مسالهای به نام بافت مسالهدار
بیژن روحانی
فایل صوتی را از اینجا بشنوید.
در حالی که در زمینه حفاظت از آثار معماری و اشياء تاریخی و هنری در ایران، می توان تجارب و نمونه های موفقی را نشان داد، اما در زمینه حفاظت از بافت ها و محلات تاریخی، تاکنون با دست آورد چندان مثبتی رو به رو نبودهایم.
پیچیدگی حفاظت از بافتهای تاریخی و تعدد نهادها و سازمانهایی که در این زمینه مسئولند و هریک دیدگاه متفاوتی دارند، میتواند از جمله دلایل این نابسامانی باشد. به طوری که برخی سازمان ها از اصطلاح بافت مساله دار برای توصیف محلات تاریخی استفاده کرده و راه حل را در تخریب و نوسازی آنها جستجو میکنند.
بافت تاریخی شیراز اطراف حرم شاهچراغ
اصطلاح بافت های تاریخی، به مجموعه های شهری- روستایی اطلاق میشود که دارای ارزشهای فرهنگی، تاریخی، معماری و شهرسازی هستند و در طول زمان همچنان مورد استفاده قرار گرفته و سکونت و زندگی در آنها ادامه داشته است، گرچه بنابر مقتضیات، شاهد تغییرات و دگرگونیهای مختلفی نیز بوده اند.
گاهی تنها یک محله از یک شهر دارای چنین خصوصیاتی است و گاهی بخش اعظم یک شهر، همچنان هویت تاریخی خود را تا به امروز حفظ کرده است. مانند شهر یزد که در گفتار پیش در مورد آن نوشتیم.
اما زمانی که صحبت به نگهداری، حفاظت، مرمت و تدام جریان زندگی در بافت ها و محله های تاریخی می رسد، نظریات گوناگونی در عرصه شهرسازی ایران ظهور می کند که گاهی دارای اختلافات بنیادین فراوانی با یکدیگر هستند. نمونه آن اظهار نظر یکی از مسئولان شورای شهر یزد در مورد بافت تاریخی این شهر است. چندی پیش محمدرضا کوچک زاده، رئيس كميسيون عمران شوراي اسلامي شهر يزد، در مصاحبه ای تلویزیونی اعلام کرد که جز تعدادی بنای شاخص و با ارزش در یزد، بقیه ساختار تاریخی این شهر و محلات آن ارزش نگهداری ندارد و باید به کل تخریب و نوسازی شود.
در این گفتار می خواهیم به طور بسیار مختصر به دیدگاه رایج نسبت به بافت های تاریخی در ایران اشاره کرده و برخی دشواریهای حفاظت از آن را نشان دهیم.
حفاظت معماری و حفاظت بافت تاریخی
حفاظت و مرمت بناها و ساختمانهای تاریخی با شیوهها و تئوریهای جدید، زمانی پای به ایران گذاشت که مدت زمانی از انجام فعالیتهای باستان شناسی گروههای خارجی در ایران می گذشت.
پس از آن گروهایی از متخصصان اروپایی برای مرمت تعدادی از آثار شاخص معماری به ایران آمدند و سرانجام با تاسیس دفتر حفاظت از آثار باستانی و برقراری این رشته در دانشگاه، مرمت علمی سر و صورت نسبتا بهتری به خود گرفت.
بنابراین جریان مرمت و حفاظت در ایران ابتدا با حفاظـت از یافتههای باستان شناسی و معماری آغاز شد. اما در حالی که در دو رشته مرمت و نگهداری اشياء و بناهای تاریخی، پیشرفت هایی در ایران حاصل شده و نمونه های موفقی از آن دیده میشود، در زمینه رویکرد به بافتها، محلات و مجموعههای شهری و روستایی با ارزش های تاریخی و فرهنگی به جرات میتوان گفت که نه تنها موفقیت چشمگیری به دست نیامده بلکه هنوز هیچ تغییری در دیدگاه کسانی که متولی حفاظت از ارزشهای این بافتها هستند صورت نگرفته است.
برای مقایسه کافیست نگاهی به وضعیت مرمت سنگ و یا مرمت فلز و همچنین طرحهای مرمت شهری در محلات تاریخی مانند عودلاجان تهران بیندازیم تا پیشرفتهای هر کدام از این رشته ها مشخص شود.
تعدد مراکز تصمیم گیرنده
حساسیت و پیچیدگی حفاظت از بافتهای تاریخی به دلیل گستردگی و تنوع مسائلی که باید در جریان پروژه های مرمت شهری به آنها پاسخ داده شود نسبت به سایر شاخههای حفاظت بیشتراست.همچنین سازمانها و نهادهای تصمیم گیرنده در این زمینه متعدد هستند.
به عنوان مثال اگر در مورد یک ساختمان تاریخی، تصمیمگیری برعهده معماران و حفاظتگران با نظارت سازمان میراث فرهنگی قرار دارد، برای تصمیم گیری در مورد بافتهای تاریخی، سازمانهای دیگری از جمله شهرداریها، وزارت مسکن و شهرسازی، وزارت نیرو، نیرویها نظامی و انتظامی، سیستم حمل و نقل شهری و غیره نیز در تصمیم گیری دخیلند. سازمانهای متنوعی که هرکدام بینش و دیدگاه متفاوتی در مورد ارزش های قابل حفاظت یک بافت تاریخی دارند و این دیدگاه ها در بسیاری اوقات با یکدیگر در تضاد و تعارض قرار میگیرند.
ابعاد اقتصادی و اجتماعی
از طرف دیگر، مسائل اقتصادی، رشد شهرنشینی و نیاز به توسعه فضاهای خدماتی همیشه به عنوان عوامل محدود کننده در برابر حفاظت گران قرار داشته اند.
چگونه می توان زندگی را در بافت تاریخی شهری که از نظر رشد اقتصادی روندی منفی را طی می کند، حفظ کرد؟ آیا فقط حفاظت کالبدی از محلات تاریخی کافیست و یا در کنار آن باید به عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز توجه کرد؟
دشواری های حفاظت از بافت تاریخی تنها به ابعاد مادی و فیزیکی آن خلاصه نمی شود. از مهمترین معضلات بافت های تاریخی، متروک شدن و یا تغییرات گسترده جمعیتی در آنها ست.در بسیاری از محلات یا شهرهای تاریخی پدیده مهاجرت افراد بومی و ورود مهاجران و طبقات جدیدی که چندان احساس تعلقی به محیط ندارند باعث رها شدن و یا بی توجهی به سرنوشت این مناطق از سوی افراد ساکن در آن شده است.
در ایران از دهه پنجاه خورشیدی، مساله بافت های تاریخی مورد توجه قرار گرفت و سمیناری هم در همان زمان در دانشگاه تهران با حضور متخصصان ایتالیایی برگزار شد.
پس از آن سازمان های مختلف، هرکدام هر از چند گاهی در این مورد سمینار یا کنفرانسی برگزار کرده و برای مدتی این موضوع در کانون توجه قرار می گیرد اما نتایج عملی حاصله پس از حدود چهار دهه، تاسف انگیز است.
کمبودهای اساسی در این زمینه را می توان در چند بخش خلاصه کرد.عدم وجود دیدگاهی مشترک و نظریاتی مدون در باب بافت تاریخی و عدم هماهنگی دستگاههای مسئول از ابتداییترین مشکلات موجود در این راه است. در حالی که حفاظتگران به ارزشهای تاریخی، فرهنگی و بومی بافت های تاریخی اشاره می کنند، شهرداریها و وزارتخانههایی مانند وزارت مسکن و شهرسازی، عملاً بافتها و محلات تاریخی را مانع توسعه و رشد شهرها می بیند.
جالب است در این زمینه اصطلاحی به نام بافت "مساله دار" به جای بافت تاریخی رایج است که حکایت از نگاه نه چندان موافق سازمانهای تصمیم گیرنده به این مناطق تاریخی دارد.
دیدگاه عمومی، همان طور که پیش از این نیز به آن اشاره کردیم، بیشتر با این قضیه همراه است که به جز چند ساختمان ارزشمند و تاریخی در یک شهر یا محله تاریخی، بقیه قسمت های آن ارزش نگهداری ندارد. تاثیر این طرز فکر را می شود در تخریب گسترده محلات تاریخی در تهران، شیراز، مشهد، تبریز و شهرهای دیگر مشاهده کرد.
در این که اجرا کردن طرح های بهسازی یا مرمت شهری در بافت تاریخی و ایجاد شبکههای خدماتی در این مناطق با مشکلات و دشواری هایی پیچیده تری نسبت به محلات جدید رو به روست، شکی نیست، اما نگاهی به تجارب موفق در تعدادی از شهرهای تاریخی جهان این نکته را اثبات میکند که میتوان بین حفظ ارزش های تاریخی و فرهنگی از یک سو و برخورداری از محیطی مناسب برای زندگی جدید تعادل و توازن برقرار کرد.
در حیطه حفاظت از آثار تاریخی، مساله بافت ها و محلات تاریخی از پیچیدهترین مباحث موجود است اما بدیهی است در ابتدا باید خواست یا ارده ای برا ی حفاظت از محلات تاریخی وجود داشته باشد تا بعد بتوان نظریات متعدد در این زمینه را با یکدیگر هماهنگ کرد.
|