رادیو زمانه > خارج از سیاست > محیط زیست > محیط زیست، یک مساله لوکس و فرعی نیست | ||
محیط زیست، یک مساله لوکس و فرعی نیستمینو صابریروزهای اخیر شاهد موج سبزی در وبلاگشهر بودیم که فعالان محیط زیست فراخوان داده و از وبلاگ نویسها درخواست کرده بودند نسبت به نابودی تالابها بیتفاوت نباشند و اعتراض خودشان را نسبت به این فاجعه زیست محیطی اعلام کنند. محسن تیزهوش نویسندهی وبلاگ «آوای محیط زیست» آغازگر این حرکت بود. به دلیل اهمیت موضوع بر آن شدم تا با تنی چند از کارشناسان محیط زیست گفت و گویی کنم تا از زبان این متخصصین بشنویم که اصلاً تالاب چیست و چرا حافظان محیط زیست به آنها اهمیت میدهند؟ کشور ما دارای چند تالاب است و آیا همه ی آنها در معرض خطر هستند؟ انگیزهی این که از بلاگرها میخواهند به این موضوع هم بپردازند چه بوده است و آیا نتیجهی مطلوبی حاصل شد یا نه؟ و اصولاً هر کدام از ما به عنوان یک شهروند چه مسوولیتی در برابر تالابها داریم و مسوولین مربوطه چه کارهایی باید انجام دهند و کوتاهی کردهاند و...
مهندس محمد درویش نویسندهی وبلاگ مهار بیابانزایی در بارهی تالابها و اهمیت حفظ آنها و هم چنین انواع تالابهای ایران میگوید: به مناطق پست باتلاقی، مردابی، آبگیرهای طبیعی یا مصنوعی، دایمی یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، شیرین، نیمشور یا شور و مناطق دارای آبهای دریایی که عمق آنها در حالت جزر کامل از ۶ متر تجاوز نمیکند، تالاب گویند. تالابها، ارزشمندترین پهنههای شناختهشده در کرهی خاک هستند. بیشترین اشکال و تراکم حیات را فقط میتوان در تالابها دید. اگر تالابها را از دست دهیم، یعنی باید با ۱۴ درصد از تولید زیستتودهی گیاهی و جانوری جهان خداحافظی کنیم؛ آن هم عرصهای که فقط ۲ صدم درصد از مساحت خشکیهای جهان را به خود اختصاص داده است. مرگ تالابها، یعنی بدرود ابدی با ۱۳درصد از پستانداران، ۳۱درصد از پرندگان و ۵۲ درصد از ماهیان در حال انقراض جهان.
در ایران تالابهای فراوانی وجود دارد که شمار آنها را تا چند هزار عنوان کردهاند، اما از بین آنها، ۲۲ تالاب واجد ارزشهای جهانی بوده و در سیاههی رامسر به ثبت رسیدهاند که از آن جمله باید به انزلی، میانکاله، زاغمرز، ارژن، بختگان، گاوخونی، چغاخور، هامون، هورالعظیم، شادگان، باهوکلات و... اشاره کرد.
قطعاً میتواند موثر باشد و اصولاً هدف از ایجاد موج سبز آشنا وبلاگنویسان با وضعیت محیط زیست کشور بود. همانطور که میدانید وبلاگنویسان زیست محیطی در فضای مجازی گرین بلگ عضو هستند و روزانه در جریان اخبار و مطالب زیست محیطی هستند و موج سبز برای شکستن این پوسته بود تا مطالب زیست محیطی، محدود به عدهای خاص نشود و به گوش دیگران نیز برسد.
خوشبختانه در بین وبلاگنویسان و کاربران اینترنتی در ایران افراد تاثیرگذار و نخبه زیادی وجود دارد و وجود این باعث میشود، علیرغم آنکه ضریب نفوذ اینترنت آنچنان در ایران بالا نیست، ولی بهدلیل حضور این افراد و از طریق آنها موج های وبلاگی بهطور غیر محسوس تاثیر نسبتاً خوبی بر فضای جامعه بگذارد. البته به نظر من در موجهای سبز وبلاگی همراهی خوبی را از سوی وبلاگهای شخصیتهای سیاسی و وبلاگهای پربازدید شاهد نبودیم. نمیدانم علت چیست، ولی این ضعف بزرگی است که باید برطرف شود.
متاسفانه سیاسیون ما حتی آنها که ادعای اصلاحطلبی و روشنفکری دارند، با محیط زیست بیگانهاند و نوشتن خاطرات تکراری را به محیط زیست ترجیح میدهند و عدهای از وبلاگهای پربازدید فارسی نیز، تنها به دنبال ترجمه مطالب دست چندم وبلاگهای خارجی هستند و تاریخچه ریشتراش و تعقیب روزانه اخبار فایر فاکس را به نوشتن مطلب کوتاهی از محیط زیست یا لینک به خبری زیست محیطی ترجیح میدهند. سپهر سلیمی به این سوال که برای نجات تالابها چه باید کرد؟ و چه بخشی ازحفاظت آن مربوط به مسوولین است و چه بخشی مربوط به مردم میهنمان؟ اینگونه پاسخ داد: از نگاهی تمام وظیفه بر عهده مسوولین است و از دیدگاهی دیگر تماماً بر عمده مردم است. مسوولین باید منافع پایدار مردم را مد نظر داشته باشند، باید نتیجه تصمیمات خود در سالها و قرنهای آینده را مد نظر قرار دهند و برای ایجاد جاده یا پلی که تنها منافع کوتاه مدت ایجاد میکند و بیلان کاری آنها را در سالهای کوتاه مسوولیت بالا میبرد، دست به تخریب محیط زیست و منابع تجدیدناپذیر نزنند.
همچنین مردم نیز باید از مسوولان بخواهند که حافظ تالابها و محیط زیست باشند، همچنین مردم باید در انتخابات به افراد دوستدار محیط زیست اقبال بیشتری نشان دهند و عملکرد مسوولان را بر اساس توسعه پایدار ارزشگذاری کنند. البته همه اینها مستلزم افزایش آگاهیهای زیست محیطی مردم و مسوولان کشور است. وقتی از سپهر سلیمی پرسیدم آیا اتفاق خاصی در این برهه از زمان منجر به این شد که بحث موج سبز دوم (نابودی تالابها) مطرح شود؟ گفت: بله، البته این اتفاق تازگی ندارد و کلاً طی سالهای گذشته تالابهای کشور همانند دیگر منابع طبیعی و محیط زیست در معرض تهیدی جدی بودهاند ولی متاسفانه خشکسالی و تصمیمات نادرست سازمان حفاظت محیط زیست مزید بر علت شده و باعث شد که روند تخریب تالابها بیش از پیش نمایان شود، آنچه در تالاب انزلی می گذرد و همچنین وضعیت بحرانی تالاب گاخونی و دیگر تالابهای ایران از طرفی و همچنین تجربه موفق موج سبز اول باعث بهوجود آمدن موج سبز حمایت از تالابهای ایران شد. از محمد درویش پرسیدم آیا امیدی هست که با یک عزم ملی از نابودی تالابها جلوگیری شود؟ راهکاری سراغ دارید؟ گفت: بدون امید که نمیشود زندگی کرد! باید از تجربه دیگر کشورها در این خصوص عبرت گرفته و بکوشیم تا فجایعی چون آرال، هامون و هورالعظیم را تکرار نکنیم. به باور من، اگر روند آگاهسازی مردم ادامه یابد، همین آگاهی میتواند به بزرگترین مانع توسعهسازان طبیعتستیز در کشور بدل شود. |