رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
یادی از بلیک ادواردز، کارگردان سینمای کمدی

لبخندت را با خودت بیاور

امید حبیبی‌نیا

بلیک ادواردز، کارگردانی که در طول بیش از نیم قرن با فیلمهای خاطرهانگیز و دوست داشتنی محبوبیت بسیاری در میان تماشاگران سینما داشت در سن هشتاد و هشتسالگی درگذشت.

کارگردانی که در صدر فیلم‌سازان کمدی قرار داشت

بلیک ادواردز اگرچه با هشت فیلم «پلنگ صورتی» (بر اساس شخصیت‌های مجموعه کارتونی به همین نام) شناخته می‌شود، اما در همان حال آفریننده‌ی برخی از شاهکارهای سینمای کلاسیک هالیوود از جمله «صبحانه در تیفانی» و «پارتی» نیز هست.


بلیک ادواردز در هنگام دریافت جایزه اسکار افتخاری

فیلم‌های ادواردز همواره نه تنها با استقبال عامه‌ی تماشاگران بلکه با نظر مساعد منتقدان نیز روبرو می‌شدند، جنی باسینگر، استاد تاریخ و مطالعات سینمایی در انستیتوی فیلم آمریکا از فیلم‌های بلیک ادواردز به‌عنوان فیلم‌هایی که می‌کوشند تا از سینما به مثابه یک رسانه تازه برای تحت تأثیر قرار دادن تماشاگر و روبرو کردن او با عواطف مختلف در طول فیلم بهره گیرد، یاد می‌کند.

باسینگر می‌گوید: «ادواردز بدون شک در صدر فیلم‌سازان کمدی قرار داشت. سبک کمدی او تلفیق کمدی فیزیکی اسلاپ استیک و کمدی زبانی بود. اما او همچنین به خوبی می‌دانست که چگونه کمدی را با تکنیک سینما در تدوین، میزانسن و دکوپاژ در هم بیامیزد. از این قرار ادواردز یک کارگردان تراز اول سینمای کمدی است.»

در واقع اکنون که پس از حدود شش دهه به فیلم‌های او نگاه می‌کنیم درمی‌یابیم که بدون ادواردز سینما طعم شیرین لبخند را نداشت. در فیلم‌های او اگرچه موقعیت‌ها در ابتدا ساده به نظر می‌رسند اما به مرور چنان پیچیده می‌شوند که گویی جز با آنارشی کمیک راه حلی برای آنها به نظر نمی‌رسد.

از رادیو تا سینما

بلیک ادواردز در ۲۶ جولای ۱۹۲۲ در اوکلاهوما متولد شد، پدرش کارگردان تئاتر بود، در نتیجه از همان نوجوانی به بازی و نمایشنامه‌نویسی روی آورد. در سال ۱۹۳۸ اروسن ولز به او شانس همکاری در نوشتن برخی از دیالوگ‌های نمایشنامه‌ی معروف و جنجالی رادیویی جنگ دنیاها را داد.

در سال ۱۹۵۹ او سریال پیتر گان را برای ان بی سی ساخت که سریال کارآگاهی کمدی بود و به محبوبیت بسیاری دست یافت، در این سریال ادواردز با هنری مانچینی (که بعدها آهنگساز مجموعه کارتونی پلنگ صورتی نیز شد) برای آهنگ‌سازی آن همکاری کرد که سرآغاز همکاری‌های بعدی آنها شد.

ادواردز هم‌زمان به فیلمنامه نویسی برای فیلم های کمدی نیز می‌پرداخت و سرانجام در سال ۱۹۵۵ نخستین فیلم‌اش را که تلفیقی از کمدی و موزیکال بود ساخت. این فیلم «لبخندت را با خودت بیار» نام داشت. سال بعد «او بالاخره خندید» را ساخت و در سال ۱۹۵۷ «آقای کوری» را با بازی تونی کرتیس ساخت که با استقبال منتقدان روبرو شد و از جمله ژان لوک گدار فیلم‌ساز آوانگارد موج نوی فرانسه از این فیلم در ساخت فیلم‌های نخست خود تأثیر گرفت.

تا سال ۱۹۶۱ بلیک ادواردز هر سال یک فیلم ساخت اما با ساخت «صبحانه در تیفانی» بود که به شهرتی جهانی دست یافت.

صبحانه در تیفانی

ویدئو: آنونس صبحانه در تیفانی

ادری هیپورن در این فیلم به عقیده‌ی بسیاری از منتقدان یکی از بهترین نقش های خود را ایفا کرده است. بازیگری که در تاریخ سینما نامش به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین بازیگران کمدی- رومانس ثبت و توسط انستیتوی فیلم آمریکا سومین بازیگر زن اسطوره‌ای تاریخ سینمای آمریکا خوانده شده است.

صبحانه در تیفانی

فیلم ماجرای دختری است که به قصد بازیگر شدن راهی نیویورک شده است اما پس از آشنایی با همسایه‌اش که نویسنده‌ است، مسیر زندگی‌اش عوض می‌شود.«صبحانه در تیفاتی» چنان موفقیت خیره‌کننده‌ای یافت که به نمونه‌ی موفقی از سینمای کمدی پس از جنگ جهانی تبدیل شد.


بلیک ادواردز و جولی اندروز پشت صحنه ولگردهای وحشی

«صبحانه در تیفانی» نامزد پنج اسکار شد و دو جایزه اسکار بهترین موسیقی متن (ماچینی) و بهترین ترانه (با اجرای هیپورن) را از آن خود کرد.

روزهای شراب و گل سرخ و پلنگ صورتی

ادواردز موفقیت خود را سال بعد با «روزهای شراب و گل سرخ» تکمیل کرد و پس از این فیلم بود که ادواردز از افراط در نوشیدن مشروبات الکلی دست کشید.نقش جک لمون در این فیلم همچون هیپورن در «صبحانه در تیفانی» با تحسین منتقدان روبرو شد، لمون نیز مانند هیپورن نامزد اسکار بهترین بازیگر شد اما او هم از دست یافتن به این جایزه برای این فیلم بازماند.

در سال ۱۹۶۳ او شخصیت پلنگ صورتی را خلق کرد که سال بعد در کارتونی به همین نام به محبوبیت و شهرت بسیاری دست یافت، فیلم با همین نام به شهرت رسید: «پلنگ صورتی» با بازی پیتر سلزر انگلیسی در نقش کارآگاه کلوزو فرانسوی!


بلیک ادواردز و پلنگ صورتی

«پلنگ صورتی» اگرچه در گیشه با موفقیت بسیاری روبرو شد، اما در مقایسه با دو فیلم قبلی ادواردز نظر منتقدان را چندان جلب نکرد، با این حال ادواردز دومین فیلم پلنگ صورتی‌اش را در حالی ساخت که کارتون پلنگ صورتی به محبوبیت بی‌سابقه ای در آمریکا دست یافته بود:« تیری در تاریکی».

پارتی، تلفیقی از سبک‌های گوناگون در فیلم‌های کمدی

ادواردز پس از چند فیلم موفق دیگر «پارتی» را ساخت. در این فیلم پیترسلزر در نقش یک بازیگر آماتور هندی ظاهر می‌شود که از یک پارتی در هالیوود سردرمی‌آورد؛ یک کمدی موقعیت با طنز ظریف و انتقادی زیرپوستی. «پارتی» همچنین ترکیبی از انواع کمدی نیز هست؛ حتی کمدی اسلپ استیک صامت در تقابل با شوخی‌های کلامی که بخشی از آن از فیلم‌های ژاک تاتی به ویژه« دایی من» الهام گرفته شده است.

«پارتی»، نمونه ای از سینمای کمدی آوانگارد در تاریخ سینما خوانده شده است که در عین حال تلفیقی بدیع از سبک‌ها و گرایش‌های مختلف کمدی است.


نمایی از فیلم پارتی

از انتقام تا نفرین پلنگ صورتی

ادواردز در سال ۱۹۷۰ «لیلی عزیز» را می‌سازد که بار دیگر بازگشتی‌ست به سینمای موزیکال و با بازی جولی اندروز ستاره‌ی افسانه‌ای سینمای موزیکال (مری پاپینز، آوای موسیقی- در ایران: «اشک‌ها و لبخندها»- و «ستاره») که پیش از آن با بلیک ادواردز ازدواج کرده بود.

پس از سه تجربه‌ی ناموفق در ساخت یک وسترن، یک دارم بیمارستانی و یک فیلم جاسوسی بار دیگر به پلنگ صورتی پناه می‌برد و در سال ۱۹۷۵«بازگشت پلنگ صورتی» و بلافاصله پس از آن «پلنگ صورتی بار دیگر می‌تازد» و در سال ۱۹۷۸ «انتفام پلنگ صورتی» را می‌سازد.

فیلم‌های بعدی او «ده» (۱۹۷۹) ، «S.O.B» (که فیلمی در هجو هالیوود بود، ۱۹۸۱)، «رد پای پلنگ صورتی» (۱۹۸۲)، «ویکتوریا، ویکتوریا» (۱۹۸۲)، «نفرین پلنگ صورتی» (نخستین فیلم سری پلنگ صورتی پس از مرگ پیتر سلرز و با بازی راجر مور در نقش کارآگاه کلوزو ۱۹۸۳)، «مردی که عاشق زنان بود» (۱۹۸۳) ، «میکی+ ماود» (۱۹۸۴)، «یک خرابکاری اساسی» (۱۹۸۶)، «زندگی همینه» (۱۹۸۶)، «قرار ملاقات الکی» (با بازی بروس ویلس ۱۹۸۷)، «غروب» (۱۹۸۸)، «برهنگی» (۱۹۸۹)، «تغییر مسیر» (۱۹۹۱) همگی فیلم‌های موفقی بودند.
آخرین فیلم ادواردز بازگشت دوباره‌ی او به سری پلنگ صورتی بود، «پسر پلنگ صورتی»(۱۹۹۳) با بازی روبرتو بنینی، کمدین مشهور ایتالیایی در نقش کارآگاه کلوزوی دوم که بار دیگر ثابت می‌کند پلنگ صورتی بدون پیتر سلزر رمقی ندارد.

کارگردانی برای لبخندهای فراموش شده

در سال ۲۰۰۴ آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا جایزه‌ی اسکار افتخاری یک عمر فعالیت سینمایی خود را به بلیک ادواردز تقدیم کرد.

اسکار افتخاری برای بلیک ادواردز

بلیک ادواردز که در اغلب مواقع با سوژه‌هایی چون عشق، ازدواج، حرفه و پیش‌انگاره‌های جنسی کار می‌کرد به گونه‌ای خلاق در هر فیلم زوایای مختلفی از شخصیت انسان که اساس موقعیت‌های کمدی با وجود مناسبات ناسازگار را پدید می‌آورد، را زیر نورافکن خود قرار می‌داد.

موقعیت‌های کمیک فیلم‌های او در اغلب مواقع براساس تعارض میان واقعیت‌ها و ایده‌آل‌ها و ناسازگاری میان شخصیت و محیط پدید می‌آید ولی گاهی نیز اساساً متکی بر ویژگی‌های شخصیت اصلی او نظیر بازرس کلوزو است، کارآگاهی دست و پا چلفتی که در عین حال به قول ادواردز هرگز حتی به ذهن‌اش هم فکر شکست و تسلیم را راه نمی‌دهد.

ویدئو: رد پای پلنگ صورتی

از جهنم برنگرد

ادواردز که شش فیلم موفق با پیترسلزر در سری پلنگ صورتی‌اش (با احتساب« تیری در تاریکی») ساخته است گفته بود که کار کردن با این نابغه‌ی بازیگری کار چندان آسانی نبود و گاه او به نظرش یک فرد اسکیزوفرنیک که به جنون ادواری مبتلاست (افسرده و مانیاک یا بیش از حد سرخوش است) رسیده است از جمله یک بار در میانه‌ی فیلم‌برداری یک فیلم ،نصف شب به او زنگ زده و گفته است که همین الان با خدا حرف زدم و او به من گفت که چطور نقش‌ام را بازی کنم. ادواردز می‌گوید به او گفتم خیلی خُب صبح می‌بینم، حالا بزار بخوابم، اما فردای آن روز او وحشتناک بود و بازی‌اش حتی یک لبخند هم بر لب ما نیاورد، به او گفتم پیتر دفعه‌ی بعد که با خدا حرف زدی به او بگو بزار توی همان جهنم بمانی و هرگز به سینما برنگردی. پیتر که دلخور شده بود، صحنه را ترک کرد و یک هفته به فرانسه رفت.


نمایی از فیلم صبحانه در تیفانی

زندگی همین است

ادواردز در سال 1968 و بر سر تدوین «پارتی»، درگیر جدالی شدید با مدیران استودیو شد و به حالت قهر به سوئیس رفت. او بعدها در این‌باره گفت که هالیوود تنها به او به‌عنوان یک واسطه‌ی پول‌ساز نگاه می‌کرده است.
او البته چند سال بعد با فیلم S.O.B انتقامش را از هالیوود گرفت. سام واسن نویسنده‌ی کتابی که اخیراً درباره‌ی سینمای بلیک ادواردز منتشر شده است می‌گوید نقش او در سینمای کمدی بی‌شک کمتر از نقش چاپلین، ارنست لوبیچ و بیلی وایلدر نیست.

به اعتقاد واسن، ادواردز بدون شک آخرین کارگردان- فیلم‌نامه‌نویس بازمانده‌ی سینمای کمدی جریان اصلی هالیوود بود.

برخلاف ظاهر که ادواردز یک کارگردان کمدی مشهور بود، سال‌ها از افسردگی بالینی رنج می‌برد و مدت‌ها تحت روانکاوی قرار داشت و با کمک یک روانشناس بالینی که درمانگر او بود فیلم‌نامه‌ی « زندگی همینه» را نوشت.
او پیش‌تر گفته بود ساختن فیلم برایش حکم روان درمانی را داشته است.

بلیک ادواردز در هنگام دریافت اسکار افتخاری‌اش گفت: «رفقا و دشمنان در موفقیت من سهمی یکسان داشتند، من نمی‌توانستم بدون دشمنانم موفق شوم.»

فیلم های بلیک ادواردز در اغلب مواقع لبخندی بر لب‌ها می‌نشاند که از طنزی عمیق و آگاهانه نشان دارد؛ لبخندی که شاید این روزها کمتر با محصولات کارخانه‌ای هالیوود دست‌یافتنی باشد.

Share/Save/Bookmark