رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > پاواروتی، حنجره جهان | ||
پاواروتی، حنجره جهانبيژن روحانی
صبح امروز، پنجشنبه، جهان موسیقی کلاسیک با یکی از برجستهترین خوانندگان اپرای خود وداع کرد. لوچیانو پاواروتی، خواننده تنور ایتالیایی پس از یک دوره طولانی مبارزه با بیماری سرطان در منزل شخصی اش در شهر مودنای ایتالیا (Modena) درگذشت. شب گذشته رسانههای ایتالیا خبر وخامت حال پاواروتی را اعلام کرده بودند. امروز صبح مدیر برنامههای پاواروتی با ارسالنامهای به خبرگزاری آسوشیتد پرس خبر درگذشت او را به اطلاع رسانههای عمومی رساند. لوچیانو پاوارتی متولد سال 1935 مودنا، بیتردید مشهورترین خواننده تنور (Tenor) جهان در سی سال اخیر بود. پاوارتی در خانوادهای نسبتا فقیر به دنیا آمد. پدرش هم خوانندهای آماتور بود که به گفته پاواروتی صدای خوبی داشت، اما شغل اصلی اش نانوایی بود. او به اصرار مادرش ابتدا شغل معلمی را انتخاب کرد اما به فاصله کوتاهی آن را رها کرد تا به دنبال موسیقی برود. زمانی که در جوانی میخواست به آموختن موسیقی بپردازد، پدرش این تعهد را از او گرفت، که لوچیانو حق دارد تا سی سالگی در خانه پدری بدون پرداخت اجاره زندگی کند به این شرط که تا آن زمان بتواند از موسیقی برای خود کسب درآمد کند در غیر این صورت باید خانه را ترک کرده و هزینههایش را نیز تمام و کمال به خانواده بپردازد.
آریگو پولا، استاد پاواروتی که در 19 سالگی به تعلیم او میپرداخت با اطلاع از شرط و شروط خانواده و همچنین شناخت استعداد لوچیانو جوان، بدون دستمزد کار تعلیم او را بر عهده گرفت. پاوارتی در شش سال اول آموزشهایش، چیز چندان فوق العاده از خود نشان نداد. خواننده جوانی بود که در چند کنسرت محلی در دو سه شهر کوچک شرکت میکرد، پولی از این راه در نمیآورد و حداکثر امیدش میتوانست این باشد که روزی در شهری بزرگتر روی صحنه برود. در همین دوران بدبیاری دیگری سراغ پاواروتی میرود. برآمدگی یا غده کوچکی روی تارهای صوتی اش پیدا میشود و او به همین دلیل یکی از کنسرتهای کوچکش را در شهر فرارا خراب میکند و بلافاصله تصمیم میگیرد برای همیشه با خوانندگی خداحافظی کند. به اعتقاد خود پاوارتی این تصمیم، تاثیر شگفت انگیزی روی او داشت. همین که او احساس میکند از زیر بار یک فشار روانی خلاص شده، غده روی حنجرهاش از بین میرود. او خودش در این مورد گفته است که پس از آن دوران سخت، صدای طبیعی اش به همراه تمام آموزههای موسیقی به سراغش بازگشتند و او توانست به توانایی دست پیدا کند که مدتها در پی آن بود. پاواروتی از دهه شصت میلادی کار حرفهای خودش را آغاز میکند. ابتدا با اجرای نقشی در اپرای لا بوهم La bohème اثرپوچینی آهنگساز نامدار قرن نوزدهم در ایتالیا روی صحنه میرود بعد از آن یعنی در سال 1967 پاواروتیجوان با گروهی به همراه جان ساترلند خواننده مشهور سوپرانو برای اجرای اپرا به آمریکا سفر میکند در حالی که از ابتدا قرار بود نقش کوچکی در یکی از صحنههای اپرا بر عهده داشته باشد. اما ظاهرا شانس با او همراه بود. خواننده تنور در جریان سفر بیمار میشود و چون خواننده جانشینی در گروه نبود، به پیشنهاد ساترلند، نقش او را به پاواروتی میسپارند. سال 1972 برای پاواروتی موفقیت فوق العادهای به همراه داشت. او در جریان اجرای اپرا در سالن متروپلیتن نیویورک، شنوندگان را با صدای خود مسحور میکند و سالن غرق شگقتی میشود. شهرت پاواروتی از آن روز نیویورکی مرتب راه صعود را میپیماید.
پاواروتی خیلی زود به ستارهی برنامههای تلویزیونی هم تبدیل میشود و اجرای برنامههای موزیکال و همچنین تاک شو (Talk Show) بر دامنه شهرتش میافزاید. او در ابتدای دهه هشتاد "مسابقه بین المللی آواز پاواروتی" را برای جوانان و نوجوانان پایه گذاری میکند. دهه نود شهرت پاواروتی را از میان علاقه مندان خاص و محدود آثار کلاسیک به میان مردم میبرد. اجرای یکی از آریاهای پوچینی از اپرای توراندخت ابتدا به موزیک شبکه تلویزیونی بی.بی.سی برای پخش مسابقات جام جهانی فوتبال ایتالیا تبدیل میشود و سپس تمام جهان، حتا کسانی که شنونده حرفهای موسیقی کلاسیک نبودند پاواروتی را با این اجرا میشناسند و به نوعی این قطعه به مهر مخصوص پاواروتی تبدیل میشود. در شب مسابقه پایانی جام جهانی 1990 ایتالیا، پاواروتی به همراه دو خواننده تنور دیگر، کنسرتی را در میان خرابههای حمام باستانی کاراکاللای رم (Caracalla) برگزار میکند که با استقبال بی نظیری رو به رو، و آلبوم آن اجرا به پر فروشترین آلبوم موسیقی کلاسیک در دنیا تبدیل میشود. و در دهه نود میلادی پاواروتی به همراه سه خواننده دیگر اپرا یعنی پلاسیدیو دومینگو و خوزه کارراس Plácido Domingo and José Carreras، گروهی را به نام سه خواننده تنور تشکیل داد که هدف آن ترویج اپرا و علاقه مند کردن مردم عادی به این هنر بود. شاخهای از موسیقی که بسیاری از مردم یا با آن آشنایی چندانی ندارند و یا به دلیل سنگینی و پیچیدگی اش چندان رغبتی به آن نشان میدهند. به همین دلیل پاواروتی و اعضای گروهش سعی شان را در مردمی کردن این هنر به کار بردند و اجراهای سبکتر و مردم پسندتری از اپراهای شاخص ارائه دادند.
کنسرت پاواروتی در هاید پارک لندن در حضور پرنس چارلز و دیانا، همسر سابق ولیعهد انگلستان، جمعیتی در حدود صد و پنجاهدهزار نفر را به خود جلب کرد. کنسرت بعدی او در سنترال پارک یا پارک مرکزی نیویورک، رکوردی تاریخی را در اجرای موسیقی کلاسیک برجای گذاشت. در حدود پانصد هزار نفر در این پارک جمع شدند تا از طریق صفحات تلویزیون اجرای او را سنترال پارک از طریق صفحات تلویزيون دنبال کنند. پاواروتی فراتر از موسیقی به واسطه کارها و فعالیتهای انسان دوستانهاش نیز بسیار شناخته شده و مورد احترام بود. او با ارائه مجموعهای به نام پاواروتی و دوستان، آلبومهایی را با خوانندگان مشهور پاپ تولید کرد و عواید آنها را برای کمک به قربانیان جنگهای بوسنی، گواتمالا، کوزو و عراق اختصاص داد. پس از جنگ بوسنی، او مرکزی را به نام مرکز موسیقی پاواروتی را در آنجا پایه گذاری کرد تا هنرمندان بوسنیایی بتوانند امکان پرورش استعدادهای خود را داشته باشند. پس از درگذشت او، نیکلای سارکوزی، رییس جمهور فرانسه اولین سیاستمداری بود که مراتب تاسف خود را اعلام کرد. رومانو پرودی نخست وزیر ایتالیا نیز درگذشت او را فقدان صدای رسای موسیقی و ایتالیا توصیف کرد. مراسم خاکسپاری او روز شنبه در کلیسای جامع شهر مودنا، شهر زادگاه او برگزار خواهد شد. شهردار مودنا در این مورد اعلام کرد کلیسای جامع مودنا مکانی که در فهرست جهانی میراث فرهنگی یونسکو به ثبت رسیده، بهترین محل برای زنده نگاه داشتن خاطره استاد بزرگ است. در ایتالیا معتقدند، خداوند هنگام تولد پاواروتی، حنجره او را بوسیده بود. |
نظرهای خوانندگان
با درود به شما.
-- پرهام ، Sep 6, 2007 در ساعت 04:17 PMستاره ای چون پاواروتی هم خاموش شد.
درسته اکثر آهنگ های او ایتالیایی بود ولی نه تنها آرامش بخش ایتالیایی ها بلکه تمام مردمی بود که عاشقانه زندگی می کردند.
برای هم.
با سلام. از آنجایی که این بخش از این سایت نوشته هایی جالب و لحنی وزین دارد امیدوارم اشتباهاتی هر چند کوچک، فارغ از محتوای متن ، مانند «لوچیانوِ»پاواروتی یا فرضاُ «تالک»شو، محصول « قسمت ادیت سایت» باشد. با سپاس از زحمات شما
-- ، ، Sep 6, 2007 در ساعت 04:17 PMهیچ کس نباید بخوابد
هیچ کس
و تو نیز شاهزاده خانم
در اتاق سردت خیره شو به ستارگان
که با عشق و امید سو سو می زنند
اما معمای من ناگشوده خواهد ماند
هیچ کس نام مرا نخواهد دانست
نه
من آن را تنها وقتی خواهم گفت که لبهایم لبهای تو را لمس کنند
آنگاه که سپیده می دمد
و لبانم سکوتی را خواهند شکافت
که تو را از آن من می کند
هیچ کس نباید نامش را بداند
و ما...
افسوس
که باید رو در نقاب خاک کشیم
دور شو شب !
-- بوی تلخ قهوه ، Sep 6, 2007 در ساعت 04:17 PMستارگان نتابید !
سپیده از آن من است...
پاورتی در زندگی پر ثمر هنریش با صوت داوودیش موجب ارتقاء ارواح به ملکوت گردید وحال خود راهی آن دیار شد. روحش شادباد!
سهراب روشن
-- بدون نام ، Sep 10, 2007 در ساعت 04:17 PM