رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۷ مهر ۱۳۸۸
بخش اول

۵۰۰۰ سال در جست و جوی هوش فرازمینی

احسان سنایی

همیشه اخبار مرتبط با مشاهده بشقاب‌پرنده‌ها و موجودات ماورای زمینی جذاب بوده و هستند؛ اخباری که اکثر دانشمندان یا آن‌ها را مستقیماً رد کرده و یا در مقابلشان سکوت پیشه کرده‌اند.

در پنجاهمین سالگرد آغاز جستجوی سیستماتیک بشر به دنبال هوش فرازمینی، تاریخچه‌ای مختصر از تلاش‌های خستگی‌ناپذیر بشر متمدن در طول تاریخ با هدف کشف موجودات فرازمینی ارائه کرده‌ایم. بخشی از این مطلب، برگردان آزادی از مقاله دکتر فرانک دریک، خالق معادله دریک و از پیشگامان جستجوی حیات فرازمینی با موضوع «تاریخچه مختصر SETI» است.

۱۷ سپتامبر امسال، پروژه «در جستجوی هوش فرازمینی» (یا به اختصار SETI) پنجاه‌سالگی خود را جشن گرفت. به دنبال انتشار مقاله‌ای در شماره ۴۶۱ نشریه نیچر به قلم «جوزفه کاولوی» و «فیلیپ موریسون» بود که ایده آغاز به کار چنین پروژه‌ای مطرح شد. در این مقاله، جستجوی سیستماتیک حیات ماورای زمینی، تلاشی ارزنده و به‌صرفه معرفی شده بود.

۵۰ سال از آن روزها می‌گذرد و در این مدت، تلسکوپ‌های رادیویی بشر هم‌چون گوش‌های غول‌پیکری رو به آسمان به انتظار پیامی از جانب یک تمدن فرازمینی نشسته‌اند؛ تلاشی که چندان نیز بی‌ثمر نبوده و در این مدت، نشانه‌های مرموز و عجیبی از گوشه گوشه آسمان دریافت شده است؛ نشانه‌هایی هم‌چون خش خش گام‌های یک غریبه در جنگل وسیع و خاموش آسمان.


تندیس جیوردانو برونو، فیلسوف ایتالیایی که به جرم اعتقاد به حیات ماورای زمینی اعدام شد. این تندیس، امروزه در محل اعدام او قرار داده شده است

باورهای نخستین

ریشه‌های باور به وجود حیات فرازمینی را می‌توان در اعتقادات اقوام کهن جست. اتمیست‌های یونان باستان که جهان را متشکل از دو عنصر اتم و خلأ می‌پنداشتند، فرض وجود بیگانگان فرازمینی را بر این استدلال استوار ساخته بودند که اگر جهان ما بی‌نهایت اتم را در خود جای داده باشد، بایستی که انتظار وجود نقاط مسکونی دیگری را نیز داشت.

در کتاب مقدس یهودیان تلمود، از ۱۸ هزار نقطه مسکونی دیگر سخن به میان آمده و قرآن مسلمان، به «ستایش خدای همه جهان‌ها» پرداخته است.

اما با گسترش مسیحیت و به دنبال آن تفکر بطلمیوسی در جهان غرب بود که کلیسا، کوچک‌ترین اعتقادی به حیات بیگانه را انحراف از اصل زمین‌مرکزی کیهان دانسته و اندیشمندان این حوزه را مرتد خواند.

جیوردانو برونو، فیلسوف ایتالیایی قرن ۱۶ میلادی با اظهار این موضوع که «جهان نامتنهاهی، پر از ستارگانی است که هر کدام منظومه‌ای برای خود دارند» توسط کلیسای کاتولیک مرتد اعلام شده و در میدان مرکزی شهر رم، به آتش کشیده شد.

هر چند هنوز نیز کلیسای کاتولیک، تصمیم قطعی خود را مبنی بر اعتقاد به موجودات فرازمینی اعلام نکرده است. سال گذشته، پدر «جوزه گابریل فونس» ستاره‌شناس و سرپرست رصدخانه واتیکان در اظهاراتی گفته بود: «موجودات هوشمندی که توسط پروردگار خلق شده‌اند، ممکن است وجود داشته باشند.»

تا هزاران سال آن‌چه در پاسخ به احتمال وجود بیگانگان فرازمینی داده می‌شد، پیوند عمیقی با مسائل فلسفی داشت و هیچ ابزار رصدی که بتوان به اثبات چنین اعتقاداتی پرداخت، در دست نبود.

این دوران نسبتاً طولانی را می‌توان با اغماض، نخستین تلاش هوشمندانه بشر در راستای کشف حیات ماورای زمینی دانست؛ تلاشی که با ورود انقلاب کوپرنیکی و سست شدن بنیان نظریه زمین‌مرکزی، پا به مرحله جدیدی از پیشرفت گذاشت. دیگر مردم می‌دانستند که زمین نقطه برتری در منظومه شمسی نیست و حتی سیارات مشابه دیگری نیز در اطراف ما وجود دارد.

فیزیک سیارات و اصول زیست شناسی حکم می‌کرد که حیات می‌تواند در هر جایی از کیهان توسعه یابد و از این‌جا بود که افراد سرشناس زیادی در جهان علم، پیشنهادهایی را مبنی بر چگونگی ارتباط با موجودات فرازمینی ارائه کردند.


ساختمانی که در آن تسلا، ترانسفورماتور غول‌پیکر خود را با هدف ارتباط با فرازمینی‌ها به راه انداخت

پیشنهادها از راه می‌رسند

۱۹۰ سال پیش، ریاضیدان نامدار آلمانی «کارل فردریش گاوس» پیشنهاد داد مناطقی از دشت عظیم سیبری را به صورت یک مثلث پهناور گندم‌کاری کرده و تعداد زیادی از درختان کاج را مربع‌وار پیرامون این مثلث غول پیکر کاشت کنند.

او معتقد بود که اگر موجودات هوشمند فرازمینی با تلسکوپی بزرگ به زمین بنگرند، نه تنها از مصنوعی بودن این اشکال مطلع خواهند شد، بلکه در خواهند یافت که افرادی که چنین اشکالی را خلق کرده‌اند، از اصولی چون قضیه فیثاغورس اطلاع داشته‌اند. این پیشنهاد هیچ‌گاه عملی نشد.

چندی بعد، فیزیک‌دان و ستاره‌شناس اتریشی «جوزف ون‌لیترو» نیز پیشنهاد داد تا گودال‌های عمیقی به شکل اشکال هندسی هم‌چون دایره و مثلث در صحرای بزرگ آفریقا حفر شده و پر از نفت شوند تا با به آتش کشیدن این گودال‌ها، بتوان با موجودات فرازمینی ارتباط برقرار کرد. این پیشنهاد نیز از پشتیبانی عملی برخوردار نشد.

۱۴۰ سال پیش فیزیک‌دان فرانسوی «چارلز کراس» نیز پیشنهاد داد تا آینه‌های عظیمی را در سرتاسر اروپا طوری تنظیم کنند که نور آفتاب به سمت مریخ منعکس شود و برای این‌که مریخی‌ها مطمئن شوند این نورها تصادفی و گذرا نیست، بایستی آینه‌ها را به شکل برخی ستارگان معروف آسمان آرایش داد. این پیشنهاد نیز هم‌چون موارد پیشین، هیچ‌گاه در معرض آزمایش قرار داده نشد.

۱۱۰ سال پیش اما، نخستین تلاش بشر برای ارتباط رادیویی با فرازمینیان، به ابتکار فیزیکدان بلندپرواز یوگسلاو، نیکولا تسلا و با پشتیبانی مالی جی.پی.مورگان آمریکایی صورت پذیرفت. او با شوق بسیار و صرف هزینه‌های گزاف، دست به ساخت ترانسفورماتور عظیمی زد که با برقراری جریان الکتریسیته چند هزار ولتی آن، تا فاصله دو کیلومتر مو بر تن اهالی کلورادو اسپرینگز سیخ شد؛ اما پاسخی از فضا دریافت نکرد! اما دوران جدیدی از تلاش‌های هوشمندانه بشر در این مسیر تازه آغاز شده بود.


پرسیوال لاول، ستاره‌شناس ثروتمند آمریکایی که با شوق مشاهده مریخی‌ها، رصدخانه بزرگی را در فلاگستاف آریزونا بنا نهاد

امواج رادیویی، راه ارتباط با بیگانگان

۲۵ سال بعد قرار بود مریخ از نزدیک‌ترین فاصله خود با زمین عبور کند و ابداع روش‌های نوین ارسال و دریافت امواج کوتاه رادیویی، همه را به این بار به ارتباط مستقیم با مریخی‌ها امیدوار کرده بود.

البته تلاش‌های ستاره‌شناس ثروتمندی به نام «پرسیوال لاول» نیز که به سبب شوق وافرش به مریخ و احتمالاً مریخی‌ها، رصدخانه نسبتاً بزرگی را در فلاگستاف آریزونا بنا نهاده بود، در این امید عمومی بی‌تأثیر نبود. او در رصدهایش، به کانال‌کشی اهالی مریخ از قطب‌ها به سمت استوای سیاره برای انتقال آب و نیز فعالیت‌های کشاورزی مریخی‌ها اشاره کرده بود!

هر چند این اظهارات امروزه غیر معتبر و تا حدی نامعقول می‌نماید، اما تب کشف حیات فرازمینی در دوران لاول به قدری شدید بود که حتی تشخیص یک عارضه باریک و بلند و البته مبهم و ناواضح کافی بود تا او آن را به کانال‌کشی مریخی‌ها نسبت دهد.

امکان ملاقات نزدیک با مریخ و احتمال ارتباط با همسایگان مریخی، فرصتی بود که تا سال‌ها امکان تکرار آن پیش نمی‌آمد و از این رو حتی برخی پیشنهاد خاموشی یک‌ساعته کل فرستنده‌های رادیویی زمین را دادند تا در این فاصله زمانی گران‌بها بتوان بدون هیچ مزاحمتی، پیام مریخی‌ها را به وضوح شنید!


مطلبی از روزنامه نیویورک‌تایمز در روز یکشنبه، ۲۷ آگوست ۱۹۱۱ که در آن بر اساس مشاهدات پرسیوال لاول، به احداث دو کانال جدید در مریخ ظرف مدت دو سال توسط مریخی‌ها اشاره شده بود!

روزنامه پرتیراژ نیویورک تایمز حتی بر اساس پیشنهاد پروفسور تاد از کالج آمرست، مطلبی را منتشر کرد که در آن از دولت آمریکا خواسته شده بود تا ایستگاه‌های رادیویی دولتی و خصوصی را موظف کند که از ساعت ۱۱:۵۰ شب ۲۱ آگوست، به مدت دو روز پیاپی، هر یک ساعت، پنج دقیقه فرستنده‌ها را خاموش کنند تا آن‌چه به عنوان «هدف کاملاً علمی» از آن یاد شده بود، محقق شود. با وجود ارسال این درخواست به تمامی کشورهای توسعه‌یافته جهان، ایستگاه‌های رادیویی خاموش نشدند.

این روزنامه هم‌چنین چند روز مانده به عبور تاریخی مریخ، در مطلبی با عنوان «کسی چیزی شنید؟» ارتش و ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده را به آماده‌باش فراخواند.

جالب این بود که رادیوی محلی ونکوور در پاسخ اعلام کرد که چیزی شنیده‌ایم! آن‌چه شنیده شده بود، دو مجموعه سیگنال رادیویی بود: چهار سیگنال نقطه‌ای پیوسته به همراه سه سیگنال نقطه‌ای پیوسته دیگر که با فاصله اندکی از هم دریافت شده بودند.

چندی بعد، رسماً این سیگنال‌ها پیامی از جانب مریخ به زمین معرفی شد و هفته‌نامه پرطرفدار تایمز انگلستان، اندکی پس از آن خبر داد که ویلیام فریدمن، مشهورترین رمزشکن تاریخ ایالات متحده که در جنگ جهانی اول کدهای آلمانی‌ها را شکسته بود، برای شکستن رمز پیام مریخی‌ها اعلام آمادگی کرده است.

برای مدتی همه هیجان‌زده شدند و مطالب مشابه زیادی را می‌شد در صفحه نخست روزنامه‌ها دید؛ اما هر چه زمان می‌گذشت، شک مردم فزون‌تر می‌شد.

اندکی بعد، اعلام شد که مریخی‌ها فرانسوی صحبت می‌کنند! دلیل چنین ادعایی نیز این بود که اگر چنان‌چه پیغام کوتاه مریخی‌ها را به شکل علائم مورس از آمریکا به آن سوی آتلانتیک بفرستیم، آن‌چه دریافت خواهد شد، کلمه‌ای فرانسوی است.

در آن زمان، فرانسه متمدن‌ترین کشور زمین محسوب می‌شد و همین امر، مدرک محکمی دال بر حقیقت پیام مریخی‌ها بود؛ چرا که این موجودات پیچیده و متمدن نیز به زبان فرانسه رسیده بودند!

اما دو روز بعد بود که خبرهای مربوط به گذر مریخ آرام‌آرام از صفحه نخست به صفحه ششم روزنامه منتقل شد. خوانندگان باهوش خود دریافتند که هیچ نشانی از حیات مریخی یافت نشده است. در واقع، اندکی بعد مشخص شد که پیفام معروف مریخی نیز چیزی جز سیگنال پراکنده‌ای از ایستگاه رادیویی نیروی دریایی آمریکا در سیاتل نبوده است.

بیست و سوم آگوست، روزنامه‌ها تیتر زدند: «مریخ، بی هیچ حرفی از کنار ما گذشت» و این، پایان غم‌انگیزی برای آغاز دورانی خوش بود.

ادامه دارد ...

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

بسيار جالب بود.
با تشكر.

-- هادي ناصري ، Oct 9, 2009 در ساعت 12:01 PM