رادیو زمانه > خارج از سیاست > فستيوال فيلم > سینماتک انتاریو با جعفر پناهی و مجموعه آثارش | ||
سینماتک انتاریو با جعفر پناهی و مجموعه آثارشعارف محمدیسینماتک انتاریو که کانونی است وابسته به جشنوارهی جهانی فیلم تورنتو Tiff در ادامهی برنامههای سالانه خود که عمدتاً به نمایش آثار برتر سینمای جهان اختصاص دارد، بخش ویژهای را تحت عنوان مروری بر آثار جعفر پناهی برگزار خواهد کرد. این برنامه روز دوم دسامبر با نمایش مستند کوتاه «آکاردئون» آخرین ساخته پناهی شروع میشود و با فیلم «آفساید» آخرین اثر بلند این فیلمساز به پایان میرسد. به همین خاطر در گفتوگویی کوتاه با آندره آ پیکارد، برنامهریز سینماتک انتاریو از انگیزهی برگزاری این برنامه جویا شدم. سابقه سینماتک در نمایش آثار سینمای ایران خانم پیکارد در مورد سابقهی برگزاری چنین مراسمی میگوید: «سینماتک تجربهای پربار در نمایش فیلمهای ایرانی دارد. سالهای اولیهی فعالیت سینماتک با اوج سینمای نوین ایران همزمان بود و آثار فیلمسازانی چون کیارستمی و مخملباف از طریق فستیوالها در آمریکای شمالی مطرح شده بودند. بهویژه فیلمهای کیارستمی که در سینماتک با استقبال فراوانی روبرو شد و توجه تماشاگران فارسیزبان و انگلیسیزبان را بهخود جلب کرد.
خانم پیکارد در ادامهی سخنانش میافزاید: «نام فیلمسازان ایرانی با سینمای جهان مترادف شده و بسیاری از مدرسان سینما در بحث زیباییشناسی سینما از کارهای آنان بهعنوان نمونههایی درخشان استفاده میکنند. به همین خاطر فکر میکنم تلاشهای ما برای شناساندن فیلمسازان ایرانی چه در سطح جامعه ایرانی کانادا و چه در سطحی فراتر از آن نتیجه داده است. علاوه بر این ما فیلمهای سایر کشورها را نیر به زبان فارسی نشان دادهایم که نمونه آن کارهای سرگئی پاراجانف، کارگردان ارمنی است که آنهم با استقبال روبرو شد. تماشاگران ایرانی بسیار تیزبین هستند برنامهریز جشنوارهی فیلم تورنتو در ادامه از سینمادوستان ایرانی سخن میگوید و معتقد است: «تجربهی ما در سینماتک و جشنوارهی تورنتو نشان داده که ایرانیان کانادا تماشاگران تیزبینی هستند و دربارهی سینما دارای اطلاعات قابل توجهی هستند.
حمایت از پناهی به معنای حمایت حمایت از آزادی بیان است آندره آ پیکارد دلیل برگزاری نمایش مجموعه آثار جعفر پناهی را چنین تشریح میکند: «بدون شک دلیل برگزاری این برنامه در حال حاضر مشکلاتی است که جعفر پناهی در ایران دارد. همانگونه که قاعدتاً بیشتر ایرانیان مطلع هستند، خبر زندانی شدن پناهی بارتاب زیادی در رسانهها داشت و عکسالعمل بسیاری از هنرمندان سینما را متوجه خود کرد. ما با برگزاری مروری بر آثار این سینماگر و نمایش فیلمهای او قصد داریم بهعنوان یک نهاد بینالمللی و معتبر سینمایی حمایت خود را از ایشان در راستای آزادی بیان اعلام کنیم. از خانم پیکارد دربارهی شرکت علاقمندان و انتظارش از جامعه ایرانی تورنتو در قبال چنین برنامههایی سؤال میکنم. او در پاسخ میگوید: «از آنجا که همیشه برنامههای مروری بر آثار فیلمسازان بهخوبی انجام شده، از اینرو کم و زیاد بودن تماشاگران تنها ملاک ما برای موفقیتآمیز بودن چنین برنامههایی نیست. بهزبان سادهتر اگر فیلمهای پناهی را نمایش میدهیم، چه با تماشاگر کم و چه زیاد، فرصتی فراهم میکنیم تا فیلمهایش دوباره دیده شوند و در واقع همدلی و حمایت خود را بهعنوان یک نهاد بینالمللی و معتبر سینمایی اعلام میکنیم و اهدف مهم خودمان را بهعنوان سازمانی مرتبط با سینما و فیلمسازان تحقق میبخشیم.
سینمای قدیم و نوین ایران هر دو بسیار غنی و متنوع بوده و نقش مهمی در فرهنگ سینمای جهان داشتهاند. بنابراین ما برنامههای خود را جهت شناساندن بیشتر این سینما ادامه خواهیم داد و نمایش آثار جعفر پناهی بخشی از اهداف ما در این راستاست. همانطور که در یادداشتی بر این برنامه نوشتهام، محکومیت جعفر پناهی نتیجهی ذات جسورانهی او در ساخت آثاری گزنده و نیشدار است و نمایش دوبارهی آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. امیدوارم جامعهی ایرانی با تماشای آثار جعفر پناهی بر روی پردهی عریض سینما با تأثیر فیلمهایش که ترکیبی از هنر و بازتاب مسایل اجتماعی است بیشتر آشنا شوند.» سینمای جعفر پناهی از زبان خودش سینمای پناهی بازتابدهندهی مسائل اجتماعی و محیطی است که در آن زندگی میکند. با توجه به اینکه او تجربهی دستیاری کارگردان مطرحی چون عباس کیارستمی را دارد، اما برخلاف بسیاری که سینمای او را تحت تأثیر سینمای کیارستمی میدانند، سبک و شیوهی کار او را متفاوت از سبک کار کیارستمی تلقی میکنم و از لحاظ دیدگاه اجتماعی نیز این دو را متضاد با هم میبینم. چون بر این باورم که کیارستمی در تاریکترین نقطهها بهدنبال روشنی است و پناهی در روشنترین نقطه ها بهدنبال زوایای تاریک آن است. اما بهتر آن است که برای آشنایی با سینمای پناهی به نقطه نظرات خودش توجه کنیم تا از زبان خودش با زوایای دیدش به جامعه و مشکلات آن بیشتر آگاه شویم.
از دنیای ظریف کودکان تا دنیای تلخ و خشن بزرگسالان در گفت وگویی که سال ۲۰۰۴ با جعفر پناهی در فستیوال تورنتو داشتم از ایشان دربارهی رویکردش از سینمای ظریف و کودکانهای چون «آینه» و «بادکنک سفید» به فیلمهای تلخی چون «دایره» و «طلای سرخ» پرسیدم. پناهی چنین پاسخ داد: "ببینید فیلمهای من، فیلمهای اجتماعی هستند، «بادکنک سفید» و «آینه» هم همینطور بودند. ولی چون آن موقع از دیدگاه کودک میساختیم و دنیای کودکان بود، پس نهایتاً این دنیا لطیفتر بهنظر میآمد. چرا که واسطهی بین سازنده وتماشاگر، کودک بود. ولی وقتی همین مسأله را از دید بزرگترها میسازم آن واسطه از بین رفته و شکل عریانتری بهخود میگیرد و آن تلخی و خشونت بیشتر خود را نمایان میسازد. فرض کنید در «بادکنک سفید» اگر بهجای اینکه دختر را دنبال میکردیم، در آن ساعات به مادر میپرداختیم و مسائل مشکلات او را میدیدیم، دیگر آن لطافت کودکانه و آن واسطه از بین میرفت. مسألهی ما واقعیتهای اجتماعی است و نهایتاً از آنها الهام میگیریم و این تبلور خود مسائل جامعه است. اگر در فیلمهای قبلی امیدی بود و حالا این امید محدودتر شده و دیده نمیشود، بازتاب مشکلاتیست که در جامعه وجود دارد ودر کل همهی مردم بهنوعی شاهد مسائل و مشکلات مختلف هستند.»
تلخی را ما ایجاد نمیکنیم پناهی معتقد است فیلمساز از جامعۀی خودش الهام میگیرد و جدا از آن نیست . اگر تلخی وجود دارد در بطن جامعه است. او در ادامهی صحبتهایش افزود: «تلخی را ما ایجاد نمیکنیم؛ سیاهی را ما نمیسازیم، ما فقط آنها را تصویر میکنیم. این را باید از کسانی پرسید که این تلخی را ایجاد کردند. فیلمساز هیچ گناهی در این رابطه ندارد. یکی از مشکلات فیلمهای اجتماعی و واقعگرا همین است. مثلاً شما هیچوقت در فیلمهای من نمیبینید که دوربین وارد اتاق خواب شود و تصویر زن باشد چرا که آنجا [در ایران] در اینگونه صحنهها باید زن با روسری یا لباس پوشیده در رختخواب یا کنار شوهرش باشد، ولی خب، ما که میدانیم این دروغ است و اصلاً در فرهنگ ما وجود ندارد، پس من نمیتوانم این را تصویر کنم. چرا که معتقدم در هر پلانی که میگیرم و یا هر فریمی که در نوار سلولوئید دوربین من ضبط میشود، باید واقعیتی وجود داشته باشد و اگر احساس کنم که دروغ است همانجا از فیلمبرداری جلوگیری میکنم . پس باید آنچه میسازم متأثر از واقعیت باشد تا بتوانم آن را ثبت کنم.» سینمای من سیاسی نیست جعفر پناهی که به عنوان فیلمسازی نئورئالیست در جامعهی سینمایی شناخته شده است، در پاسخ به اشخاصی که سینمای او را سیاسی میدانند، این ادعا را رد میکند و خود را فیلمسازی اجتماعی و مستقل مینامد. پناهی اعتقاد دارد تمام فیلمسازهای اجتماعی مستقل هستند. او بارها گفته که خود را فیلمساز سیاسی نمیداند، و در اینباره چنین توضیح میدهد: «البته وقتی میگویم سیاسی برای آن تعریف دارم. یعنی فیلمساز حزبی که تابع حزب خودش است و میگوید که چه چیز درست است و چه چیز غلط است. اما ما فیلمسازان اجتماعی اینگونه نگاه نمیکنیم. هنر را فراتر از سیاست میبینیم و هر چه را که در جامعه است، نقد میکنیم؛ هر سیاستی را و هر قدرتی را؛ و چون تابع قدرتها نیستیم، میتوانیم بهراحتی حرفمان را بزنیم. ببینید، وقتی میگویم فیلمساز سیاسی نیستم نه اینکه به سیاست بیتفاوت باشم و از آنچه در پیرامون من میگذرد، ناآگاه باشم. کار ما با یک منتقد و روزنامهنگار و یا مفسر سیاسی فرق میکند؛ این استقلال به ما کمک میکند که هر جای دنیا، چه در کشور خودمان و چه در کشورهای دیگر وقتی تلنگری به ما میخورد نسبت به آن واکنش نشان دهیم. همان واکنشی که در فرودگاه نیویورک انجام دادم؛ همان واکنشی که در مقابل هر مسألهی اجتماعی در جامعه نشان میدهم و اگر میبینم چیزی ناصحیح است، در موردش فیلم میسازم. اگر چه میدانم هیچیک از قدرتها خوششان نمیآید. نه سیستم حکومتی ایران و نه سیستم حکومتی آمریکا.
اما در این میان وجدان آگاه و آدمهایی که با دیدی روشن به جامعه نگاه میکنند، حس درستتری دارند. فیلمساز سیاسی فیلمهایش مقطعی است. به درد همان دورانی که آن سیاست اعمال میشود میخورد. ما در تاریخ سینما فیلمسازهای زیادی داشتیم که فیلمهای سیاسی ساختند و این فیلمها بعدها فراموش شدند. اما فیلمهایی ماندگارتر هستند که تاریخ مصرف نداشته باشند و به درد هر جامعه و در هر شرایط زمانی بخورند.» کارنامه سینمایی جعفر پناهی فیلمهای کوتاه : فیلمهای بلند: جعفر پناهی علاوه بر تدوین برخی از فیلمهای خودش، تدوین فیلمهایی چون «مسافر جنوب» (پرویز شهبازی)، «کافه ترانزیت» (کامبوزیا پرتوی) و «حکم» (مسعود کیمیایی) را نیز بهعهده داشته است. جوایز عمده: دوربین طلایی فستیوال کن (۱۹۹۵)، پلنگ طلایی فستیوال لوکارنو( ۱۹۹۷)، شیر طلایی فستیوال ونیز( ۲۰۰۰)، جایزه ویژه هیئت داوران کن( ۲۰۰۳)، خرس نقره فستیوال برلین( ۲۰۰۵) |