رادیو زمانه > خارج از سیاست > ادبیات > «حافظ، حافظ و نگهدارندهی ما است» | ||
«حافظ، حافظ و نگهدارندهی ما است»مینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comمراسم رونمایی از قدیمیترین نسخه خطی غزلیات حافظ، عصر روز دوشنبه در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. در این مراسم جمعی از ادیبان، حافظپژوهان و همچنین هنرمندان و مردم علاقهمند حضور داشتند. آقای دکتر فردوسی، کاشف این کتاب که استاد و مدیر گروه تاریخ در دانشگاه نتردام در ایالت کالیفرنیا است به دلیل مشغلهی زیاد نتوانست در این مراسم شرکت کند اما در فیلمی چند دقیقهای خطاب به مدعوین سخنانی ایراد کردند:
فکر نمیکنم اغراق کاملاً بیمعنایی باشد اگر بگوییم که در این ششصد سالی که بر ما گذشته است، حافظ نقش متعادل کنندهای در فرهنگ ما ایفاء کرده است. آنجا که شادی کردهایم، نشاط ما را تلطیف کرده است و آنجا که بار سختیها میرفته است تا خواهش حیات را در ما سرد و خاموش کند باز هم حافظ، این آریگوی بزرگ، ما را به زندگانی و حیات فراخوانده است. اگر اجازه بدهید که من در مقابل شما اندکی از خود ذوقزدگی به نمایش بگذارم، باید بگویم که شاید از دید یک روانشناسی تاریخی بشود گفت که حافظ، حافظ و نگهدارندهی ما است.
تعدادی از ادیبان در این مراسم سخنرانی کردند و ضمن تشویق و تشکر از آقای دکتر فردوسی به سخنانی پیرامون این نسخه قدیمی پرداختند. یکی از ادیبان حاضر در جلسه آقای علی هاشمی بودند که در بخشی از سخنرانیشان چنین گفتند: روزی آقای میرزایی گفتند که یک دیوان حافظ چاپ کردهام و دلم میخواهد آقای دکتر شفیعی کدکنی، این را ببینند و نظرشان را داشته باشم حال یا کتبی یا در جایی سخنرانی کنند. به اتفاق، خدمت آقای دکتر شفیعی کدکنی رسیدیم. ایشان به محض تصوف و تورق این کتاب گفتند آقای دکتر فردوسی شخص معتبری است، آدم زحمت کشیده و فرد قابل اعتمادی است. بعد که کتاب را نگاه کردند با تعجب گفتند که معلوم است این اشعار در زمان خود حافظ نوشته شده چون مثلاً هیچجا «رحمهالله» نوشته نشده، این جالب است، ببرید به آقای دکتر ایرج افشار نشان دهید. خدمت دکتر ایرج افشار که رسیدیم، ایشان هم جملاتی حاکی از تائید بر صحت انتصاب این اشعار به زمان خود حافظ بیان کردند. فردای آنروز خدمت آقای سلیم نیساری رفتیم. ایشان هم با حوصله و دقت فراوان، ورق ورق، این را نگاه کردند و مطالبی گفتند که حاکی از این بود که خوششان آمده بود. اما واقعاً که قدر زر، زرگر شناسد، یعنی ایشان (که دو جلد از کتابشان را که در منزل دکتر شفیعی کدکنی دیده بودم) بیست سال روی پنجاه نوع چاپ حافظ کار کردهاند و دو کتاب تحت عنوان دگرساریهای حافظ چاپ کردهاند که بسیار معتبر و ارزشمند است. لذا نظر چنین شخصی که اینقدر از عمرش را، حتی از بچگی در راه حافظ گذاشته، به قول دکتر شفیعی میگفت سال ۱۳۱۸، اولین چاپ کتاب حافظ را ایشان بیرون داده بود، بنابراین من دلخوش شدم به اینکه شهرداد میرزایی، ناشرکتاب کار خوبی انجام داده است.
آقای دکتر همایون کاتوزیان، یکی از اساتید دانشگاه آکسفورد که سالها قبل سِمت استادی آقای دکتر فردوسی را داشتهاند در این مراسم شرکت کردند. ایشان در پاسخ به این سوال که آیا نسخه اصلی این کتاب را مطالعه کردهاند یا خیر گفت: خیر، من ندیدهام ولی داستانش را میدانم که علی فردوسی، دو، سه سال پیش که ما یک کنفرانسی در دانشگاه آکسفورد سازمان داده بودیم به آنجا آمده بود و بعد سری به کتابخانه بادلیان، کتابخانه مرکزی دانشگاه آکسفورد زد و برحسب اتفاق این دستنویس را پیدا کرد. اگر چه او سالها دربارهی حافظ و دورهاش کار کرده بود، ولی اکتشافش در این مورد اتفاقی بود و تیزبینی نشان داد که اهمیت نسخه را بفهمد. بعد ترتیب داد که برایش یک نسخه تهیه کنند و روی آن کار کرد و پارسال دوباره به آکسفورد برگشت و نسخهی خودش را با دستنویس مطابقت کرد و به این ترتیب این نسخه که چاپ شده، بهدست آمد. فکر میکنید برای حافظپژوهان و کسانی که درباره حافظ و آن عصر تحقیق میکنند این کتاب میتواند نقطه عطفی باشد و در شناختن بیشتر حافظ کمکی کند؟ به نظر من خیلی اهمیت دارد، به این خاطر که این غزلیات که البته تعداد معدودی از غزلیات حافظ هستند، در دورهی زندگی خود حافظ نوشته شده است. گذشته از آنکه میتواند خود غزلیات را به قابل اعتمادترین روایتشان تبدیل کند، در عین حال میتواند مِلاکهایی در دسترس حافظشناسان برای مطالعات وسیعتری برای حافظ قرار دهد. چون من از نزدیک ندیدهام نمیتوان قضاوت صد درصد بکنم ولی به هر حال اهمیت دارد.
اما آقای صادقی، روزنامهنگار و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، از منظر دیگری به قضیه نگاه کردند و گفتند: به این مناسبت که کتاب حافظ به تصحیح آقای دکتر فردوسی رونمایی میشود، اشارهای که میخواهم بکنم راجع به تصحیح متون کهن است. این عموماً در حوزهی ادبیات فارسی خیلی موضوع همراه با مناقشه بوده. اگر خاطرتان باشد به تازگی کتاب آقای جلال خالقی مطلق منتشر شد که کار سترگی بود، پیش از آن، کار آقای قریب را داشتیم. متأسفانه در حوزهی شاهنامهپژوهی به دلیل اینکه دیگر بنیاد شاهنامه فردوسی وجود ندارد که محلی برای استقرار همه پژوهشها راجع به شاهنامه در آن مکان بود، این بیشتر توی حوزههای فردی آمده است. شاید در مورد حافظ و کاری که دارد اتفاق میافتد مناقشهی کمتری باشد به خاطر اینکه فاصلهی زمانی با حافظ قابل قیاس با فاصلهی زمانی ما با فردوسی نیست. نکتهای که به ذهنم میرسد برای اینکه مناقشات کم شود این است که در حوزه تصحیح متون کهن، آنچه مفیدتر و سودمندتر به نظر میرسد تا از مناقشه کمتری برخوردار باشد این است که کار به صورت جمعی اتفاق بیفتد. هر چند مشکلاتی هست چون اینکار بسیار هزینهبر و زمانبر است که در توان برخی از اساتید نیست اما پتانسیل و ظرفیتش واقعاً در بین اساتید زبان و ادبیات فارسی هست. امیدوارم این کار به صورت جمعی اتفاق بیفتد که مناقشه کمتری به همراه داشته باشد.
آقای شهرداد میرزایی، مدیر انتشارات دیبایه خطاب به مدعوین گفت: این جشن بزرگداشت آن انگیزهای است که میکوشد تا خود ما را به ما بشناساند. میکوشد تا گوشه گوشه حقایقش را بازیابد و بازبنمایاند. میکوشد تا سرزمینی را از خواب چندصدساله بپراند. نه با هدف رشد غروری بیخاصیت یا احساس ملیگرایی پرنخوت، که تنها به گذشته و افتخارات گذشته میبالد. بلکه برای پر و بال دادن به احساس تعلق به سرزمینی بزرگ. احساس تعلقی که میتواند مسئولیت ما را نسبت به جایی که در آن زندگی میکنیم بیشتر کند و همان انگیزه را در ما بشکوفاند. ارزش این جشن در ارج نهادن به احساس تعلقی است که مسئولیت میآفریند. نه تنها حافظ، نه تنها فردوسی. هم حافظ و هم فردوسی. نشر کتاب غزلهای حافظ، حافظ فردوسی، بهانهی این جشن و دلیلی است برای آنکه بزرگ و والا بداریم یافتن برگهای دیگری از کتاب بزرگ هویت سرزمین ایران که ناشی از احساس هممیهنانی است که در هر کجای این جهان، خود را متعلق به سرزمین ایران میدانند. به جاست که همهی ما این احساس را بزرگ بشماریم.
آقای شهرداد میرزایی در پاسخ به این سوال که چطور شد نشر دیبایه انتشار این نسخه را بر عهده گرفت، گفت: سال ۸۶، آقای دکتر علی فردوسی نسخه جدیدی از کتاب حافظ را در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسفورد پیدا کرد. از طرف استاد پاشایی که دوست مشترک ما بود، نشستی با هم داشتیم و ایشان پیشنهاد کردند که این کار منتشر شود و ما با کمال میل پذیرفتیم. آقای دکتر فردوسی از سال ۸۶ تا الآن کار تصحیح و تطبیقش را انجام دادند و بعد از آن ما کار نشر را در چند ماه اخیر داشتیم و امروز شاهد رونماییاش هستیم. غزلیات اسکن شدهاش در خود کتاب هست، یعنی تنها نسخهای است که شما تصاویر اصل کتاب را در کنار نسخههای تصحیح شده به خط علاء مرندی میبینید.
آقای شهرام ناظری که به عنوان مهمان دعوت شده بودند در جمع حضور داشتند. اواسط برنامه آقای هاشمی از ایشان دعوت کرد که با صدای گرمشان شور و حالی به مجلس بدهند. شهرام ناظری عذرخواهی کرد و گفت: اگر به من از هفتهی قبل یا روز قبل میگفتید حداقل آمادگیای انجام میشد. دلم میخواست که اگر قرار است برای حافظ کاری بشود کار شایستهای و در حدی که شایستهی حافظ است، انجام شود. هرچند در این مملکت هیچ کاری شایستهی هیچ چیز انجام نمیشود. مردم با تشویق و کف زدنهای پیاپی از شهرام ناظری خواستند که برنامه اجرا کند که ایشان هم غزلی از حافظ را اجرا کردند. در همین رابطه: • «ساقی بیا، که یار ز رخ پرده برگرفت» |
نظرهای خوانندگان
سلام مینو جان،
-- قصه گو ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMگزارش بسیار پر محتوی و جالبی بود. من می دونستم که اکثر اشعار حافظ بعد از مرگش جمع آوری شدند ولی نمی دونستم اشعاری که در زمان خود حافظ نوشته شده باشن اینقدر کمیاب و انگشت شمارن...
افسوس که چنین گنج مهمی از ادبیات کشور ما باید در کتابخانۀ آکسفورد و خارج از ایران باشه.
به نظر نمی رسد کار آقای فردوسی پور تصحیح باشد. چرا که ایشان نسخه را کلمه به کلمه و بیت به بیت بازنویسی کرده اند. به این کار می گویند استنساخ. تصحیح مرحله ی دیگری است که باید بعد از تطبیق این نسخه با سایر نسخ انجام گیرد.
-- فراز فرهمندی ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMهمچنین باید گفت، تا این جا با کشف اخیر، هیچ یک از دیدگاه های پژوهندگان ایرانی، نظیر علامه قزوینی، دکتر خانلری، و سایه تغییر نکرده است. بنابراین، کشف اخیر تنها تاکیدی بر دیدگاه های گذشته است. در حالی که آن دیدگاه ها با کشف اخیر هم معتبر بودند.
وقتی شخص مرندی شناخته نیست، تعلق نسخه بازیافته به دستگاه و دیوان یا کتابخانه عهد مشخص نیست، اصالت مادی نسخه روشن نیست، چگونه می توان به صرف چند کلمه بر صدر هر صفحه، از کشف تازه سخن گفت؟ کاش جناب آقای دکتر فردوسی پور به این پرسش ها پاسخ می دادند.
هرچند در این مملکت هیچ کاری شایستهی هیچ چیز انجام نمیشود.
-- بدون نام ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PM.
.
آفــــــــــــرین
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
-- شیرین ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMدر خبرها خوانده بودم که مراسم رونمایی برگزار می شود خیلی تبریک می گویم و از جانب خودم از دکتر علی فردوسی تشکر می کنم. کار ایشان برای ما ایرانیها قابل تقدیر است.
اما صحبتهای آقای صادقی مبنی بر لزوم کار جمعی و گروهی در کار تصحیح و پژوهش کتب کهن صحبتی منطقی بود بخصوص که همیشه کارهای فردی در قیاس با کارهای گروهی نقص کمتری دارند. در غرب کارهای گروهی جاافتاده و در ایران هم باید همین طور بشود.
ما رند و خراب ومست و عالم سوزیم..
-- بدون نام ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMمرسی از گزارشتون
-- بیتا ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMمن این گزارش رو دو سه روز پپش مستقیم شنیدم بسیار عالی بود ....واقعا دستت درد نکنه مینو عزیز صابری جان
-- دختر همسايه ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMخانم صابری کار شما در انعکاس این رویداد قابل تقدیر است.اما اشاره ای به تاریخ جمع آوری و ثبت این اثر تاریخی با ارزش نشده است.آیا مشخص است کاتب که بوده و در چه سالی به کتابت در آمده؟
-- محمود طلوعی فر ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMبا سلام و تشکر
-- مجید ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMمی خواستم ببینم آیا امکان مشاهده و مطالعه این نسخه بصورت آنلاین ایجاد شده؟اگر هست و آن آدرس را برایم ایمیل کنید،ممنونتان خواهم بود.
خانم صابری گرامی گزارش زیبایی تهیه کرده اند من از این بانوی گرامی تشکر می کنم بویژه اینکه با دو تن از محققان کشورمان هم مصاحبه های ارزشمندی انجام داده بودند دکتر همایون کاتوزیان که از اساتید ممتاز ایران زمین اند و خدمات بی مانندشان به رشد علم و خرد بر کسی پوشیده نیست و دیگری روزنامه نگار جوان محمد صادقی که او هم از بهترین نویسنده های ایران است و مصاحبه های پرباری با دانشمندان و متفکران انجام میدهد. تقاضا دارم مصاحبه یی دیگر با دکتر علی فردوسی ترتیب بدهید. استاد خرمشاهی انتقادهایی به کار استاد فردوسی دارند و بد نیست پاسخ دکتر فردوسی هم منعکس شود.
-- اسفندیار ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMلازم است خدمت خوانندگان محترم عرض کنم به دلیل انتقال مطالب به صفحه شخصیام، کامنتها از صفحههای قبلی به این بخش بیهیچ کم و کاستی منتقل شدهاند به همین دلیل تاریخ انتشار کامنتها با مطلب همخوانی ندارد.برای رفع هرگونه سوء تفاهم عرض کردم.
-- مینو صابری ، Apr 23, 2009 در ساعت 06:43 PMبا احترام
مینو صابری