امیرمحمد بهرامینوا
بدعتهای ناگهان
سینمای ایران در هفتهای که گذشت
هفته گذشته را هفتهی عجیب سینمای ایران لقب دادم، غافل از اینکه هر هفته دریغ از هفتهی قبل. این هفته اتفاقی در سینمای ایران افتاد که هم خندهدار بود، هم تاسفآور. ساختاری که از جشنوارهی فجر سال گذشته مدیران ناشی و البته قدرتطلب این سینما پایهگذاری کردند باید هم به اینجا ختم میشد. جایی که دیگر هیچ حاشیهی امنیتی در صدور پروانهی ساخت و احیاناً به نتیجه رسیدن همان اندک فیلمهای مطرح این سینما نمیتوان سراغ گرفت. اتفاقات این هفته تماماً بر این دایره دور زد؛ دایرهی لغو پروانهی ساخت فیلم «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی.
فيلم سينمايی «جدايی نادر از سيمين»فيلم اصغر فرهادی
یک: گاف بزرگ مدیران ناشی
از اسکار شروع کنیم و سر و صداهایی که بر سر معرفی فیلم ایرانی به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی امریکا پیش آمد. ظاهراً مدیران پرادعا در این مورد هم سوتی بدی دادهاند که البته تا اعلام نتایج نهایی نامزدها باید منتظر ماند و دید آقایان چه دسته گلی به آب دادهاند. قضیه از این قرار است که این آقایان حتی از مقررات آکادمی هم مطلع نیستند و ابتداییترین اصول معرفی فیلم به مراسم اسکار را نمیدانند.
علی معلم تهیهکنندهی سینما در این خصوص گفت: «اگر سجادپور از مقررات آگاهی داشت وارد چنین مباحثی نمیشد و خود را ملزم به پاسخگویی نمیكرد. اما تا آنجا كه اطلاع دارم برای امسال كمیتهای معرفی نشده در حالیكه طبق قوانین باید اعضای كمیته قبل از انتصاب به آكادمی معرفی شوند. دیگر اینكه این انتخاب نظر جامعه سینمایی هست یا نه و چه كسانی در انتخاب آن نقش داشتند؟ سوابق انتخابات گذشته در بخش بینالملل بنیاد سینمایی فارابی موجود است و بهتر بود ایشان به آقای اسفندیاری مراجعه میكردند و سوابق این كار را میگرفتند تا اشراف بیشتری داشته باشند.»
علي معلم تهیهکنندهی سینما
معلم ادامه داد: «نكات دیگری هم در خصوص این انتخاب وجود دارد كه لازم است به اطلاع ایشان برسانم. فیلمی كه معرفی میشود باید به زبان مادری آن کشور باشد و ظاهراً فیلم «بدرود بغداد» اغلب به زبان عربی و انگلیسی است كه قبلاً چنین موردی از سوی كشوری دیگر (فلسطین اشغالی فیلم دستهی موسیقی) فرستاده شد كه به زبان انگلیسی بود و آكادمی اسكار آن را رد كرد.»
دو: خانهی سینما نیم میلیارد تومان بدهی دارد
فرهاد توحیدی در این یک ماه اخیر خیلی سرش شلوغ بود و مجبور بود به پرسشهای زیادی پاسخ بدهد.
از گردهمایی صنفی ۱۸مرداد بگیرید تا جشن خانهی سینما و حواشیاش که هنوز ادامه دارد، همهی این فعالیتها را اضافه کنید به نکتهای که توحیدی به تازگی بیان کرده است. خبر به اندازهی كافی تكاندهنده و رسا هست: «خانهی سینما هماكنون نیم میلیارد بدهی دارد.» اینكه خانهی سینما این بدهی را باید چگونه و از چه منبعی بپردازد، جای بحث دارد؛ اما خود هیاتمدیره هم پاسخ این سوال را نمیداند.
فرهاد توحیدی در کنار جعفر پناهی
زیرا كمكهای وزارت ارشاد تا این لحظه محقق نشده است. فرهاد توحیدی كه برخی سایتها از استعفای او از مقام نایبرییسی هیأتمدیره خانهی سینما خبر داده بودند، ابتدا خبر استعفایش را تكذیب كرد: «از خانهی سینما استعفا ندادهام و تا زمان برگزاری انتخابات جدید هیأت مدیره در خانهی سینما خواهم بود.» توحیدی از برگزاری انتخابات جدید هیأتمدیرهی خانهی سینما در ۱۵ آذرماه خبر داد و گفت: «تا آن زمان باید كارهای باقیمانده را انجام دهیم. هماكنون خانهی سینما برای برگزاری جشن چهارم و همچنین سایر فعالیتهای خود نیم میلیارد تومان به افراد و نهادها و موسسات بدهی دارد و باید این بدهیها تسویه شود.
سه: تماشاگران حتی رایگان هم به سینما نمیآیند
سینمای ایران در چنان وضع وخیمی است که سینماداران هم که در صف اول این صنعت قرار دارند صدایشان درآمده است. انجمن سینماداران با صدور بیانیهای نسبت به ریزش مخاطب در سینما هشدار داد. در بخشی از این بیانیه كه به امضاء محمد قاصد اشرفی رییس هیأت مدیرهی انجمن سینماداران رسیده، آمده است: «سینما صنعتی است كه در اكثر كشورهای جهان به چرخش اقتصادی آن اهمیت بسیاری داده میشود.
متأسفانه در كشور ما خصوصاً در دهههای اخیر شاهد ناهمگونی و افتوخیزهای بسیاری در حوزهی سینما بودهایم، از یكسو تمركز یكطرفهی حمایتهای خاص دولتی در بخش تولید و از سوی دیگر، عدم حضور فعال فیلمسازان و كارگردانان مطرح، شرایط ظهور فیلمهای بیمحتوا، یكنواخت و كممخاطب را به وجود آورده و در نهایت، سالنهای سینما را با بحران شدید مالی مواجه كردهاست.
در این وانفسا آنچه بیش از همه سینماداران را مأیوس نموده، عدم شناخت صحیح از معضلات اساسی سالنهای سینما است. سالهاست سینماداران زنگ خطر را شنیدهاند و وضعیت بد اقتصادی سالنهایشان را نیز به تمام مسوولان كشور یادآوری كردهاند. اما گویا بحران كاهش مخاطب و اثرات آن بر اقتصاد سینما، زنگ خطری است كه صدای آن تازه به گوش اهالی سینما رسیده است!... ادامهی چنین روندی به زودی سالنهای موجود را نیز به تعطیلی میکشاند و آن وقت زمانی میرسد كه دیگر مخاطبان حاضر نیستند حتی به صورت رایگان نیز به تماشای این فیلمها بنشینند.»
چهار: بدعتهای ناگهان
ماجرا بسیار ساده اتفاق افتاد؛ اصغر فرهادی، کارگردان «دربارهی الی»- برندهی خرس نقرهای بهترین کارگردانی از فستیوال برلین و خیلی دیگر از جایزههای جهانی دیگر- در جشن چهاردهم سینمای ایران روی سن اظهار امیدواری کرد که تعدادی از همکارانش بتوانند دوباره در ایران فیلم بسازند و فرصت دوباره به آنها داده شود که نسل جدید سینمای ایران با ساختههای آنها با ذهنی پویا تر به سوی آیندهی پیش رویشان بروند. این سخنان ظاهراً خیلی باب طبع مدیران سینمای ایران نبود و به ی اندکی از بیان آنها پروانهی ساخت فیلم جدید فرهادی که داشت فیلمبرداری میشد ناگهان لغو شد و یک علامت سوال همراه با تعجب بسیار بزرگ را در ذهن سینماگران ایجاد کرد.
اصغر فرهادی، کارگردان «دربارهی الی»
البته سجادپور گفت دلایل این کار را به کسی نمیگوید! سرانجام صبح ۳ مهر سجادپور گفت: لغو مجوز ساخت فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» رخ داده است؛ اما تمایلی به رسانهای كردن دلایل آن ندارم و دلایل آن را فقط به خود تهیهكننده خواهم گفت. شمقدری البته لغو پروانهی ساخت فیلم اصغر فرهادی را از نیویورك رسانهای كرد و گفت: این موضوع به خاطر صحبتهایی است كه وی در مراسم جشن خانهی سینما داشت و حرفهایی كه ایشان زدند حرفهای جالبی نبود، پس از آن نیز به ایشان یك هفته فرصت میدهند حرفهایشان را اصلاح كنند، اما این كار را انجام نمیدهند و سپس منجر به این تصمیمگیری میشود.
معاون سینمایی وزارت ارشاد در پاسخ به اینكه لغو مجوز ساخت یك فیلم در هنگام فیلمبرداری برای اولینبار اتفاق میافتد، به ایسنا پاسخ داد: ما به طور كلی به سمتی میرویم كه روشهایمان كاملاً آشكار و شفاف باشد و سعی میكنیم پنهانكاری نداشته باشیم؛ یعنی ملت بدانند كه دلیل تشویق یك فیلمساز و دلیل منعی كه برای یك فیلمساز ایجاد میشود، چیست. شمقدری در پاسخ به این سوال كه آیا به نظر شما این شیوه باعث ایجاد محدودیت نمیشود، پاسخ داد: اگر حرفهایی كه شنیدهام ایشان گفتند واقعیت داشته باشد، حرفهای بسیار ناجوری بوده است.
البته سجادپور بسیار سربسته در برنامهی تلویزیونی «هفت» که جمعهشب روی آنتن رفت، از اتفاقاتی گفت که در جشن چهاردهم خانهی سینما افتاده بود که به قول ایشان در شأن سینمای ایران و سینماگران ایرانی نیست. از این کلام سربسته میشد اینطور استنباط کرد که حرفهای فرهادی در جشن باعث لغو مجوز فیلمش شده است. فرهادی در این مراسم فقط اظهار امیدواری کرده بود کسانی که در ایران نیستند، به ایران برگردند و بتوانند فیلم بسازند. ضمن اینکه فرهاد توحیدی دبیر جشن چهاردهم سینمای ایران هم در یک برنامهی رادیویی این ماجرا را یک انتقامگیری سیاسی تلقی کرد.
پنج: پرتو نور!
امیر پوریا، منتقد سینما، البته نسبت به سخنان شمقدری واکنش جالبی داشت. او در مطلبی اینگونه نوشت: «آنچه شمقدری «صراحت»اش میخواند، میتواند در چنین نامعادلهای با واژگانی دیگر جایگزین شود و آنچه در تعبیر مستقیم او به تماس هشدارآمیز با فیلمساز شباهت دارد یعنی این که میگوید به ایشان یک هفته فرصت داده شد تا حرفهایش را «اصلاح» کند و چون نکرد، فیلمش متوقف شد، خود برای فهمیده شدن نیازمند شارحان و تأویلگران در نظر میآید.
میتوان پرسید که اساساً در این تعبیر، «اصلاح» حرفها به چه معناست؟ فرهادی که آرزو کرده بود چند فیلمساز قدیمیتر بتوانند در سینمای ایران، آرام و بیجدل، فیلم بسازند، چگونه میتوانست حرفش را اصلاح کند؟ باید میگفت آرزو ندارد آنها دیگر فیلم بسازند؟ یا میگفت آرزو دارد که آنها دیگر اصلاً فیلم نسازند؟ یا احیاناً آرزوی مرگشان را می کرد تا از ضرب مهر «اصلاحناپذیر» به در میآمد و میتوانست برای فیلمی که با طی مراحل قانونی و بدون هیچ گونه شیطنت سیاسی و غیره شروع کرده بود، دوباره مجوز بگیرد؟»
شش: ظاهراً ختم به خیر شد
نایب رییس هیأتمدیرهی خانهی سینما از رفع مشكل لغو پروانهی ساخت فیلم «جدایی نادر از سیمین» خبر داد .فرهاد توحیدی با اشاره به جلسهی یکشنبهشب گذشتهی جمعی از سینماگران با علیرضا سجادپور مدیر ادارهی نظارت و ارزشیابی گفت: در این جلسه كه آقایان غلامرضا موسوی تهیهكننده، سیروس الوند رییس كانونكارگردانان، و جابر قاسمعلی رییس كانون فیلمنامهنویسان، حضور داشتند با حضور سجادپور مدیر ادارهی كل نظارت و ارزشیابی و داود رسولیان، قائممقام ایشان در مورد لغو پروانهی ساخت «جدایی نادر از سیمین» مباحثی مطرح شد و نهایتاً توافق شد آقای فرهادی با انصراف از تهیهكنندگی و معرفی تهیهكنندهی دیگر به فیلمبرداری كارش ادامه بدهد.
توحیدی اذعان داشت: «لازم میدانیم از شهامت و درایت مدیر ادارهی كل نظارت و ارزشیابی تشكر كنیم كه به موقع جلوی روند بدعتگذاری لغو پروانه ساخت را گرفتند.»با این حال، هنوز مشکل به شکل کامل رفع نشده است و مدیران سینمایی هنوز کاملاً قانع نشدهاند از رأی خود بگذرند. در همین راستا محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانهی سینما، حرفهای بسیار تندی در این باره زد: «من چند توصیه به دولتمردان و تصمیمگیران دارم. آنها دائماً اعلام میكنند كه ما در كشوری زندگی میكنیم كه مهد آزادی است.
تنها زمانی كه به شئون اسلامی، دینی، مقامات امنیتی و مراجع و مقدسات توهین شده باشد پیگردهای قانونی و برخورد با سخنران در نظر گرفته میشود. سوال من این است كه آقای فرهادی در صحبتهایش به كدام یك از اینها توهین كرده است؟ شاید آرزوهای آقای فرهادی با سلیقهی من و یا دوستان دیگر همخوانی نداشته باشد اما هیچكدام از حرفهایش با تمامیت ارضی، قانون اساسی و اخلاقیات مغایر نبوده است.»
عباس کیارستمی
عباس کیارستمی هم بسیار شفاف از این عمل انتقاد کرده و گفته است در واكنش به اتفاقات اخیر سینمای ایران بار دیگر در ایران فیلم نمیسازد. كیارستمی در مصاحبهی خود گفت: «قرار بود فیلم بعدیام پدر و پسر را در ایران بسازم ولی تصمیمهای فردی و مجموعه اتفاقاتی كه این روزها در سینمای ایران رخ میدهد باعث شد به این نتیجه برسم كه فیلم بعدیام را هم در خارج از ایران كار كنم. مثلاً همین داستان اصغر فرهادی و فیلمی كه مجوز گرفته بود و بعد ناگهان تصمیم میگیرند آن را متوقف كنند. اصلاً باورم نمیشود. چطور میتوان نسبت به ارزشهای معنوی یك كار فرهنگی بیتوجه بود.»
هفت: فرهادی وارد میشود
بالاخره بعد از کش و قوسهای فراوان سوی اصلی ماجرا یعنی اصغر فرهادی بالاخره دربارهی اتفاقاتی که افتاده است توضیح داد. فرهادی گفت: «سیروس الوند که میخواست جایزهام را بدهد نقل قولی از مرحوم حاتمی کرد و گفت اگر روزی فیلمی را دیدید که آن فیلم در تو شوق فیلم ساختن ایجاد کرد آن فیلم، فیلم خوبی است و گفت این جایزه را به فیلمی میدهم که وقتی آن را دیدم احساس کردم که دلم میخواهد فیلم بسازم.
در حین حرفهای آقای الوند با خودم این گفتهی مرحوم حاتمی را مرور میکردم و اینکه در طول زندگیام کدام فیلمها در من این احساس را ایجاد کردهاند. یاد فیلم «دونده»ی امیر نادری افتادم، یاد «مسافران» و «باشو غریبهی کوچک» و همینطور «نون و گلدون» و فیلمهایی دیگر. بعد فکر کردم که چه عجیب سه نفر از سازندگان این فیلمها در این لحظه بیرون از مملکت هستند، با اسامی این فیلمها در ذهنم رفتم که جایزه را بگیرم در حین رفتن به روی صحنه صحبت از خانم فراهانی شد با آنکه تصمیمم همان تشکر از گروهم بود، فکر کردم به عنوان کارگردان فیلم حالا که از بازیگر این فیلم صحبتی شده، به لحاظ حرفهای و اخلاقی درست نیست از او که معتقدم بازیگر توانایی است، یاد نکنم.
گرچه لااقل اهالی سینما از مشکلاتی که دو سال گذشته به خاطر حضور او در فیلمم با آن مواجه شدم باخبرند، خود را موظف دیدم که از او یاد کنم. صحبتم را با آرزوی بازگشت خانم فراهانی شروع کردم و خواستم شرایط به گونهای شود که ایشان بتواند بازگردد. اسامی فیلمهای کارگردانهایی که روزگاری آثارشان در من شوق فیلم ساختن ایجاد کرده بود دوباره به ذهنم آمد و با یاد بهرام بیضایی شروع کردم که همان روز شنیده بودم از ایران رفته است.
طبیعی است منظور من از اینکه شرایطی بشود که این سینماگران برگردند تغییر شرایط مطابق با نگرش سیاسی فلان فرد خاص نبود، من آرزو کردم آنهایی که روزگاری نشان دادهاند اهل ذوق و فرهنگ هستند، بازگردند و همانگونه فیلمها را بسازند. سخنان من هم بد نقل قول شده، هم بد تعبیر شده. از صحبتها متوجه شدم تصمیم اتخاذ شده ناشی از یک سوءتعبیر است.
تمام تلاشم هم از همان روز این بود که به این ماجرا دامن زده نشود و فیلم قربانی حاشیهها نشود، فکر میکنم در این چند سال با کارهایی که ساختهام خودم را از حاشیهسازی بینیاز کردهام. جنس فیلمهایی که تاکنون ساختهام نشانگر روحیهام است و همیشه تلاش کردهام قضاوتم را حتی در مورد مسائل اجتماعی به فیلمم و در نتیجه به تماشاگرم تحمیل نکنم. اگر قصدم این بود چرا در جشن خانهی سینما این را بیان کنم.
آن همه فستیوال خارجی، آن همه مصاحبهی مطبوعاتی در کشورهای مختلف. وقتی آنجا که اینگونه ابراز نظرهای سیاسی خریدار بیشتری دارد چنین نمیکنم، چرا باید در اینجا در جشن خانهی سینما بیایم و تبلیغ نظرات کسی را بکنم که شناختم از او به واسطهی آثارش در ایران است و نه کنش سیاسیاش. بیانصافی است واقعاً. من این روزها فقط به نجات فیلم فکر میکنم، نمیخواستم این تعبیر پیش بیاید که در حال پررنگ کردن حاشیهها هستم.»
|