رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۸ آبان ۱۳۸۸
گزارشی از مراسم یادبود استاد شهریار فریوسفی در تهران

«هنرمند با بودن​اش و نبودن​اش زندگی می دهد»

مینو صابری
minoo.saberi@radiozamaneh.com

مراسم یادبود استاد «شهریار فریوسفی» دوشنبه شب، بیست و پنجم آبان در فرهنگ​سرای «ارسباران» تهران برگزار شد. شهریار فریوسفی آهنگ​ساز و نوازنده​ی تار، روز پانزدهم تیرماه امسال در سن پنجاه و سه سالگی بر اثر ایست قلبی در گذشت.

او از شاگردان استاد زنده ياد، «علی اكبر شهنازی» و استاد «هوشنگ ظريف» است. بنا بر گفته​ی اهالی موسیقی، كمتر نوازنده​ی تار و سه​تاری می​تواند با دقت و سرعت شهریار فریوسفی نت​خوانی كرده و هم​زمان ساز بنوازد.

Download it Here!

در این مراسم که به همت سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران برگزار شد، جمع کثیری از هنرمندان عرصه موسیقی، هنردوستان و خانواده​ی شهریار فریوسفی شرکت داشتند.


شهریار فریوسفی

در این مراسم اساتیدی چون «هوشنگ طریف» و «حسین علی​زاده» هم سخنانی ایراد کردند. برنامه با مروری بر زندگی هنری این تارنواز برجسته آغاز شد. و سپس هوشنگ ظریف که سمت استادی شهریار فریوسفی را داشت، از آن مرحوم چنین یاد کرد:

«من هنرستان موسیقی تدریس می​کردم، شاگردان بسیار زیاد و خوبی داشتم. زمانی​که شهریارخان آمدند یازده ساله بودند؛ کلاس پنجم ابتدایی. من کار با ایشان​را شروع کردم و دیدم این بچه چقدر با استعداد است و چقدر کارش را خوب انجام می​دهد؛ درس​هایی که می​گرفت بدون غلط، بدن اشتباه، کامل می​زد.

تا این​که اسفند ماه شد؛ آن​زمان ریاست هنرستان جناب آقای «حسین دهلوی» بودند به ایشان گفتم این بچه را تشویق کنید به او جایزه​ای بدهید، چون کارش واقعاً عالی و بی​نظیر است. این کار انجام شد و ایشان​را تشویق کردند. ایشان تا دیپلم دبیرستان را بگیرد، یعنی به مدت هشت سال، نزد من می​آمدند و من با او کار می​کردم.


هوشنگ ظریف

خانم «فهیمه اسماعیلی» هم شاگرد من بودند که سرانجام این​ها با هم ازدواج کردند و مراسم عروسی​شان من را هم دعوت کردند.»

در ادامه‌ی برنامه، قطعه​ای ساخته​ی «پدرام فریوسفی»، فرزند شهریار فریوسفی پخش شد، با نام «پرواز پدر».

بخش بعدی برنامه، دکلمه​ای بود با صدای «پانیذ فریوسفی» که در سوگ پدرش گفته بود. پانیذ و پدرام فریوسفی به همراه نوازندگان دیگری که از هنرستان عالی موسیقی بودند قطعه​ای از «ویوالدی» را اجرا کردند.

استاد «حسین علی​زاده» در ابتدای سخنانش با تأکید بر این‌که نباید بر چنین مراسمی غم حکم​فرما باشد و باید از زوایای دیگر به هنرمند از دست رفته فکر کنیم، گفت:

«جا دارد که در این جلسه کمی حس و روحیات​مان را عوض کنیم. احساس می​کنم این جلسه بیش از حد افسرده است. چهره​ی زیبای «شهریار» نگاه به دوردست دارد و در چهره​اش امید و عشق هست؛ نشانی از یأس در چهره​اش نیست. خوب است که هم امروز اگر که دوست​اش داریم، که حتماً داریم، از چهره​اش درس بگیریم و همیشه سعی کنیم که زندگی کنیم و زنده باشیم.

اگر امروز از شهریار یاد می​کنیم، به​خاطر زنده بودن​اش هست؛ او زندگی می​داد. کسی که هنرمند است و برای جامعه به مثابه روح هست، قطعاً وقتی از بین ما می​رود خیلی غم​انگیز است ولی در هر صورت، هنرمند با بودن​اش و نبودن​اش به همه زندگی می​دهد. من پیشنهاد می​کنم، بیاییم به آن بخش دیگر از احساس​مان مراجعه کنیم و شاد باشیم که چنین کسی​را در جامعه​مان داشته​ایم، داریم و خواهیم داشت.


حسین علی​زاده

متأسفانه در این چند ماه اخیر روزهای خوبی بر ما نگذشت؛ عزیزان بسیاری از دست دادیم که بعضی از این عزیزان از هنرمندان، همکاران و دوستان خودمان بودند و بعضی​ها هم بودند که شاید نمی​شناختیم​شان و حالا آن​ها را هم می​شناسیم؛ خیلی در این باره گفته شد و شنیده شد؛ اتفاقاتی که در تهران افتاد و قطعاً هیچ ایرانی​ای و هیچ هم​وطنی از این​که هم​وطن​اش آزاری ببیند یا رنجی بکشد خوشحال نمی​شود.

در هر صورت روزهای سختی گذشت و در تمام مجالس گفته می​شود که بیایید قدر یکدیگر بدانیم؛ و می​دانیم. اگر که هم​دیگر را ببینیم و این فرصت را داشته باشیم؛ این​که می​گویم منظورم از نظر وقت داشتن و نداشتن نیست؛ حس جامعه، شرایط جامعه طوری باشد که وقتی ما هم‌دیگر را نگاه می​کنیم، بتوانیم هم​دیگر را ببینیم و فقط نگاه نکنیم.

متأسفانه تنگنایی که برای ما اهالی هنر، که به هر صورت با احساس خودمان زندگی می​کنیم هست؛ باید یک شرایط و حس و دل و دماغ باشد که به زندگی و شادی هم فکر کنیم. قطعاً همه ما تاریخ خوانده​ایم و هنر را خوب می​شناسم؛ بهتر است که ما تسلیم آن چیزی نشویم که به ما تحمیل می​شود.

ما ایرانی​ها یک مقدار از نظر فرهنگی با حس غم یا چیزی که بتواند زود ما را از پا در بیاورد آشنا هستیم. همان​طور که غم هست، شادی هم هست و بدون هر یک، آن یکی لمس نمی​شود. قطعاً مرگ شهریار برای همه​ی ما سخت است ولی فکر کردن به او، به خوبی​هاش، به ساز او، به موسیقی او و به وجودش، لازم است.»


پایان‌بخش این مراسم، اجرای موسیقی سنتی بود که توسط گروه «دالاهو»، به سرپرستی استاد «مسعود حبیبی» اجرا شد.


▪ ▪ ▪

عکس‌ها از حسین مظاهری

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

روحش شاد

-- هستی‌ ، Nov 19, 2009 در ساعت 10:15 PM