رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتگو > «برنامه انتخاباتی اکثر نامزدها، طبیعتسوز است» | ||
«برنامه انتخاباتی اکثر نامزدها، طبیعتسوز است»بیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comتبلیغات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران به پایان رسیده و نامزدهای این دوره تاکنون برنامه های خود را در زمینه های مختلف ارائه داده اند. به غیر از مباحث سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، حفاظت از محیط زیست نیز جزو نگرانیهای مهم بخشی از جامعه امروز ایران است. در دوران تبلیغات انتخاباتی برخی نامزدها به صورت مشخص به مباحث زیست محیطی اشاراتی داشتند. برنامههای اقتصادی برخی دیگر از نامزدها و همچنین کارنامه گذشته آنان را نیز میتوان از نظر همخوانی یا مغایرت با اصول زیست محیطی مورد بررسی قرار داد. با ناصر کرمی اقلیم شناس، روزنامه نگار و سردبیر خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران (IREN) در مورد جایگاه حفاظت از محیط زیست در برنامه ها و شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری گفتگو کردهام. او در مورد مباحث مطرح شده در طول دوره مبارزات انتخاباتی میگوید:
مهمتر از این که بگوییم اینها به بخش محیط زیست چه نگاهی دارند، باید ببینیم اساسا طرحها و برنامههای جامع و شعارهایی که مطرح میکنند چقدر با استانداردهای حفاظت از محیط زیست مغایرت دارد و یا چقدر با استانداردهای توسعه پایدار همراه است. کلا هر چهار نامزد با عوامپسندانهترین شکل ممکن فقط شعارهای توسعهگرا مطرح میکردند. این که مثلا سرماه پول را به در خانهها ببرند، یا این که صنایع و زیر ساختهای اقتصادی را گسترش دهند و غیره. و اغلب هم سئوال نمیشود در کشوری که منابع مالی و سرمایهگذاریاش محدود است هزینه این برنامهها از کجا تامین خواهد شد؟ من تجربه تلخی که دارم این است که متاسفانه اغلب این هزینهها باید از طبیعت پرداخت شود. ما یک کشوری نیستیم که بتوانیم سرماه پول ببریم در خانههای مردم. ما واقعا از نظر زیست محیطی و شرایط فعلی اقتصادی کشور فقیری هستیم. ما به یک توسعهی واقعا کارمحور و بسیار مقتصدانه نیاز داریم. یعنی این که مردم تشویق شوند به مصرف کمتر و کار کردن بیشتر. فرآیند توسعه در کشور ما باید اینچنین باشد. مضاف بر این که الان تهدید جمهوری اسلامی یک تهدید اصطلاحا «محیط محور» است. یعنی این که آقای باراک اوباما چهار وزیر طرفدار انرژی پاک در کابینهاش دارد و معتقد است آمریکا باید آنقدر به سمت انرژیهای پاک برود که ظرف چهار تا پنج سال آینده دیگر از خاورمیانه نفت وارد نکند. دولتهای این منطقه اگر نتوانند نفت را گران بفروشند خود به خود زمین میخورند. یعنی به جای آن که مثل دوران جورج بوش حمله نظامی شود اینگونه مقابله میکنند. چنین ماجرای بزرگ و مهمی که در طی آن قرار است ظرف چهار تا پنج سال آینده بخش مهمی از منبع درآمد اصلی کشور ما ضعیف شود و قرار است ما از آنچه هستیم فقیرتر هم بشویم، در برنامههای هیچکدام از این چهار نامزد دیده نمیشود. نوع توسعهای که اینها وعده میدهند توسعه قطعا طبیعت سوزی خواهد بود. ما اگر به برنامههای انتخاباتی نامزدها از نظر مدیریت محیط زیست، یعنی آن حوزهی مناطق حفاظت شده که زیر نظر سازمان حفاظت از محیط زیست است نگاه کنیم، بیشتر و پررنگتر از همه میرحسین موسوی، در آن کتابچهای که تحت عنوان برنامه محیط زیست منتشر کرد، اشاراتی به محیط زیست دارد و کمیتهای هم با حضور تعدادی از فعالان محیط زیست تشکیل دادند و در همین زمینه اعضای کمیته بیانیهای هم از جانب ایشان منتشر کردند. نکته یا اشاره دیگری به محیط زیست را ما در صحبتهای کاندیداها ندیدیم.
هرکدام از نامزدهای این دوره دارای سوابق اجرایی، قانونگذاری و یا حضور در نهادهای عالی حکومتی هستند. از این منظر کارنامه محیط زیستی آنها در دوران مسئولیتهای فعلی و یا پیشینشان چگونه است؟
ما از نظر میزان فرسایش خاک دومین کشور در جهان هستیم. در سی سال گذشته دست کم یک سوم از مساحت جنگلهایمان را از دست دادهایم و پدیده بیابانزایی مدام گسترش پیدا کرده است. در همه این اتفاقات و در بروز وضعیت موجود هر کدام از این چهار نامزد هم به نحوی سهیم بودهاند. از هیچکدام از این نامزدها یک سابقه روشن و مشخصی برای دفاع از محیط زیست وجود ندارد. به عنوان مثال از هشت سال دوره نخست وزیری آقای موسوی، این که ایشان فعالیت مشخصی در زمینه محیط زیست کرده باشند در ذهنها وجود ندارد. یا دورهی طولانی که آقای کروبی در مجلس بودند ایشان پسزمینه ذهنی و فعالیتهاشان بیشتر مسائل سیاسی است و درگیریهای سیاسی متعددی که در حوزه اصلاح طلبی داشتند. شاید البته بشود اشارهای کرد که آقای کروبی در زمینه حفط حقوق اقوام یک فعالیتهایی داشتهاند. آقای محسن رضایی هم حدود دوازده سال در سطوح خیلی بالای برنامهریزی جامع در کشور، یعنی مجمع تشخیص مصلحت نظام فعال هستند. اما این که مجمع تشخیص مصحلت یک فعالیت زیست محیطی مشخصی انجام و یا برنامهای فراتر از وضع موجود ارائه داده باشد، چنین سابقهای در ذهنها نیست. در مورد آقای احمدینژاد هم باید گفت که ایشان در ابتدا حدود دو سال شهردار بودند و بعد هم رییس جمهور شدند. بنابراین حدود شش سال در سطح بالای حاکمیت میتوان کارنامه ایشان را جلو چشم گذاشت. او با این که از شهرداری به ریاست جمهوری رفته بود میبایست آشنایی زیادی با مباحث زیست محیطی داشته باشد اما این امر در دوران ریاست جمهوریاش دیده نشد. گرچه زمانی هم که در شهرداری تهران بود از نظر مدیریت شهری و نگاه زیست محیطی به مسائل مدیریتی تحول خاصی اتفاق نیفتاد. در دوره ریاست جمهوری ایشان هم توسعه عوامگرایی توسط او باب شد. یعنی این که ما پول را که از یک منبع تجدید نشدنی به نام نفت است ببریم در خانهها تقسیم کنیم. در کل فعالیت خاصی برای مدیریت محیط زیست و یک نگاه جامع از طرف ایشان مشاهده نشد. مهمترین اولویت رییس جمهور آینده برای حفاظت از محیط زیست از دید شما چه باید باشد؟ انتخاب یک رییس کاردان و مقتدر برای سازمان حفاظت از محیط زیست، فعال کردن شورای عالی محیط زیست و یا موارد دیگر؟ متاسفانه من اغلب میبینم که طرفدران محیط زیست ارتباط رییس جمهور با این حوزه را فقط به رابطه او با «سازمان حفاظت از محیط زیست» تقلیل میدهند؛ در حالی که این سازمان تنها روی ده درصد از مساحت کل کشور تمرکز و کنترل مدیریتی دارد. مهمتر از این که مدیریت جنگلها و مراتع یا مدیریت حوزه سازمان محیط زیست چگونه باید باشد، نحوه مدیریت و نگاه زیست محیطی در وزارتخانههای دیگر مانند وزارت راه، وزارت نیرو و وزارت صنایع تاثیر بیشتری روی محیط زیست دارد. یعنی مهمتر از این که رییس جمهور چه فکری برای مدیریت «سازمان حفاظت از محیط زیست» بکند، باید دید به چه شکل میخواهد سازمانها، نهادها و وزارتخانههایی را که در اصطکاک دائم با محیط طبیعی هستند مدیریت بکند. ما باید بپذیریم کشور فقیری هستیم. این که میگویند ما بسیار ثروتمندیم و اگر مجموعهای از کارها را انجام دهیم ظرف دو سه سال خوشبخت و مرفه میشویم به هیچ وجه درست نیست. ما کشور فقیری هستیم که به خاطر قهقرای زیستی روز به روز هم فقیرتر میشویم. ما الان خاکمان دارد به سرعت از دست میرود، ما عرصهی حیاتمان را از دست میدهیم. فقط سالی دویست هزار نفر نیروی مازاد کار در میان روستاییان و عشایر وجود دارد که دیگر نمیتوانند در محیط خود زندگی کنند و به ناچار به حاشیه شهرها مهاجرت میکنند. رییس جمهور باید این مسائل را ببیند. یعنی ما اساسا به یک نگاه جامع محیط محور در کل بحث توسعه کشور احتیاج داریم. نگاه و نتیجهای که کل حاکمیت باید به آن برسد. مشکل این است که اکنون چنین نگاهی وجود ندارد. |
نظرهای خوانندگان
در جوامع غربی و یا بنا به تعابیری سکولار برخی از مسائل مانند حقوق بشر و محیط زیست جایگزین مسائل عقیدتی و روحانی را گرفته است. منظورم آن دسته از فعالیتهایی است که مردم صرفا برای ارضاء روحیات خود انجام می دهدند که در هرم سلسله نیازهای مزلو آنرا (self actualization) می گویند. در جوامعی که مسائل عقیدتی که مربوط به دوران پیش از صنعتی شدن یا مدرمیته می باشد هنوز مباحثی حل نشده است چگونه می توان انتظار داشت که مشکلات مدرنیته برایش دغدغه خاطر باشد. فراموش نکنیم که جامعه ای مانند ایران بیشتر از معایب مدرنیته رنج می برد تا از مزایای آن. زیرا مدرنیته را به عنوان ایده اولوژی نپدیرفته است اما محصولات و پیامدهای آن را مصرف می کند.
-- بهادر ، Jun 11, 2009 در ساعت 02:30 PMجناب آقای ناصر کرمی
-- مجید سرتیپی ، Jul 21, 2009 در ساعت 02:30 PMسلام. در برنامه تلویزیونی روز 30 تیر 88 کتابی را در مورد ایران شناسی معرفی نمودید که مناسفانه چون دیر رسیدم نتوانستم نام آنرا متوجه شوم. لطفا نام و روش خرید اینترنتی آنرا را برایم ارسال فرمایید.
سپاسگزارم msartipi23@gmail.com