رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتگو > در جستجوی قابهای بهاری تهران | ||
در جستجوی قابهای بهاری تهرانبيژن روحانیrohani@radiozamaneh.comبرای گفتوگوی نوروزی پای صحبتهای کورش رفیعی، معمار و نقاش نشستیم تا برای ما از فضاهای معماری تهران، از نشانههای شهری آن و چشماندازهایی که در این شهر میپسندد و همچنین وقایع مهم سال گذشته در عرصهی معماری حرف بزند. کورش رفیعی علاوه بر اینکه معمار است و استاد دانشگاه هم بوده، وبلاگنویس هم هست و سال گذشته با طرح پیشنهادی به وبلاگهای معماری پایهگذار حرکتی شد که ضیافت وبلاگها نام گرفت و هر دوماه یکبار باعث شد که آنها در مورد یک موضوع مشخص به بحث و تبادل نظر بپردازند.
الان در هوای بهاری و نسبتاً تمیز تهران، وقتی کورش رفیعی معمار، از پنجرهی اتاقش بیرون را نگاه میکند، با دیدن حجم زیاد ساختمانها و بناهایی که از پنجره پیداست، اولین چیزی که به ذهنش میآید چیست؟
معمولاً وقتی ما از تهران صحبت میکنیم، به خصوص با یک معمار یا شهرساز، لبهی تیز انتقادهای ما متوجهی وضعیت آشفتهی معماری این شهر میشود. اما اگر بخواهیم این بار قضیه را برعکس کنیم، یعنی ببینیم در این روزهای نوروزی که تهران به هرحال خلوتتر و زیباتر از همیشه میشود، اگر یک معمار بخواهد ما را به دیدن فضاهای شهری و آن فضاهای ساختهشدهای که خودش آنها را مطلوب یا دلپسند میبیند ببرد ، آن فضاها کجاها هستند؟ چیز دیگر که باز هم در همین رابطه باشد، مثلاً تپههای عباسآباد است. فکر میکنم این تپههای عباسآباد چون در دل شهر است، خیلی حالت جالبی به شهر میدهد که ما یک دفعه از آن ازدحام و شلوغی میافتیم در بزرگراههایی که اطرافش کاملا سبز است و طبیعت را فقط میبینیم. ضمن اینکه این حجم زیاد درختها و پوشش گیاهی که در این تپهها قرار گرفته است، به عنوان ریه شهر هم عمل میکند. به نظر من منظرههایی که در این تپهها کار شده، خیلی خوب کار شده است. یعنی کسی که طراح منظر این بخش بوده خیلی خوب عمل کرده است. بعضی از زاویهها حتا در حد یک تابلوی نقاشی هستند. البته آنجا هم، همانطور که میدانید، چند ساختمان بلند، مثل زگیل ساخته شده است. ولی اگر آنها را نادیده بگیریم، کلا یک منطقهی زیبایی از شهر تهران است به نظر من. در واقع این مجموعه تپههای عباسآباد برای شهر تهران به نظرم یک نعمت بزرگ است که باید قدرش را بدانیم و اجازهی ساخت و ساز آنچنانی نباید در این تپهها بدهند. اینها بعنوان ریهی شهر عمل میکنند. قسمت دیگر شهر که به به هرحال همهمان میدانیم تهران را بسیار متمایز میکند، خیابان ولیعصر است که از میدان راهآهن تا میدان تجریش کل شهر را طی میکند و چیزی که این خیابان را خیلی شاخص کرده است همین درختهایش هستند. هرفصل این خیابان زیباست. صحبت هایی هم هست که از پارک وی تا تجریش را مسیر پیاده بکنند که به نظر من طرح بسیار خوبی هست، چون اکثر شهرهای جهان یک walking street هایی (خیابانهای پیاده) دارند که جلب توریست میکند. برای شهروندان تهران هم بعنوان یک تفرجگاه درمیآید. واقعا تهران کم دارد یک چنین فضاهایی را. تهران جاهای زیبا زیاد دارد. مناطق قدیمی مثل لالهزار، بهارستان، خیابانهای مرکزی شهر که برای همهی ما خاطرات تاریخی و سیاسی و شخصی دارد.
حالا اگر شما بخواهید یک فضا شهری را به عنوان فضای شهری مطلوب شخص خودتان نام ببرید، بین همهی اینهایی که گفتید، کدامش خواهد بود؟ معمولاً رسم است که وقتی سال به پایان میرسد، فعالان حوزههای مختلف یک جمعبندی خیلی خلاصه و مختصر از اتفاقات مهم سال گذشته در حوزهی کاری خودشان میکنند. شما نکات برجسته و وقایع مهم معماری ایران را در سالی که گذشت و به پایان رسید، چه طور دستهبندی میکنید؟
یعنی شما بین جوایز معماری که سال گذشته هم برگزار شد، همچنان جایزهی مجلهی معمار را در حقیقت معتبرتر یا مهمتر از بقیه ارزیابی میکنید! سال گذشته به پیشنهاد شما در وبلاگتان «اثر»، وبلاگنویسهای حوزهی معماری حرکتی را شروع کردند بهنام «ضیافت وبلاگهای معماری» که هر دوماه یکبار راجع به یک موضوع مشخص و معین نظراتشان را مینویسند و با همدیگر بحث میکنند. شما به عنوان پیشنهاددهندهی این حرکت بعد از گذشت چندماه ازآغاز آن، آیا به انتظاراتی که از آغاز این حرکت داشتید، رسیدهاید؟ در هر دورهای به هرحال آثاری ساخته میشوند که درست یا نادرست به عنوان آثار شاخص آن دوره یا به اصطلاح بعنوان بناهای یادمانی آن دوران مشهور میشوند و بیانکنندهی خصوصیات معماری معاصر آن دوره هستند. در این سالها و در دورهی ما، شاید بشود از چند اثر شاخص در تهران نام برد، مانند برج میلاد یا ساختمان اجلاس سران یا همین مجلس جدید در میدان بهارستان و چند بنای دیگر. میخواهم خیلی خلاصه نقد یا نظر شما را در مورد خصوصیات معماری این بناها بدانم. در آن بین دو طرح بسیار شاخص بود که متعلق به مرحوم میرمیران بود و یکی را هم با بهرام شیردل به صورت مشترک کار کرده بودند که اگر یکی از آن کارها هم ساخته میشد، بعنوان یک نشانهی دیگری برای شهر تهران میتوانست مطرح باشد. کارهایی که الان ساخته شده است در تپههای عباسآباد، هم کتابخانهی ملی و هم فرهنگستان، به نظر من از یک لحاظ مثبت هستند که زیاد در چشم نیستند، یعنی در تپه خوابیدهاند و در آن گم شدهاند. اما از نظر دیگر، یعنی بعنوان فرهنگستان و کتابخانهی ملی یک کشور به نظر من این کم هستند. یعنی در هرصورت فکر میکنم اینها حتما باید یک المان و نشانه شهری باشند. مجلس را من میتوانم مقایسه کنم با پارلمان آلمان که همان بنای معروف رایشتاگ هست. که طرح توسعه اش را نرمن فاستر کار کرد. این طرح، یک گنبد بزرگ شیشهای است که یک رمپ مارپیچ به صورت اسپیرال (مارپیچ) بالا میرود. ایده در واقع این بوده است که وقتی مردم از این رمپ میروند بالا، علاوه بر این که دورنمای شهر را میبینند و از منظرههای آن لذت میبرند، از آن بالا نمایندگان خودشان را هم همان پایین میبینند. یعنی به صورت سمبولیک دارند به کار نمایندههایی که انتخاب کردهاند نظارت میکنند. اما مجلس ما که البته طرحش قبل از انقلاب در دفتر سردار افخمی کار شده و اجرایش اخیر بوده، به صورت یک هرم طراحی شده است. فکر نمیکنم ایدهی خاصی در آن مطرح بوده باشد. من بین فرم هرمی و مجلس رابطهای نمیتوانم برقرار کنم، چون فرم هرمی یک سلسله مراتب را دیکته میکند، در حالی که ذات مجلس این نیست.
مجلس ما سطح بیرونیاش چندان روزنهای به داخل ندارد. به عنوان آخرین سوال میخواستم از شما بپرسم که برای سال جدید چه امیدها و چه چشماندازهایی دارید؟ ولی معماریهای جدید آنقدر عمیق و تاثیرگذار نیستند. تاثیرات سطحی و گذرا دارند. بنابراین هرچه این ارتباطات بیشتر باشد، ما هم میتوانیم گام به گام با معمارهای بزرگ جهان رقابت و کار بکنیم. کما اینکه الان معمارهای ایرانی که در خارج هستند، همطراز معمارهای بزرگ جهانند، مثل نادر تهرانی، فرشید موسوی و هادی تهرانی. خیلیها هستند که کار میکنند و جزو طراز اولها هستند. این میتواند داخلی هم بشود به نظر من. |
نظرهای خوانندگان
مرسي
-- بدون نام ، Mar 23, 2008 در ساعت 07:48 PMاز اینکه کوروش وبلاگ اثر را تعطیل کرده متاسف شدم تازه خودم را از کار های اجرایی کمی خلاص کرده بودم و میخواستم تو وبلاگش مراوده داشته باشیم که نشد.
-- جلیلی ، Apr 8, 2008 در ساعت 07:48 PMاگه کوروش بحث تپه های عباس آباد را بعنوان یک موضوع خاص دنبال کنه به اندازه نقشی که میتواند در حال حاضر در تهران بزرگ و گرفتار بازی کند نه بیش و نه کم. شاید بزرگترین فرصت باقی مانده تهران است که با هوشمندی شاید بتنوان تاثیر ش را افزایش دهیم.
be nazare man asar behtarin webloge memari bod va khili heif shod
-- vaheed ، Apr 12, 2008 در ساعت 07:48 PM