رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > از آب تا آتش؛ سرنوشت کتاب در افغاستان | ||
از آب تا آتش؛ سرنوشت کتاب در افغاستانبیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comدر روزهای گذشته در ولایت نیمروز افغانستان هزاران جلد کتاب به آبهای خروشان رودخانه هیرمند افکنده شده است. مقامات محلی این ولایت، کتابها را که توسط یک ناشر افغان از ایران به افغانستان آورده شده بودند، غیر مجاز و اختلافبرانگیز دانستند و حکم به نابودی آنها دادند.
اما وارد کننده این کتابها به رسانهها اعلام کرده است این کتابها توهینآمیز و تفرقهبرانگیز نیستند بلکه بارها در ایران چاپ شدهاند و هم اکنون نیز تعدادی از آنها در بازار کتاب افغانستان یافت میشوند. در میان یازده عنوان کتاب به آب افکنده شده کتابهایی مانند «شناسنامه افغانستان» نوشته بصیر احمد دولتآبادی، «هزارهها» نوشته حسن پولادی، «گل سرخ دل افگار» نوشته جواد خاوری و «نهجالبلاغه» نیز به چشم میخورد. در سالهای اخیر بعضی کتابها به دلیل وجود امکانات بهتر در ایران چاپ و سپس به افغانستان ارسال و توزیع میشوند. این اقدام مقامات محلی نیمروز با مخالفتهای گستردهای در داخل و خارج افغانستان روبهرو شده است و بسیاری از فعالان فرهنگی افغان آن را با دوران کتابسوزان در افغانستان مقایسه کرده اند. دورانی که کتابها و کتابخانهها همراه هم میسوختند و خاکستر میشدند.
از زمان حضور نیروهای شوروی در افغانستان و سپس جنگهای داخلی، میراث مکتوب افغانستان بارها شاهد خسارتهای جبران ناپذیر فراوانی بوده است. به گفته لطیف پدارم، شاعر و نویسنده افغان در مصاحبهای با انجمن کتابخانههای آمریکا: «هر زمان که حکومتی تغییر میکرد ما از خود میپرسیدیم این بار کدام کتابها را باید پنهان کرد.»1 در جنگهای طولانی میان مجاهدین با نیروهای شوروی و سپس جنگ میان نیروهای مجاهدین تا پیش از به قدرت رسیدن طالبان و بعد از آن جنگ با نیروهای طالبان، کتابخانهها، موزهها و بسیاری از موسسات فرهنگی هدف گلوله قرار گرفتند، در آتش سوختند و یا غارت شدند. کتابهای بسیاری از کتابخانههای عمومی به صورت کیلویی و به قیمت کاغذ آنها در بسیاری از شهرهای پاکستان به فروش رسیدند.2 بسیاری از نسخ خطی برای تهیه سلاح و مهمات جنگی فروخته شدند. در این دوران قاچاق کتابهای نایاب و خطی پس از قاچاق مواد مخدر در مقام دوم در افغانستان قرار داشت.3 به جز گنجینه مکتوب، هزاران شیء هنری از دوران مختلف تاریخی در افغانستان نیز از بازارهای خرید و فروش عتیقه در کشورهای غربی سر درآوردند. آنچه قابل فروش نبود یا تخریب شد و یا به مصارف دیگری رسید: هزاران جلد کتاب در آتش سوختند و یا از کاغذهای آنها برای بستهبندی و مصارف دیگری استفاده شد.
در فاصله سالهای ۱۹۹۲ تا ۹۶ گروههای مختلف برای فتح کابل میجنگیدند. شهر برای مدتی مانند بیروت، به بخشهای تحت تصرف گروههای مختلف تقسیم شد. جنگ شهری غیر از آنکه جان هزاران شهروند کابلی را گرفت به بسیاری از ساختارهای شهری و همچنین موسسات و نهادهای فرهنگی از جمله کتابخانهها آسیبهای فراوانی وارد کرد. دانشگاه کابل و موزه ملی مورد اصابت گلولهها و موشکهای جنگجویان قرار گرفتند. با به قدرت رسیدن طالبان، حذف و نابودی آثار فرهنگی، میراث مکتوب و کتابخانهها در افغانستان شدت و گسترش بیشتری پیدا کرد. تلاش طالبان برای حذف مظاهر فرهنگی ابعاد گوناگونی داشت. غیر از نابودی کتابهایی که مغایر با ارزشهای اسلامی تشخیص داده میشد، برخی دیگر از کتابها به دلیل مسایل قومی و زبانی نابود میشدند. در دیدگاه طالبان، بسیاری از آثاری که به زبان فارسی نوشته شده بودند مضر تشخیص داده میشدند. جمعآوری و نابودی هر کتابی که میتوانست محبوبیتی همسنگ کتب مقدس و کتابهای مذهبی پیدا کند در دستور کار آنان قرار داشت. در بسیاری موارد طالبان خانه به خانه به دنبال کتابهای ممنوعه میگشتند تا آنها را نابود کننند. در سال ۱۹۸۷ در کابل، کانون فرهنگی حکیم ناصر خسرو گشایش یافته بود که با کتابخانه مجهزش نگین مراکز فرهنگی در افغانستان به شمار میآمد. کتابخانه دارای متون جدید و همچنین نسخ خطی منحصر به فرد بود. مشهورترین نسخه خطی این مرکز شاهنامهای مربوط به سده یازدهم میلادی بود. همچنین نسخههای خطی نایابی از سدههای مختلف، اشعاری به زبان فارسی، مینیاتور، خطاطیهای دوران تیموری و مهرهای تاریخی بخش دیگری از گنجینه این مرکز فرهنگی را تشکیل میدادند.
با رسیدن جنگهای شهری به کابل، بخش مهمی از این گنجینه به شهر پلخمری منتقل شد. اما با این حال چهار هزار جلد از کتابهای این کانون فرهنگی توسط طالبان در آتش سوخت. پس از پیروزی در پلخمری، زمانی که طالبان سوار بر ماشینهای تویوتا به کانون فرهنگی رسیدند با تمام توان به تخریب قسمتهای مختلف، از بین بردن ماشینهای چاپ و تکثیر و استودیو ضبط ویدیویی و نابود کردن کتابهای باقیمانده پرداختند.4 دانشگاه کابل نیز از این نظر وضعیت بهتری نیافت. کتابخانه دانشگاه شامل دویست هزار کتاب و پنج هزار نسخه خطی بود. اکنون حدود هشت سال از سقوط رژيم طالبان در افغانستان میگذرد و جنگهای داخلی به نسبت زیادی فروکش کرده است. در افغانستان انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود و بسیاری از نهادهای فرهنگی توسط خود افغانها و با یاری موسسات جهانی ترمیم و بازگشایی شدهاند. اما اتفاقات اخیر بار دیگر سبب بروز تردیدهایی در مورد سیاستهای فرهنگی جاری در بخشهایی از افغانستان شده است. گرچه برخی مقامات وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان در این مورد اظهار تأسف کرده و قول پیگیری دادهاند، اما در آب افکندن هزارن جلد کتاب در روزهای اخیر برای بسیاری از ناظران مسایل افغانستان و همچنین برای تعداد زیادی از فرهنگیان این کشور یادآور روزهایی است که آسمان شهر با دود سوختن کتابها سیاه میشد. منابع: 1- Loving, Matthew, 2002, “The war on terror: darkest days; from exile in Paris, Afghan librarian Latif Pedram relives the nightmare” , American Libraries 33(5). 2- Rahin, Abdul Rassoul, 1998, “The situation of Kabul University Library: Its past and present”, World Libraries 8(2. 3- Lawler, Andrew, 2002,” Afghanistan’s Challenge”, Science 298 (5596): 1196-1200 4- Knuth< Rebecca, 2006, Burning Books and Leveling Libraries: Extremist Violence and Cultural Destruction, Westport: Praeger Publisher لینک مرتبط: • از کتابسوزی تا کتابشويی: بيانيه فرهنگيان مهاجر افغانستان |
نظرهای خوانندگان
اگر اين کتاب هااز ايران نرفته بود ومثلاًچاپ تاجکستان بود،اين چنين سنگش را به سينه نمي زديد. در اين سي سال چه مقدار کتاب در ايران اجازه چاپ نگرفته يا بعداز چاپ جمع آوري شده ويا بعداز چندين چاپ اجازه تجديد چاپ جديد نداشته است را،خدا هم نميداند. به اينها اضافه کنيد هزاران هزار جلد کتابي را که در اوايل انقلاب از کتابخانه هاي عمومي و دانشگاه هاو کتاب فروشي هاي سراسر ايران جمع آوري کردند وخمير کردند و از آن مقوا ساختند. وقتي ما خودمان اينگونه ايم از طالبان چه انتظاري داريد.
-- بدون نام ، Jun 1, 2009 در ساعت 03:30 PM