رادیو زمانه > خارج از سیاست > فستيوال فيلم > هنر در زندان | ||
هنر در زندانمحمد عبدیظهر روز، سهشنبه ۲۸ اردیبهشت عباس کیارستمی به همراه عوامل فیلماش در جلسهی مطبوعاتیای که برای همهی فیلمهای بخش مسابقهی کن برگزار میشود، شرکت کرد و بر خلاف معمول با خوشرویی به همهی سؤالها پاسخ داد. کیارستمی جلسه را با یاد جعفر پناهی آغاز کرد و گفت این مسأله تنها به او ختم نمیشود و در واقع «هنر در زندان» است. کیارستمی به نامهی چاپ شدهاش که دربارهی زندانی شدن جعفر پناهی نوشته بود و به شکل کپیشده به زبان انگلیسی در اختیار خبرنگاران قرار گرفت، اشاره کرد و مسئولان فرهنگی را مقصر دانست. او گفت که با دستگیری پناهی حریمی شکسته شده، اما هرگز تا این لحظه ترس از دستگیر شدن نداشته است. خبرنگار ایرانی ساکن فرانسه حین اشاره به پناهی و دیگر زندانیان گریست که این امر باعث گریهی ژولیت بینوش بر روی صحنه شد و همه را تحت تأثیر قرار داد. یکی از تماشاگران با اشاره به این که کیارستمی بارها در کن بوده، از او پرسید، چه سالی بیشترین لذت را برده و کیارستمی جواب داد: «اولین سالی که به کن آمدم خاطرهانگیزترین سال بود. فیلم من قرار نبود در بخش مسابقه باشد. از دفتر ژیل ژاکوب به من زنگ زدند و آقای ژاکوب خواست که به هتل مجستیک بروم. رفتم و دیدم جایزهی روسلینی را به من دادهاند. اولین حضور من در کن با این تأئید همراه شد که خیلی روی من تأثیر گذاشت. «زندگی و دیگر هیچ» را ساخته بودم و در تهران اعتماد به نفسم را از دست داده بودم. وقتی این اتفاق افتاد خوشحال شدم، نه صرفاً به خاطر جایزه، به این خاطر که این نوع فیلم هم دیده و تحسین می شود.»
کسی دربارهی تفاوت زبان بازیگران و علاقهی آنها به یادگیری زبان پرسید. بازیگر مرد فیلم گفت که او شریک زندگی فرانسوی داشته و شروع به یاد گرفتن زبان فرانسه کرده است، اما وقتی زوج او زبان او را فهمیده، ترکش کرده است! بینوش هم گفت که معشوق ایتالیایی داشته و همین باعث شده که زبان ایتالیایی یاد بگیرد. کیارستمی هم با خنده اضافه کرد که معشوقهی فرانسوی، ایتالیایی یا انگلیسی نداشته و به همین دلیل هیچ کدام از این زبانها را یاد نگرفته است! کیارستمی در جواب سؤالی دربارهی شباهت شخصیت اصلی مرد فیلم با خودش گفت:« هر پرسوناژی که در فیلم من میبینید، یک بخشیاش از خودم است. من به ژولیت، ویلیام و حتی زن کافهدار فیلم نزدیک هستم. تجربهی زندگی و بزرگ کردن بچه به تنهایی را دارم و از این استفاده میکنم. من فیلمم را از تجربیاتم میگیرم، از زندگی و نه از رمان و ادبیات و بقیهی فیلمها.» کیارستمی اضافه کرد: «به من و ویلیام، بازیگر مرد من نگاه کنید و بگوئید که من حق داشتم پیشنهاد بینوش برای بازی کردن در این نقش را نپذیرم یا نه!» ژولیت بینوش گفت آنها مثل یک خانواده در ایتالیا بودهاند و محیط گرم و راحتی داشتهاند. کیارستمی اضافه کرد که این فیلم یک استثناء است و با اشاره به مدتها صبر کردن او و تهیه کنندهها برای فارغ شدن بینوش از رقصی که اجرا میکرد، گفت:« این یک فیلم حرفهای با احساسات غیرحرفهای است.»
دربارهی اهمیت کپی و اصل بودن آثار هنری که بخشی از بحثهای داخل فیلم را شکل میدهد، سؤالی مطرح شد و کیارستمی در پاسخ گفت: «من به دنبال یک بهانه برای آشنایی این زن و مرد بودم. این آشنایی باید از جایی شروع میشد. اما این بهانه بیشتر و بیشتر وارد صحنه شد. نیچه میگوید تلاش کن تا اهمیت در نگاه تو باشد. اگر بخواهیم به دنبال پیام باشیم، پیام اخلاقی فیلم این است، هرچند نه اهل پیام هستم و نه اهل اخلاق.» کسی از بینوش دربارهی پروژههای بین المللیاش در نقاط مختلف پرسید و گفت که او چطور آنها را انتخاب میکند. بینوش با خنده گفت: «آنها من را انتخاب میکنند.!» بینوش دربارهی انتخاب این نقش در فیلم کیارستمی گفت: «میخواستم بفهمم کیارستمی چطور یک زن را میفهمد، در حالی که دربارهی مردان کشورش خلاف این گفته میشود.» بینوش اضافه کرد: «من فکر میکردم شخصیت زن فیلم کمی عقدهای و غریب است، و تحقیق میکردم دربارهی این نوع زنها، اما عباس گفت این زن خود توست! خودت را بازی کن! برای این نقش باید همه چیز را واقعی بازی میکردم. نگاه کردم به کارهای آنا مانیانی که در همهی کارهایش همیشه واقعی بازی میکند و هیچ چیز غیرواقعی در بازی او نمی بینیم.» یک خبرنگار اسرائیلی گفت که از فیلم خوشاش آمده و امیدوار است که این فیلم پلی باشد بین ملتها. خبرنگار دیگری درباره سیاسی بودن رابطهی یک زن و مرد در شکل کلان خود پرسید و کیارستمی جواب داد:«هر رابطهای به نظر من سیاسی است. رابطهی هر زن و مردی اجتماعی است، پس سیاسی هم هست.»
جف اندرو منتقد مجله سایت اند ساند که کتابی دربارهی فیلم ده کیارستمی دارد پرسید که چرا ایتالیا بستر فیلم است. کیارستمی در پاسخ گفت:«این قصه به این شکل نمیتواند جای دیگری اتفاق بیفتد. من همهی فیلمهایم را بر اساس تجربیات شخصیام و یا تجربیات دیگران که خودم شنیدهام و در واقع تجربهی دست اول است میسازم. تجربهی من در ایتالیا این طور بوده. ایتالیا کاراکتر دارد. این فیلم بدون ایتالیا، به این خوبی نمیشد.» علی معلم با اشاره به بازی خوب ژولیت بینوش، پرسید که ظاهراً کیارستمی از بازیگران حرفهای خوشاش نمیآید. فاطمه معتمد آریا که در این جلسه حضور داشت، با خنده گفت:«خوشاش میآید ، اما با آنها کار نمیکند!» کیارستمی خندید و با صدای آهسته به معمتدآریا گفت: «پدرسوخته!» کیارستمی گفت تجربهی کارش با بینوش برایش لذتبخش بوده و اضافه کرد :«اول بار مصاحبهای از بینوش خواندم که در آن از او پرسیده بودند، دوست داری در هالیوود کار کنی و او جواب داده بود، دوست دارم با کیارستمی کار کنم. بعد در کن همدیگر را ملاقات کردیم و همیشه میخواستیم با هم کار کنیم اما طرحهای من برای بینوش نوجوان خوب نبود و باید صبر میکردیم تا این که بالاخره در این فیلم امکانپذیر شد.» کیارستمی دربارهی فیلم کپی برابر اصل گفت: «خیلی به فیلمم نزدیکم و نمیتوانم قضاوتش کنم. شاید چند سال دیگر بتوانم. پروژه ساخت این فیلم بسیار متفاوت بود. هیچ کس حرفهای نبود، در عین حال همه حرفهای بودند.» کیارستمی گفت ابتدا قرار بود رابرت دنیرو در نقش مرد فیلم بازی کند. او اضافه کرد فیلمنامه را برای مجاب کردن تهیهکنندگان در این باره که او برای ساخت این فیلم جدی است، نوشته و برای اسکورسیزی هم فرستاده است. اسکورسیزی چند خط نوشته که او فیلمنامه را زمین نگذاشته و پشت هم خوانده، با آن خندیده و گریسته و او را وادار کرده که به زنهای زندگیاش به شکل دیگری فکر کند. کیارستمی گفت که بینوش هم پس از خواندن متن به شریک زندگیاش تلفن کرده و گفته که این داستان زندگی آنهاست و کیارستمی از آنها دزدیده است! اما بینوش با حرکات صورت از این جملات کیارستمی اظهار تعجب کرد. در همین زمینه: • کپی برابر اصل نیست |
نظرهای خوانندگان
دوستت داریم آقای کیا رستمی
-- علی پرشین ، May 19, 2010 در ساعت 03:35 PM