رادیو زمانه > خارج از سیاست > کارگردانان > تاریخ تکرار میشود | ||
تاریخ تکرار میشوداشپیگل: ترجمهی امیر رسولیدیروز، یکشنبه شانزدهم خرداد ماه خانم ناتاشا رئیس از سوی اشپیگل آنلاین با خانم شیرین نشاط، هنرمند و سینماگر نامآشنا پیرامون آزادی جعفر پناهی و اتهاماتی که به او وارد کردهاند و همچنین آیندهی نهضت سبز در ایران، در آستانهی سالگرد ۲۲ خرداد گفتوگویی انجام داده است. شیرین نشاط در این گفتوگو با تأکید بر زندانی شدن و اعتصاب غذای جعفر پناهی به موقعیت دشوار هنرمندان ایرانی اشاره میکند و از شباهتهای میان کودتای ۲۸ مرداد و وقایع پس از انتخابات سال گذشته در ایران سخن میگوید. خانم شیرین نشاط در این گفتوگو از وقایع ۲۲ خرداد به عنوان نقطهی عطفی در زندگی خود یاد میکند و اعتقاد دارد که یک هنرمند ایرانی نمیتواند نسبت به خواست و ارادهی جوانان که به دموکراسی معطوف است، بیتوجه بماند. ترجمهی گفتوگو اشپیگل آنلاین با خانم شیرین نشاط را میخوانیم:
خانم نشاط، پنجشنبهی هفتهی گذشته جعفر پناهی با پرداخت وثیقهی دویست میلیون تومانی از زندان آزاد شد. در جشنوارهی فیلم کن، هر روز از این کارگردان ایرانی یاد کردند. دربارهی دستگیری و آزاد شدن همکار سینماگرتان در ایران چه نظری دارید؟ من با جعفر پناهی دوست هستم. پناهی از اولین کسانی بود که برنده شدن شیر نقرهای را به خاطر «زنان بدون مردان» به من تبریک گفت. ما هر دو در نهضت سبز بسیار فعال بودیم. او در ایران فعالیت میکرد و من در آمریکا. بعد از آن که گذرنامهی او را گرفتند، این ارتباط با تلفن، ایمیل و از طریق فیسبوک ادامه پیدا کرد. وقتی که پناهی را اواسط اسفند ماه بازداشت کردند، در آمریکا برای آزادی او امضاء جمع کردم. این بیانیه را رابرت ردفورد هم امضا کرد. در فرانسه هم بیانیهای که خواستار آزادی پناهی بود صادر شد. ما و برخی از هنرمندان نیویورکی در آمریکا بری آزادی پناهی تلاش کردیم. آیا بعد از آزادی پناهی با او صحبت کردید؟ روز سهشنبهی هفتهی گذشته بود که به من پیغام داد میخواهد با من صحبت کند. من و پناهی با هم دوست هستیم و هر دو به نهضت سبز قلباً علاقه داریم. جعفر در نظر من یک قهرمان واقعی است. ارادهی او را حتی نتوانستند در زندان هم در هم بشکنند. ساده نیست که آدم تحت فشار از عقیدهاش دفاع کند. گفته بودند کار او کارگردانی است و نباید به موضوعات دیگر کار داشته باشد و باید دست بردارد از لجاجت. حتی او را متهم کرده بودند که میخواهد از این موقعیت برای معروف شدن استفاده کند. با این حال او تسلیم نشد و من از آزادی او بسیار خوشحالم. آیا معروفیت پناهی کمکی کرد به او؟ در کن یک صندلی خالی را در میان داوران به او اختصاص داده بودند و ژولیت بینوش هم وقتی از او تقدیر شد، با در دست داشتن کاغذی که نام پناهی روی آن نوشته شده بود از او یاد کرد. اینگونه حمایتها و معروفیت پناهی بیتردید به او کمک کرد. به همین دلیل اگر این سئوال را از جعفر میپرسیدید، حتماً میگفت فقط از من حمایت نکنید. از همهی زندانیان سیاسی حمایت کنید. همهی این انسانهای دربند بیگناه هستند. همین الان به من زنگ زدند و گفتند زندانیان سیاسی دیگری هم اعتصاب غذا کردهاند. حتی یکی از زندانیان سیاسی از نوشیدن آب هم خودداری کرده است. تولیدکنندهی فیلمم، شجاع آذری در نیویورک برای همبستگی با زندانیان سیاسی اعتصاب غذا کرده.
تکلیف پناهی چه میشود؟ آیا اطلاع دارید که او قصد دارد به خارج از ایران سفر کند؟ پناهی اول باید مشکلات زیادی را از پیش پا بردارد. دو جلسهی دادگاه در انتظار اوست. من او را خوب میشناسم و محال است که در برابر قواعد موجود سر خم کند. اینکه پناهی تا این حد بر سر عقایدش ماند، خاری است در چشم حکومت. برای همین اطمینان دارم که به مبارزهاش ادامه میدهد. در نظرش راه دیگری وجود ندارد. حکومت میخواهد پناهی را به چه اتهامی محاکمه کند؟ ادارهی نظارت بر فیلم و وزارت ارشاد ظاهراً از او شکایت کردهاند. ارشاد، همان ادارهی سانسور مخوف است؟ پناهی قصد داشت یک فیلم به شدت انتقادی بسازد. از جزئیات این فیلم اطلاع ندارم. ظاهراً حتی شروع به فیلمبرداری نکرده بودند ... تردید نداشته باشید که اتهامات بر ضد پناهی کاملاً بیپایه و اساس است. اینکه در آینده چه اتفاقی میافتد، هنوز معلوم نیست. خود پناهی هم خبر ندارد. تصور میکنم تجربهی چند هفتهی گذشته در زندان التزام او به اعتراض به وضع موجود را تقویت کرده باشد. علاوه بر این او به هر حال اعتصاب غذا کرد و حکومت آزادش کرد. اطمینان دارم که حکومت به راحتی نمیتواند به پناهی تعرض کند. پناهی با «آفساید»ش در جشنوارهی فیلم برلین، سال ۲۰۰۶ توجه همه را به خود جلب کرد. دختری با همهی قوا تلاش میکند به استادیوم فوتبال که فقط مردها اجازهی ورود به آن را دارند، راه پیدا کند. بازی نهایی که باعث شد ایران به جام جهانی راه پیدا کند برگزار میشود. رقص جوانها در خیابانهای تهران در فیلم پناهی واقعی بود. من عاشق این فیلم هستم. در این فیلم امید و انرژی جوانانی را که تابستان سال گذشته به اعتراض به نتیجهی انتخابات به خیابانها آمدند، میشود حس کرد.
آیا واقعاً فیلمهای سینمایی تهدیدی برای حکومت ایران به شمار میآید؟ آیا سیاستمداران ایران از هنر وحشت دارند؟ در پاسخ به شما ابتدا باید مقدمتاً تفاوتهای فرهنگ سینمایی در غرب و ایران را شرح بدهم. در آمریکا آزادی بیان هست، اما سینماگران ناگزیرند برای ساختن فیلمهای تجربی سخت تلاش کنند. تماشاگران از اطلاعات چندانی برخوردار نیستند و شاید کمی هم راحتطلب باشند و برای همین هم فیلمهای عامهپسند را ترجیح میدهند. در مقابل این فرهنگ عامهپسند که سینماگران در دنیای آزاد از آن به نفع خودشان استفاده میکنند – البته اگر بسیار عمومی مسأله را در نظر بگیریم – مردم ایران از هر نظر به ما سینماگرها وابستهاند. مردم از سینماگرانشان انتظار دارند که موضعشان را مشخص کنند و عقایدشان را به روشنی بیان کنند. در ایران، هنر صدای مردم است. مردم به خاطر سانسور عادت کردهاند پیامِ اثر را در فاصلهی بین سطرها دریابند. ما میتوانیم فیلمهای استعاری، مجرد و شاعرانهای بسازیم، چون تماشاگران ایرانی اتفاقاً از ما انتظار چنین فیلمهایی را دارند. یعنی سانسور باعث شده که شاخکهای عاطفی و حساسیت مردم افزایش پیدا کند؟ این یک تناقض است. در این پارادیم فرهنگی که آزادی بیان را برنمیتابد، از یک سو مخاطبان بسیار آگاهی داریم و هنرمندانی که فوقالعاده متعهد هستند، تا آن حد که آمادهاند جانشان را به خاطر هنرشان به خطر بیندازند و در مرکز تحولات سیاسی ایستادهاند. بنابراین میبینید که ما سینماگران ایرانی نفوذ زیادی در بین مردم داریم و به همین خاطر هم [از سوی حکومت] مزاحمتهای زیادی را باید تحمل کنیم، گاهی آزار میبینیم و گاهی حتی به زندان میافتیم یا مجبور میشویم به تبعید بیاییم. بله. تخیل ما، از ما تهدیدی برای حکومت میسازد. چون هنرمند ایرانی به خودش اجازه نمیدهد از نظر اخلاقی و هنری واقعیتها را ندیده بگیرد. در جاهای دیگر جهان، هنرمندان دستکم قدرت انتخاب دارند. پس با این حساب، شما هر چند ثانیه یک بار به تلفنتان نگاه میکنید که آیا پیامی از پناهی دارید؟ یا اینکه به میل باکسم و به صفحهام در فیس بوک مراجعه میکنم و منتظر خبر تازهای از زندانیان سیاسی میمانم. من نگران مادرم هستم که در ایران زندگی میکند. نگران دوستانم هستم در ایران. نگران کشورم هستم. یک هنرمند ایرانی نمیتواند هنر را به خاطر هنر بخواهد. آیا میبایست چشمان هنر را به روی واقعیتها ببندیم؟ شما تا الان از نظر سیاسی فعال نبودید. به خاطر تحریف نتیجهی انتخابات سال گذشته، زنان بدون مردان، فیلمی که شما شش سال روی آن کار کردید، در یک متن تازه قابل قرائت است. آیا این فیلم به معنای نقطهی عطفی در زندگی شماست؟ قطعاً چنین است. من هر بار که نظرم را دربارهی سیاست روز ابراز میکنم، احساس ناخوشایندی دارم. من همیشه دوست داشتم که اثرم خودش به تنهایی حرفش را بیان کند. اما اتفاقاتی که تابستان سال گذشته افتاد، مرا دگرگون کرد. برای من از نظر اخلاقی دیگر هیچ راهی باقی نماند جز حمایت بیدریغ از خواست جوانان ایرانی. آنها برای رسیدن به هدفی مبارزه میکنند که من از هر نظر به آن اعتقاد دارم. یک نهضت مسالمتآمیز که خواستهای جز دموکراسی ندارد. آیا در زندگی چیزی ارزشمندتر و والاتر ازین خواسته هست؟ انسانها در خیابانهای تهران جانشان را به خطر انداختند و حالا من باید نگران شهرتم باشم؟ باید نگران باشم که نکند به عنوان یک هنرمند با ابراز صریح عقاید سیاسیام یا با فعالیت سیاسی تابویی را بشکنم؟ با خودم گفتم گور بابای این حرفها. من میروم و از جوانان کشورم حمایت میکنم. آنها به من نیاز دارند. چون به هر حال من در دنیا گمنام نیستم. اگر در آپارتمانم در نیویورک مینشستم و در حالی که جوانان ایرانی در مقابل اشخاص مسلح قد علم میکردند، و من هم چیزی نمیگفتم، با این انفعال چقدر واقعاً آنها را مأیوس میکردم؟ آیا همکاران هنرمند شما در ایران هم با همین مشکل اخلاقی روبرو هستند؟ بله. عباس کیارستمی، محسن مخملباف و بهمن قبادی هر یک تصمیم خودشان را گرفتند. وضع پناهی فرق میکرد. چون در ایران زندگی میکند. آیندهی نهضت سبز را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این نهضت امکان پیروزی دارد؟ سالگرد انتخابات ۲۲ خرداد در مقابل ما قرار دارد و انتظار میرود که وقایع تابستان گذشته تکرار شود. مورد پناهی تحرکی به وجود آورد و وقتی که حکومت، اوایل اردیبهشت ماه به طور مخفیانه پنج تن از مخالفان سیاسی را اعدام کرد، مخالفتها از نو آشکار شد. خبر موثق دارم که قرار است تظاهراتی در شهرهای بزرگ ایران و در خارج از کشور برگزار شود. شجاع آذری در نیویورک الان به مناسبت سالگرد انتخابات در حال تدوین فیلمی است. اطمینان دارم که نهضت هنوز زنده است. در آلمان هم ایرانیها، مخصوصاً در کلن بسیار فعال هستند. شما شش سال روی فیلمتان کار کردید. موضوع این فیلم هم کودتاست. آیا تابستان سال گذشته که آن وقایع روی داد و فیلم شما را از نظر سیاسی مطرح کرد، تعجب نکردید؟ خیلی تعجب کردم. تصادفی بود. ما انتظارش را نداشتیم. خرداد پارسال، وقتی انتخابات برگزار شد و مردم به نتیجهی انتخابات اعتراض کردند، مراحل آخر فیلم را میگذراندیم. هنگام تدوین فیلم، تصاویری که از کودتای ۲۸ مرداد میدیدم بسیار شبیه تصاویری از تظاهرات مردم بود که از تلویزیون پخش میشد. نه فقط تصاویر تظاهرات، بلکه تصویر قتل ندا. ندا که به نماد مقاومت تبدیل شد. باور نمیکردم. از شباهت بین وقایع ۱۳۳۲ و ۱۳۸۸ تعجب کرده بودم. وقتی پاییز پارسال فیلم در ونیز و تورنتو به نمایش درآمد، دیگران هم به این شباهتها پی بردند. شاید هم تصادفی نبوده. شاید اتفاقاً دلیلی است بر اثبات این امر که تاریخ تکرار میشود. |
نظرهای خوانندگان
خانم شیرین نشاط.
-- علی حقیقت ، Jun 8, 2010 در ساعت 11:44 PMبعنوان علاقمند به سینما بار ها فیلم شما را دیده ام و بدون تعارف -زنان بدون مردان- درخشان ترین فیلم سیاسی-هنری ایران است که بدون شعارزدگی بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران را به زبانی شاعرانه و ملکوتی نقاشی کرده وبدون شک اثر هنری ماندگاری خواهد شد. هیئت داوران جشنواره ونیز بسیار خوب این موضوع را تشخیص دادند و جایزه بهترین کارگردانی -شیر نقره - را به آن اهدا کردند. در انتظار فیلم بعدی شما هستیم . علی حقیقت