رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۷ بهمن ۱۳۸۸
نگاهی به نمایش «قتل آقای کاف»

قربانی!

آرش پارسا

نویسنده: جمشید خانیان، کارگردان: سید جواد روشن، دراماتورژ: شهرام احمدزاده، طراح لباس: خاطره حکیمی، آهنگساز: سیاوش پاکراه، طراح نور: مهدی محمدی، دستیار کارگردان: سیاوش خادم حسینی، منشی صحنه: الهام سعادت، طراح صحنه: رضا شاپورزاده. بازیگران: علی رامز «قاضی»، محمد ساربان «وکیل مدافع»، طوفان مهردادیان «رضا»، سیاوش جامع «کاوه»، وحید آقاپور، وحید نفر «بازپرس»، عباس جمشیدی «راننده تاکسی»، سیاوش خادم حسینی، مجتبی ره‌شناس، علی فرجام‌فر «سرباز»، و کامبیز طلایی.

خلاصه داستان: داستان، جوانی به نام کاوه رازمند را روایت می‌کند که در سال ۱۳۲۹ و هم‌زمان با ملی شدن صنعت نفت، در طی یک توطئه ، به جرم قتل آقای کاف بازداشت، محاکمه و قربانی زد و بندهای دولتی می‌شود.

تالارمولوی، جشنواره بین المللی تئاترفجر، ۹ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۱۷ و ۱۹.۳۰.


برگرفته ازمتن نمایش:

«پاسبان گفت: یه چیزی بگو پسر. با صدای بلند بگو. بگو که دیگرون بشنون. بگو. گفتم روزی می‌رسه ... گفت بلند. گفتم روزی می‌رسه ... گفت بلندتر. بلندتر گفتم روزی می‌رسه که در همین میدون ازاون سر تا این سر میدون دار به پا کنن و دیگه احتیاج به محاکمه نیست. چون اون موقع افراد ملت قضاوت می‌کنن. شما قضاوت می‌کنین. که یهو زیر پاهام خالی شد.»


جشنواره بین المللی تئاتر فجر در حالی به کارخود پایان داد که عدم شرکت گسترده مخاطبان، نزول سطح کیفی آثار، عدم برنامه‌ریزی صحیح در ساختارجشنواره، تحریم جشنواره از سوی بیشتر هنرمندان از ویژگی‌های بارز این دوره جشنواره بود.

البته در میان نمایش‌های اجرا شده در جشنواره نمایش‌هایی هم برروی صحنه رفتند که از کیفیت فنی و تکنیکی مناسبی برخورداربودند.

نمایش «قتل آقای کاف» به دلیل پرداختن به موضوعی که شباهت بسیاری به فضای امروزی جامعه ایران دارد با استقبال مناسبی ازسوی مخاطبان مواجه شد.

نمایشنامه داستان جوانی را در سال ۱۳۲۹ روایت می‌کند که هم‌زمان با ملی شدن صنعت نفت، به جرم قتل آقای کاف بازداشت، محاکمه و در نهایت اعدام می‌شود.

انتخاب چنین موقعیتی ازسوی نویسنده با هوشمندی صورت گرفته است. نویسنده در پرداخت و گسترش جهان داستانی‌اش دو مکان مختلف را دست‌مایه پردازش داستانش قرارداده است. «صحن علنی دادگاه» و «اتاق بازجویی، زندان» دو مکانی هستند که نویسنده ساختار درام خود را بر این دو مکان استوار ساخته است.

جلسات محاکمه کاوه در دادگاه از سوی نویسنده به گونه‌ای به نگارش درآمده است که فضای امروزی دادگاه‌های فرمایشی حکومت ایران را برای مخاطب تصویرمی‌کند.


اتهامات واهی دادستان و پرونده‌سازی جعلی برای متهم از نکاتی است که نویسنده در این بخش به خوبی آن‌ها را مورد توجه قرارداده است.

نویسنده چنین تمهیدی را درمکان دوم «زندان» هم مورد استفاده قرار می‌دهد. سربازانی که شبانه مست می‌کنند و زندانی‌ها را مورد اذیت و آزارقرار می‌دهند، نمونه بارز چنین تمهیدی از سوی نویسنده است.

تنها ایرادی که در بخش ساختاری نمایشنامه بر نویسنده می‌توان گرفت انتخاب نوع روایت است. رشته تسلسل رویدادها بیش از آن‌که متکی به اعمال دراماتیک باشد بر کلام و روایت گذشته استوار است.

چنین تمهیدی و استفاده بیش از حد از مونولوگ در برخی صحنه‌ها باعث کندی اتفاقات در داستان می‌شود و ریتم حوادث را دچاراختلال می‌کند.

نکته‌ی دیگراستفاده مکرر نویسنده از صحنه بازجویی متهم است. تکرار بیش از حد این صحنه باعث کم‌رنگ شدن تأثیرآن و خستگی مخاطب می‌شود. نکته‌ی دیگر وجود برخی شخصیت‌های فرعی داستان است که عدم حضورشان خللی در روند حوادث ایجاد نمی‌کند و نویسنده با حذف آن‌ها می‌توانست روند بهتری به اثرش بدهد.

نمونه‌ی بارز چنین شخصیتی، سرباز نگهبانی است که لهجه ترکی دارد. وجود چنین شخصی در داستان تا به انتهای اثر بی‌تأثیر است.


در بخش اجرایی کارگردان تغییر چندانی در متن اثر انجام نداده است. کارگردان با استفاده از طرح صحنه، مکان نمایش را به دو بخش تقسیم کرده است. بخش انتهایی صحنه که نشان دهنده زندان و اتاق بازجویی است و با ارتفاع از کف صحنه طراحی شده است و بخش پیشین صحنه که صحن علنی دادگاه در این بخش طراحی شده است.

کارگردان در طراحی حرکات شخصیت‌ها در دو مکان فوق موفق عمل نمی‌کند. میزانسن‌های ایستا و عدم جابجایی‌های مناسب از سوی بازیگران از نکاتی است که کارگردان کمتر در بخش طراحی به آن‌ها توجه کرده است.

بازی برخی از بازیگران متناسب با فضای اثرانجام نمی‌شود. بازیگر شخصیت کاوه، بجای قرار دادن خود در موقعیت‌های مختلف نمایشنامه و ایجاد عکس‌العمل‌های طبیعی، به بازی سطحی روی می‌آورد و تحلیل نمایشنامه را بازی می‌کند.

همین امر در بازی شخصیت‌های فرعی نمایش هم اتفاق می‌افتد. بافتی هم که دربخش طراحی صحنه انتخاب شده است هم‌خوانی و تناسبی با درون‌مایه نمایش ندارد اما در بخش طراحی لباس مخاطب با طرحی خلاقانه روبرو می‌شود.


عکس‌ها از نمایش «قتل آقای کاف»

لباس‌های شخصیت‌ها بازگو کننده طبقه اجتماعی و برخی از ویژگی‌های رفتاری شخصیت‌ها می‌شوند و همین امرباعث همراهی مخاطب با شخصیت‌ها تا انتهای اثر می‌شود.

موسیقی هماهنگی مناسبی با تم‌های جداگانه هر رویداد دارد و به عنوان عنصری تکمیل کننده در صحنه عمل می‌کند.

نمایش «قتل آقای کاف» بیش از آن‌که طرح قصه‌ای مربوط به دهه ۱۳۲۰ ایران باشد، رویکردی انتقادی و هوشمندانه به شرایط کنونی جامعه ایران است. انتقادی که با مونولوگ انتهایی اثر که توسط شخصیت اصلی در پای چوبه دار خوانده می‌شود و باعث همراهی مخاطب می‌شود.

Share/Save/Bookmark