رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > بوتیچلی و داروی عشق | ||
بوتیچلی و داروی عشقبیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comعشق، مخدر یا هردوی آنها؟ افسون یک نقاشی پانصد ساله از یکی از برجسته ترین هنرمندان دوره رنسانس در کدام یک نهفته است؟
هر زمان که نام دوران طلایی هنر رنسانس به میان میآید، نام ساندرو بوتیچلی (Sandro Botticelli)، نقاش فلورانسی نیز با آن همراه میشود، هنرمندی که در شکوفاترین دوران فرهنگی و هنری این شهر در سده پانزدهم میلادی رشد کرد. بوتیچلی از حمایتهای خاندان مشهور مدیچی و به خصوص لورنزو دِ مدیچی در فلورانس برخوردار و با حلقهای از اومانیستها یا انسانگرایان آن زمان در ارتباط بود. با آن که آثار هنری این نقاش مشهور بارها مورد تجزیه و تحلیل هنری و تاریخی قرار گرفته است اما هنوز ابهامات بسیاری در مورد برخی از پردههای نقاشی او وجود دارد. کیفیتی که بسیاری ازمنتقدان آن را تغزلی، خیالی و حتا گاه جادویی توصیف کردهاند، باعث شده تا به طور مکرر به آثار او رجوع و در پرتو تحقیقات جدید، تفسیرهای تازهتری از آنها پدید آید.
به کار گرفتن مضامین و شخصیتهای دوران کلاسیک و پیشا مسیحی در هنر دوران رنسانس و به ویژه در آثار بوتیچلی، همواره بحث برانگیز بوده و راه را برای تفسیرهای متعدد باز کرده است. تعدادی از مشهورترین آثار بوتیچلی، «بهار»، «زایش ونوس»، «بهتان آپلس»، «ونوس و مارس» و «ستایش مجوسان» هستند. در بخشی از این آثار، مضامین و استعارههای دنیای باستان و به اصطلاح موضوعات «شرک آمیز»، دستمایه اصلی هنرمند برای خلق اثر خود بوده است. همچنین تصویرسازیهای او برای کتاب «کمدی الهی» دانته نیز از برجسته ترین آثارش به حساب میآید. اشاره به خدایانی همانند ونوس و مارس و تعدادی از الاهگان اساطیری یونانی و رمی در هنر رنسانس، رخدادی بود که تا پیش از آن تصورش برای اکثر هنرمندان به راحتی امکان پذیر نبود. برای سدههای متمادی، آثار کلاسیک و پیشامسیحی نیز همواره تفسیری مسیحی مییافتند. به عنوان مثال حتا از آثار تمثیلی شاعری همانند اووید(Ovid) نیز قرائتی مسیحی میشد. زمانی که بوتیچلی در سال ۱۴۷۸ نقاشی بهار را به پایان رساند، افسانهها، ثمیلها و اروتیسم دنیای باستان بار دیگر به هنر اروپا بازگشتند. کاری که پس از او توسط تیتزیانو (در انگلیسی: تیشن) نقاش مکتب ونیز به سبک دیگری ادامه یافت.
اکنون تفسیر جدیدی از تابلو «ونوس و مارس» بوتیچلی به عمل آمده است؛ تفسیری که مطابق آن الهه عشق تحت تاثیر مواد مخدر خدای جنگ را به خواب فرستاده است. نقاشی در حقیقت ونوس و مارس را نشان میدهد که مقابل یکدیگر در بیشه زاری لمیدهاند. ونوس یا خدای عشق با ردای بلند و سفیدی در سمت چپ قرار دارد و مارس یا خدای جنگ نیمه برهنه شده، زره و لباس جنگی خود را به زیر افکنده، سرش را به درختی تکیه داده و چشمانش را بسته و به خواب رفته است. ونوس با چشمانی باز و هشیار مراقب مارس است و او را میپاید. در اطراف آنها چند ساتیر (Satyr) یا موجوداتی اساطیری و نیمه انسان و نیمه حیوان، با جنگ افزارهای مارس بازی میکنند و یکی از آنها داخل زره او شده و میوهای در دست دارد، دیگری در گوش او با صدف چیزی مینوازد. پیش از این و برای مدتهای طولانی این تابلو به عنوان نماد پیروزی عشق بر جنگ تفسیر میشد؛ عشقی که توانسته جنگآوری و کشتن را به یاری نیروی خود رام و اهلی و در حقیقت متمدن سازد. اما حالا مطابق آنچه دیوید بلینگهام، مورخ هنر، به روزنامه تایمز در لندن گفته است، تحقیقات او نشان میدهد بوتیچلی در نقاشی خود اشارات ظریفی به تاثیر سکس و مواد مخدر نیز داشته است.
بنابر نظر این محقق هنر، میوهای که در دست یکی از ساتیرها، یا موجودات اسطورهای قرار دارد، میوه گیاه Datura stramonium یا تاتوره است. گیاهی که به توهم زا بودن شهرت دارد و در برخی داستانها نیز حتا اشاره شده که مصرف کنندگان آن، تمایلی شدید به برهنه شدن پیدا میکردند. خاصیت توهم زا بودن آن در برخی متون کلاسیک یونان نیز آمده واز آن به عنوان سم نیز استفاده میشده است. حضور این گیاه در نقاشی بوتیچلی تاکنون چندان مورد توجه خاص قرار نگرفته بود تا زمانی که ویلیام بلینگهام، تصویر آن را به گیاهشناسان باغ مشهور گیاهشناسی کیو (Kew) در لندن نشان داد و آنها تایید کردند که این همان تاتوره است. به اعتقاد این پژوهشگر هنر، کاربرد این گیاه در نقاشی باز هم بر چند لایه بودن معنای آن افزوده است. او میگوید در پس زمینه و پشت ونوس درختان غار قرار دارند که نمادی از خاندان مدیچی نیز هستند. در پیش زمینه، یکی از موجودات افسانهای، گیاه تاتوره را در حقیقت به بیننده نقاشی تعارف میکند. بنابر این فرضیه، بوتیچلی در سده پانزدهم فقط قصدش اشاره به داستان ونوس و مارس نبوده، بلکه بار دیگر به داستان آدم و حوا نیز ارجاع داده است. اما این بار داروی عشق و اروتیسم حوای عصر جدید قرار است آدم را از جنگ و خونریزی برحذر دارد.
این نخستین بار نیست که نقاشیهای بوتیچلی با چنین تفسیرهای مجدد و گاه عجیبی رو به رو میشوند. پیش از این نیز محققانی در موسسه واربورگ در لندن، این نقاشی را در حقیقت به صورت طلسم بزرگی تفسیر کرده بودند که نقاش آن را برای حفاظت از صاحب اثر طراحی کرده بود. به نظر میرسد بخشی از هر کدام از این تفسیرها میتواند درست باشد؛ نقاشی هم یک اروتیسم واقعی و هم یک نیروی جادویی را به شیوهای نه چندان آشکار، تصویر کرده است. این که خاندان مدیچی، که حامیان و پشتیابان هنرمند بودند، از معجونها و داروهای محرک جنسی استفاده میکردند، چندان چیز عجیبی نیست. این گونه «داروهای عشق» در تعدادی از نقاشی های دوره رنسانس تصویر شده اند. در هر حال، در هر کدام یک از این تفسیرها، جایگاه عشق نزد بوتیچلی اهمیتی استثنایی داشته، خواه به واسطه پیروزی اش بر جنگاوری خواه به دلیل تاثیر مخدر گونهی آن. |