رادیو زمانه > خارج از سیاست > تلویزیون > از نماز اجباری تا بازرسی وسایل اتاق خواب | ||
از نماز اجباری تا بازرسی وسایل اتاق خوابمهدی عبدالله زادهmehdi.abdollahzadeh@gmail.comتفاوت دیدگاهها در دو نسل و «فاصلهها»یی که به این دلیل میان آن دو به وجود میآید، موضوعی است که تازهترین سریال شبکه سوم سیما به آن می پردازد. در این مجموعه تلویزیونی که به کارگردانی حسین سهیلیزاده ساخته شده و هر شب پخش میشود، شاهرخ استخری، دانیال حکیمی، فاطمه گودرزی، حسن جوهرچی، مریم کاویانی و رضا توکلی ایفای نقش میکنند. تاکنون سیزده قسمت از این سریال به نمایش درآمده است. «فاصلهها» تلاشی حیرتانگیز در القای باورهای نادرستی است که به طور غیرمستقیم و از طریق شبیهسازی میتواند در افزایش مشروعیت نظام ولایت فقیه و پذیرش آن از سوی مخاطب تأثیرگذار باشد. به همین بهانه و از همین زاویه، نگاهی داریم به این سریال. نگاه اقتدارگرا در خانواده: در مدح پدر دیکتاتور داستان با دامنهدار شدن پنهانکاریها و دروغگوییهای پسر بزرگ خانواده آغاز میشود. اما به تدریج و همزمان با اوجگیری تنش میان پدر و پسر، جایگاه پدر مذهبی و نوع نگاه اقتدارگرایی او به عنوان تنها نیروی بازدارنده و نجاتبخش خانواده برجسته میشود. تلاشهای وی برای نظارت بر جزئیترین اعمال فرزندان، امری بدیهی، لازم و بیچون و چرا جلوه داده میشود و در یک کلام، نوعی دیکتاتوری که در اکثر خانوادههای مذهبی ریشه دوانده، توجیه شرعی و عملی پیدا میکند. این، مهمترین رویکرد مضمونی سریال تا به این جای کار است. به واقع در این دیدگاه، خانواده به عنوان کوچکترین واحد جامعه نیازمند برپایی یک نوع دیکتاتوری حکیمانه و مشفقانه تلقی میشود. درست همان رویکرد جابرانه و تکصدایی ولایت فقیه، در این جا نیز در یک مدل کوچکتر از جامعه ایران شبیهسازی میشود؛ شبیهسازیای که هدفش القای باورهای اجتماعی و عرفی مبنی بر لزوم داشتن یک حاکم دانا و مسلط است.
در مدح جاسوسی برای دیکتاتور کوچک رازداری یکی از اعمال نیکی است که در آموزههای اسلامی به آن توصیه اکید شده است. اما در طول سریال تا به این جا، اکثر پرسوناژهای مثبت داستان به نوعی افشای راز فرزند بزرگ خانواده را تجربه کردهاند. نکته این جاست که همه به سادگی رسم امانتداری و رازداری را به بهانهی صلاح و مصلحت زیر پا میگذارند و عمل آنها مورد تأیید قرار میگیرد. به واقع، اگر هدف مصلحت یک فرد و سرنوشت او باشد، هر وسیله و هر راهی برای رسیدن به این هدف توجیه میشود. به این ترتیب، آن جملهی مشهور اخلاقی «هدف وسیله را توجیه نمیکند»، به سادگی نادیده گرفته میشود و این موضوع که دیکتاتور مصلح و مشفق حاکم بر خانواده حق دارد از تمامی جزئیات زندگی زیردستانش مطلع باشد، باور دیگری است که سریال قصد القای آن را به بیننده دارد. بازرسی وسایل، تفتیش عقاید، رستگاری اجباری در راستای همین اجبار مشفقانه است که پدر خانواده و آدمهای دیگر قصه- از عمو و عمه گرفته تا مدیر مدرسه فرزند کوچک خانواده- همه به خود حق میدهند تا بچهها را بهاجبار رستگار کنند. پدر به خود اجازه میدهد وسایل شخصی فرزندانش را چک کند، و یا تفکرات مذهبی و نگاه شخصیاش به دنیا را به آنها تحمیل کند. از نظر همه شخصیتهای بهاصطلاح مثبت داستان، آدم خوب کسی است که نماز میخواند و کسی که نماز نمیخواند آدم خوبی نیست. این هم یکی دیگر از باورهایی است که سازندگان این سریال قصد ترویج اش را دارند. نمونهاش، گفتوگو مدیر مدرسه و پدر یکی از شاگردان (وحید) دربارهی سهلانگاری او برای شرکت در نماز جماعت است که به شدت حال و هوایی قرون وسطایی دارد.
اجبار به نماز جماعت و اهدای کتابی از مطهری به فرزند دبستانی پدر، پس از آن که در مییابد فرزندش در خواندن نماز جماعت کوتاهی میکند، تلاش میکند تا از راه منطق با او وارد بحث شود. اما وقتی پاسخ مناسبی برای حرفهای منطقی پسرش وجود ندارد، به بیان حرفهای کلی در وصف پیامدهای مثبت نماز جماعت روی میآورد و استدلال میکند که نماز جماعت باعث میشود انسان از انزوا دربیاید، دوستان خوب پیدا کند و از حال و روز دیگران نیز آگاه شود! به واقع، او برای نماز جماعت همان ویژگیهایی را برمیشمرد که یک کلوپ شبانه یا یک پاتوق هم دارد! البته واضح است که ما هیچگاه صدای پوزخند فرزند به این استدلال سست را نمیشنویم، اما سکوت او، ما را بیدرنگ به این معنا میرساند. صحنهای که پدر در پایان خطابهاش کتابی از مرتضی مطهری، یکی از تئوریسینهای جمهوری اسلامی را برای«اطلاعات بیشتر» به فرزندش هدیه میدهد، به خوبی گویای این نکته است که مشخصاً یک خط فکری خاص در حال ترویج است.
فاطمه گودرزی و ماجرای داوری جشنواره فیلم فجر یکی از نکات مهم در حاشیهی این سریال، حضور فاطمه گودرزی، بازیگر مستقل و معترض به حوادث پس از انتخابات، برای نخستین بار در یک سال اخیر در یک پروژه تلویزیونی است. وی که در بهمن ماه سال گذشته در اعتراض به سرکوب مردم حاضر نشده بود داوری در جشنواره فجر را بپذیرد، حالا از تلویزیون سر درآورده، آن هم در سریالی که وصفش را گفتیم. به هر روی، این احتمال وجود دارد که برای خنثی کردن آن اقدام زیبا و نمادین، و خوشتر جلوه دادن سیمای آلوده صدا و سیما، او را تحت فشار گذاشته باشند. علی لهراسبی، فشار های فراوان بر حنجره و موسیقیهای بیمایه و نخنما استفاده از یک ترانه به جای موسیقی پایانی، چند سالی است که یک اصل غیر قابل تردید در سریالهای اجتماعی به حساب میآید. طی این سالها اشعار این ترانهها عوض شدهاند، اما فشار بر حنجره هر بار بیشتر میشود. انگار هر چقدر صدای خواننده به شیون و زاری نزدیکتر شود، تهیهکننده و کارگردان رضایت بیشتری دارند. موسیقی پایانی این سریال هم از این قاعده مستثنا نیست. ترانهای شبیه به صدها ترانه دیگر این روزها، بدون کمترین خلاقیت یا نوآوری، و با صدای علی لهراسبی. درباره کارگردان: حسین سهیلیزاده کارگردانی که فقط با شبکه سه کار میکند و سریالهای «ترانه مادری»، «روزهای خاکستری» و «دلنوازان» را پیش از این کار کرده است. کار حرفهای در سینما را در سال 1369 با دستیاری ابوالحسن داوودی در فیلم «سفر جادویی» شروع کرد و پس از آن به مدت بیش از یک دهه در مقام دستیار کارگردان و برنامهریز با آثاری چون «تعقیب»، «دیپلمات»، «راز مینا» و «الو الو من جوجو ام» به فعالیت در سینما ادامه داد. از سال 1385 به شبکه سه پیوست و «فاصله ها» آخرین تجربه او در تلویزیون است. |
نظرهای خوانندگان
هنر هم در حکومت آخوندی وسیله ی تبلیغ و توجیه هدف های رزیم است.
-- مهران مسعود نیا ، Jul 20, 2010 در ساعت 03:27 PMچیزی که در هر نظام دیکتاتوری وجود دارد ..نمونه ی آن هیتلر است.
به نظر من عوامل سريال به درستي نشان داده اند كه نظام ديكتاتوري حاكم بر خانواده نتيجه اي جز ازهم پاشيدگي و فاصله بين اعضا ندارد. پسنديده بود كه در هنگام نقد جهت گيري سياسي خودتون رو فراموش مي كرديد.
-- پدرام ، Jul 20, 2010 در ساعت 03:27 PMنقد خوب، نقد منصفانه است. منتقد باید علیرغم مواضع شخصی اش خوبی ها و بدی های کار را ببیند. بدترین نقد؛ نقدی است که خوبی های کار را پنهان کند یا وارونه جلوه دهد. فاصله ها شخصیتهای متفاوتی دارد که بعضی برای اولین بار طرح شده اند. حاج محسن پدر دین دار و جبهه رفته ای است که در تربیت بچه اش مانده است. به همین دلیل مرتبا توسط حاج رضا مورد عتاب و خطاب قرار می گیرد و هشدار داده می شود که اگر با تندی با سعید رفتار کنی او را از دست می دهی.
-- سامان ، Jul 21, 2010 در ساعت 03:27 PMسلام
-- yoosef ، Jul 21, 2010 در ساعت 03:27 PMبه نظر من اکثر افرادی که این نوع سریالها رو میبینند این چیزها رو نمیفهمند
به نظرمن باگسترش نقدهایی ازاین دست درشبکه های اجتماعی وسایت های فراگیر سریالهایی مانند فاصله ها که سعی درقبولاندن ارزشهای مورد تایید حکومت دارد بیش ازآنکه درخدمت نظام فاشیستی قرارگیرد علیه آن عمل میکند. هنروکارسفارشی ممکن است درکوتاه مدت درمنحرف کردن افکار توده مردم موفق باشد اما شکی نیست که دردراز مدت هنر مستقل ومنتقد است که می ماند. فیلم گاو هنوز که هنوز است جزو مفاخر سینمای ایران است ... فراموش نکنیم که نمیتوان علیرغم میل باطنی انسان به آزاداندیشی اورا به هزارحیلت ازاندیشه بازداشت ومجبوربه دنباله روی بی چون وچرا ازیکه گله کرد.
-- بدون نام ، Jul 21, 2010 در ساعت 03:27 PMبسیار نگاه ریز بینانه و خوب بود. جدا درسته، به ویژه این که هدف اصلی این سریال به نظر من بازگردانی دیکتاتوری به خانواده هاست
-- پسر ، Jul 21, 2010 در ساعت 03:27 PMبه نظر من اتفاقا این سریال دقیقا نقطه مقابل نظرات شما رو داره نشون میده(البته تا اینجا) این سریال داره نشون میده یک آدم مذهبی دیکتاتور از اینکه بتونه به بچه هاش نزدیک بشه و دنیای اونها و خواسته های اونها رو درک کنه، عاجزه. و درست به همین دلیل بچه هاش جلوی روی اون از سر اجبار یا اکراه حرفهای اون رو تایید می کنن ولی پشت سر یه کار دیگه انجام میدن. این سریال آدم سفید یا سیاه نداره، آدمهاش خاکستری هستن(البته بازم تا اینجا) همون حاج محسن که شما ازش صحبت کردید بالاخره یه جایی به اشتباه خودش اعتراف کرد که من انقدر سعید رو تحت فشار گذاشتم که اونم برای بستن دهن من رفت پول نزولی گرفت یا به من دروغ گفت! و بابت این موضوع از پسرش هم معذرت خواهی میکنه. به هر روی امیدوارم از اینجا به بعد سریال رو بیطرفانه تماشا کنید.
-- سارا حقیقی ، Jul 21, 2010 در ساعت 03:27 PMمنو و دوستام این سریال مضحک رو فقط واسه خنده تماشا میکنیم و فردا که همو می بینیم تک تک دیالوگ ها میشه سوژه خندمون، آخه جدا از شوخی هم این کارائی که تو سریاله صورت میگیره خنده دار و حتی احمقانه هست
میلاد از شیراز
-- میلاد ، Jul 21, 2010 در ساعت 03:27 PMسریال مزخرف و فرمایشی و چرندی است مانند سایر کارهای کارگردانش
-- داتیس ، Jul 22, 2010 در ساعت 03:27 PMاونهایی که میدونن این چیزا رو اصلا صدا و سیما رو نگاه نمیکنن
-- رضا ، Jul 22, 2010 در ساعت 03:27 PMاونهایی هم که نمیدونن به گفته ای از هفت دولت آزاد
نقش حسن جوهرچی که تو ÷ر حاج محسن می زند عالی است
-- alex ، Jul 22, 2010 در ساعت 03:27 PMاگه شاخصی برای سنجش توانایی ربط هر چیزی به هر چیزی در دنیا وجود می داشت بی شک ما ایرانی ها بالاترین نمره رو از آن خودمون می کردیم، در این که این سریال هم مانند باقی سریال های دیگه صدا و سیما مبتذل، بی محتوا و بی خود است شکی نیست، اما دیگر هر چیزی را نمی شود به آن چسپاند، بنده پس از خوندن متن شما از توانایی استدلال کردن شما در شگفتم، بهتر نیست قبل از نوشتن نقدهایتان این را در نظر داشته باشید که دیگران هم قوه تحلیل دارند؟ و استدلال هایی به کار ببرید که به راحتی قابل قبول باشند؟ با این طرز استدلال بنده هم میتونم این سریال رو نگرشی بر فروپاشی نظام کمونیستی یا مثلا بازخوانی قتل کندی تلقی کنم.
-- بدون نام ، Jul 22, 2010 در ساعت 03:27 PMاز نقد و بررسی سریال که بگذریم که حرف دل ما بود، مهمترین چیزی که توقع نقد داشتم، موسیقی پایانی سریال بود که از همون بار اول بسرعت قطعش کردم، بس صدای ناله مانند با گام بالائی داره! :))
-- پیام ، Jul 30, 2010 در ساعت 03:27 PMگویا خواننده قصد داشته رکورد هایده مرحوم رو در گام بالا بزنه که متاسفانه صداش به ناله تبدیل گردیده می باشد! :D
از همه بدتر کسانی که بعد از آمدن یک سریال سریعا دنبال دانلود تیتراژ سریال میگردند، من موندم که اینها واقعا چه بشرهائی هستند. تا میایم یک نقد توپ تو گوگل سرچ کنیم، نتیجه آن چندین صفحه لینکهای بی مایه با متن: "دانلود تیتراژ زیبای سریال .... با صدای زیبای بوق ..." خواهد بود!
با سپاس بیکران
در این سریال مبالغه زیادی وجود داره سادگی بیش از حد و بعبارتی خریت سعید . دوم اینکه اگر بیتا به سعید برسد نتیجه گیری کاملا احمقانه ای ست چون آنوقت هر آدمی برای پول راحتتر ماشین میدزده و دنبال اینو و اون میره . نمی گویم راه بازگشتی نیست و لی انسانی که راحت به خطا تن میده در عین حال آدم خطرناکیه که شیرازه یک خانواده آرام را بهم خواهد ریخت . بهر حال نماد خوب در اینجا باید کسی باشه که خدا در درونش زنده ست . خوشم آمد که در نظر خواهی دیشب شبکه سه یک جوان شاید 18ساله گفت این فیلم حرص درآره و بنوعی بله .....
-- بدون نام ، Aug 8, 2010 در ساعت 03:27 PM