رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ اسفند ۱۳۸۸
گفت‌وگو با پوران فرخ‌زاد؛ ایران‌شناس؛ در باره‌ی جشن چهارشنبه‌سوری

«ایرانیان کهن؛ آتش پریستار بوده‌اند»

مینو صابری
minoo.saberi@radiozamaneh.com

در سه‌شنبه‌ی آخر سال، هر کس به‌فراخور شرایطی که دارد در جشنی شرکت می‌کند که نام آن «چهارشنبه‌سوری» است. نام چهارشنبه‌سوری با آتش افروختن پیوند خورده است و آتش، جزء لاینفک این جشن است.

Download it Here!

اما رسومی که ما در چهارشنبه‌سوری برگزار می‌کنیم تا حدودی با آن‌چه که از ابتدا بوده مغایر است. برای مثال از روی آتش پریدن و گفتن «زردی من از تو؛ سرخی تو از من»؛ از دیدگاه زرتشتیان توهین به آتش محسوب می‌شود. در حالی که امروزه گفتن این جمله بسیار رایج است!

از بحث شناخت این جشن نزد عموم مردم که بگذریم؛ عقاید و نظریه‌های پژوهش‌گران و کسانی که با جشن‌های ایرانی به‌خوبی آشنایی دارند نیز متفاوت است.

در این برنامه با دیدگاه‌های خانم پوران فرخ‌زاد در باره‌ی جشن چهارشنبه‌سوری آشنا می‌شویم:


با توجه به این‌که نظرات متفاوتی در باره‌ی قدمت جشن چهارشنبه‌سوری می‌شنویم؛ می‌خواهم دیدگاه شما را به‌عنوان ایران‌شناس و آشنا با جشن‌های کهن ایرانی بدانم.

با کمال تاسف باید بگویم که این چند روز از رسانه‌های جمعی می‌شنوم که چهارشنبه‌سوری عمر درازی ندارد و در واقع جوان هست.

به‌نظر من کسانی که این نظر را ابراز می‌کنند اشتباه می‌کنند. البته به نام «چهارشنبه‌سوری» بله! درست می‌گویند ولی ما در گذشته‌های دور جشن آتش داشته‌ایم. این جشن آتش به نام «سور» معروف بوده و کهن‌ترین جایی هم که از آن نام برده شده؛ در زبان امروزی ما؛ در «تاریخ بخارا» است که در حدود قرن سوم نوشته شده و حدود قرن ششم به فارسی ترجمه شده است.

به‌غیر از تاریخ بخارا نمونه‌ی دیگری پیدا می‌کنیم در نوشته‌های «امام محمد غزالی» است؛ در قرن پنجم.
امام محمد غزالی دانشمند بوده و به علم «فقه» آگاهی داشته ولی مرد تنگ‌اندیشی بوده و به‌شدت این مراسم را کوبیده است.


پوران فرخزاد؛ عکس از مینو صابری

امام محمد غزالی در کتابی با لحن کوبنده‌ای نوشته است:

«در این روز مردم جمع می‌شوند و بوق‌ها را به‌صدا در می‌آورند و کوزه‌هایی را منفجر می‌کنند و در خیابان‌ها می‌رقصند و آتش روشن می‌کنند...»

اما اگر ما به این نوشته‌ها هم توجه نکنیم؛ باید بدانیم که «آتش» در ایران باستان ارج و بهای بسیاری داشته است. مانند چهار عنصر دیگر؛ «باد»، «آب»، «خاک». که ارزش آتش بسیار زیاد بوده است چنان‌که وقتی موبدان به آتش‌دان نزدیک می‌شدند؛ یک نقابی به‌نام «پَنام» به جلوی بینی و دهان‌شان می‌زدند تا مبادا نفَس‌شان آتش را آلوده کند.

البته این احترام را به باد و آب و خاک هم داشته‌اند و اصولآ به این عناصر چهارگانه که طبیعت زائیده‌ی آن‌ها است و زندگی وابسته به آن‌ها است؛ احترام می‌گذاشتند. درست به‌عکس امروز ماکه بی‌اعتنا به نیاکان‌مان هم آب‌های اقیانوس‌ها و دریاها و جوی‌ها و هرجا که آب روانی هست را آلوده کرده‌ایم.

اگر نگاهی به رودخانه‌ها و کانال‌ها و جوی‌های آب بیندازیم؛ از دیدن لنگه‌های کفش و پوست خربزه و هندوانه و خیار و غیره؛ شرم‌زده می‌شویم که ما چقدر از آداب و رسوم گذشته‌مان دور شده‌ایم و کارهای دیگری که با خاک و آب و زمین و جوّ کرده‌ایم. در واقع داریم طبیعت را از بین می‌بریم.

چون موضوع مورد نظر ما «آتش» است فقط در این باره ادامه می‌دهم. «سور» به معنای جشن است. گویا در گذشته مسئله‌ی «چهارشنبه» مطرح نبوده است. اما این جشن مطرح بوده و با شکوه زیادی هم انجام می‌شده. چنان‌که تمام جشن‌های دیگر آریایی با آتش همراه بوده است که این آتش‌ها را یا در میدان‌ها برافروخته می‌کردند و یا روی پشت‌بام‌ها.

شب‌های جشن، این آتش‌ها منظره‌ی بسیار زیبایی را به شهر می‌داده و اگر کسی از دور نگاه می‌کرده از ابهت و شکوه‌اش متحیر می‌شده است.

به تاریخ بخارا اشاره فرمودید که در آن از چهارشنبه‌سوری یاد شده است. لطفآ در این باره توضیح دهید.

در تاریخ بخارا نوشته شده یکی از پادشاهان سامانی به نام «منصوربن نوح» به منطقه‌ای می‌رود که جوی مولیان بوده و یک‌بار «رودکی» آن قصیده‌ی باشکوه را –بوی جوی مولیان آید همی- سروده و آن امیر را وادار کرده که به بخارا برگردد؛ وقتی منصوربن نوح به آن‌جا می‌رود؛ مدتی می‌ماند تا می‌رسد به دو، سه شب به عید نوروز و چنین می‌گوید: «آن‌گاه امیر به سرای بنشست. هنوز سال تمام نشده بود که چون شب «سوری» چنان‌که عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند. پاره‌ی آتش بجست و سقف سرای در گرفت...»


این جشن سه‌شنبه شب برگزار می‌شود و ما به آن می‌گوییم چهارشنبه‌سوری. برخی هم معتقدند که اصلآ چهارشنبه یک روز عربی است و ایرانیان باستان روزها را بر حسب سه‌شنبه و چهارشنبه و غیره نام‌گذاری نمی‌کردند. و نکته‌ی دیگر این‌که اصولآ منظور از برپا کردن آتش در چنین شبی چه بوده است؟ و دیگر این‌که ایرانیان آتش را می‌پرستیدند یا برای‌شان مقدس بوده؟

شاید، ممکن است؛ که بعد از پذیرفتن دین اسلام و عوض شدن فرهنگ ایران؛ این چهارشنبه به‌وجود آمده باشد. شاید در زمان‌های دیرین هنگام بازآمدن ارواح مردگان- ایرانیان می‌گفتند ارواح پیش از عید چند شبی پائین می‌آیند و به دیدار بستگان‌شان می‌روند- شاید این آتش‌را به افتخار آن ارواح روشن می‌کردند. شاید هم به‌خاطر آمدن نوروز آتش برپا می‌کردند.

به‌هر حال این آتش برپا می‌شده و این جشن بسیار باشکوه و مورد توجه مردم بوده است. حالا آیا بعد از اسلام این روز چهارشنبه به آن اضافه شده؟

من در مورد این مسئله این‌طور فکر می‌کنم که ایرانیان قدیم به ستاره‌شناسی وارد بودند به‌طوری که ستاره‌ها را رصد می‌کردند که آثارش هنوز هم هست.

این ستاره‌ها هرکدام یک سرشتی داشتند که آن سرشت را به روزها نسبت داده بودند. در روزگاران باستان روزها هر کدام یک نام و یک خاصیتی داشتند.

ما می‌گوئیم شب چهارشنبه‌سوری و اصلآ به سه‌شنبه توجه نمی‌کنیم. اگر شب چهارشنبه‌سوری بود یعنی منظور چهارشنبه بود باید مراسم جشن از ساعت 12 به بعد انجام می‌شد چون از ساعت 12 به بعد را روز حساب می‌کنند. اما چون ما از غروب سه‌شنبه آتش روشن می‌کنیم پس مربوط به روز سه‌شنبه است.

در این فرهنگ روز سه‌شنبه رنگ نارنجی داشته که مربوط بوده به «بهرام» یا «مریخ» یا «مارس» که این‌ها ستاره‌هایی هستند که روزها را به آن‌ها ارتباط می‌دادند و خواص این ستاره‌ها را برای آن‌روزها در نظر می‌گرفتند.

خواص بهرام یا مریخ؛ جنگ است. مارس –که عرب‌ها کلمه‌ی مرض را از روی مارس درست کرده‌اند- و ایرانیان باور داشتند که سه‌شنبه روز خوشی نیست و روز نحسی است که بیماری می‌آید. زرد رویی می‌آید. جنگ‌های عقیدتی می‌آید. حتی جنگ تن‌به‌تن ممکن است اتفاق بیافتد. بنابر این؛ این روز را نحس می‌دانستند. ولی روز بعدش که روز چهارشنبه هست که رنگ آن سرخ است مربوط است به ستاره‌ی «تیر» یا «عطارد». روز چهارشنبه یک روز فرهنگی است. یعنی ستاره‌ی دانشمندان، شاعران، نویسندگان و اهل تفکر است و مربوط به عطارد و روز چهارشنبه است.


پوران فرخزاد؛ عکس از مینو صابری

من پیش خودم فکر می‌کنم و یک دیدگاه و نظریه‌ای دارم که شاید پذیرفته شود و شاید هم پذیرفته نشود.
موضوع این است که شاید ایرانیان می‌خواستند نحسی این روز را با آتش برقرار کنند و خودشان را برای چهارشنبه آماده کنند که روز فرهنگ بوده است. یعنی در واقع یک پاراداکسی است بین روز اختلاف‌نظر و ناهمسانی و بیماری و بدی و اهریمنی؛ با یک روز اهورایی به اسم چهارشنبه. شاید این‌گونه بوده است.

حال این‌که مثلآ عرب‌ها روز چهارشنبه را بد می‌دانند. عده‌ای از پژوهش‌گران ما، دانشمندان ما عقیده دارند که ایرانیان این‌را قبول کردند به این خاطر که عرب‌ها روز چهارشنبه را بد و نحس می‌دانستند گفتند حالا ما بیائیم این جشن‌آتش آخر سال‌مان را بیاندایم گردن چهارشنبه‌ی عرب‌ها و سه‌شنبه جشن بگیریم.

این نظریه اصلآ غلط است چون اگر روز بعد روز نحسی است ما چرا باید امروز جشن بگیریم؟

بنابراین فکر می‌کنم؛ نگاه من صحیح‌تر باشد که ما پایان این روز نحس را جشن می‌گیریم و خودمان‌را برای روز بعد که روز اهورایی هست روز مقدسی است و روز اندیشه‌وران و روز تفکر هست آماده می‌کنیم.

امیدورام این نگاه من توجه دیگران را جلب کند و عده‌ای بررسی‌های بیشتری کنند. شاید حق با من باشد. شاید هم نباشد.

با این‌همه من آتش را مقدس می‌دانم و به آن احترام می‌گذارم. در گذشته هم این‌چنین بوده است.
این‌که گفته می‌شود زرتشتیان یا گبرها یا ایرانیان قدیم آتش‌پرست بوده‌اند یک اشتباه بزرگ است. آن‌ها «آتش پریستار» بوده‌اند. یعنی از آتش مراقبت و مواظبت می‌کردند و به آتش احترام می‌گذاشتند. وظیفه‌ی ما هم این است که به آتش همان احترام را بگذاریم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با درود و تشکر از مهمان گرامیتان و مصاحبه جالبتان
میخواستم توضیحی از نظر زبان شناسی در باره واژه پریستار بدهم که در فارسی امروزی به عنوان پرستار شناخته می شود. در زبان آلمانی به روحانی یا کشیش Priester میگویند که از همین واژه باستانی ایرانیان وارد زبان آنها شده است.

-- بدون نام ، Mar 16, 2010 در ساعت 11:55 PM

بادرود
درگذشته ايرانيان هفته نداشته اند و5روز پاياني سال هيچك ناميده ميشده وتمامي آن جشن وسروربوده است پس از آمدن تازيان به ايران هفته به گاهنامه پارسي افزوده شد واز انجا درگاهنامه تازي هروز از غروب آفتاب روزپيشين آغاز ميگرددتا غروب افتاب پس از ان چهارشنبه نيز از غروب سه شنبه اغازميگردد گرچه ايرانيان گاهنامه قمري رابكار نميبرند اما برپا وناگزير بودن آن براي سده ها تا آنگاه كه دانشمند بزرگ خيام گاهنامه خورشيدي را زندگاني نو بخشيد آثاري برجا گذاشته كه از جمله آن كاربرد واژه شب شنبه براي آدينه شب و.شب جمعه براي 5شنبه شب و...و ميباشد.
باسپاس فراوان
كورش

-- كورش ، Mar 17, 2010 در ساعت 11:55 PM

در کل روزهای جشن و غم ما برعکس عربها شده چون واقعا از خدشون و دینشون بدمون میاد.

-- بدون نام ، Mar 17, 2010 در ساعت 11:55 PM

ممنون خانم پوران بسیار عالی بود و ممنون از اطلاعاتی که در اختیار همه گذاشتید کاش آقای خامنه ای هم بخونه و هم بفهمه

-- دختر همسايه ، Mar 17, 2010 در ساعت 11:55 PM