پایه‌های چارتاقی نیاسر کاشان. در طلوع آفتاب روز انقلاب زمستانی، همین پدیده برای سمت مخالف پایه‌ها رخ می‌دهد. عکس از دکتر رضا مرادی غیاث‌آبادی

طلوع آفتاب نخستین روز زمستان، در اندیشه‌ی بارور بسیاری از تمدن‌ها تحت عنوان «زایش خورشید» قلمداد می‌شده است؛ روزی که با جشن‌های باشکوهی با آداب متفاوت اما درون‌مایه‌ای یگانه در سرتاسر زمین، در تاریخ بشر جاودانه گشتند.

بسیاری، از جمله ابوریحان بیرونی بر این عقیده‌اند که مبدأ تقویم میلادی نیز بر پایه‌ی «میلاد آفتاب» و نه میلاد مسیح بنیان نهاده شده‌ است؛ چراکه پس از تدوین تقویم ژولیتی در سال ٤٦ میلادی به دستور ژولیوس سزار بود که روز ٢٥ دسامبر هر سال، رسماً به‌ عنوان «زادروز مسیح» از مادری باکره به نام «مریم مقدس» نام گرفت.

نمونه‌ی چنین گفته‌ای را به‌عینه می‌توان در اسطوره‌‌های آریایی‌های کهن ساکن در ایران باستان نیز یافت. در مذهب «مهرپرستی» - که بعدها با نفوذ در زبان یونانی به‌صورت میترائیسم نیز خوانده شد- «مهر»، ایزد خورشید نیز از مادری باکره به نام آناهیتا در دریاچه‌ی هامون متولد می‌شود.

مشابهت‌ این اعتقادات با فرهنگ غنی مصر باستان نیز به‌وضوح محسوس است. مصریان، در تصاویری که اغلب از خدای آسمان‌شان (نوت) ترسیم می‌نمودند، سعی در نمایش زنی داشتند که به حالتی خمیده بر زمین خیمه زده است. خدای خورشید (رع) بصورت دایره‌ی سپیدرنگی در مقابل دهان این زن نشان داده شده که انگار آن را می‌بلعد. نوت با بلعیدن رع در زمان اعتدال بهاری؛ نه ماه بعد آن را در انقلاب زمستانی به دنیا می‌آورد که بدین ترتیب دایره سپیدرنگ دیگری در مقابل زهدان زن ترسیم شده است. بی‌انبازی و باکرگی این زن، نماد آفرینش وحدانی آفتاب و چرخه‌ی ابدی حرکت ظاهری سالیانه‌ی خورشید است.

اسطوره‌ی زایش خورشید، تنها محدود به این داستان نیست. طبق عقاید باستانیِ ژاپن، «آماته‌راسو»، خدای خورشید در اسطوره‌های ژاپنی که مدت‌ها درون غاری گوشه‌ی عزلت گرفته بود؛ در جشنی که دیگر خدایان برای او گرفته‌اند، زیرچشمی به آینه‌ای نگاه کرده و راضی به بازگشت به هستی و نورافشانی آن می‌شود. ژاپنی‌ها در طول شب با زمزمه‌ی «مرثیه‌ی مردگان»، طلوع آفتاب نخستین روز زمستان را به انتظار می‌نشینند.

از سویی آریاییان باستان، در شب یلدا (لغتی سریانی به معنای ولادت) که تنها با اختلاف چند ثانیه نسبت به شب‌های پیش و پس خود، بلندترین شب هر سال است؛ با گردهمایی در خانه‌ها و صرف دانه‌ها و میوه‌های سرخ‌رنگ هم‌چون سنجد، عناب، هندوانه و انار که سرخیِ آسمان پیش از طلوع آفتاب را نوید می‌‌داد، مراسم آیینی این شب به‌یادماندنی را در کمال مهر و دوستی به پایان می‌بردند؛ هر چند امروزه جنبه‌ی مذهبی چنین مراسمی رنگ باخته و یلدا در ممالک فارسی‌زبان، اغلب نمودی ملی یافته است.

تعیین دقیق زمان فرارسیدن این مراسم مذهبی، مستلزم استخراج داده‌های مرتبط با موضع اجرام آسمانی نسبت به شاخصی دقیق بود. از این‌رو ساخت سازه‌های ظریف و ویژه‌ای موسوم به «چارتاقی» با هدف نمایش مواضع سالیانه‌ی خورشید از اواخر دوران اشکانی در گوشه‌گوشه ایران باستان رواج یافت که اخیراً به همت پژوهش‌گرانی چون دکتر رضا مرادی غیاث‌آبادی، از کاربرد تقویمی چندی از نمونه‌های سالم‌شان پرده برداشته شده است.

هندسه‌ی خاص بنا و جهت‌گیری چارتاقی‌ها، امکان رؤیت طلوع آفتاب در روز‌های اعتدالین و انقلابین هر سال را از مواضع ویژه‌ای برای شاهدان حاضر، فراهم آورده است. دقت بالای چارتاقی‌ها در تعیین زمان انقلابین، مثال‌زدنی است. چارتاقی‌های نیاسر، بازه‌هور، خیر‌آباد و فصرشیرین از نمونه‌های بازمانده‌ی چنین آثار فاخری هستند که با کمال تأسف، برخی از آن‌ها از شدت بی‌توجهی در معرض نابودی کامل قرار گرفته‌اند.


پانوشت:

عنوان بخشی از مصرعی سروده‌ی خواجوی کرمانی

١- بادبادک‌پرانی هندیان و اهالی نپال، فلوت‌زدن آفریقائیان جامائیکا با تن‌پوش‌های مبدل و راهپیمایی در خیابان‌ها، شاهنامه‌خوانی و گردهمایی ایرانیان، میهمانی‌های مفصل اقوام کُرد و مراسم گره‌زنی خورشید به ستون‌هایی سنگی موسوم به «اینتیهواتانا» در طلوع نخستین روز زمستان توسط اقوام اینکا در پرو، بولیوی و اکوادور؛ تنها گوشه‌ای از آداب و سنن اقوام گوناگون در گرامیداشت شب یلداست که طبعاً ذکر تمامی آن‌ها در این مقاله مقدور نبود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

طرز شکل‌گیری فصول، و نقاط اعتدالین و انقلابین با زبان بسیار ساده و روشنی در این مقاله توضیح داده شده است. خواندن آن به تمامی علاقمندان به درک جهان پیرامون توصیه می‌شود.

پرداختن به زمینۀ اساطیری موضوع هم بسیار بجا بود. یلدا هم چون نوروز جشنی در اصل طبیعی است. کریسمس مسیحیان هم همانطور که در مقاله اشاره شده در اصل یک جشن Pagan بوده است، که ارتباطی با دین مسیحیت نداشته! ولی کاهنان مسیحی به جهت جلب توجه مردمان، تولد مسیح را در این روز انداختند تا نیازی به تغییر رسوم جشن‌های کهن نباشد. به ویژه تاثیر میترائیسم ایرانی در این زمینه جالب است. (در آن زمان تاثیر میترائیسم در روم بسیار پررنگتر از مسیحیت بود) به هر حال تولد و زندگی شخصیت عیسی مسیح مولفه‌های بسیار مشابهی با دیگر اساطیر دوران باستان دارد، که از همدیگر کپی شده اند؛ چیزهایی مثل: تولد خدای خورشید در روز تولد، باکره بودن، به آسمان رفتن و... .

از همین رو نظریه ای وجود دارد که شاید مسیح مانند اساطیر مختلف با عناصر مشابه، یک شخصیت داستانی و اساطیری بوده باشد؛ ضمن اینکه مدارک تاریخی هم‌زمان با داستان‌های نقل شده از او، اغلب به وجود چنین فردی اشاره ندارند، و چندین دهه بعد توسط جمعی نویسندگان نقل شده‌اند.

http://en.wikipedia.org/wiki/Christ_myth_theory

-- بردیا ناباور ، Dec 25, 2009 در ساعت 07:21 PM