رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > ناله و نفرین زن و بچه مردم پشت سر منتقد | ||
ناله و نفرین زن و بچه مردم پشت سر منتقدامیر محمد بهرامینوایک دیالوگ حیرتانگیز در هفتهی قبل، شاید همهی خبرها را تحتالشعاع خودش قرار داد، و آن هم حرفهای فرجالله سلحشور بود که گفت:«حالا سینما همچین چیز مهمی هم نیست که ما انقدر داریم سرش دعوا میکنیم. خیلی از کشورها سینما ندارند، هیچ اتفاقی هم نیفتاده است.» بعد از ۳۲ سال گفتن این حرف خیلی چیزها را روشن میکند. برای مثال اینکه هنوز سینما در این کشور مشروعیت ندارد. به هر حال با این اوصاف چند خبر تازهی حاشیهای را در این هفته بخوانید: یک: فیلمنامهی فیلمی که هنوز روی پرده نیامده، برنده شد فیلمنامهی «جدایی نادر از سیمین»، تازهترین ساختهی اصغر فرهادی منتخب جایزهی آسیا- پاسیفیك شد. صندوق فیلمنامه آسیا- پاسیفیك كه ویژهی توسعهی فیلمنامه است و هر سال بهترینهایش را معرفی میكند، فیلمنامهی تازهترین ساختهی اصغر فرهادی را بهعنوان بهترین فیلمنامه از میان ۸۷ فیلمنامهی متقاضی انتخاب كرد.
«پائولین چان»، یكی از اعضای هیأت انتخاب این جایزه گفت: «اصغر فرهادی یك نویسنده و كارگردان است، فیلم او بررسی زیبای زندگی روزمره است؛ مردمانی كه در همهی دنیا با چالشهای مالی، اجتماعی و جغرافیایی مواجه هستند. من اگرچه با فرهنگ ایران آشنا نیستم، اما بهعنوان یك خارجی این فیلمنامه را زیبا و جذاب یافتم.» طبق اعلام سایت جایزهی آسیا- پاسیفیك، صندوق فیلمنامهی آسیا-پاسیفیك از میان ۸۷ فیلمنامه، چهار فیلمساز را برای دریافت كمك نقدی و حمایتی معرفی كرده است كه در این میان، نام اصغر فرهادی، كارگردان و فیلمساز ایرانی، اعلام شده است. این نخستین جایزهی رسمی این فیلم است. منتظر جایزههای بعدی فیلم تازهی اصغر فرهادی باشید. دو: کرامات دوباره شیخ ما شمقدری دوباره به میدان آمده است و از سینما سخن گفته است. او گفت: «ایدئولوژیكترین سینما، سینمای هالیوود است.»جواد شمقدری معاون سینمایی با اشاره به اینكه عدهای معتقد هستند سینمای ایدئولوژیك مانع پیشرفت است گفت: «ایدئولوژیكترین سینما، سینمای هالیوود است. زیرا سینمای هالیوود به دنبال آن است كه فرهنگ دنیا را آمریكایی كند.» وی ادامه داد: «لذا سینمای ایران باید متأثر از یك جهانبینی الهی و توحیدی باشد و قرآن بهترین محمل است كه ما خودمان را به این دیدگاه توحیدی مجهز كنیم.»
سه: سینما در جمهوری اسلامی به انحراف رفته است کارگردان فیلم یوسف قصد ندارد دست از سر سینمای ایران بردارد. فرجالله سلحشور در تازهترین اظهار نظرش گفت: «در حال حاضر سینمای کشور هیچ سنخیتی با آیات قرآن ندارد و این یک واقعیت تلخ است که در تقابل با باورهای مردم قرار گرفته و در این ارتباط، واژهها از سوی دیگران دیکته میشود.»
چهار: حقیقت برای همه محمد شیروانی مستندساز سینمای ایران كه بهگفتهی خود موفق به حضور در مراسم اختتامیهی جشنوارهی سینما حقیقت نشده بود؛ بهدلیل عدم حضور در اختتامیه از دریافت جایزه محروم شد. محمد شیروانی پس از نزدیك به سه هفته که از پایان از جشنوارهی سینما حقیقت میگذرد، با نگارش نامهای از روند برگزاری این جشنواره و آنچه در قبال فیلم وی(دستور آشپزی) در ایام برگزاری این جشنواره از سوی برگزاركنندگان صورت گرفت و نیز برخورد مسئولان برگزاری این جشنواره و عدم اهدای جایزهی شیروانی به این كارگردان، انتقاد كرد.
صبح روز بعد از مراسم اختتامیهی سینما حقیقت، وارد ساختمان مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی شدم. چند نفر فیلمهایشان را همچنان که زیر بغل زدهاند، از ساختمان خارج میشوند. با خود میگویم ... هم شاعر شدند.مستقیم میروم اتاق پرداخت. یک نظامی جلوتر از من منتظر است. یکی از کارکنان مرا به مدیریت مالی حواله میدهد تا بروم حوالهی جایزه را دریافت کنم. سلام. اومدم تا جایزهی نقدی فیلم دستور آشپزی رو بگیرم. مدیر بیمعطلی میگوید: ما تصمیم گرفتیم کسانی رو که در اختتامیهی جشنواره سینما حقیقت شرکت نکردند، از جایزه محروم کنیم. همهی حرفتان همینه؟! بهنظر مییاد شما آدم متواضعی باشید اما لازم است به همکاراتون تذکر بدید که اینجا سابقاً یک مرکز فرهنگی بوده و با پادگان تفاوت دارد، سپس شرح ماجرا.میفرمایند مدیر مالی سر از خود این حرف را نزده، ما یک شورا تشکیل دادیم در خصوص کسانی که برای دریافت جایزهشان به اختتامیه نیامدند. البته تنها شما بودید که نیامدید، فیلمساز دیگری هم بود که عذرشان موجه است. او در سفر حج بود. اگر درست فهمیده باشم شما برای تنبیه من یک شورا تشکیل دادید. هیج وقت برای فیلمنامهها شوراها به این سرعت تشکیل نمیشوند. سالها قبل که سرباز ارتش بودم، برای ساختن فیلم اولم فرار کردم. از بایدها و نبایدها. و در طول این سالها آموختهام از «شاید»هایی که هنر مقابلام گذاشت.اگر خاطرتان باشد قبل از جشنواره آمدم و نگرانی خود را نسبت به سیاسی شدن جشنواره، هزار شاخه شدن جشنواره تحت عنوان فیلمهای موضوعی و احتمال چینش دولتی داوران اعلام کردم. گفتید که اینطور نیست و امسال همهی بزرگان مستند هستند و انجمن مستندسازان ایران نیز حضوری فعال خواهد داشت- که بعدتر مشخص شد آنها بازی نبودند- و اینکه مرکز گسترش ۴۵ درصد درفیلم jebمشارکت داشته، پس حق دارد که فیلم را نشان بدهد. در نهایت مانع نمیشوم و به معاون ایشان میگویم: شاید با یک نمایش و آن هم در بخش بینالملل، موافقت کردم که تا شب اختتامیه خبری نشد و فیلم را در بخش تجربی و در سالن اصلی سینما سپیده، بدون حضور کارگردان نشان میدادند. به گفتهی حاضران بیش از ۶۰۰ نفر به تماشای فیلم آمدند و فیلم تبدیل شد به پر تماشاگرترین فیلم این جشنواره. مدتهاست که با رسانهها مصاحبه نمیکنم و با نشریهی روزانهی سینما حقیقت نیز گفتوگو نکردم و مسئولین اخلاقمدار این نشریه مصاحبهای قدیمی با یکی از خبرگزاریها را، تحت عنوان گفتگوی اورژینال به همراه یک عکس خوشحال از من در این نشریه آوردند. بازهم بگذریم. آخر چقدر بگذریم. بالاخره برای مراسم ختم سینما حقیقت تماس گرفته شد که: حتماً حضور داشته باش. گفتم: بیمار هستم – که اتفاقاً بیمار هم بودم – و در راه درمانگاه. اما این اختیار را دارم در یک اختتامیه شرکت نکنم. فیلم را که نشان دادید. داوران شما به ریاست ابولفضل جلیلی– طفلک ابوالفضل جلیلی – به این فیلم جایزهی بهترین فیلم تجربی را دادند. جایزه را رسماً اعلام کردید. این کافی نیست؟! اینها را ننوشتم تا حقم را زنده کنم، که حق زنده است. نمیخواستم سکوت بیجا کرده باشم، از سکوت بیجا بسیار آسیب خوردهام. فلاش بک میزنم به سینما حقیقت دو سال پیش و اولین و آخرین نمایش ۴۴۴ روز و جنجالهایی که پیرامون فیلم بهراه افتاد، که منجر به توقیف فیلم شد. آنجا متهم شدم به آمریکایی وطن فروش خائن و به اشتباه سکوت کردم. آقامحمدیان بعداز شنیدن این حرفها – البته با صبوری– گفت: برو تا اول هفتهی آینده تصمیم میگیریم. گفتم: در شأنام نیست که دوباره به مرکز بیایم. گفت: خبر میکنیم. خبر نکردند. بار دیگر رفتم. این بار مرا به دفترشان راه ندادند! نه ایشان و نه معاونشان. در شرایطی که من و همکارانم در سینمای مستند بیکاریم و یکی مثل من در دو سال گذشته سکوت کرده و برای زنده ماندن سه فیلم شخصی با شرکت مادر و خواهر و خاله و فک و فامیل ساخته، و این فقط بخش کوچکی از پتانسیل آزاد شدهی یک فیلمساز ایرانی است. از ۱۸ فیلمی که ساختهام، هیچ کدام منتشر نشده و تعدادی از آنها در بازار قاچاق دست به دست میشود. ما در این شرایط جشنی نداریم تا در آن شرکت کنیم و لبخندزنان عکس یادگاری بگیریم.حالا دیگر کسانی که دربارهی «عدالت» و «حقیقت» سخنپراکنی میکنند را به دیدهی شک و تردید مینگرم و در کنار این مفاهیم فریبنده و زیبا و درعین حال انتزاعی، پرسش اساسیام از متولیان سینمای مستند و تجربی این است که: با این شیوه و منش پدرسالارانه، میخواهید چکار کنید؟آیا به اشتباه مسیر پلههای ترقی اینگونه سینما را، از بالا به پائین طی نمیکنید؟ پنج: ناله و نفرین زن و بچه مردم پشت سر منتقد! در برنامهی سینمایی تلویزیون این هفته بحثی درگرفت که به دوئل بیشتر شبیه بود. یک سوی این دوئل حسین فرحبخش بود و سوی دیگر مسعود فراستی و همایون اسعدیان. در این دوئل فرحبخش حرفهای بانمکی زد. او خطاب به فراستی گفت:«من به هیچوجه بحث سینمای مستهجن را قبول ندارم. اینكه فراستی در چند ماه گذشته در این برنامه مرتباً بحث فیلمهای مستهجن را مطرح میكنند یا ناشی از این است كه ایشان معنی مستهجن را نمیفهمند و یا مورد دیگری است. مگر میشود نظام جمهوری اسلامی به فیلم مستهجن پروانهی ساخت یا نمایش بدهد؟ تعریف مستهجن غیراخلاقی است. به نظر من مدعیالعموم میتواند علیه ایشان اعلام جرم كند.»
بلافاصله پس از سخنان فرحبخش دربارهی فیلم مستهجن، اسعدیان این اختلاف سلیقه را ناشی از نبود تعریفهای مشخص و یكی شده، توسط افراد دانست و گفت: این نظر فرحبخش ناشی از نبود یك تعریف مشخص برای واژههاست. اینكه هركدام چه تعریفی از مستهجن داریم، سبب چنین بحثهایی میشود كه به نظر من اینجا جای جدل دربارهی آنها نیست. فرحبخش دربارهی فیلمهای سرگرمی ادامه داد: در هیچ كجای دنیا نمیتوانید موردی را پیدا كنید كه وقتی فیلمی فروش زیادی داشت انگ مبتذل بودن به آن بزنند. عمده تماشاگران سینما در دنیا بین ۱۵ تا ۲۵ سال سن دارند و اكثر این افراد برای سرگرمی به سینما میروند. ضمن آنكه اگر كسی از سرمایهی شخصی فیلمی ساخت و تعهدش به برگشت سرمایه را فراموش كند، باید ادعایی داشته باشد. اینكه از دولت پول گرفته و فیلمی ساخته شود كه هنر نیست. فرحبخش ضمن انتقاد شدید از مباحث مطرحشدهی برنامهی «هفت» ادامه داد: شما شاید در بحثهایتان قصد تخریب نداشتهاید، اما نتیجهی آن چیزی جز تخریب سینمای ایران نبوده است. یكی از دلایل ریزش مخاطب در سینمای ایران برنامهی شما است. زیرا چندین ماه است كه مدام میگوید جنس ما فاسد است! در مورد آقای فراستی هم باید بگویم ایشان محترم هستند، اما قرار نیست كه او در هر برنامه بهعنوان كارشناس حضور داشته باشد. تهیهكنندهی فیلم «شارلاتان» افزود: به نظر من اینكه از «آواز تهران» به «دردسر بزرگ» رسیدیم یكی از دلایل آن منتقدین هستند. به نظر من مردم اصلاً نمیدانند منتقد خوردنی است یا پوشیدنی!وی در ادامه نوع نگاه مسعود فراستی ـ منتقد و كارشناس برنامهی «هفت» ـ را انتقادی ندانست و گفت: ایشان كه هر هفته مداوم فیلمها را میكوبند تا مردم برای دیدن آنها نروند، باید بداند كه ناله و نفرین زن و بچه ما پشت اوست. این نگاهها را نگاه تخریبی میدانم نه نگاه انتقادی و سازنده. خواهش من از شما (فریدون جیرانی)، تهیهكننده و مجری برنامهی «هفت» این است كه یا این برنامهتان را جمع كنید و یا اگر قرار است آن را ادامه بدهید، در خدمت سینمای ایران باشد. شش:حضور سینماییها در مراسم اعدام شهلا شهلا جاهد که متهم به قتل همسر فوتبالیست مشهور،ناصر محمدخانی بود سحرگاه چهارشنبه در زندان اوین با طناب دار اعدام شد. اما نکتهی حائز اهمیت این بود که سینماگران ایرانی از ابتدای پروندهی جنجالی شهلا جاهد تا انتهای آن حضوری فعال داشتند. سال گذشته بود که جلسات صلح و سازش در پروندهی شهلا جاهد با حضور هنرمندان سینما در دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد.
همچنین مریلا زارعی هنرمند سینما نیز كه از شروع رسیدگی به این پرونده تا برگزاری جلسات صلح و سازش نیز در جریان پرونده شهلا حضور داشت از ساعات اولیه در محوطهی زندان اوین حضور داشت و خانوادهی شهلا را دلداری میداد و امیدوار بود بتواند با جلب رضایت اولیای دم مانع از اعدام شهلا جاهد شود. این هنرمند نیز روز چهارشنبه در خصوص آخرین تلاش هایش برای كسب رضایت گفت: عصر دیروز آخرین باری بود كه برای جلب رضایت از سوی مادر لاله به خانهی یكی از بستگانش در تهران رفتم و از او خواستم تا نسبت به شهلا كه خود نیز قربانی این حادثه بود گذشت كند اما او حاضر به این كار نشد و بیان كرد كه در طول این ۹ سال در انتظار این حكم بوده است. وی در حالیكه اشك در چشمانش حلقه زده بود، گفت: وقتی شهلا را عصر دیروز ملاقات كردم، او سكوت اختیار كرده بود. از وی خواستم اگر ماجرایی ناگفته دارد، آن را بیان كند. اما شهلا هیچ چیز برای گفتن نداشت و تنها به رفتن به دنیای باقی امیدوار بود و از همگی حلالیت طلبید. هفت: اگر «بدرود بغداد» در اسکار جایزه بگیرد، خیلیها سکته میکنند «بدرود بغداد» نخستین ساختهی بلند مهدی نادری که برای شرکت در جایزهی اسکار انتخاب شده است، یکی از پرسروصداترین اخبار در ماههای اخیر بود، به گونهای که برخی انتخاب این فیلم را نتیجهی حذف نقش صنوف خانه سینما عنوان کردند؛ نقشی که معمولاً در انتخاباتی اینچنینی لحاظ میشده است.
این درحالی است که به اعتقاد بسیاری از فیلمسازان، سینمای ایران فیلمهای قویتر و با ساختار بهتر از این فیلم را نیزدر کارنامهی خود داشته است اما به اعتقاد شفیع آقا محمدیان، مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که بهنوعی تهیهکنندهی این اثر نیز محسوب میشود، انتخاب این فیلم کاملاً دموکراتیک بوده است. او معتقد است اگر خانهی سینما خودش را از انتخاب فیلم برای اسکارکنار کشیده، این به آن معنا نخواهد بود که روند معرفی فیلم از سوی بنیاد سینمایی فارابی نیز تعطیل شود، اما او درعین حال بر این باور است که حرف وحدیثهایی که پشت سر فیلم «بدرود بغداد» بهراه افتاده، در همهی دورهها نیز وجود داشته، اما اینبار به دلیل برخی ازاختلافها شدت یافته است. وی از سوی دیگر تأکید دارد که فارابی میبایست برای ابهامزدایی از این انتخاب، نام اعضای کمیته انتخاب را اعلام میکرد تا ابهامات برطرف شود. آقا محمدیان گفت: در مرحلهی اول باید عرض کنم که ما واقعاً فیلمی بهتر از این فیلم که سوژهاش مطابق با سطح جهانی باشد نداشتیم، اما در مرحلهی دوم نیز معتقدیم که در حال حاضر سیاست مخالفت با حضور نیروهای نظامی آمریکا در جهان وجود دارد و حتی هالیوود هم با این سیاستها مخالفت کرده است و همین دلایل شانس ما را برای مطرح شدن افزایش میدهد، اما این موضوع نیز حائز اهمیت است که آیا این سیاست در زمان برگزاری اسکار هم پایدار خواهد ماند یا خیر؟ اگر باقی بماند به نفع فیلم «بدرود بغداد» خواهد بود، ولی اگر باقی نماند، باز هم ما ضرر نکردهایم، چرا که مطرح شدن چنین فیلمی در اسکار ولو اینکه جایزهای نگیرد باعث خواهد شد که خیلیها فیلم را ببینند، و این یک پیروزی برای فیلم خواهد بود. همین که تلاش بچههای مرکز گسترش به نتیجه رسیده واین فیلم به اسکارمعرفی شده، ما از همین حالا هم سر ذوق آمدهایم. حالا اگر جایزه هم کسب کرد باید دعا کنیم که کسی سکته نکند! البته باید نقطهی مقابل این قضیه را هم ببینیم و اگر جایزهای هم نگرفت، باز هم شوقمان برای تولیدات بهتر کم نخواهد شد، در حالیکه همهی ما میدانیم جایزه در اسکار بر اساس سیاستها و نگاههای خاص داده میشود و ما نیز با آن شیوهها آشنا هستیم. |