رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۲ تیر ۱۳۸۶
مجلۀ گفتاری جُنگ صدا

تعاریف تازه از دستور زبان فارسی!

هیچ کس مثل ما ایرانی‌ها این‌قدر به صفت و به‌کار بردن صفت علاقه ندارد. بس‌که ما حرف بی‌خود زده‌ایم و دروغ گفته‌ایم، همۀ حرف‌ها را از اثر انداخته‌ایم. برای همین می‌کوشیم به وسیلۀ صفت و قید و مبالغه، سخن از اثر افتاده را موثر کنیم.
فرنگی‌ها می‌گویند: (No Smoking) که یعنی سیگار نکشید! و هر جا که این تابلو باشد سیگار نمی‌کشند. ما ایرانی‌ها می‌نویسیم: «استعمال دخانیات اکیدا ممنوع است!» و زیر همین تابلو می‌نشینیم و سیگار دود می‌کنیم. . .
[از طنز نوشتۀ صفت بی صفت، نوشته فریدون تنکابنی]


زبان فارسی بر سه قسم است:
زبان آدم، زبان دری‌وری، زبان زور.
زبان آدم، زبانی است که خیلی‌ها سرشان نمی‌شود. اگر هم سرشان بشود، نمی‌خواهند سر به تن گوینده‌ باشد. اگر هم سر به تن گوینده باشد، او را سر و ته می‌کنند، به‌طوری که معلوم نشود سر کجاست و ته کجا.

زبان دری‌وری، زبانی است که بیشتر مربوط به ادبیات شفاهی می‌شودو اخیرا وارد ادبیات مکتوب هم شده است. کسانی که به این زبان تلکم می‌کنند، معمولا به خواهر و مادر آدم التفات بیشتری دارند و خواهان یکی شدن آنان‌اند و آن را نوعی وحدت می‌نامند.

زبان زور، زبانی است است که وسیلۀ بیان آن از جنس چوب و آهن و گاهی مصالح ساختمانی دیگر، نظیر سنگ و آجر و میل‌گرد است. عده‌ای عقیده دارند که این زبان از زمان ساسانیان رواج داشته است. یعنی از زمانی که ساس‌ها توی تنبان بعضی افتاده‌اند. برخی هم معتقدند این زبان از زمان اشکانیان رایج شده، یعنی از زمانی که اشک مردم در آمده است.

دستور زبان فارسی قواعدی است که بدان درست گفتن و درست نوشتن را بیاموزند.
بعضی از زبان‌شناسان عقیده دارند از درست گفتن و درست نوشتن آدم به جایی نمی‌رسد و عکس آن صادق است.

«هـ » ملفوظ و غیر ملفوظ:
حرف ها، بر دو قسم است: ملفوظ و غیر ملفوظ.
هاء ملفوظ یا «گویا» آن است که بر زبان آید. مثل «های» که جوابش «هوی» است.
هاء غیر ملفوظ یا «پوشیده» آن است که بر زبان نیاید و بنا به بعضی از ملاحظات در دل گفته شود.

واو معدوله:
واو معدوله، واوی است که در زبان فارسی عموما نوشته می‌شود، ولی خوانده نمی‌شود.
گاهی کلمات معدوله هم داریم مثل دموکراسی، آزادی و مانند آنها که نوشته می‌شوند، ولی خوانده نمی‌شوند. این کلمات چون در تلفظ از معنای اصلی خود عدول می‌کنند، معدوله نامیده می‌شود.

یای مجهول:
مثل: شاعری، نویسنده‌ای، مترجمی، پژوهنده‌ای، پوینده‌ای که در حالت عمودی ناپدید و در حالت افقی پیدا گردند.

معرفه، نکره:
معرفه اسم‌هایی است که در نزد مخاطب معلوم و معهود باشد. مثل افرادی که با اطلاع قبلی در کافه‌ای جمع می‌شوند که با هم گفت‌وگو کنند.
نکره، اسم‌هایی راگویند که در نزد مخاطب معلوم و معین نیست. مثل افرادی که ناگهان پیدایشان شود و کافه را به‌هم ریزند و اسامی معرفه را زخم و زیلی سازند.
[در باره دستور زبان فارسی امروز، نوشتۀ عمران صلاحی]

فایل صوتی مطالب بالا را در [اینجا] بشنوید!
برنامۀ پیشن «جُنگ صدا» را هم در [اینجا]

Share/Save/Bookmark