تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

صد سال شرق‌شناسی در خطر فراموشی

بيژن روحانی
rohani@radiozamaneh.com

دولت ایتالیا به تازگی اعلام کرده است قصد دارد مؤسسه ایزیائو (ISIAO) یا مؤسسه «ایتالیایی شرق و آفریقا» را منحل کند. دلیل این تصمیم دولت، صرفه‌جویی در بودجه و مشکلات مالی اعلام شده است.

Download it Here!

هم‌زمان با اعلام این خبر جمعی از شخصیت‌های دانشگاهی با تنظیم نامه‌ای سرگشاده خطاب به جورجیو ناپولیتانو رییس جمهور ایتالیا، از او خواستند تا مانع از انحلال مؤسسه‌ای شود که بیش از صد سال فعالیت‌های فرهنگی را در بسیاری نقاط جهان در کارنامه خود دارد.

در این نامه سرگشاده که هم اکنون نیز برای امضا‌ کردن روی سایت اینترنتی این مؤسسه قرار دارد، امضای ایرانیان فراوانی هم به چشم می‌خورد. در حقیقت این خبر در میان جامعه دانشگاهیان ایرانی نیز (داخل و خارج ایران) انعکاس زیادی پیدا کرد. بنیاد دانش‌نامه ایرانیکا نیز از علاقه‌مندان و فعالان حوزه‌های فرهنگی خواست تا با امضای این نامه حمایت خود را از ادامه فعالیت این مؤسسه اعلام کنند.


نشان مؤسسه ایزیائو

اما دلیل اهمیت انحلال یک مؤسسه ایتالیایی برای ایرانیان چیست؟

مؤسسه ایزیائو در سال ۱۹۹۵ از ادغام دو مؤسسه قدیمی‌تر یعنی «مؤسسه خاور دور و خاورمیانه» و همچنین «مؤسسه آفریقایی» به وجود آمد. «مؤسسه خاور دور و خاورمیانه» یا ایزمئو (ISMEO) سابقه فعالیت گسترده در کشورهایی مانند چین، هند، ژاپن، تبت، تایلند، پاکستان، افغانستان و ایران را دارد.

از سال ۱۹۵۵ میلادی/ ۱۳۳۴ خورشیدی، مؤسسه ایزمئو زمینه فعالیت‌های خود را در ایران به سرپرستی جوزپه توچی آغاز کرد. در سال ۱۹۵۹ فعالیت‌های باستان‌شناسی این مؤسسه نیز آغاز شد‌ و از سال ۱۹۶۰ پروژه‌های مرمتی و حفاظتی نیز به فهرست کارهای ایزمئو در ایران افزوده شد.

فعالیت‌های باستان‌شناسی ایزمئو در ایران به طور عمده در منطقه سیستان و شهر سوخته متمرکز بوده است.

در سال ۱۳۴۳ خورشیدی/ ۱۹۶۴ میلادی، دولت ایران در مورد حفاظت غار شاپور در استان فارس با مؤسسه ایزمئو به مشورت پرداخت. غار شاپور در نزدیکی کازرون و چهار کیلومتری شهر باستانی بیشاپور، غاری است که مجسمه ای عظیم از شاپور اول در آن قرار دارد.

در همان سال دولت ایران، سرپرستی و هدایت چند پروژه بزرگ مرمتی را به مؤسسه ایزمئو سپرد. در میان این پروژه‌ها، عملیات حفاظت و مرمت پارسه یا تخت جمشید نیز قرار داشت. تخت جمشید به مدت چند سال، پس از آن که گروه آمریکایی ایران را در سال ۱۳۱۷خورشیدی‌/۱۹۳۸ میلادی ترک کردند، بدون برنامه‌ای خاص رها شده بود.


موزه هنرهای شرقی رم

عملیات مرمتی در پارسه (تخت جمشید) بسیار گسترده و بخشی از آن شامل موارد زیر می‌شد: مرمت پله ورودی به صفه یا تختگاه پارسه، مرمت کاخ آپادانا و ورودی کاخ خشایارشا، مرمت کاخ داریوش و کاخ صدستون.

هچنین شناسایی و جای‌گذاری تعداد زیادی از نقش برجسته‌ها که در محوطه پراکنده بودند یا از جای خود خارج شده بودند، توسط گروه حفاظتی ایزمئو به سرپرستی جوزپه تیلیا (Giuseppe Tilia) صورت گرفت.

‌گروه ایتالیایی اقداماتی حفاظتی را در پاسارگاد نیز به انجام رساندند که از جمله می‌توان به مرمت و پاک‌سازی آرامگاه کوروش و جای‌گذاری مجدد تعدادی از ستون‌های فروافتاده کاخ او نیز اشاره کرد.

در این میان تعداد قابل توجهی استادکار ایرانی، مرمت به خصوص استادکاران مرمت سنگ در کنار تیلیا آموزش دیدند که تا سال‌های بعد نیز همچنان به کار خود ادامه دادند.

کارهای مرمتی ایزمئو در اصفهان نیز از سال ۱۹۷۰ میلادی و تحت هدایت و مدیریت اوجنیو گالدی یری (Eugenio Galdieri) آغاز شد. این فعالیت‌ها در ابتدا در مسجد جامع اصفهان متمرکز بود.

در خلال مطالعات تاریخی گروه ایتالیایی در مسجد، عناصری از معماری پیش از اسلام نیز در زیر سطح مسجد جامع اصفهان به دست آمد. مطالعات گسترده تاریخی در مسجد جامع، که آن را موزه تاریخ معماری اسلامی نیز می‌نامند، به آشکار شدن لایه های مختلف تاریخی این مسجد از قرن دوم هجری تا دوران سلجوقی و سپس الحاقات دوره صفوی انجامید.


مجسمه بودا، اکتشافی در قندهار

اما به جز مسجد جامع اصفهان، سرپرستی چند عملیات بسیار مهم مرمتی دیگر مانند عالی قاپو، چهل ستون و هشت بهشت نیز بر عهده این مؤسسه بود.

‌فعالیت‌های مرمتی و حفاظتی ایزمئو در ایران به مدت پانزده سال و تا هنگام انقلاب ادامه داشت و بعد از آن بیش از دو دهه این فعالیت‌ها متوقف ماند تا این که دوباره گروه باستان‌شناسان ایتالیایی در شهر سوخته مشغول به فعالیت شدند.

در افغانستان نیز فعالیت‌های باستان‌شناسی مؤسسه مطالعات شرقی و خاورمیانه از پنجاه سال پیش آغاز شد و به‌طور عمده در شهرهای غزنین و تپه سردار متمرکز بود. در غزنین، پایتخت مشهور غزنویان، کاخ امیر مسعود با معماری خیره کننده و به خصوص با مرمرهایش که شهرت جهانی دارند، ابتدا مورد کاوش گروه باستان‌شناسان ایتالیایی قرار گرفت و سپس بخش‌هایی از آن مرمت شد.

تپه سردار نیز که یکی از جایگاه‌های مهم مذهب بودا در افغانستان بوده، توسط گروه باستان‌شناسی ایزمئو از زیر خاک بیرون آمد. در این تپه، بقایای مجسمه‌های عظیم بودا در حالت نشسته و خوابیده هنوز وجود دارد.


مرمت نمای هشت بهشت، عکاس کامران عدل، منبع: Archnet

اما فعالیت‌های گسترده مؤسسه ایزیائو در شهر رم، فقط به باستان‌شناسی و عملیات حفاظت و مرمت در کشورهای دیگر محدود نمی‌شود. تحقیق در ادیان و زبان‌های باستانی، لغت شناسی، مطالعات جغرافیایی و جغرافیای تاریخی، تدوین فرهنگ نامه، برگزاری نمایشگاه و کنفرانس، گردآوری اسناد و نقشه‌های تاریخی و همچنین آموزش زبان بخش‌های دیگری از فعالیت گسترده این مؤسسه هستند. در میان زبان‌هایی که در این مؤسسه آموزش داده می‌شوند، زبان فارسی نیز وجود دارد.

عکس‌خانه این مؤسسه، چیزی در حدود یک صدهزار عکس تاریخی از مناطق مختلف و به خصوص آفریقا را در بایگانی خود دارد و کتابخانه آن نیز دارای بیش از یک‌صد هزار جلد کتاب تخصصی است.

بخشی از کشفیات هیات باستان‌شناسی ایتالیا در کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان و همچنین اشيای گردآوری شده از نپال و تبت، باعث شکل‌گیری موزه هنرهای شرقی رم شده است.

مؤسسه ایتالیایی شرق و آفریقا در سال‌های اخیر میزبان چند نمایشگاه مهم در مورد هنر و تاریخ ایران بوده که از آن جمله می‌توان به نمایشگاه «هفت هزار سال تاریخ ایران» و همچنین نمایشگاه «شکوه ایران» اشاره کرد. در نمایشگاه «شکوه ایران» بخشی از اشيای‌ طلایی و جواهرات باستانی ایران، برای اولین بار به نمایش درآمد.

نامه سرگشاده خطاب به رییس جمهور ایتالیا، مورد حمایت بسیاری از شخصیت‌های دانشگاهی و فرهنگی در نقاط مختلف جهان قرار گرفته است. شنیده‌های غیر‌رسمی حاکی از آن است که احتمال دارد دولت ایتالیا در تصمیم خود تجدید‌نظر کند.

نامه سرگشاده به رییس‌جمهور ایتالیا

Share/Save/Bookmark

پیش از این از «مؤسسه شرق و آفریقا» در زمانه:
شکوه ایران در رم
شعر پارسی بر مرمر غزنین
گزارش باستان‌شناسان ایتالیایی از شهر سوخته
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

تصميم به جايي است. چون ديگر، جهان غرب، هيچ حرفي در حوزه‌ي شناخت شرق ندارد، با ظهور تفكر پست‌مدرن، مشخص شده، شرق‌شناسي، به معناي توليد شناخت بازنمايانه از شرق هم به پايان خط رسيده است. دهه‌هاست كه شرق‌شناسان غربي، به بخشي از ساختار وزارت‌ خارجه و سرويس‌هاي اطلاعاتي كشورهاي متبوع خود تبديل شده‌اند. ديگر نه براون هست، نه گيپ، نه نيكلسون، نه ماسينيون، نه هنينگ، و نه هانري كربن، يا شيمل.

-- بدون نام ، Jul 3, 2008

"بخشی از کشفیات هیات باستان‌شناسی ایتالیا در کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان و همچنین اشيای گردآوری شده از نپال و تبت، باعث شکل‌گیری موزه هنرهای شرقی رم شده است."
خیلی جالبه حالا که دولت ایتالیا خودش جلوی این دزدی های واضح رو میگیره ما بیایم اعتراض کنیم بگیم ما خودمون میخوایم باشه.

-- بدون نام ، Jul 4, 2008

سلام
بسيار عالي است. استفاده كردم.
براي اطلاعاب بيشتر در مورد شهر تاريخي بيشاهپور، مي توانيد به آرشيو وبلاگ آواي شاهپور به آدرس زير مراجعه فرماييد.
http://shahpoorgan.blogfa.com/
زنده باشيد
دكتر اسفنديار دشمن زياري

-- دشمن زیاری ، Jul 4, 2008

بیژن روحانی عزیز،
بازهم سپاسگزارم به خاطر خبررسانی دقیق شما. همیشه به ظاهر جزییاتی در پشت خبرها هست که اهمیت تایین کننده و بنیادی دارند. از این دقت و گستردگی مطالعات شما شادمانم.

-- سیامک ، Jul 4, 2008

چه گزارش به موقعی. شبیه همین اتفاق برای کرسی های شرق شناسی و ایران شناسی در دانشگاه های جهان در حال گسترش است. من با وجود آن که دیدگاه نظری ادوارد سعید را در نقد شرق شناسی می پذیرم اصلاْ آن را به معنای نگاه دسیسه ای که یکی از خوانندگان مطرح کرده است نمی دانم. شرق شناسی حداقل برای ما شرقی ها ثمره بسیاری در شناخت خودمان داشته است و شاید از آن هم بیشتر در شناخت انسان.

-- علی اصغر رمضانپور ، Jul 5, 2008

مطالعات جدّی و علمی در مورد فرهنگ، زبان، تاریخ و باستان شناسی به بی طرفی و صلاحیتی علمی نیاز دارد که معمولاً در کشورهای به اصطلاح "شرقی" کمتر یافت می شود. البته بوده و هستند دانشمندان برجسته ی "شرقی" که در این راه گام برداشته اند، ولی تلاش های ایشان در قیاس با کمیت و کیفیت کارهای به اصطلاح "شرق شناسان"چندان چشم گیر نبوده اند. کما این که هنوز که هنوز است در کشورهای "شرقی" به ویژه در خاورمیانه و کشورهایی مانند کشور خودمان و کشورهای همسایه، همچنان مأثر تاریخی و باستانی رو به نابودی و فراموشی هستند و بیش هر چیز دست مایه ی ایدئولوژی های متعارضی قرار می گیرند که از این مواد برای توچیه ایدئولوژیک بهره می گیرند و آن چه را هم که با ایدئولوژی همخوان نباشد به فراموشی می سپارند یا حتی کمر به نابودی اش می بندند. این همه نشان از ضرورت وجود مؤسساتی است که با "تأثیر کمتر" از ایدئولوژی و "پابندی بیشتر" به عقلانیت و علم به ثبت، تحلیل و ارائه ی این مأثر بپردازند. به هر حال علل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بی توچهی به مأثر فرهنگی و بی مایگی "کارهای علمی وطنی" هر چه که باشند، وجود این شرایط در کشورهای "شرقی" امری مسلم است. "ظهور تفکر پست مدرن" هم، آن گونه که یکی از دوستان اشاره کرده بودند، این واقعیت را تغییر نداده است، اگر چه برخی نقدها به دریافت عمیق تری از "شرق شناسی" منجر شده اند که به طور پارادوکسکال و به نوبه ی خود به بالندگی و اصلاح این حوزه کمک کرده اند. تأسیس و بقای مؤسساتی که به این امور مبادرت کنند، برازنده ی کشورهایی است که به لحاظ اقتصادی آن قدر بهره مند باشند که کراراً به "قایده ی " اقتصادی این چنین مؤسساتی نیاندیشند، و وچود "کارهای مهم تر و اساسی تر"ایشان را از کار در این حوزه بازندارد. به عللی که پیشتر اشاره شد به نظر نمی آید که کشورهای "شرقی" بتوانند در زمره ی این کشورها قرار بگیرند فلذا وجود مؤسساتی که در کشورهای توسعه یافته به این مهم می پردازند فرصت مغتنمی است که اگر چه "ما" توان مالی و مجال فکری کمک به آنها را نداریم، ولی حداقل می توانیم آرزومند ابقاء و ادامه ی حیات آنان باشیم.

-- مهرداد ، Jul 5, 2008

استاد بیژن
بنده پیشنهاد می‌کنم حضرتِ عالی یک فروند مقاله در مورد نکته‌ای که در نظر اول مطرح شده بنویسید.
این‌که موسسات شرق‌شناسی و سازمان‌های اطلاعاتی چه تاثیر مستقیم یا غیر‌مستقیم بر هم دارند. لینک‌ش رو هم واسه ما بفرستید، ثواب داره.

-- وحید (ع) ، Jul 5, 2008

شرق‌شناسي وقتي شكل گرفت كه به نظر مي‌رسيد غرب فتوحات نظامي را كنار گذاشته و به دگرگوني از راه سلطه‌ي دانش مي‌پردازد. وقتي كشورهاي متحد غربي، اتفاقا همان‌هايي كه پيشرو در شرق‌شناسي بودند، به خاورميانه لشكركشي مي‌كنند، اين به معناي ناكامي شرق‌شناسي، دست‌ كم در دوره‌ي كنوني است. بنابراين، راهي جز انحلال اين ساختارها، در نهادهاي تسخير ندارند. توقع نداشته باشيم دانش غربي،‌ معنايي جز سلطه داشته باشد، اما دسيسه نه.

-- فرنام كيان‌زاد ، Jul 6, 2008

به گمانم دوستان مطالب مرا نوعي دسيسه‌چيني، يا در جهت نسبت دادن توطئه‌انديشي به شرق‌شناسان دريافت كرده‌اند. من چنين باوري ندارم. بلكه معتقدم شكل‌گيري شرق‌شناسي پديده‌اي اتفاقي نبود. اگر بپذيريم علم به طور اتفاقي پا نمي‌گيرد و هر شاخه‌اي از علم در پاسخ به نيازي است كه مي‌رويد و بارور مي‌شود، آن وقت هر يك از دوستان مطلع از تاريخ و مطالعات شرق‌شناسي مي‌توانند بينديشند كه شرق‌شناسي در پاسخ به چه نيازي پا گرفت. حال در قرن بيست‌ويكم، روشن است كه شرق‌شناسي با هر نيتي كه پا گرفته باشد، در توليد قدرت براي غرب اهميتي ندارد.

مثالي مي‌زنم، ببينيد بعد از حوادث 11 سپتامبر، در ميان ده‌ها هزاران برگ تحليل و تفسيري كه درباره‌ي اسلام، القاعده، تروريسم و مسايل مربوط نوشته شد، چه ميزان سهم شرق‌شناسان و از نگاه شرق‌شناسان بود، و چه ميزان سهم توليدكنندگان دانشي جز شرق‌شناسي؟ در حالي كه به نظر مي‌رسيد مهم‌ترين تحليل‌ها بايد از سوي شرق‌شناسان ارايه شود، تحليل‌هاي امثال برنارد لوييس، به مراتب كم‌اهميت‌تر از تحليل‌هاي ديگران بود.
به جز اين، شرق‌شناسي در هيچ دوره براي كمك به شرق پا نگرفته بود كه انتظار برود آنان هنوز هم بايد علي‌رغم فقدان سود و منفعت براي ادامه‌ي حيات مراكز شرق‌شناسي هزينه كنند. اين كه،‌ كرسي‌هاي سنتي شرق‌شناسي به تدريج از اعتبار مي‌افتد، به اراده‌ي كسي نيست، شرق‌شناسي به عنوان يك دانش، كار خود را پايان‌يافته تلقي مي‌كند. ما امروز درگير صورت‌ها و اشكال تازه‌اي از هرمنوتيك شرق هستيم كه با قالب سنتي پژوهش شرق‌شناسي هيچ نسبتي ندارند.
نمي‌دانم آقاي علي‌اصغر رمضان‌پور همان فردي هستند كه مدتي در دستگاه ارشاد آقاي مهاجراني ـ مسجدجامعي مسئوليت داشته‌اند يا فرد ديگري هستند، اگر همان فرد هستند، از شتابزدگي ايشان در برداشت سرسري از يك «نظر» متأسفم. ...

-- نظرنويس اول ، Jul 6, 2008

آخرين پروژه سياسي شرق‌شناسي، تولد القاعده بود. اگر به كشورهايي چون اردن، عربستان، مصر، كويت، و ... نگاه كنيم، به خصوص دستاورد شرق‌شناسي در مهندسي اجتماعي اين جوامع را مي‌بينيم، به نظر مي‌رسد اين دستاوردها براي غرب رضايت‌بخش نبوده است. اگر غربي‌ها نتيجه گرفته‌اند كه در مواردي بساط شرق‌شناسي بايد برچيده شود، البته صلاح مملكت خويش خسروان دانند

-- احسان ، Jul 6, 2008

سلام. ببخشيد من در مورد گروه ايتاليي و فعاليت هاشون در رابطه با شهر اصفهان تحقيق مي كنم. ميخواستم بدونم چه جوري مي تونم كتاب منتشر شده توسط اين گروه رو به اسم travauxرا به شكل ترجمه شده پيدا كنم! من در اصفهان كتاب زبان اصلي رو ديدم اما ترجمه شدس رو متاسفانه نميدونم ترجمه ي كي و چه انتشاراتي هست! آيا شما ميتونيد كمك كنيد؟

-- ساناز ، Oct 2, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)