رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > روا و ناروا در سینمای ایران | ||
روا و ناروا در سینمای ایرانعلی امينی نجفی
سینمای ایران از جنبههای گوناگون قابل بررسی است. کتاب »روا و ناروا در سینمای ایران» این موضوع را در بستر کشمکش سنت و مدرنیته، که وجه بارز دوران معاصر تاریخ ماست، بررسی میکند.
تصادفی نیست که این رسانه را يکی از پيروان صديق جنبش مشروطيت وارد جامعه کرد. در واقع تاريخ سينما در ميهن ما از روزی آغاز شد که روشنفکری به نام ميرزا ابراهيم خان صحافباشی یک سالی قبل از اعلام مشروطيت، يک «دستگاه ماشين سينهموتوگراف» به کشور وارد کرد و آن را در اختیار عموم قرار داد. این تأکيد لازم است که آنچه مظفرالدين شاه چند سال جلوتر به مباشرت «عکاسباشی» خود، از فرنگ سوغات آورده بود، چيزی نبود جز اسباب تفننی شاهانه، که ربطی به «رسانهی سينما» نداشت. همين اقدام صحافباشی، که فیلم را از انحصار شاه و اشراف بیرون آورد و در اختیار «شهروندان» قرار داد، خود اقدامی بود مدرن.
بدين ترتيب کار اين اولين سالن سينما بيش از يک ماه دوام نداشت، اما آن مرد با فداکاری راه را گشوده بود. پس از اعلام مشروطه به همت کسانی چون مهدی خان روسی و اردشيرخان ارمنی سالنهای بيشتری باز شد و کسب و کار سينما رونق گرفت. سازوکار تکنيکی سينما، جنبهی تفریحی و سرشت «جادویی» آن، لاجرم تماشاگران را جذب میکرد. فيلمها عمدتاً از روسيه میرسيدند و تماشاگران همچنان اقليتی از روشنفکران متجدد و سنتشکن بودند. در سراسر کشور هرجا که تعصب مذهبی فرمان میراند، سينما غايب بود. مردم عادی متن جامعه رابطهی پایداری با سينما نداشتند. بهدليل نفوذ روحانيون حتی بسياری از شهرستانهای پرجمعيت از سينما محروم بودند. نمونهی معروف آن سينمائی است که در سال ۱۳۴۹ در شهر قم گشايش يافت، که درجا تخريب شد و به غارت رفت. طرفه آن که در همین شهر امروز چهار سینما وجود دارد که همه در دوران «جمهوری اسلامی» شروع به کار کردند. میتوان نتیجه گرفت که تأسیس «جمهوری اسلامی» به کشمکش سنت و مدرنیته پایان نداد، بلکه تنها آن را به مسیری تازه انداخت. آیتالله خمينی در اولين سخنرانی خود پس از تصرف قدرت، نظری داد که نوعی بازنگری در برخورد سنتی روحانيت شيعه با سينما به شمار میرود. او گفت: «ما با سينما و راديو و تلويزيون مخالف نيستيم... سينما اختراع مدرنی است که بايد در خدمت تربيت مردم به کار رود.» او دریافته بود که حذف سينما نه مفيد است و نه عملی، در جایی که بتوان آن را به «خدمت» گرفت. درباره محتوای این کتاب این کتاب که به شکل مجموعه مقالاتی در تارنمای رادیو زمانه منتشر خواهد شد، سیر سینمای ایران را در پرتو نبرد سنت و مدرنیته پی میگیرد، به ویژه در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی که مرحلهی حاد این کشمکش است. از این نظر کتاب تحولات سیاسی جامعه را با دقتی بیشتر کاویده است. در مقالات و کتابهای بیشماری که منتشر شده، اطلاعات فراوانی از وضعیت سینمای ایران ارائه شده، اما از مناسبات پرپیچ و خم و گاه متناقض این رسانه با حاکمیت سیاسی کمتر سخن رفته است. کتاب حاضر تلاش دارد این کمبود را جبران کند. هدف آن است که نقش و جایگاه سینما را در صحنه و مناسبات سیاسی کشور بشناسیم. در کتاب نخست جایگاه سینما در نظام جمهوری اسلامی تشریح شده و سپس، با توجه به سرشت پویای این رسانه، دگرگونیهای آن را در روند تحولات سیاسی دنبال کردهایم. بر کار سینماگرانی که به طور کلی بر تکامل سینمای بومی تأثیر بیشتری داشتهاند، درنگ بیشتری صورت گرفته است. همین جا یادآوری کنیم که این کار پژوهشی با محدودیتها و کاستیهای آشنای شرایط خارج از کشور نگاشته شده است. بیشتر از اسنادی یاد شده که در خارج در دسترس بوده و به فیلمهایی اشاره شده که اینجا توانستهایم ببینیم. برای برخی از اطلاعات از گفتوگو با دوستان سینماگر و منتقد سود بردهایم. روشن است که اسناد و فیلمهای بسیاری از قلم افتاده است. این کتاب یک بار در سال ۲۰۰۱ به همت آقای داوود نعمتی توسط «نشر نیما» (در اسن آلمان) منتشر شد. کتاب تیراژی محدود و بازتابی اندک داشت. این احتمال هست که در سالهای اخیر شرایط فیلمسازی در ایران اندکی تغییر کرده باشد، اما نکات مندرج در این کتاب در خطوط اصلی خود همچنان معتبر است. نگارنده کتاب را برای نشر تازه در «رادیو زمانه» از نو ویرایش و دادههای آن را در مواردی که مقدور بود «به روز» کرده است. و در پایان سپاس از «زمانه» که با بازنشر این کتاب را به شکل مجموعه مقالات مستقل در دسترس گروه بزرگتری از خوانندگان قرار میدهد. |