رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > تکثر آیینی در مرو باستان | ||
تکثر آیینی در مرو باستانبیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comرهگذر کوچههای مرو باستان در هر گوشه و کنار شهر میتوانست با جلوهای از آیینهای مهم روزگار خویش آشنا شود.
مرو از شهرهای بزرگ و آبادان خراسان قدیم، در سدههای دوم و سوم میلادی مرکزی برای تکثر و گوناگونی فرهنگها و آیینهای مختلف بوده است. در گفتار پیش سخن از مرو در روزگار هخامنشیان و سپس سلوکیان رفت. بنیان گذاری مرو را که امروز در جمهوری ترکمنستان قرار دارد به دوران هخامنشی نسبت میدهند. گرچه پیش از آن نیز در این منطقه شواهد فراوانی از سکونت انسان از عصر مفرغ وجود دارد. پس از برافتادن سلوکیان و برسر کار آمدن پادشاهان ایرانی، مرو نیز جزو قلمرو این سلسلهها قرار گرفت. در سدههای نخستین پس از میلاد مسیح، مرو و منطقه زیر کمربند کوههای کپه داغ در شمال خراسان، جزو قلمرو اشکانیان یا پارت ها بود. اما در عین حال گاهی اوقات از استقلال نسبی نیز برخوردار بود و توسط حکام یا سلسههای محلی اداره میشد.
مرو مدتی نیز در دست امپراتوری کوشانها بود که بر مناطق وسیعی در آسیای میانه و شمال هند تسلط داشتند. اما پس از برآمدن ساسانیان، مرو نیز بخشی از گستره امپراتوری ساسانی شد. مرو از مهمترین شهرهای ساسانی در شرق ایران بود و به همین دلیل اسپهبد و مرزبان ویژهای داشت. وضعیت آیینی و مذهبی در دوره ساسانی در شهر مرو اندکی پیچیده است. حضور آیین زرتشتی به عنوان آیینی فراگیر در مرو محرز است. پیدا شدن استودانهایی از دوره اشکانی و پس از آن، دلالت بر حضور آیین زرتشتی در این منطقه است. استودان به معنی جایگاه نگهداری استخوان مردگان است و یکی از روشهای تدفین مرسوم زرتشتیان بوده است. شواهد دیگری از این نوع تدفین در دوره ساسانی نیز در مرو به دست آمده که نشانه گسترده بودن آیین زرتشتی به عنوان آیین رسمی ساسانیان در این منطقه است. اما پایان دوره اشکانی، مصادف است با نشر و گسترش آیین بودایی در منطقه مرو و شمال خراسان. شاهد حضور این آیین در شهر مرو، پیدا شدن بقایای یک «استوپا» در جنوب شرقی منطقه «گیورقلعه» است. «استوپا» نوعی بنای تپه مانند است و به عنوان محلی برای نیایش بوداییان یا نگهداری اشیاء مقدس آیین بودایی به کار میرود.
در اینجا یک مقبرهی بودایی از سدهی دوم نیز به چشم میخورد. گزارش باستان شناسان روسی نشان میدهد که یک استوپای دیگر در خارج از حصارهای شرقی شهر وجود داشته است. گرچه اشیاء بودایی به دست آمده از مرو مربوط به سدهی چهارم میلادی هستند اما وجود سنتهای بودایی نشانگر نقش مهمی است که این آیین در زندگی مردم این شهر از سده دوم میلادی و در میان طبقات مختلف از بازرگانان گرفته تا بخشی از طبقه حاکم وجود داشته است. بنابراین میتوان حدس زد که آیین بودا تا پایان حکومت ساسانی در این منطقه گسترده بوده است. پیدا شدن تعدادی دخمه و حجرهی بوداییان در مرو، همانند آنچه که در صومعههای سرزمین بلخ به دست آمده این فرضیه را محتمل میکند که این مکانها شاهد حضور تعداد پرشماری از راهبان بودایی بوده که در آنها به زندگی نیایش مشغول بودهاند. در بلخ نیز آیین بودا از سدهی اول میلادی حضور داشته است. به اعتقاد پرفسور لیتوینسکی، مورخ روس، حضور آیین بودایی در آسیای میانه و مرو به پیش از این تاریخ و به دورهی هخامنشی باز میگردد. در رساله «ماهاوامسا»، که یک متن منظوم تاریخی و بودایی است، از حضور فرستادگان دربار اشکانی در مجلس یا شورای بودایی دربار«دوتاگامانی»، پادشاه سریلانکا سخن به میان آمده است. منابع چینی نیز حضور آیین بودا را در میان برخی شاهزادگان اشکانی تایید میکنند. این شاهزادگان اشکانی در زبان چینی به نامهای «آن شیه کائو» و «آن هسوآن» شناخته میشوند.
اما حکایت تکثر آیینی و فرهنگی در مرو زمانی جالبتر و البته پیچیدهتر میشود که بدانیم مسیحیت نیز از سدههای دوم و سوم میلادی در این شهر نفوذ و گسترش یافت. به زودی کلیساهای مسیحی مرو نقش بسیار مهمی در کل منطقه پیدا کردند. به این ترتیب شهر مرو نقطه آغاز حرکتی شد برای گسترش مسیحیت به سمت شرق و به خصوص به طرف چین. حضور مسیحیت در مرو در زمان ساسانیان از طریق چند متن تاریخی بسیار مهم، قابل اثبات است. یکی از آنها رساله «سِعِرْد» یا «سیرت» و دیگری اشارهای است که ابوریحان بیرونی به آنها کرده است. رساله سعرد که به رساله نستوریان نیز مشهور است، متنی است تاریخی که توسط کلیسای نستوریان و در حوالی سدهی نهم میلادی نوشته شده است و اکنون تنها بخشی از آن باقیمانده که به مسیحیان در فلات ایران در سدههای سوم تا پنجم میلادی اختصاص دارد. در این رساله به مسائل مذهبی، اجتماعی و سیاسی مسیحیان نستوری در ایران، کلیساهای آنان و اسقفها و رهبرانشان میپردازد و این که چگونه در دوران ساسانی در ایران روزگار میگذراندند، روزگاری که گاهی با سختی و دشواری و آزار و گاهی دیگر با رواداری و تحمل عقاید متفاوت همراه بوده است.
بخشی از رساله، روند مسیحی شدن مرو را پس از نبردهای شاپور اول با والرین امپراتور رم شرح میدهد. با این حال برخی یافتههای باستان شناسی در دهه نود میلادی، حضور مسیسحیان را در مرو به پیش از دوره ساسانی و به دوران اشکانی نسبت میدهد. مشهور است اسقف نستوری مرو، برای یزدگرد سوم آرامگاهی اختصاص داد و او را دفن کرد. متون تاریخی دیگری نیز از تعداد فراوانی کلیسا و دیر و صومعه در این منطقه یاد کردهاند. باستانشناسان نیز در مرو و در محلی که اکنون به نام «خرابه کوشک» معروف است توانستهاند یکی از این کلیساهای ایرانی را بیابند. در گورستان کهن مرو نیز تعداد فراوانی تدفین به شیوهی مسیحی به دست آمده است. اما از اینها جالبتر سکههایی است محلی که در پشت خود علامت صلیب دارند. از اواسط سده سوم میلادی، آیین مانوی نیز به مرو راه یافت. منابع: BOLGANOVA, Maria.. “Architecture of Buddhist monuments in Central Asia”, San'at magazine, No. 2, 2004. Tashkent. Publisher: The Academy of Arts of Uzbekistan. گفتار پیشین در همین زمینه: • تاریخ مرو باستان |
نظرهای خوانندگان
درود بر دوست عزيزمان بيژن روحاني
-- پويا ، Aug 16, 2010 در ساعت 03:48 PMهمت و تلاش شما جهت شناساندن مرو-يکي از از چهار شهر بزرگ خراسان قديم-جاي تشکر و تقدير دارد.اگر چه امروز صحبت از بازگشت اين مناطق به ايران بزرگ خيالي و غير واقعي است.ولي اميدوارم روزي فرا رسد که ما بتوانيم به راحتي و بدون ويزا به اين کشورهاي همسايه تاريخي سفر کنيم و اتحاديه کشورهاي وارث تمدن ايراني همانند اتحاديه اروپا شکل بگيرد.حس تعلق خاطر مردم به خانه و کاشانه کهن خود بيشتر شود و بيشتر جهت آباداني آن بکوشند.
با درود
-- چوبین ، Aug 16, 2010 در ساعت 03:48 PMبسیاری از اعرابی که ساسانیان به شرق ایران انتقال داده بودند به دین مسیحیت تعلق داشتند و حتی سکه های با نقش صلیب در مرو ضرب کردند. اسلام شناسان تا به امروز نتوانستند یک دلیل قانع کننده برای ضرب این سکه ها بدهند. ایران شناس آلمانی , Gaube, اشاره به سکه های با نقش صلیب از ‘ سلم بن زیاد ‘ ، حکمران مرو از سال 685 می کنند. این ایران شناس آلمانی ادامه می دهد که ضرب این سکه ها یک اشتباه نبوده و با توجه به ساکنان مسیحی شهر مرو و انزجار مسلمانان از مسیحیان می بایست علت ضرب این سکه های صلیب دار مورد بررسی قرار بگیرند. Gaube اما اضافه می کند که شاید ‘ بن زیاد ‘ برای حفظ فرمانروایی خود در مرو احتیاج به پشتیبانی مسیحیان این شهر را داشته و به همین علت نیز نقش صلیب را بر روی سکه های خود ضرب کرده است (نگاه کنید به این سکه با نقش صلیب از مرو) http://www.chubin.net/?p=4472
این امکان نیز هست که خلیفه اموی، عبدالملک مروان ، از مرو بوده است ( شهروند مرو) و اسلام شناسان پدری به نام مروان برای این خلیفه پیدا کردند و عبدالملک ببن مروان را به عرصه تاریخ فرستادند.
عبدالملک مروان یک عرب ایرانی (مسیحی) بود و نه یک عرب مسلمان از سوریه.
با درود مجدد
-- چوبین ، Aug 17, 2010 در ساعت 03:48 PMدر رابطه به شهر مرو :
سکه های از عبدالملک مروان از سال 696 در مرو ضرب شده اند. در سکه مرو نام ‘ عبدالملک مروان ’ و نه عبدالملک بن مروان به زبان پهلوی حکاکی گردیده. بر روی سکه مرو نام عبدالملک بدین صورت ضرب شده است (به لاتین) : APDLMLIK-I MRWANAN. در زبان فارسی AN اول حالت اضافی و AN دوم حالت جمع است. بدین ترتیب MRWANAN یعنی شهروندان مروی، افرادی که از مرو هستند.
http://www.chubin.net/?p=5555
جناب چوبين ممکن است منبعي در خصوص انتقال اعراب در دوره ساساني به شهر مرو معرفي کنيد.به نظر نمي رسد اينگونه باشد.کما اينکه موضوع مورد اشاره به مروان مربوط به دوره پس از ايران پس از اسلام مي باشد.پس از فتح ايران توسط اعراب،گروه هايي از اعراب در ايران ساکن شدند و بنا به روايت ها يک گروه به مرو رفتند.البته اين اعراب به علت گروه هاي کوچک به تدريج در ايرانيان هضم شدند و زبان آنها نيز فارسي شد.به گونه اي که ديگر در مناطق مختلف ايران به جز خوزستان و حاشيه خليج فارس کسي از باقيمانده اين گروه ها به عربي صحبت نمي کند.مرو پس از اسلام به عنوان کانون شرق ايران مورد توجه خلفاي اموي و عباسي قرار داشت به گونه اي که هارون الرشيد مرکز خلافت خود را به مرو منتقل کرد و زمينه هجرت علي ابن موسي الرضا ع به خراسان شد.مرو به علت موقعيت استراتژيک در شرق ايران و کنترل جنوب و غرب و شرق خراسان قديم از اهميت خاصي برخوردار شد و مامون نيز مرکز خلافت را به آنجا برد.
-- پويا ، Aug 17, 2010 در ساعت 03:48 PMبه نظر مي رسد مرو جزو قديمي ترين سکونت گاه هاي بشري باشد و نقش بسزايي در شکوفايي فرهنگ و تمدن ايران داشته است.دوري اين بهشت برين ما امروزه بيش از پيش احساس مي شود.من که همچنان در حسرت از دست دادن آن هستم
باد درود فراوان، آقای پویا
ساسانیان در سال 241 شهر عرب نشین الحضر ( 80 کیلومتری جنوب موصل – Hatra ) را که در کناره رودخانه دجله قرار داشت به تصرف در آوردند و اعراب این منطقه را به شرق ایران انتقال دادند. شاپور اول به شهر انطاکیه ( Antiochia) حمله نمود و کشیش مسیحی و تمام پیروان کلیسا را اسیر و در جندی شاپور اسکان داد. به نقل از زرتشت شناس معاصر آلمانی ،Stausberg ، شاپور اول ده ها – یا صد ها هزار از مسیحیان مناطق سوریه، کاپادوکیه و کیلیکیه ( ترکیه امروز ) را به ایران انتقال داد . زرتشت شناس آلمانی همچنین اشاره می کند که بعلت ازدواج مسیحیان انتقال داده شده با پیروان ادیان دیگر دین مسیح قوی ترین اقلیت دینی در ایران به شمار می آمد. دوباره خسرو اول در سال 540 تمام شهروندان انطاکیه را به گروگان گرفت و در منطقه میان رودان (بین النهرین) در شهر جدیدی بنام ” انطاکیه خسرو ” متوطن کرد.
نقل می شود که تالار پذیرایی کاخ تیسفون با نقاشی های از این انتقال شهروندان انطاکیه تزئین شده بود.
انتقال ساکنان مناطق تسخیر شده به داخل سرزمین ایران بخشی از سیاست خارجی دولت ساسانیان را تشکیل می داد .
Michael Stausberg, Die Religion Zarathushtras, Stuttgart; Berlin; Köln, 2002, P, 237
و استاد یار شاطر
– Encylopaedia Iranica (ed. by Eshan Yarstater),Volume VII, Fascicle
Costa Mesa (California/USA) 994, 98- 08
توضیح بیشتر در
-- چوبین ، Aug 17, 2010 در ساعت 03:48 PMhttp://www.chubin.net/?p=2093
چوبين عزيز ممنون از پيام شما
-- پويا ، Aug 18, 2010 در ساعت 03:48 PMپاينده باشيد