رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ بهمن ۱۳۸۷
گفت‌وگو با استاد گلپا (بخش اول)

گلپا: موسیقی، تنها ردیف نیست

مینو صابری
minoo.saberi@radiozamaneh.com

استاد اکبر گلپایگانی معروف به «گلپا» نیاز به معرفی ندارد. بیشتر ایرانی‌ها، آن‌قدر با آثار گلپا آشنایی دارند که حتی بدون داشتن سواد موسیقی بتوانند تفاوت سبک آوازی گلپا را با سایر اساتید موسیقی سنتی ایران تشخیص دهند.

به قصد انجام یک مصاحبه خدمت استاد گلپا رسیدم، اما خیلی زود دریافتم که صحبت‌های ایشان فراتر از یک گفت‌وگوی متعارف رادیویی است. بنابر این در چند جلسه این گفت‌وگو انجام شد که بخش اول آن مربوط به آغاز فعالیت حرفه‌ای گلپا و هم‌زمان تعلیم‌دیدن او در محضر «استاد نورعلی‌خان برومند» است.

Download it Here!

من از سه، چهار سالگی حس کردم که می‌خوانم. پدر من یک خواننده معروفی بود و صدای بسیار زیبایی داشت. آن‌زمان که رادیو تلویزیون به‌این شکل نبود، پدرم شب‌های ماه‌رمضان مناجات می‌کردند و دستگاه‌های موسیقی را هم خیلی خوب می‌شناختند و آن‌قدر خوب می‌خواند که در محله‌مان (تکیه زرگرها) به «حسین بلبل» معروف بود، با این که مکه رفته بود و حاجی بود مردم نمی‌گفتند حاج حسین می‌گفتند حسین بلبل. وقتی شب‌ها مناجات می‌کرد، حتی من که کودک بودم تحت تاثیر قرار می‌گرفتم.

در دبستان فرهنگ درس می‌خواندم سپس به مدرسه اقبال رفتم و دوره دبیرستان را در دبیرستان بدِر گذراندم، تا کلاس سوم متوسطه در آن دبیرستان تحصیل کردم و سپس به مدرسه نظام و بعد از آن به دانشکده افسری رفتم. پس از آن به دانشکده نقشه‌برداری رفتم و بعد هم دوره کارشناسی، اما این‌ها من را اقناع نمی‌کرد.

همه این‌ها برخلاف میل‌ام بود من دنبال یک چیز دیگر می‌گشتم، سرگشته چیز دیگری بودم و آن چیزی که من می‌خواستم جای دیگری بود، عاشق موسیقی بودم.

روزی آقای تجویدی که منزل‌اش به خانه ما نزدیک بود به‌من گفت اگر بعد از ظهر کار نداری خانه باش می‌خواهم بیایم و ببرمت یک جایی. آفای تجویدی، هم سن‌اش بیشتر از من بود هم استاد من بود، خیلی هم حرف شنوی از ایشان داشتم چون با او کار می‌کردم.

ایشان آمدند و من را بردند منزل یک آقایی که فلج بود، از پشت بام افتاده بود و فلج شده بود. این آقا خواننده بود و به نام حسن یکرنگی معروف بود. شاگرد مرحوم اقبال سلطان بود و همان سبک هم می‌خواند (مکتب تبریز).

همان شب خواند، صدای بسیار دلنشینی داشت و هنرمندان بزرگی هم به دیدارش می‌آمدند که من اولین بار خانم قمرالملوک وزیری را در منزل ایشان دیدم.


اکبر گلپایگانی و استاد نورعلی‌خان برومند

وقتی ما به منزل ایشان رفتیم من دیدم یک آقای موقری عینک زده، خیلی شیک لباس پوشیده و چنان ظاهرش آراسته بود که من اصلا" متوجه نشدم ایشان روشندل هستند. ایشان «استاد نورعلی‌خان برومند» بودند.

یک سه‌تار کوچکی داشت که توی آستین لباس‌اش جا داده بود. بعدها فهمیدم آن سه تار اسم‌اش «روشنک» است. سه تار را از آستین‌اش در آورد و شروع کرد بیات ترک (بیات زند) نواختن و من هم خواندم.

نورعلی‌خان رو به آقای تجویدی کرد و گفت ایشان یک اسب سرکشی هستند، درست است که یک مقدار ردیف‌ها را می‌دانند ولی باید یک دهنه زد سر این اسب سرکش و رام‌اش کرد. دوستی من و نورعلی‌خان از همان جاپا گرفت.

من که عاشق و سرگشته‌ی این بودم که از یکی چیزی یاد بگیرم و فرق نمی‌کرد چه کسی باشد، حالا دسترسی پیدا کرده بودم به یک منبعی که این منبع واقعا" معجونی بود از موسیقی ایرانی، موسیقی ایرانی‌ای که سلامت بود، نه این که هر چیزی قاطی‌اش کرده باشند.

همان‌روز به من گفت شما من را به منزل‌ام می‌رسانید؟ گفتم من اتومبیل ندارم گفت با تاکسی می‌رویم، در این‌جا بود که من فهمیدم ایشان نابینا هستند.

همراه هم به منزل‌شان رفتیم خیابان امیریه کوچه گنجه‌ای. وقتی رسیدیم از من پرسید دوست داری که کار کنی؟ گفتم اگر دوست نداشتم همراه شما نمی‌آمدم. گفت از فردا ساعت چهار بعدازظهر بیا اینجا شروع می‌کنیم به کارکردن.

من از همان فردا بعدازظهر رفتم تا هشت سال‌و نیم این کار طول کشید، اما در آن زمان من با عده زیادی از بزرگان موسیقی مثل مرحوم خالقی، موسی معروفی، اسماعیل خان قهرمانی، امیرقاسمی، مشحون، تاریخ‌نویس معروف که سه‌تار هم می‌زد، حاج محمد مجرد ایرانی، تیمسار سرتیپ مختاری، یوسف فروتن و دیگر هنرمندانی که تازه داشتند رشد می‌کردند.

این‌ها که نام بردم از بزرگان موسیقی بودند و من در مراسم با آن‌ها آشنا شدم. یکی از شانس‌هایی که من آوردم این بود که مرحوم اسماعیل‌خان قهرمانی که یکی از ردیف‌نویسان و ردیف‌زن‌های قدیم بود روزها می‌آمد پیش نورعلی‌خان.

نورعلی‌خان یک ضبط صوت داشت، مرحوم قهرمانی ردیف‌ها را می‌زد من باید این‌ها را ضبط می‌کردم، حفظ کنم و برای نورعلی‌خان بخوانم، دوباره تکرار کنم تا نورعلی‌خان این‌ها را از حفظ بشود. علاقه عجیبی به این نوع ردیف داشت که اسماعیل‌خان می‌زد.

نورعلی خان هم سنتور می‌زد، شاگرد حبیب سماعی بود، هم تار می‌زد، شاگرد درویش خان بود، ضرب هم می‌زد پیش آقای روانبخش که قدیم ضرب می‌زد و ضربی می‌خواند (نه غلامحسین روانبخش که خواننده بود). در ضمن دوست صمیمی مرحوم صبا هم بود.

پس من چند بار رابط بودم این وسط، از اینجا درس می‌گرفتم و از آن‌سوی تحویل می‌دادم، می‌زدیم، می‌خواندیم و باز تکرار می‌کردیم. هنرمندان بزرگی هم آن‌جا رفت و آمد داشتند. مثلا" سه‌شنبه‌ها با نورعلی‌خان برومند به منزل آقای ادیب می‌رفتیم.


اکبر گلپایگانی و حبیب‌الله بدیعی

از طرفی با مرحوم طاهرزاده رفت و آمد داشت که یکی از بهترین خوانندگان بود که شاگرد حاج رحیم بود، به نظر من استاد طاهرزاده در ادای شعر، تلفیق شعر و موسیقی، مودولاسیون بی‌نظیری بود در آن‌زمان. این‌ها که می‌گویم کسانی بودند که هیچ‌وقت با میکروفن نمی‌خواندند، صداهای رسا، چه راست کوک چه چپ کوک.

من با این بزرگان آشنا شدم. مثلا" در این جمع هیئت هفت نفره موسیقی بود. وقتی نورعلی‌خان را می‌بردم بالطبع در گوشه‌ای روی یک صندلی می‌نشستم و کِز می‌کردم، آن‌ها را می‌دیدم، بحث‌هاشان را می‌شنیدم و دوباره نورعلی خان را به خانه برمی‌گرداندم، من ضمنا" عصای دست نورعلی‌خان هم شده بودم.

من چیزهای عجیبی غیر از موسیقی هم از نورعلی‌خان آموختم. مثل هنر لباس پوشیدن، هنر روی سن رفتن. مثلا" نورعلی‌خان هرجا می‌خواست ساز بزند اول می‌پرسید ببین کسی این‌جا ریش‌اش بلند نباشد، حتی نمره دو هم نباشد، همه ادکلن زده، آن‌وقت ساز می‌زد.

اگر یکی ریش‌اش را نتراشیده بود می‌گفت برو ریش‌ات را بزن بعد بیا ساز گوش کن. این‌ها این‌طور موسیقی را دوست داشتند، موسیقی یعنی تمیزی، موسیقی یعنی راستی، موسیقی یعنی درستی، موسیقی یعنی خوش قلبی و سلامت.

اگر کسی پشتکار داشته باشد ظرف چهار، پنج سال می‌تواند علم موسیقی را بیاموزد. من در مدت هشت سال و نیم، ده‌ بار ردیف موسیقی ایرانی را دوره کردم. آن هم آن ردیف‌ها را، که موسی‌خان این‌طور ساز می‌زده، دیگری آن‌طور می‌گفته... ما روش‌های همه را مطالعه می‌کردیم.

حالا می شود در عرض چهار، پنج سال موسیقی را آموخت اما در کنار موسیقی باید چیزهای دیگری هم آموخت.

شما اگر عقده‌ای باشید و بخواهید چوب لای چرخ مردم بگذارید، خب، زمانه است و سن شما بالا می‌رود، هنرمندان جوان باید روی کار بیایند، باید زیربغل جوان‌ها را بگیری. اگر این کارها را کردی آن وقت تازه می‌شود به شما بگویند استاد.

استادی که همه‌اش دنبال این باشد که از این پول بگیرد و از آن پول بگیرد و سر این و آن کلاه بگذارد، این که شیاد است نه استاد! هنرمندان قدیمی خیلی به این چیزها اهمیت می‌دادند. اگر استادی می‌دید که این شاگرد کلاه‌بردار است و حقه‌باز، او ‌را راه نمی‌داد.

اصلا" موسیقی تنها ردیف نیست! خیلی چیزهای دیگر هم هست. مرحوم حسین تهرانی همیشه می‌گفت اول آدم باشید بعد بروید دنبال هنر، بعد موسیقیدان شوید. این حالا یکی از حرف‌هاست از این‌ها آن زمان زیاد بود.

اصلا" کسی به خودش اجازه نمی‌داد بدی کند، چه برسد به این که چوب لای چرخ این و آن بگذارد، یا بسپرد که اگر این آقا بیاید و بخواند ما باید جمع کنیم برویم. اصلا" الآن یک وضعی شده که یک سری از خواننده‌ها حتی با شاگرهای خودشان، مثل آقای بسطامی (که خدا بیامرزدش) که شاگرد من هم بود و این‌جا هم می‌آمد، صدای او یکی از صداهای زیبایی بود که، خودِ این‌را برایش کلک درست می‌کردند و چوب لای چرخ‌اش گذاشتند.

هنرمند باید کمک کند نه این‌که بیاید این‌‌کارها را بکند.
نه فقط این...

من تنگ دلم، یا که جهان تنگ شده؟
تیره بصرم یا افق این‌رنگ شده؟
گوش من بی‌حوصله بد می‌شنود؟
یا ساز طبیعت خشن آهنگ شده؟

ادامه دارد

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سلام با تشكر از كار بسيار خوبتان
ميشه بگيد گفت وگو با استاد چند بخش و اگه بيشتر از دو بخش بقيه بخشها را كجا ميشه دانلود كرد ممنون ميشم اگرجواب بدين

-- بدون نام ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

البته در توانایی آقای گلپا شکی نیست و خود من هم از بسیاری از کارهای ایشان لذت می برم. بسیاری از کارهای ایشان در برنامه گلها را هم شنیدم و واقعا لذت بردم.
خود من به خاطر سبک آوازی استاد شجریان و توانایی ایشان در خواندن آواز عاشق صدای ایشون هستم و خیلی منظور من تصنیف های ایشون نیست.
در مورد آقای گلپا به گفته نورعلی خان ایشون زودتر از اون چیزی که نورعلی خان اجازه اجرا بدهند وارد عرصه موسیقی شدند. در کل آقای گلپا هم از خواننده های خوب مملکت ما هستند و امیدوارم بازهم اجراهای خوبی از ایشون داشته باشیم.
نکته دیگه هم اینه که بحث اولیه من در مورد تخریب شخصیت استاد شجریان به وسیله ایشون بود که به نظر من حتی اگر استاد شجریان هم چنین کاری را در حق آقای گلپا انجام می دادند کار درستی نبود. در کل تخریب شخصیت یک نفر در زمانی که اون شخص حضور نداره که از خودش دفاع کنه کار قشنگی نیست. اینکه آقای گلپا صحبت یا درد دلی از مرحوم بسطامی شنیدند و اون را بدون شنیدن دلایل استاد شجریان مطرح کنند کار درستی نیست.

-- مهرداد ، ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

آقای مهرداد مجبور میکنی آدم بی پرده حرفش را بزند عزیز جان شجریان در آنزمان وقتی با نام سیاوش میخواند معدود مردمانی بودند که او را میشناختند ودارای برنامه گلهای خیلی کمی نسبت به دیگران بودند راستش آنچنان کارش نگرفت با آمدن پریسا و سبکی که داشت بین ما جوانهای آنزمان گل کرد و شجریان با کمک لطفی به این سبک که شاید سبک قدیمی تر ها قمر و عارف بود کشیده شد و آنزمان بعد از سالیان خواندن تازه شناخته شد گلپا وایرج شناخته شده بودند واگر دقت کنید اکثر کارهای شجریان قبلا توسط دیگران خوانده شده است .اکر یاز دقت کنید تندی موزیک و ارکستر شلوق صدای ایشان را گم میکند در نتیجه شما توی موزیک زیبا ولو میشوی من موسیقدان نیستم ولی سالیان دراز است که میشنوم از جوانی تاحال 59 سالگی .سعی کنید برنامه گلهای استادان ایرج و گلپا را همه بشنوید اطمینان دارم که آنان صدر نشین شما نیز خواهند شد اگر به این موسیقی تند سنتی امروز علاقه دارید که همه آن موسیقی اصیل ما نیستند و شجریان وناظری میخوانند باید بگویم که با بازار همراهی کرده اید که سعی در نگه داشتن جوانان میکند ولی انتظار ما یالاتر از اینهاست گرچه محدودیت وجود دارد

-- دوستدار موسیقی سنتی اروپا ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

البته من از صدای آقای گلپایگانی بدم نمی آد. ولی فکر نمی کنم آقای گلپا خودشون هم ادعایی در این مورد داشته باشند که از لحاظ موسیقی بالاتر از استاد شجریان باشند.ایشون چند سال پیش برنامه ای اجرا کردند که نشون دادند اون صدای سابق را ندارند( مثل آقای ایرج). آقای ایرج هم با وجود اینکه در قدیم دارای صدای مناسبی بودند ولی در هما زمان هم به قول معروف در خیلی از جاها خارج یا فالش می خوندند. ولی در کل صدای دلنشینی داشتند. این موضوع هم که آقایان بسطامی، ایرج و گلپا از لحاظ موسیقی بالاتر از استاد شجریان هستند هم از اون حرفهاست.

-- مهرداد ، ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

با سلام

واقعا سپاسگذارم كه با استاد بي نظير آواز ايراني(استاد گلپا) مصاحبه كرديد

مثل هميشه حرفهاي ايشون جذاب بود.

به نظر من استاد واقعيتهايي رو گفتن كه بايد گفته بشه!آخه مردم هم بايد بدونن تو موسيقي اين مملكت چي ميگذره!
هر چند گذشت زمان هم همه چيز رو مشخص خواهد كرد..البته افسوس كه ديگه ديره..

باز هم ممنون

موفق باشيد

-- ميلاد ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

من نمیدانم چرا هر موقع اکبر گلپایگانی استاد مسلم اواز ایران مصاحبه میکنه به هواداران شجریان بر میخوره!!!کاش یکبار این عزیزان لطف کرده و بفرمایند که چه کینه توزی با دشمنی با محبوبترین خواننده تاریخ اواز ایران دارند؟؟؟اخه مگر عزیز من استاد گلپا در مصاحبه اش درباره مرحوم بسطامی حرفی از شجریان زده که شما زود جبهه گیری میکنید؟قدیمیها خوب حرفی زدند که چوبو كه برداري گربه دزده حساب كار دستش مياد!!!
با این کارهایی که هواداران شجریان انجام میدهند ادم به شک میفته که نکنه واقعا استاد گلپا منظورش از این حرفها شجریانه؟!!
خلاصه نصیحت من به هواداران محمد رضا شجریان این هست که پاشونو بیشتر از گلیم خودشون خارج نکنند چون جواب کوبنده ای خواهند گرفت.

-- ف ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

با سلام به آقای گلپایکانی باید به ایشان بگویم مرحوم پدرم عاشق صدای ایشان بود....همیشه پاینده باشی گلپا جان

-- rasool ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

با عرض سلام خدمت تمامی طرفداران استاد بی همتای آواز ایران دکتر گلپایگانی
از شما خانم صابری و اعضای محترم رادیو زمانه کمال تشکر را دارم که چنین مصاحباتی را ترتیب می دهید تا زمینه برای درد دل کردن این اساتید بزرگ را که در این نظام محکوم به نابودی بودند ایجاد شود . تا کی رودربایسی و دو رنگی اجازه دهید تا حقایق پشت پرده هم کمی برای مردم روشن شود تا بفهمند که چه کسانی مسببان خانه نشینی اساتیدی چون گلپا و ایرج و بعدها ایرج بسطامی بودند ، کسانی که در سطحی بسیار بالاتر از شجریان آواز اجرا می کردند . این کارها را کردند چون می دانستند با وجود این اساتید هرگز به این اسم و رسم الان نمی رسند .
درود بر استاد گلپایگانی و تمامی طرفداران ایشان.

-- استکی ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

Honare aghaye Golpa ham nazde khanevadeye kochake ma morede pasand va ehteram mibashad. ey kash hamantor keh ishan az ostad Tehrani amokhatnd farde morede nazareshan ra in goneh khatab nemikardand. tamaiye asatid zahmat ha keshidand va morede ehteram mibashand. HAR GOLI BOYE KHOD RA DARAD.
Ba sepas H.M

-- Hamid ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

با سلام ممنون از اين مصاحبه زيبا و اينكه حقايق رو اون طوري كه هست بيان مي فرماييد.استاد گلپا رو چنانكه سزاوار ايشون هست ازش قدرداني نكردند البته چرا يه 25 سالي نگذاشتند بخونه.

-- نامور ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

باعرض سلام خدمت همه هموطنان ارجمند به سهم خود بسیار خوشحالم که مدیریت رادیو زمانه چنین موقعیتی فراهم آورده تا دوستداران موسیقی ایران دربارۀ هنرمندانشان - و در این مورد بخصوص - در مورد آقای گلپایگانی تبادل نظر کنند.
نظر بنده به شرح زیرست:
ممکن است ما بنا بر ذوق و سلیقه و برداشتمان از موسیقی ایرانی و آشنایی با آواز خوان های قدیم و جدید ایران، از شنیدن صدای خوانندۀ دیگری بیشتر لذت ببریم. ولی چین تمایلی نباید به اظهار بی مهری نسبت به سایر هنرمندانی مبدل شود که آنها نیز حق آب و گلی دارند و شایسته احترامند. از جمله آقای گلپایگانی که در سطحی فراگیر به موسیقی ایران خدمت کرده است.
دیگر آنکه زندگانی همه مردمان با پاره ای مشکلات و اشتباهات و نا رسایی روبرو بوده است. هنرمندان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. افزون بر اینکه آنان که محو و شیفته هنر بطور کلی می شوند معمولاً بر اساس روال عادی و شیوه مرسوم و عرف جامعه عمل نمی کنند.
و سرانجام اینکه امیدوارم بحث بیشتر بر سر شیوه آوازخوانی آقای گلپایگانی، تأثیر او بر گستره آواز ایرانی و البته ترانه خوانی های او و میزان استقبال جوانان از آثار او، نقاط قوی و ضعیف کیفیت خواندن او و مسایلی از این دست تمرکز بیآبد.
با مهر و سپاس، شهریار صالح

-- شهریار صالح ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

فكر كنم آقاي گلپا از همه بهتر بدونند كه اميد از دست رفته و گل پژمرده استاد اشاره به چه كسي و چه اتفاقاتي داره.روايت دلخواه و گزيده از تاريخ كار ناشايسته‌ايست. شانيت بخشي هنر هم احتمالا در نظر ايشون اجراهاي كاباره‌اي بوده.
درمورد سطوري هم كه بوضوح اشاره به شجريان دارند بايد اشاره كرد كه متاسفانه بسطامي فقيد معتاد شده بودند. دردناك است ولي واقعيت است. كه رد از سوي شجريان به همين دليل بوده.
كارگاه هاي آواز شجريان در اين سالهاي اخير(كلاسهاي پيشينش را اگر حتي يه هيچ انگاريم) در يك سو و تعداد خوانندگان زبده‌اي كه شاگرد حضرت گلپا بوده‌اند رو در سوي ديگر قرار دهيد تا عبارت "هنرمند باید کمک کند نه این‌که بیاید این‌‌کارها را بکند.نه فقط این..."
را كاملآ متوجه شويم.

-- zaagato ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

خارج از شخصیت خوانندگان و سواد موسیقی آنان ، اگر بخواهیم راجع به جنس و کیفیت صدا صحبت کنیم ، گلپا یکی از قله های بلند و زیبای موسیقی ایران چونان دلکش در ماهور است

-- جلال ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

خارج از شخصیت خوانندگان و سواد موسیقی آنان ، اگر بخواهیم راجع به جنس و کیفیت صدا صحبت کنیم ، گلپا یکی از قله های بلند و زیبای موسیقی ایران چونان دلکش در ماهور است

-- بدون نام ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

سلام و درود و تشکر بابت زحماتتان.
لطفا ایمیل خود را بررسی نمایید.
یا علی...
www.golpa.blogfa.com

-- فرهاد/گلپا ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

با درود خدمت استاد خدمت گذار به عشق و موسیقی بنده از شاگردان رشته آوازی ایرانی هستم در زمینه خصوصیات استاد برومند خیلی استفاده کردم ولی با شرمندگی خدمت استاد گلپا باید بگویم که اگر ریش دار نباید حتی در جلسه موسیقی باشد برادر شما آقای گلریز که حتی از بیان اسم و فامیلی شما شجاعت نشان ندادند وجدای از آن برای این حاکمانی میخوانند که نه تنها ریشدارند بلکه نیش هم دارند ایشان تمام سابقه مفید خانواده شما را رو سفید کردند آیا به این مساعل توجه کردید همان طور که شما در تارخ گذشته بیان میکنید گذ شته برادر شما را هم تاریخ این مرزو بوم بیان میکند همه چیز که پول نمی شود این را باید هم به برادرتان گفت هم به آقای شجریان که امپراطوری خانوادگی در موسیقی راه انداخته اند خیلی دوست دارم جواب مرا بدهید با کمال افتخار میپذیرم
علاقه مند به شما شعیبی

-- عباس ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

شما اول رديف هارا يادبگيريد وسپس اعلام نماييد موسيقي فقط رديف نيست

-- mbaghwe ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

نمیدانم چرااینقدرگیرمیدن اگر آقای شجریان درحق آقای بسطامی ظلم وکم لطفی کرده بایدگفته شود
که بعدها تکرارنشود واقعا اقای گلپا چقدرزیبا گفتند
نورعلی خان درموردریش اگرکسی باریش بودناراحت میشدن ومیگفتندگوش کننده باید آراسته
باشددمت گرم آقای گلپا

-- hadichitgar ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

دوست گرامی آقای مهرداد سعی در دو به هم زتی قشنگ نیست استاد گلپا به لحاظ صدا را با آقای شجریان مقایسه نکنید صدای گلپا قوی تر رساتر و صاف تر است و خواندنشان هم واضح تر است لا اقل نظر اساتید را بخوانید خوب آقای شجریان هم صدای خودشان را دارند وامروزه هم مشکل چندانی با دولتمردان ندارند و طبیعتا بیشتر فعال هستند و همین با عث میشود بیشتر مطرح شوند ولی دلیل نمیشود که ضدای رساتری داشته باشند همینقدر که برای موسیقی سنتی زحمت میکشتد سپاسگزاریم
آگر به آرشیو گلها بنگرید خواهید دید در گذشته با آن سختگیری ها برای انتخاب جوانندگان کی چه کاره بوده وجرا؟

-- دوستدار موسیقی سنتی ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

امیدوارم منظور آقای گلپایگانی از "بعضی افراد که چوب لای چرخ آقای بسطامی گذاشتند", استاد شجریان نباشه. فکر می کنم در جایی که خود استاد حضور ندارند, چنین اظهار نظری کار درستی نیست. چون با اینکه ایشان از کسی در این مصاحبه نام نبردند ولی دقیقا ذهن به سمت استاد شجریان می ره. حداقل نباید ایشون نامی از آقای بسطامی می آوردند که باعث ایجاد چنین شبهه ای بشود. نمی دونم چرا چنین رقابتهای ناسالمی بین اساتید موسیقی ما وجود داره که همیشه در حال تخریب شخصیت همکاران خودشون هستند.

-- مهرداد ، ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

کاش آقای گلپا مصاحبه شان با روزنامه شرق را به یاد می آوردند که گفته بودند"نورعلی خان چیز زیادی به من یاد نداد حتی بعضی جاها می گفت من از گلپا درسها گرفته ام"!!!!
به هر حال نیش و کنایه به سایر هنرمندان در محبوبیت تاثیر ندارد. محبوبیت را مردم مشخص می کنند.

-- امین ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

کاش آقای گلپا مصاحبه شان با روزنامه شرق را به یاد می آوردند که گفته بودند"نورعلی خان چیز زیادی به من یاد نداد حتی بعضی جاها می گفت من از گلپا درسها گرفته ام"!!!!
به هر حال نیش و کنایه به سایر هنرمندان در محبوبیت تاثیر ندارد. محبوبیت را مردم مشخص می کنند.

-- امین ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

با درود فراوان به گزارشگر و استاد راستین گلپا
من عاشق صدای ایشان ایرج خوانساری بنان و قوامی هستم کسانی امروز پول جمع میکنند و جوانان کم تجربه هی استاد استاد را به نافشان میبندند که در ای صدای توانا از لحاظ اکتاو ودانگ در حد این بزرگان نیستند و در گذشته نیز در ردیف های پایین قرار داشتند ولی صدا را امروزه با موزیک عالی تری گم وگور میکنند تا تشخیص داده نشود متاسفانه این روش گرفته و میدان هم به کسانی نظیر استاد ایرج وگلپا داده نمیشود چون چیزی برای مجیز گویی نمیخوانند با آرزوی سلامتی این دو بزرگ جاودان هنر اصیل موسیقی سنتی میهن

-- دوستدار موسیقی سنتی ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM

لازم است خدمت خوانندگان محترم عرض کنم به دلیل انتقال مطالب به صفحه شخصی‌ام، کامنت‌ها از صفحه‌های قبلی به این بخش بی‌هیچ کم و کاستی منتقل شده‌اند به همین دلیل تاریخ انتشار کامنت‌ها با مطلب همخوانی ندارد.برای رفع هرگونه سوء تفاهم عرض کردم.
با احترام
مینو صابری

-- مینو صابری ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:07 PM