رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ مرداد ۱۳۸۹

شوک و حیرت در نخستین روز جشنواره لوکارنو

مهدی عبدالله‌زاده
mehdi.abdollahzadeh@gmail.com

شصت و سومین دوره جشنواره‌ی فیلم لوکارنو دیروز در حالی آغاز شد که نمایش‌های روز نخست حکایت از انتخاب‌هایی عجیب و دور از انتظار داشت.

دو فیلم ناامیدکننده در یک روز

فیلم افتتاحیه‌ی جشنواره با نام «در اعماق جنگل» در سالن روباز ۸۰۰۰ نفره‌ی «پیاتزاگرانده» به نمایش درآمد. مدیر فستیوال لوکارنو به هنگام معرفی فیلم، بار ها از آن به عنوان اثری در چند قدمی یک شاهکار نام برد و شیفتگی‌اش به این اثر را به طوری غیرمعمول ابراز داشت. اما آنچه بر روی پرده‌ی بزرگ به نمایش درآمد، اثری کسالت‌بار و فوق‌العاده معمولی بود که تماشایش تا به انتها دست کم برای من کار سختی به نظر می‌رسید.

ساعتی پس از نیمه شب نیز، در یکی از اکران‌های ویژه‌ی مطبوعات «زومبی لوس‌آنجلس» در بخش اصلی مسابقه به نمایش درآمد که با واکنش تند و آشکار منتقدان همراه بود. فیلمی مریض، که در دنیایی میان وهم و واقعیت، همجنسگرایی یک زومبی با مردان مرده را به تصویر می‌کشد:


نمایی از فیلم «زومبی لوس‌آنجلس»

یک زومبی از اقیانوس به لوس‌آنجلس می‌رسد و آلت خود را به محل زخم مردانی که در اثر جراحت یا اصابت گلوله مرده‌اند وارد می‌کند و با خروج خون از آلتش به ارضاء جنسی و انزال می‌رسد و در این میان، مردان مرده دوباره به دنیای زنده‌ها بازمی‌گردند. فیلمی تهوع‌آور که در بعضی صحنه‌ها با نوعی پورنوگرافی بیمارگونه پهلو می‌زند. شروعی ناامید‌کننده برای یک جشنواره‌ی فیلم.

لوکارنو، پنجره‌ای به سوی کشور های دور

جشنواره لوکارنو از نظر گرایش‌ها و رویکردها، دوره‌های بسیار متفاوتی را در طول بیش از شش دهه برگزاری تجربه کرده است. اما دست‌کم از دهه‌ی هفتاد میلادی به این سو، تمایل مسئولان جشنواره به سینمای «کشورهای دور» روندی پرشتاب و پراهمیت را به همراه داشته است. این تمایل به حدی بوده که از یکی دو دهه پیش از فروکش کردن جنگ سرد، لوکارنو به عنوان یکی از قطب‌های پذیرش آثار سینمای اروپای شرقی و شوروی سابق مطرح شد.

هرچند حضور ایران در لوکارنو برای نخستین بار در سال ۱۹۶۶ رقم خورد، اما جریان مدام و بی‌وقفه‌ی این حضور، از اواسط دهه هشتاد شروع شد. در همان سال‌ها سینمای آسیای دور، آفریقا و آمریکای لاتین نیز در کانون توجه مدیران جشنواره قرار گرفت و حتی گاه از سینمای بالیوود نیز بهترین‌ها یا متفاوت‌ترین فیلم‌ها انتخاب می‌شدند. و به همین دلیل تعداد فیلم‌های اروپایی و آمریکایی در ترکیب نهایی در اقلیت قرار داشت.


نمایی از جشنواره‌ی لوکارنو

یک جشنواره، دو بخش رقابتی فیلم‌های بلند و سردرگمی در شناسایی یوزپلنگ‌ها

لوکارنو از معدود جشنواره‌های دنیاست که به پیروی از الگویی مشترک با دو جشنواره بزرگ دیگر - کن و ونیز - بیش از یک بخش رقابتی را برای فیلم‌های بلند برگزار می‌کند. بخش اصلی که به سادگی «رقابت بین‌الملی» نام دارد و بخش دیگر که در واقع فهرست ثانویه‌ی انتخاب‌های نهایی است» سینماگران عصر حاضر» نامیده می‌شود و تا حدود زیادی به بخش نوعی نگاه جشنواره‌ی کن شباهت دارد.

نکته‌ی مهمی که در اغلب اوقات در زمان اهدای جوایز این جشنواره در بخش‌های مختلف مشاهده می‌شود، نوعی سردرگمی در تمیز دادن میان یوزپلنگانی است که با رنگ‌های طلایی و نقره‌ای و برنزی به عنوان جایزه اهدا می‌شوند. به عبارت دیگر، یوزپلنگ طلایی می‌تواند از بخش اصلی دریافت شده باشد یا از بخش سینماگران عصر حاضر، و گاه به مناسبت‌های غیر معمول. بنابراین اهمیت جوایز دریافت شده از این جشنواره بیش از آن که به رنگ یوزپلنگ بستگی داشته باشد به بخشی وابسته است که اهدا کننده‌ی جایزه به شمار می‌آید.

مدیر جوان، هیات داوران جوان، تم جوانی

ظاهراً تم غالب جشنواره‌ی امسال جوان و جوانی است. از مدیر جشنواره - که سی و هفت هشت سال بیشتر ندارد و از سی و دو سالگی تا همین پارسال مدیر بخش «دو هفته کارگردانان» جشنواره‌ی فیلم کن بوده است - تا هیأت داوران جشنواره که رییس سنی‌شان بیش از چهل و پنج سال ندارد و بقیه حول و حوش سی و چند ساله اند.


گلشیفته فراهانی، داور ایرانی امسال جشنواره‌ی لوکارنو



هیات داوران بخش اصلی متشکل از پنج عضو است که در میان آنها گلشیفته فراهانی بازیگر ۲۷ ساله ایرانی مقیم پاریس نیز حضور دارد. ملویل پوپو بازیگر سی و شش ساله‌ی فرانسوی هم یکی از داوران و همکار گلشیفته فراهانی است. او سابقه‌ی چندین بار همکاری با رائول روییز، کارگردانی که سال‌ها پیش از این در لوکارنو افتخار کسب کرده و معروف شده بود را دارد. ملویل پوپو با کارگردانان سرشناس دیگری همچون اریک رومر و جیمز آیوری نیز همکاری داشته است.

لئونل بائر فیلمساز سی و چهار ساله سوییسی لهستانی‌الاصل که سابقه‌ی فیلم‌سازی‌اش به ده سال نمی رسد عمدتاً به کار ساخت آثار مستند در بخش فرانسوی‌زبان سوییس مشغول بوده و سومین ساخته‌ی بلند داستانی‌اش با نام «مردی دیگر» در سال ۲۰۰۸ در جشنواره‌ی لوکارنو و سینماهای اروپا و کانادا به نمایش در آمده. وی فارغ‌التحصیل مدرسه‌ی سینمایی دانشکده‌ی هنر لوزان است.

جاشوا سفدی فیلمساز ۲۶ساله‌ی آمریکایی متولد نیویورک است که معلوم است ثانیه ای را به بطالت نگذرانده و در اغلب رشته‌های هنری طبع‌آزمایی کرده. از جمله تعداد زیادی فیلم کوتاه را با همکاری برادرش ساخته و دست بر قضا اولین تجربه‌ی بلند سینمایی‌اش در سال گذشته در بخش «دو هفته کارگردانان» جشنواره‌ی کن که همین مدیر جدید لوکارنو مدیرش بوده پذیرفته شده و ظاهراً توانسته چنان با فیلمش بر این مدیر تأثیر بگذارد که به فاصله‌ی همین یک سال مهاجرت اولیویه پر از کن به لوکارنو، او هم به عنوان داور دعوت به کار شده است.

و اما رییس هیأت داوران، آقای اریک خو، که اهل سنگاپور است، تمام جوایزی که در زندگی حرفه‌ای‌اش گرفته به سه جشنواره‌ی پوسان کره جنوبی، فوکوئوکا ژاپن و سنگاپور محدود می‌شود. به یک معنا تا به حال در هیچ‌یک از جشنواره های برتر دنیا جایزه‌ای به دست نیاورده است. برای همین امکان دارد تجربه‌ی داوری در یکی از پنج جشنواره بزرگ جهان برایش بسیار مهم و تاثیرگذار باشد.

نگاهی به فهرست هیات داوران بخش سینماگران عصر حاضر

ادواردو آنتین منتقد آرژانتینی ۵۹ساله و مدیر قبلی جشنواره ای در آرژانتین ریاست هیات داوران این بخش را به عهده دارد. او که در دانشگاه بوئنوس آیرس ریاضیات خوانده، تنها در سن چهل سالگی به صرافت این افتاده که منتقد سینما شود. ایشان با این سابقه و پس زمینه، مهم ترین و تاثیرگذار ترین فرد در میان هیات داوران است که درباره شایستگی فیلم ماندو ابراهیم سعیدی –کارگردان کرد ایرانی- برای کسب جایزه تصمیم می گیرد.

آنیتا کاپریولی بازیگر نسبتا جوانی که دوست ندارد سنش را به کسی بگوید، فارغ التحصیل مدرسه سینمایی است که ارمانو اولمی کارگردان مشهور ایتالیایی برپا کرده. در فهرست بلند بالای فیلم هایی که وی در آن ها به بازی مشغول بوده هیچ نام بزرگ یا دست کم نام آشنایی به چشم نمی خورد. ظاهرا باید نسخه ایتالیایی بازیگری چون مهناز افشار باشد.

مارن آده بانوی فیلمساز سی و سه ساله آلمانی، دیگر عضو هیات داوران است که پیش از شروع به فیلم سازی، از پشتوانه آکادمیک بسیار قابل توجهی برخوردار بوده و فیلم پایان نامه اش در تعداد بسیار زیادی از جشنواره ها به نمایش در آمده. آخرین فیلم وی در سال ۲۰۰۹ موفق به کسب جایزه خرس نقره ای از جشنواره برلین شده است.


پوستر جشنواره‌ی لوکارنو

تام اندرسن فیلمساز گمنام آمریکایی است که فقط اسمش شبیه به بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و فیلمسازان مشهور غربی است. او وجه مشخصه چشمگیری در کارنامه اش ندارد و نمی شود حدس زد دلیل دعوت از وی برای داوری در لوکارنو چیست.

داستان دعوت شدن یواخیم لافوس فیلم‌ساز ۳۴ساله بلژیکی به داوری در لوکارنو نیز شبیه به داستان جاشوا سفدی است. او هم مثل جاشوا از طریق حضور در بخش دوهفته کارگردانان با اولیویه پر آشنا شده و ظاهرا آقای پر از سینمای او نیز خوشش می آید.

در طول ریاست اولیویه پر، چهار فیلمساز ایرانی نیز در بخش دو هفته کارگردانان حضور داشته اند. فیلم های گاوخونی و خواب تلخ در سال ۲۰۰۴، جزیره آهنی در سال ۲۰۰۵تنها آثار ساختارگرای سینمای ایران بوده اند که با سلیقه خاص و نگاه سختگیرانه وی همخوانی داشته اند و ترانه تنهایی تهران در سال ۲۰۰۸آخرین فیلم ایرانی بوده که توانسته نظر او را جلب کند.

بنابر این اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، در سال های پیش رو می شود امید داشت که بهروز افخمی، محسن امیر یوسفی ، محمد رسول اف و سامان سالور نیز در جمع هیات داوران لوکارنو قرار بگیرند! به خصوص شانس سامان سالور از همه بیشتر خواهد بود، چون در سال ۲۰۰۶ نیز در لوکارنو حضور داشت و موفق به دریافت یوزپلنگ طلایی شد.

کارگردانان گمنام، در انتظار سورپرایز

مهمترین تفاوتی که در یک نگاه میان دوره‌های قبلی و دوره‌ی حاضر به چشم می خورد، نبود نام‌های معروف بین‌المللی در عرصه‌ی سینماست. پیش از این، روشن بود که نام‌ها گاه بر کیفیت فیلم‌ها برتری دارند. اما امسال تقریباً هیچ نام شناخته شده‌ای در فهرست کارگردان‌های بخش رقابتی دیده نمی‌شود. البته در این جا نیز اغلب کارگردانان از متوسط سنی بالایی برخوردار نیستند.

در عوض، مدیر جشنواره‌ی لوکارنو به طور رسمی این نوید را داده که امسال سال شگفتی‌ها خواهد بود و همه را به دیدار شگفتی‌ها فراخوانده است. باید صبر کرد و به انتظار نشست تا فردا که اولین روز نمایش رسمی فیلم‌هاست، و دید که تماشاگران لوکارنو تا چه میزان شگفت‌زده خواهند شد.

در حاشیه:

فردریک مر رییس قبلی لوکارنو که در حال حاضر مدیر سینماتک سوییس است، امسال در جشنواره حضور دارد.

با اینکه زبان رسمی جشنواره در تمام این سال‌ها فرانسه بوده است، مدیر فرانسوی فستیوال تصمیم گرفته زبان ایتالیایی به عنوان زبان اصلی در پیتاتزاگرانده به کار برده شود. سوییس کشوری با چهار زبان رسمی است و لزوم به کارگیری زبان انگلیسی، به دشواری ارتباطات کلامی در این جشنواره افزوده است.

گوینده آنونس فیلم‌های پیاتزاگرانده پس از سی سال باز نشسته شد. او که صدایی بسیار منحصر به فرد دارد، در تمام این سال‌ها به عنوان یکی از نمادهای پیاتزاگرانده معروف و محبوب شده بود. وی در حالی که همه طبق معمول انتظاراعلام برنامه توسط او بودند، با صدای خودش جانشین خود را معرفی کرد و همه را به شگفتی و تأثر وا داشت؛ به گونه‌ای که تماشاگران تا برای چند دقیقه او را مورد تشویق قرار دادند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

جناب عبداله زاده! فکر نمی کنید اصطلاح هایی مثه تهوع آور برای یک متن نقد سینمایی مناسب نیست؛ بماند که شما بروس لابروس رو نمی شناسید، اما ماندم که فیلمساز خوبی مثل لابروس هم نتونسته استریت زدگی شما رادرمان کند؛ نگاهی به سابقه ی کاری لابروس کنید و بعد برچسب تهوع اور به اش بزنید. اگر شمایی که منتقد فیلم هستی فیلم ها را این جوری می بینید وای به حال مخاطب عادی. ... این که توی سوراخ گلوله پنتریشن می کند نشاندهنده خلق فضایی بدیع است. چه دنیایی عظیمی در این تصویر خوابیده است خدا می داند. مگر سینما به غیر خلق فضای تصویری بدیع است؟ چه تصویر همجنسگرایانه باشد چه دگرجنسگرایانه. ... اگر از چیزی اطلاع ندارید درباره اش ننویسید.

-- بروس لابروس فارسی ، Aug 5, 2010 در ساعت 04:05 PM