روایت یک سریال عظیم تلویزیونی: در چشم باد
فخر تلویزیون ایران
مجتبی غفار آذری کارشناس سینمایی و منتقد سریالهای تلویزیونی
این هفته آخرین قسمت سریال معظم «در چشم باد» ساختهی مسعود جعفری جوزانی از تلویزیون ایران پخش میشود. تماشاگران پیگیر تلویزیون با دیدن «در چشم باد» به یاد سریالهای تاریخی و پرحجم اما دراماتیک تلویزیون در دههی شصت و هفتاد افتادند که به لحاظ قصهگویی تماشاگر را با فضایی دیگرگون آشنا کرد.
شاید تقدیر بر این قرار گرفته بود که برای اولین مطلب تلویزیونی این سایت ،قرعهی فال به نام سریالی بخورد که تقریباً از همه لحاظ بر سایر تولیدات بیمحتوای تلویزیون این سالها ارجح است. ورای هر نگاه سیاسیای که بر خواننده این مطلب متصور است، بیشک اذعان این مسئله که سریال «در چشم باد» بهترین سریال ده سال اخیر تلویزیون است، شاید کمی اغراقآمیز جلوه کند.
اما فارغ از اینکه از تلویزیون الان خودمان خوشمان بیاید یا نه، و سیاستهای بعضاً یکسویه و دروغ پردازانهاش را بپسندیم یا علیه آن موضع بگیریم، این نکته را باید در نظر بگیریم که هنوز آدمهایی هستند که دلشان برای این خاک میتپد و به رسم انسانیت، ونه سیاست از زاویهی حقیقت به تاریخ این سرزمین مینگرند. سریال «در چشم باد» نشان داد که میشود هنوز کورسوی امیدی به فرهنگ و هنر این سرزمین داشت.
«در چشم باد» به شکل ۳۵ میلمتری فیلمبرداری شده و جعفری جوزانی تلاش کرده آن را به شیوهی فیلمهای سینمایی پرداخت کند. «در چشم باد» حجم وسیعی از اطلاعات را به شکل غیرمستقیم و در قالب درامی پرکشش به بیننده منتقل میکند.
دقت وسواسگونهی جوزانی در طراحی میزانسن کار، بسیار قابل تحسین است، به خصوص پلان- سکانسهای بلند سریال جلوهی تکنیکی خیرهکنندهای دارند و نوع چیدمان صحنهها و هدایت بازیگران باعث جذابیت نماهایی مانند سکانس کاروانسرا و نقالی شده است.
همچنین در قسمتهای آخر که به جنگ ایران و عراق میپرداخت، یکی از فرماندهان جنگ به نام حسن باقری که در دوران جنگ به عنوان مغز متفکر منطقهی عملیاتی شناخته میشد، در تشریح وضعیت جبههها رو به دوربین وضعیت را تشریح میکرد و هوشمندی جوزانی آنجا نمود پیدا کرد که تدوین موازی این فصل با صحنهی مستندی که سردار باقری همان جملات را ادا میکرد و همان وضعیت را تشریح میکرد، نمونهی بینظیری از درهمآمیزی واقعیت و مستند را در عرصهی تصویر ایران ارائه داد.
نکتهی شایان توجه این است که با توجه به حجم بالای سریال جلوهی تکنیکی کار از شاخصههای اثر است. صحنههای اکشن، بهخصوص بمباران جنگ جهانی و پرواز هواپیماهای ملخ دار در استانداردهای بالایی اجرا شدهاند. البته جوزانی به این اثر نگاهی کاملاً سیاسی هم داشته است.
برای مثال در صحنههایی که معترضان در زندان به گناهان بعضاً نکرده اعتراف میکنند، تماشاگر به سادگی این تصاویر را با وضعیت جامعهی حال حاضر ایران تطبیق داد و این بود که تصاویر همین سکانس اعترافگیری که پخشش همزمان شده بود با دادگاههای نمایشی و فرمایشی جمهوری اسلامی، شبکههای اجتماعی به خصوص فیسبوک را پر کرد و در کوچه و بازار تکرار تاریخ سر زبانها افتاد.
برای مردم کوچه و بازار فرهنگ ایران و شرایط اجتماعی جایی که در آن زندگی میکنند اهمیت دارد و نمیخواهند به هر بهانهای تمسخر شوند. البته نمیدانم تحسین از پخش این صحنهها را باید نثار چه کسی بکنم، چون به هر حال تلویزیون دولتی کتمانکنندهی حقیقت آشکار، بیشک با پخش این تصاویر موافقتی ندارد.
پس فرض را براین میگیریم که خود این آقایان هم نفهمیدهاند در مملکتشان چه میگذرد و همچنان چشم بر واقعیتهای اجتماعی بستهاند. حصاری هم که دور خود کشیدهاند آنقدر ضخیم است که مانع میشود از شنیده شدن هر صدایی که بیرون از این حصار بلند میشود. ظاهراً آنها تنها دوست دارند صدای خودشان را بشنوند و پس با این تحلیل اگر در زمان رضا شاه آدمی در زندان با شکنجه مجبور به اعتراف میشد، تصویرش را نشان میدهند چون میخواهند رضا شاه را بزنند،غافل از اینکه خودشان در اواخر سالهای دههی هشتاد همان کارها را کردند.
هر چه هست «در چشم باد» بر تارک این تلویزیون خواهد ماند. چه آقایان دوستش داشته باشند، چه نداشته باشند.
روایت ۶۰ سال تاریخ ایران زمین
فیلمنامهی این سریال كه در از سریالهای «الف» تلویزیون ایران به شمار میآید، توسط «مسعود جعفری جوزانی» در مدت دوسال نوشته شده است.
سریال تاریخی «در چشم باد»، وقایع سیاسی و اجتماعی سه دوره از تاریخ در سالهای ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ را بررسی میكند كه دوره اول پایان دوره قاجار و دوره پهلوی و دوره دوم جنگ جهانی دوم و دوره سوم یك دوره زمانی خاص در بعد از انقلاب را كه دوره فتح خرمشهر است، در برمیگیرد.
در این پروژه بازیگرانی چون پارسا پیروزفر، اكبر عبدی، كامبیز دیرباز، سعید نیكپور، سحر جعفری جوزانی، لاله اسكندری، جهانگیر الماسی، محمود پاك نیت، محمد رضا هدایتی، هومن سیدی و ... ایفای نقش كردهاند و استاد حسین علیزاده موسیقی متن آن را ساخته است.
ساخت این سریال یكی از سختترین پروژههای سریالسازی در تلویزیون است كه برای ساخت آن تا به حال از ۴۸۰ لوكیشن استفاده شده و به بیش از ۱۰ شهرستان و استان دیگر سفر شده است.
«در چشم باد» قصهی زندگی خانوادهای است كه رویدادها و لحظات تلخ و شیرین زندگیشان از دوره قیام میرزا كوچكخان جنگلی تا فتح خرمشهر در آن به تصویر كشیده میشود. قصه از زمانی آغاز میشود كه میرزا كوچك خان جنگلی، در گیلان اعلام جمهوری میكند و با این اقدام دوران پر حادثهی تاریخ معاصر ایران آغاز میشود.
پدر خانواده معروف به «ایرانی» از یاران میرزا كوچك خان جنگلی است. پس از كشته شدن میرزا، ایرانی همراه خانوادهاش به تهران كوچ میكند و با دایر كردن یك چاپخانه فعالیتهای سیاسیاش را پی میگیرد.
در این سریال ۱۵۰ بازیگر در نقشهای اصلی ایفای نقش كردهاند. «سعید نیكپور» نقش «ایرانی» پدر خانواده را بازی میكند. او از ابتدای سریال در قصه حضور دارد و در فاز دوم از قصه خارج میشود. ایرانی ۲ پسر دارد كه نام یكی از آنها «بیژن» است و نقش او را «پارسا پیروزفر» بازی میكند. «بیژن» خلبان است و در جنگ جهانی دوم با متفقین میجنگد. او پس از جنگ دستگیر و به خارج از كشور تبعید میشود.
بیژن زمان جنگ تحمیلی به ایران میآید و برای پیدا كردن پسرش مجبور میشود به جبهه برود. نقش پسر دیگر ایرانی به نام «نادر» را «كامبیز دیرباز» بازی میكند. «نادر» تاجر است و تمایل زیادی به دخالت در ماجراهای سیاسی ندارد. نقش همكار و دوست او را «رضا شفیعیجم» بازی میكند.
چهار تهیه کننده و یک سریال
محمدرضا جعفریجلوه» مدیر وقت شبكه اول طرح «در چشم باد» را با عنوان پروژهای فاخر حركت داد. مجموعهی تلویزیونی «در چشم باد» به تهیهكنندگی «رضا انصاریان» آغاز شد و بعد از چند ماه حبیبالله كاسهساز جایگزین وی شد. اما پس از دو سال تهیهی این سریال به مسعود جعفریجوزانی و عباس اكبری واگذار گشت.
كل این اثر حدود ۲۵۰۰ دقیقه زمان دارد كه حدود نیمی از آن در زمان تهیهكنندگی انصاریان و كاسهساز فیلمبرداری شده و ۵۰ درصد بقیه زمان تهیهكنندگی جوزانی و اكبری به تصویر كشیده شده است. فیلمبرداری سریال را «علیرضا زریندست» آغاز كرد اما او اواخر سال ۸۲ از گروه رفت و «حسن پویا» به مدت یك ماه، جای او را به عنوان مدیر فیلمبرداری گرفت و بعد از آن فیلمبرداری به «امیر كریمی» سپرده شد كه او كار را به پایان رساند.
بازسازی خیابانهای طالقانی، لالهزار و پامنار برای گرفتن سكانسهای مربوط به سالهای ۶۰ و ۶۱ در محل خود خیابانها انجام شد و بازسازی مسجد خرمشهر حدود هشت ماه طول كشید كه این بازسازی هم در خود مسجد اصلی انجام گرفت. شهرك سینمایی غزالی لوكیشن اصلی فاز دوم سریال بوده است.
حساسیت این مجموعه تلویزیونی برای تولیدكنندگان آن به حدی بود كه برنامهریزیها را به شیوهای انجام دادند كه پخش حوادث مربوط به فتح خرمشهر با زمان آن در تقویم یكسان از کار درآید.
همچنین تقویم دیواری سال ۸۹ ویژه مجموعه تلویزیونی «در چشم باد» با طرحهایی از بهزاد خورشیدی در ۱۲ برگ منتشر شد كه هر صفحه از این تقویم كه عكس روی جلد آن متعلق به «مسعود جعفری جوزانی» است، عكسهایی از بازیگران این مجموعه تلویزیونی را دربرمیگرفت.
«در چشم باد» وصیت نامهی من است
مسعود جعفری جوزانی در آخرین اظهاراتش دربارهی «در چشم باد» گفت: اگر این فیلم خوب است، مردم آن را میبینند و آمارهایی هم كه گرفته شده همه حكایت از موفقیت این سریال دارد. من پیش از این هم گفتهام كه سریال «در چشم باد» وصیتنامهی من است. امروز هم میگویم كه دلم میخواهد وقتی از دنیا رفتم، مردم مرا با این سریال به یاد بیاورند.
وی در ادامهی سخنانش خطاب به دانشجویان اظهارداشت: «دانشجویان همواره عدالتخواه و آزادی طلب بودهاند و به این امید كه روزی آزادی را به دست آوریم، این تلاش ادامه خواهد داشت كه تا ظهور ادامه خواهد داشت. هر كس میتواند از آزادی برداشت خود را داشته باشد كه در برخی از موارد هم ممكن است ناحق باشد.»
كارگردان فیلم سینمایی شیرسنگی تصریح كرد: «ما تاریخ را از لابه لای دست نوشتهها بیرون میكشیم و وقتی این اتفاق میافتد، میبینیم كه چقدر تكراری است و همیشه حكومت ما آن قدر آزار داشته كه گروهی به تنگ آمده پرچم عدالت برافراشتهاند و در طلب عدالت به قدرت رسیدهاند، اما تاریخ دوباره تكرار شده و همان گروه به زورگویی پرداختهاند. اگر ما مفاهیم و اتفاقها را به طور دقیق نگاه كنیم، میبینیم تاریخ چیزی است كه بیگانگان همیشه از ما پنهان میكنند و فقط در تاریخ تولدها و غیره محدود میشود و تعامل آدمها و حقیقت پنهان میشود كه چه شیرهایی در مملكت بودهاند، به همین دلیل در چشم باد برای من بسیار عزیز است و در اوج تكنولوژی ایران، اتفاقی را راه انداخته است.»
وی تصریح كرد: «ما یك سال و نیم به هیچ وجه اجازه ندادیم كه اتفاقی برای سریال بیفتد و بسیاری از مسائل را بیان كردیم تا بگوییم كه مراقب حرفزدنمان باشیم. پیشینیان ما اعمالی را انجام دادند كه ما را به دردسر انداختند، اعمالی انجام دادند كه ما را بیشتر در دردسر انداختند و این آثار باید ساخته شوند تا چراغ راه آیندگان باشند.»
|
نظرهای خوانندگان
اين سريال اصلا موفق و تاثيرگذار نشد . نه مخاطب خاص داشت نه عام .
-- kave ، Jun 24, 2010 در ساعت 03:15 PMبيننده ثابت نداشت وافراد آخر جمعه شايد از ناچاري پايش مي نشستند .
از اين سريالهاي راديويي نبود ولي چيز خاصي هم نداشت .
به نظر من در انتخاب هنرپيشه هاي اصلي زياد دقت نکردند .
در کلیه ی سریال های تاریخی که در ایران ساخته می شن 2 اصل بزرگترین و تاثیر گذارترین ها هستند.
اول اینکه سریال حتما باید دوران پیش از انقلاب/سیاستمداران/بازرگانان و علی الخصوص شخص شاه و دربار رو به شدت منفی و بی لیاقت جلوه بده و نقش روحانیت پررنگ و بیشتر ار اونچه که هست جلوه داده بشه.
دوم اینکه کلیه ی این فیلم ها و سریال ها به دلیل عدم آشنایی کافی سازندگان به تاریخ کاملا و کاملا از واقعیت های تاریخی دور میشه.مثلا در سریال امیرکبیر ناصرالدین شاه درتالاری تاچگذاری می کنه که از نظر تاریخی سالها بعد به شکل امروزیش و پس از سفر شخص شاه به اروپا تزیین میشه.یااینکه دیالوگ ها اونقدر مصنوعی و ساده هستند که فقط برای قدیمی شدن به شکل فارسی کتابی بیان میشن و وازه ها کاملا فارسی امروزی هستن/فقط اگر کمی نویسنده بخاد ذوق به خرج بده به جای شهرداری میگه بلدیه و به جای پایتخت میگه دارالحکومه!
دکور ها و لباس هاهم به دلیل اجبار پوشش کامل زنان (پوشش کامل مووگردن تا به پای بازیگرزن)کاملا غیر منطقی و دروغ های تاریخی هستند که عمدتا هم به دلیل عدم آگاهی عمومی مردم از نکات تاریخی به راحتی قبول می شن و باز هم به دلیل عدم اگاهی کامل نویسنده و گروه نویسنده ها از تاریخ و کمتر هزینه کردن از لباس های بسیار ساده و سر همبندی شده استفاده میشه.
-- بی نام ، Jun 24, 2010 در ساعت 03:15 PMنمونه های اینکار پوشش بازیگر ها در سریال امام علی/امام رضا/یوسف پیامبر/حضرت مریم و ... هستند که پوشش ها و لباس ها تقریبا در همه موارد عیتا مشابه هم هستن.
شاهکار های فیلم های تاریخی در ایران به نظر من آثار مرحوم علی حاتمی هستند که تکرار نخواهند شد و به قول اهالی هنر حاتمی سعدی سینمای ایران بود.بعداز این سری کارها مجموعه دایی جان ناپلئون اثر پزشکزاد و کارگردانی تقوایی که کاملا بیانگر یک جامعه ایرانی با تمام داشته ها و نداشته هایش هست.
فیلم های سوته دلان/مادر/دلشدگان و...رو بارها و بار ها میشه نگاه کرد و ازش یاد گرفت.
شخصا مهرجویی رو هم به این لیست( به جز سنتوری که برای گیشه ساخته شده بود)اضافه می کنم.
آقای مجتبی غفار آذری جان من شما واقعا کارشناس سینمایی و منتقد سریالهای تلویزیونی هستید ؟!
-- ali ، Jun 25, 2010 در ساعت 03:15 PMمن دقیقا متوجه نمیشم که ما چه چیزی رو با چه چیزی مقایسه میکنیم؟ اینکه علی حاتمی و تقوایی و با اغماض مهرجویی کارگردانهای بزرگی هستند چه ارتباطی به این سریال مطرح شده داره. سریالی که علیرغم تمام محدودیتها و کاستیهاش باید گفت که خوش ساخت بود و روایت مقبولی هم داشت.
-- رضا ، Jun 25, 2010 در ساعت 03:15 PMساخت و پخش این سریال را باید به فال نیک گرفت و توجه داشت که جدایش سره از ناسره در هر وضعیتی امری مقبول است. بهتره که خیلی ایدهالیست نبود و انتظار و توقع بیش از حد نداشت. بالاخره آیا نمیخوایم قبول کنیم که چنین تلاشهایی بهتر از سوق دادن بیننده به سمت سریالهای آبگوشتی کرهای است؟
سریال معظم !
-- بدون نام ، Jun 25, 2010 در ساعت 03:15 PMاز تلویزیون امثال ضرغامی انتظار کار هنری بی طرفانه داشتن بچه گانه و مسخره است.
-- بهروز هنرمند ، Jun 25, 2010 در ساعت 03:15 PMاز کوزه همان تراود که دروست. بیچاره هنرمندنمایانی که خودشان را به این ارزانی میفروشند!!
آقای غفار آذری عزیز شما یا این سریال را ندیده ای که این خود باید باعث شرمندگی شما شود و یا اگر هم دیده اید و این گونه تحلیل می کنید باید برای رادیو زمانه افسوس خورد.
-- مهرداد فلاح ، Jun 26, 2010 در ساعت 03:15 PMسزیال درچسم باذ یکی از بهترین سزیالهای ایرانیست که تا کنو ن دیده ام وبه چز گریم همسر بیزن در هنگام پیری که در قسمتهای بغدی اصلاچ می شود هیح ایرادای ندارد.این سریال خالیست وبسیار
-- باران ، Jun 26, 2010 در ساعت 03:15 PMخوب تهیه شده است.