رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۸ آبان ۱۳۸۹
سینمای ایران در هفته‌ای که گذشت

چادر بر سر مهمانان خارجی و نقدهای آلوده

امیرمحمد بهرامی‌نوا

سینمای ایران هفته‌ی گذشته را به برگزاری چند جشنواره‌ی بی‌خاصیت که بود و نبودشان هیچ تفاوتی در احوال هیچ کس ندارد و فقط به کار بیلان‌کاری مدیران فرهنگی (!) می‌آید، گذشت و تنها اتفاق مهم این سینما افتتاح یک پردیس سینمایی دیگر در تهران بود که سینما ملت فرسوده و از‌کار‌افتاده را در میدان شهدا (ژاله‌ی سابق) به مکانی شیک و مرتب برای سینمادوستان شرق تهران مبدل کرد. از این اتفاقات که بگذریم، بد نیست بدانید که فاتحه‌ی نقد سینما هم در این یک هفته‌ی گذشته خوانده شد. چرایی‌اش را در مطلب پیش رویتان بخوانید.

یک: خودسانسوری برای فیلمساز اجتماعی سم است

محسن عبدالوهاب، فیلمساز جوان و همکار سابق رخشان بنی اعتماد، در حال حاضر یک فیلم مستقل روی پرده‌ی سینماهای تهران دارد به نام لطفاً مزاحم نشوید، که قصه‌ی متفاوتی دارد. او در گفت‌و‌گویی درباره‌ی نقش فیلمساز در جامعه چنین گفت: «اگر بخواهیم فیلم‌های اجتماعی بسازیم باید این موضوع را مدنظر قرار دهیم که این سینما باید حتماً گزنده باشد.

فیلم اجتماعی که در آن گزندگی نباشد به فیلم تلویزیونی تبدیل می‌شود. فیلم اجتماعی باید پایش را از خط قرمزها فراتر بگذارد و با شجاعت موضوعاتی را به تصویر بکشد که تا به حال به آن پرداخته نشده است. برای یک فیلمساز اجتماعی خودسانسوری سم است.» خدا از زبانت بشنود آقای عبدالوهاب،.کو شجاعت و میدان دادن برای عبور از خط قرمزها، برادر!


محسن عبدالوهاب اولین فیلم مستقلش را ساخت

دو: تلویزیون پرده‌‌ی نمایش واقعیت جامعه نیست

رخشان بنی‌اعتماد در نشست بررسی تولید فیلم مستند و مسائل مربوط به آن در ایران و هلند، باز هم حرف‌های تندی زد که طبق معمول در رسانه‌های مکتوب ایران با تیغ سانسور مواجه شد. رخشان بنی‌اعتماد در این نشست در پاسخ به پرسش پیتر فلوری، كارگردان هلندی، درباره‌ی مشكلات ساخت فیلم مستند در ایران گفت: «ما هم مانند شما مشكلات بسیاری برای تأمین مالی اثر داریم، اما ابعاد مشكلات ما بسیار وسیع‌تر و گسترده‌تر از مشكلات كشورهای دیگر است. در تمام دنیا تلویزیون حامی اصلی سرمایه‌گذاری در فیلم‌سازی مستند است.

اما سینمای مستند ما مطلقاً از طریق تلویزیون دولتی ما حمایت نمی‌شود، هیچ شبكه‌ی خصوصی نیز در كشور نداریم. مشكل تلویزیون سناریوی فیلم‌های مستند نیست، بلكه نوع نگاهش به مستند به شكلی است كه تمایلی ندارد این نوع فیلم‌ از طریق تلویزیون نمایش داده شود. در مملكت ما تلویزیون پرده‌‌ی نمایش واقعیت جامعه نیست و تنها یك مركز مرتبط با سینمای مستند وجود دارد كه آن هم جوابگوی مستندسازانی كه در ایران فعالیت می‌كنند، نیست.

در این لحظه پیتر فلوری از بنی‌اعتماد پرسید كه اگر آن فیلم مستند درباره‌ی موضوعی مثل نانوایی باشد، باز هم امكان پخش آن در تلویزیون وجود ندارد؟ كه بنی‌اعتماد پاسخ داد: «دامنه‌ی خط قرمزی كه تلویزیون برای خود ترسیم كرده است بسیار وسیع است و نه فقط مذهب و سیاست بلكه فعالیت در سایر امور را نیز محدود می‌كند. به‌طور كلی نگاه‌ تلویزیون ایران متمركز بر تولید آثار نمایشی است، چون نسبت به مستندها مخاطبان بیشتری دارند و دردسر آنها نیز كمتر است.»


رخشان بنی‌اعتماد قصد ندارد با حاکمان سازش کند

سه: فیلم پناهی مدعی پیدا کرد

این یکی خیلی بانمک است. فیلم جعفر پناهی مدعی پیدا کرد. محمدرضا شرف‌الدین، مدیرعامل انجمن سینمای دفاع مقدس و تهیه‌کننده‌ی سابق فیلم بازگشت پناهی گفت اگر قوانین اجازه دهد حتماً فیلم بازگشت متعلق به جعفر پناهی را خواهد ساخت. شرف‌الدین این مطلب را در نشست خبری جشنواره‌ی فیلم دفاع مقدس عنوان کرده، نشستی که با حضور محمد خزاعی، دبیر این جشنواره، و یزدان عشیری مدیر روابط عمومی آن برگزار شد.

شرف‌الدین در اظهارات خود توضیح داد که «وقتی فیلمنامه‌ی بازگشت پناهی به دستم رسید و آن را خواندم گفتم خوب است و می‌توانم آن را کار کنم.» وی با اشاره به اینکه پای فیلمنامه‌ی بازگشت پناهی خواهد ایستاد، گفت اگر قوانین اجازه دهد این فیلم را خواهد ساخت ولی اگر قانون این اجازه را ندهد او هیچ‌گاه نقض قانون نخواهد کرد.

جعفر پناهی از مدت‌ها قبل قصد ساخت فیلمی با عنوان بازگشت با مضمون جنگ و به تهیه‌کنندگی محمدرضا شرف‌الدین را داشت که یکی دو سال قبل در نامه‌ای عنوان کرد که به دلیل وجود برخی موانع، از ساخت آن منصرف شده است. یکی پیدا نمی‌شود بگوید این فیلمنامه یکی از سندهایی است که باعث می‌شود پناهی از جرم‌هایی که به او نسبت داده شده است تبرئه شود.


فیلم بازگشت پناهی مدعی ساخت پیدا کرد

چهار: سینمای ایران بحران مخاطب ندارد

مبارک است. آقای معاون پرونده‌ی بحران‌های سینمای ایران را یکجا بست. جواد شمقدری، معاون امور سینمایی، در مراسم افتتاح پردیس سینمایی شکوفه در میدان شهدا گفت: «برای همه‌ی ما مسجل است كه سینما یك پدیده‌ی مهم است و برای مسئولان اصلی نظام نیز همین‌طور است و كافی است شما به بیانات مقام معظم رهبری در خصوص سینما توجه كنید كه فرمودند سینماگران كلیدداران پیشرفت جامعه هستند و این نشان می‌دهد سینما چه جایگاهی در نگاه ایشان دارد، اما یك اشكال در این مورد وجود داشت و آن این بود كه چنین نگاهی در بین مسئولان كشور وجود نداشت و ما در این یك سال و نیم اخیر تلاش كردیم تا این را به مسئولان دیگر ثابت كنیم كه سینما چقدر مهم است.

به اعتقاد من سینما خیلی گرفتار بحران نیست بلكه گرفتار بحران كارشناسی است و ما هر لحظه می‌توانیم شورای عالی را تشكیل دهیم اما باید بدانیم چه موضوعاتی را باید در آنجا مطرح كنیم. من از دوستان و كارشناسان خواهش می‌كنم كه بر روی این موضوع كار كنیم كه امروز نیاز سینمای ایران چیست. »


شمقدری معاون سينمايی وزارت ارشاد در مراسم افتتاح پرديس سينمايی شكوفه

پنج: هشتاد درصد بازیگران ما قابلیت‌های لازم را ندارند

علی رفیعی نیازی به معرفی ندارد. او در دنیای هنر به قدر كافی كار كرده و كارنامه‌ی درخشانی از خود برجای گذاشته است.به همین دلیل حرف‌هایش در این باره همواره برای مخاطبان مهم است. این كارگردان تئاتر و سینما در نشست انجمن بازیگران خانه‌ی‌ سینما، درباره‌ی وضعیت بازیگری در ایران اظهار تأسف كرد و گفت: «اوضاع خیلی خراب است. برای رشد حرفه‌ی خود، شرایط درستی نداریم. تا زمانی كه سینما و تئاتر به مثابه ضرورت‌هایی اجتماعی و فرهنگی شناخته نشود، همچنان در كنج ذهن فرهنگ‌مداران ما می‌مانند و چه بسا به مثابه اموری معصیت‌بار به آنها نگاه شود.

این‌چنین است كه تئاتر و سینمای ما هنوز به رشد شایسته‌ی خود نرسیده است. در ایران هنرهای نمایشی جایگاه بی‌نظیری دارد، حتی با وجود مشكلات اقتصادی، به خاطر درخشش و انگیزه‌های درونی نسل جوان‌مان سینما و تئاتر ما می‌تواند جایگاه بسیار بالایی در سطح جهان داشته باشد. مهم این است كه این حرفه به رسمیت شناخته شود و تمام عوامل صحنه و پشت صحنه محترم شمرده شوند. بیش از ۸۰ درصد بازیگران در ایران بازیگران قابلی نیستند، وقتی بازیگری جوان در برخورد با كار، متوجه كمبودهایش شد یا باید كنار برود یا باید آموزش درست ببیند.»


دکتر رفیعی از درد سینمای ایران سخن گفت

شش: انگار باید سر مهمانان خارجی چادر می‌انداختیم!

محمد خزاعی، دبیر یازدهمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم دفاع مقدس، با انتقاد شدید از رسانه‌هایی كه به تخریب ارزش‌ها می‌پردازند، گفت: برخی افراد انگار پول می‌گیرند تا به اسم دفاع، مدیران و هنرمندان ارزشی را تخریب كنند. پیش از این، هنگام برگزاری جشنواره‌ی فیلم فجر رسانه‌هایی چون جهان نیوز، خبرنامه‌ی دانشجویان، کیهان، هفته‌نامه‌ی یالثارات و... که به عنوان رسانه‌های ارزشی شناخته شده‌اند، به انتقاد شدید از جشنواره‌ی فیلم دفاع مقدس پرداختند.

حالا در یک نشست خبری، محمد خزاعی با انتقاد شدید از كسانی كه به دنبال ایجاد بی‌اخلاقی در رسانه‌ها هستند، گفته است: در جشنواره‌ی یازدهم شاهد حمایت بسیار خوب برخی از رسانه‌ها بودیم كه جا دارد از آنها تشكر كرد، اما در بعضی رسانه‌ها یك نوع بی‌اخلاقی حاكم شده است و به جای این‌كه نیمه‌ی پر لیوان را ببینیم به دنبال این هستیم كه مشكلات را با ذره‌بین پیدا و بزرگ‌نمایی كنیم.

وی افزود: در حالی كه اگر به دنبال دفاع مقدس و رفتار دفاع مقدس هستیم، باید بدانیم كه این نوع تفكر جایی در دفاع مقدس ندارد و در فضای رسانه و فرهنگی ما انگار افرادی هستند كه حقوق می‌گیرند تا مسائل را پیدا و برجسته كنند كه از این طریق به اسم دفاع از ارزش‌ها افراد ارزشی را تخریب كنند.

در جشنواره‌ی یازدهم ما میهمانان خارجی داشتیم كه در حد توان حجاب خود را رعایت كردند، اما برخی از رسانه‌ها كه كاركردشان معلوم نیست گفتند در جشنواره‌ی دفاع مقدس بدحجابی صورت گرفته است و انگار كه ما باید بر سر میهمانان خارجی خود كه از كشور لبنان آمده‌اند، چادر می‌انداختیم.

او در ادامه گفت: این رسانه‌ها حتی عنوان كردند كه چرا حاضران در مراسم اختتامیه چفیه دور گردن انداختند، در حالی كه اگر یك مقدار در جریان امور قرار داشتند می‌دانستند كه دلیل این كار چه بود، چرا كه ما بخشی از جشنواره را به نام غزه داشتیم و این مهمانان با هدف همبستگی با مردم غزه، این كار را انجام دادند.

وی تأكید كرد: این برخوردها تا كی می‌خواهد ادامه پیدا كند؟ برخی افراد به اسم دفاع از ارزش‌ها در فضای فرهنگی و رسانه‌ای كشور رسوخ كرده‌اند اما در حال تخریب بچه‌های ارزشی هستند كه باید ببینیم این افراد چه كسانی هستند و اگر این سایت‌ها را بررسی كنیم می‌بینیم كه آقای شمقدری را كه یك آدم ارزشی است دائماً تخریب می‌كنند و استراتژی این سایت‌ها اصولاً در زمینه‌ی دفاع مقدس مشخص نیست.

خزاعی با انتقاد از عملكرد این‌گونه رسانه‌ها گفت: در حالی این رسانه‌ها از بدحجابی در جشنواره‌ی دفاع مقدس صحبت كردند كه حتی یك‌بار هم به این موضوع اشاره نكردند كه این افراد میهمانان خارجی این جشنواره بودند و به دلیل انعكاس این‌گونه اخبار، از بسیاری از مراكز فرهنگی به من زنگ زدند و گفتند كه این جریان چه بوده است.

او در خاتمه‌ی این بخش از صحبت‌هایش اظهار داشت: یك عده‌ دارند به بهانه‌ی دفاع، كار افراطی می‌كنند و این جریانی است كه باید شناسایی و معرفی شود، چرا كه بازتاب‌های سیاسی و بین‌المللی این موضوع برای ما بسیار منفی بود و اهالی رسانه باید بدانند كه چه نقش استراتژیكی در جریان‌های فرهنگی دارند.


محمد خزاعی به روزنامه‌های اصولگرا تاخت

هفت: نقد آلوده در یک برنامه‌ی فرمایشی

فاتحه‌ی نقد سینمای ایران عملاً در برنامه‌ی فرمایشی «هفت» خوانده شد و مسعود فراستی که به عنوان منتقد در جایگاه نقد نشسته بود، وقتی با کارگردان و تهیه‌کننده‌ی فیلم میلیاردی ملک سلیمان مواجه شد،به بدترین شکل ممکن از فیلم دفاع کرد و فقط برای خالی نبودن عریضه چند ایراد بسیار ناچیز از فیلم گرفت. حال آن‌که فراستی چند ماه قبل، بعد از جشنواره‌ی فجر در دانشگاه علامه علیه این فیلم چنین گفته بود:«شخصیت اصلی ملک سلیمان که باید پیامبر خدا و فردی فعال باشد، به‌شدت شخصیتی منفعل دارد و فقط ژست‌های مختلف را از خود نشان می‌دهد.»

ملک سلیمان فیلمی است که قصه ندارد و وقتی ما قصه نداشته باشیم متعاقباً آدم هم برای اجرای این قصه نخواهیم داشت. سلیمانی که آمده و ما می‌پذیریم این پیغمبر خداست، در کجای فیلم توانسته یک قصه‌ی کوتاه را بیان کند؟ این فیلم در کل یک مسخره‌بازی است که شخصیت اصلی آن هیچ جای فیلم معلوم نیست. دوستان شش میلیارد خرج کرد‌ اند، که بسیار بیخود هم کرده‌اند، که حاصل آن فیلمی باشد که نه قصه‌ی ملی دارد و نه شخصیت ملی، و کار فنی آن هم فرنگی است.

و فقط پول آن ملی است که با پول مردم ساخته شده و در نهایت هم جایزه‌ی ملی می‌گیرد و حاصل آن هم خندیدن بچه‌ی هشت‌ساله‌ی من است که به تماشای این فیلم نشسته است.» این چند خط نه برای این است که مسعود فراستی آدم مهمی در این عرصه است،که نیست - دست‌کم حالا دیگر نیست- برای این است که نقد به تبانی آلوده شده است.


تبانی نقد در یک برنامه تلویزیونی

واضح است آقای منتقد با کارگردان و تهیه‌کننده‌ی فیلم عهد بسته است که به فیلم نتازد و مجیزگوی این فیلم سرمایه بر باد ده باشد،تا از این نمد کلاهی برایش حاصل آید. کما اینکه تهیه‌کننده‌ی فیلم ناشیانه لو داد که برای او صله‌ای در نظر گرفته‌اند و اگر دهانش بسته بماند و جیبش سوراخ نباشد می‌تواند از این خوان بی‌انتهای سلیمان که سفره‌اش برای آن نهنگ معروف تنها دو قرت و نیم است، نصیب ببرد. گویی پیش از برنامه هم از یکی از نهادهای رده‌بالای حکومتی با برنامه تماس گرفته‌اند که مبادا مطلب منفی‌ای درباره‌ی فیلم گفته شود.

فراستی زمانی یکی از شاخص‌های نقد در سینمای ایران بود و حالا به آلوده‌ترین شکل ممکن تمام حرمتش را بر باد داده است. فقط مانده اینکه از کارگردان تازه‌واردی که رییس بیمار اداره‌ی نظارت تهیه‌کننده‌ی فیلمش بوده کتک بخورد و نعش نقدش را کسی نباشد که از روی زمین جمع کند. با این اوصاف بیماری تبانی در نقد دامنگیر فضای سینمای ایران است و مسعود فراستی پرچمدار این آلودگی.

Share/Save/Bookmark