رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۶ بهمن ۱۳۸۸
گفتگو با رضا علامه‌زاده، درباره‌ی تحریم جشن‌واره‌ی فیلم فجر امسال

حقه‌ای «به رنگ ارغوان»

لیدا حسینی‌نژاد
lida@radiozamaneh.com

جشن‌واره‌ی فیلم فجر همواره با حاشیه‌هایی همراه بوده است اما امسال به‌دلیل اعتراضات مردمی‌ای که از پس از انتخابات ریاست‌جمهوری شکل گرفته است و تا کنون جریان دارد، جشن‌واره‌ی فیلم فجر دارای چنان بار سیاسی‌ای گشته است که حضور یا عدم‌حضور در آن، تعیین‌کننده‌ی مخالف‌بودن یا هم‌سوبودن هنرمندان با جریانات دمکراسی‌خواهی و استبدادستیزی است.

Download it Here!

رضا علامه‌زاده، فیلم‌ساز و منتقد و داستان‌نویس، که از ابتدای شکل‌گیری اعتراض به شرکت در جشن‌واره‌ی فیلم فجر و تحریم آن همراه با دیگر هنرمندان قرار داشت در این گفتگو به بررسی رخ‌داد سیاسی جشن‌واره‌ی فیلم فجر و سیاست‌های پیش‌گیرانه‌ی جمهوری اسلامی ایران برای رونق‌بخشیدن به آن می‌پردازد.

آقای علامه‏زاده! امسال «جشنواره‏ی بین‏المللی فیلم فجر» با جشنواره‏های سال‏های پیش متفاوت بود؛ بسیاری از هنرمندان و فیلم‏سازان دعوت به این جشنواره را نپذیرفتند و یا در آن شرکت نکردند. شما فستیوال فیلم فجر امسال را چگونه می‏بینید؟ و تفاوت آن را چقدر متأثر از جنبش سبز ایران می‏دانید؟

همان‏طور که گفتید جشنواره‌ی امسال کاملا متفاوت بود و مستقیما مربوط به جنبش دمکراسی‏خواهی مردم ایران است. به چند لحاظ؛ یکی این که واکنش هنرمندان ایرانی به جشنواره‏ی امسال مانند عدم شرکت‌دادن فیلم‏های‏شان یا بیرون‌کشیدن فیلم‏های‏شان از جشنواره، یا نپذیرفتن داوری در این جشنواره، همه در نتیجه‏ی جنبش مردم است. اگر جنبش مردم نبود، مسلماً مانند سال‏های پیش این بازی ادامه پیدا می‏کرد و اکثر هنرمندان سعی می‏کردند در این رقابت شرکت کنند.

دوم و مهم‏تر از این، خود تماشاچیان و خود مردم هستند. معمولا نسل جوان مشتری و مخاطب این فستیوال‏ها و جشنواره‏ها بوده است. اما امسال این نسل جوان در خیابان است و این جشنواره را تحریم کرده است.


رضا علامه‌زاده، فیلم‌ساز و منتقد و داستان‌نویس

تحریم جشنواره‏ی فیلم فجر از سوی نسل جوان، هم تاثیر مستقیم روی خود جشنواره گذاشته است و هم غیرمستقیم از طریق تاثیر روی فیلم‏سازهایی که به مردم می‏اندیشند، در برگزاری خود جشنواره مؤثر واقع شده است.

اما از سوی دیگر، فیلم‏هایی که چندین سال است نتوانسته‏اند مجوز بگیرند یک‏باره مجوز می‏گیرند و در این جشنواره نمایش داده می‏شوند. مانند فیلم «به رنگ ارغوان» از ابراهیم حاتمی‌کیا که پس از چند سال مجوز می‏گیرد و حتی جشنواره با نمایش این فیلم آغاز به کار می‏کند. شما سیاست پشت این قضیه را چگونه می‏بینید؟

خیلی سیاست روشن و شناخته‌شده‏ای در جمهوری اسلامی است. ۲۱سال پیش در دهمین سال‌گرد انقلاب که قصد بزرگ‌کردن جشنواره‏ی فجر را به این مناسبت داشتند، بسیاری از فیلم‏های توقیف‌شده در ۱۰سال قبل، مانند فیلم «مدرسه که می‏رفتیم» از مهرجویی، فیلم «باشو، غریبه‏ی کوچک» از بهرام بیضایی، فیلم نادری و … که در محاق توقیف بودند را آزاد کردند. چرا که دهمین سال‌گرد انقلاب بود و می‏خواستند جلب توجه کنند، مردم به تماشای فیلم‏ها بیایند و سر و صدایی هم بشود.

امسال نیز که دیده‏اند این فستیوال بُردی ندارد و از سوی مردم و به‌ویژه جوانان تحریم شده است که غیر مستقیم روی هنرمندان نیز تاثیر گذاشته و آن‏ها نیز تحریم‏اش کرده‏اند، فیلم‏های ممنوعه‏ی خود را آزاد کرده‏اند که اولاً برنامه‏ی جشنواره را پر کنند که به اندازه‏ی ۱۰روز فیلم برای نمایش داشته باشند.

دوماً فیلم‏هایی داشته باشند که مردم به‌اصطلاح گول بخورند و به دیدن این فیلم‏ها بیایند و به خاطر این فیلم‏ها، توجهی به فستیوال جلب شود.

در واقع، این یک حقه‏بازی است که جمهوری اسلامی عموماً هرجا پای‌اش گیر می‏کند، سعی می‏کند از این راه مشکل را حل کند.

اما خیلی‏ها هم با دید خوش‏بینانه‏ای به این قضیه نگاه می‏کنند که اگر این مساله تداوم داشته باشد، می‏تواند توجه و اعتماد سینماگران را جلب کند و آن‏ها در آینده از این موضوع استقبال کنند.

اصلاّ این اعتقاد را ندارم. اصلا باور نمی‏کنم کسی این‏قدر خوش‏بین باشد و چشم‏اش را بر واقعیات ببند که از این حرکت چنین نتیجه‏ای بگیرد.


رضا علامه‌زاده: «امسال که دیده‏اند این فستیوال بُردی ندارد و از سوی مردم و به‌ویژه جوانان تحریم شده است که غیر مستقیم روی هنرمندان نیز تاثیر گذاشته و آن‏ها نیز تحریم‏اش کرده‏اند، فیلم‏های ممنوعه‏ی خود را آزاد کرده‏اند که اولاً برنامه‏ی جشنواره را پر کنند که به اندازه‏ی ۱۰روز فیلم برای نمایش داشته باشند»

همان‏طور که گفتم، در دهمین سال‌گرد انقلاب این کار را کردند و یک سری فیلم‏ها را به این شکل به نمایش گذاشتند. اما امروز امکان ندارد، مقامات تازه‏ای که در وزارت ارشاد و دیگر نهادهای مربوط به فیلم مسوولیت دارند، بخواهند با این کار راه را برای فیلم‏سازان بازتر بگذارند تا بتوانند فیلم‏های‏شان را نمایش بدهند. چنین چیزی به هیچ وجه در ذهن من نمی‏گنجد.

هنرمندان و فیلم‏سازان برجسته‏ی بین‏المللی، مانند کن لوچ، تئو آنجلو پلوس و الیاس سلیمان این جشنواره را تحریم کردند و در آن شرکت نکردند. اهمیت شرکت در فستیوال فجر و اساساً خود این جشنواره در میان هنرمندان و فیلم‏سازان بین‏المللی چگونه است؟ یعنی بازتاب این عدم شرکت چه می‏تواند باشد؟

فستیوال فجر، فستیوال کاملا بی‏اهمیتی در سطح جهان است و قسمت بین‏المللی آن هم فقط یک اسم است. ولی ایران کشور جذابی برای فیلم‏سازان است. از سویی فیلم‏سازی ایران در سالیان گذشته در جهان سرو صدایی کرده و مطرح بوده است.

از سوی دیگر خود کشور ایران با همه‏ی جنبه‏های فرهنگی‏، هنری و مسایل دیگرش برای هنرمندن فیلم‏ساز جالب است که یک بار در این فستیوال شرکت کنند. بنابراین به خودی خود، جذابیت‏های لازم را دارد برای این که یک فیلم‏ساز سرشناس، اگر بخواهند فیلم‏اش را نمایش بدهند، بی‏میل نباشد بیاید.

اما در این مورد به‌خصوص، فیلم‏سازهایی که نام بردید، فیلم‏های‏شان در فستیوال وجود داشته و قرار بود نمایش داده شوند. اما آن‏ها اعلام کردند که فیلم‏های‏شان را از برنامه‏ی جشنواره بیرون بکشند و نمایش ندهند.

این کار اثر بسیار مثبتی در حمایت از حرکت مردم و در حمایت از فیلم‏سازانی که در داخل ایران با انتشار بیانیه‏ی «پیامی به سینماگران جهان» از آن‏ها خواسته بودند، داشت.

توضیحی هم در این‌باره بدهم؛ من شاید اولین نفری بودم که این اطلاعیه را در سایت شخصی خودم و در فیس‏بوک منتشر کردم. یکی از فیلم‏سازان بسیار سرشناس و مردم‏دوست ایران (ترجیح می‏دهم نام نبرم)، این اطلاعیه را بلافاصله بعد از نوشتن برای من فرستاد. به لحاظ شرایط امنیتی داخل ایران، این دوستان ترجیح دادند اسم‏های‏شان را زیر این اطلاعیه نگذارند و از من خواستند آن را منتشر کنم.

با توجه به این که اطلاعیه امضا ندارد و ممکن است کسانی که آن را می‏خوانند اعتماد نکنند، این مطلب را توضیح دادم و آن را در سایت خودم منتشر کردم که صددرصد باشد که این اطلاعیه واقعیت دارد، هرچند که امضایی پای آن نیست. این اطلاعیه تحت عنوان «پیامی به سینماگران جهان» به زبان فارسی و انگلیسی نوشته شده و بسیار وسیع پخش شد.

کن لوچ، الیاس سلیمان و دیگر هنرمندان در نامه‏ای که در روزنامه‏ی «ايندپندنت» در انگلیس چاپ شد، به نامه‏ی هنرمندان ایران اشاره می‏کنند و تاکید می‏کنند که در پاسخ به این خواست سینماگران ایران، فیلم‏های‏شان را از این جشنواره بیرون می‏کشند. این مساله تاثیر بسیار زیادی در تحریم فستیوال و بی‏آبروشدن بیش‌تر فستیوال فیلم فجر داشت.

آقای علامه‏زاده! در بسیاری از مقاطع، هنرمندان سعی کردند هنر را از سیاست جدا نگاه دارند. اما در این مقطع می‏بینیم که هنرمندان نیز وارد عرصه‏ی سیاست شده‏اند و در واکنش به آن‏چه در ماه‏های گذشته در ایران اتفاق افتاد، جشنواره‏ی فیلم فجر را تحریم کردند. شما نقش هنرمند و به‌طور خاص یک فیلم‏ساز را در عرصه‏ی سیاسی چگونه می‏بینید؟

من همواره این نکته را گفته‏ام که هنرمند اول انسان است، بعد هنرمند است؛ یک انسان هنرمند است. او به‌عنوان یک انسان همان وظیفه‏ای را دارد که هر انسان دیگری دارد. بحث سیاسی‌شدن هنر که من نمی‏پسندم، با وظیفه‏ی هنرمند در مقابل مسایل جامعه‏اش تفاوت دارد.


فیلم «به رنگ ارغوان» از ابراهیم حاتمی‌کیا از جمله‌ی فیلم‌هایی است که چندین سال مجوز نداشتند و یک‌باره و با نزدیک‌شدن به جشن‌واره‌ی فیلم فجر دارای مجوز شدند

اگر فیلم‏سازی تحت تاثیر یک جریان سیاسی و برای تبلیغ یک خط سیاسی فیلمی بسازد، هم‏چنان برای من فیلم باارزشی نیست. ولی از یک فیلم‏ساز انتظار دارم نسبت به مسایل جامعه‏ی خودش واکنش نشان بدهد. هم‏چنان که در نامه‏ی «پیامی به سینماگران جهان» آمده است، وقتی مردم ایران عزادار جوانانی هستند که در اعتراضاتی آرام کشته شده‏اند، سپردن فیلم به جشنواره، رنگین‌کردن سفره‏ی کسانی که در این کشتار دست داشته‏اند.

فیلم‏های این هنرمندان سیاسی نیست؛ فیلم سیاسی در ایران جرأت نمی‏شود ساخته شود. فیلم خانم رخشان بنی‏اعتماد «حیات خلوت خانه‏ی خورشید» که از این فستیوال بیرون کشیده، لزوماً یک فیلم سیاسی نیست. ولی عملی که ایشان انجام داده، یک عمل اجتماعی است و این عمل شخص ایشان است.

چرا که یک هنرمند اول انسان است و به‌عنوان انسان مسوولیت دارد. حال این که به‌عنوان هنرمند مسوولیت‏اش مضاعف است را کسی بپذیرد یا خیر. امر دیگری است اما به‌عنوان انسان‌بودن، هنرمند هم مسوول است.

کاری که دوستان سینماگر من در وطن با نوشتن این پیام، دعوتاً انجام داده‏اند، پاسخ‌دادن به وظیفه‏ی انسانی‏شان بوده است. همان وظیفه‏ای که جوان‏ها را به خیابان کشانده است تا برای آزادی و دمکراسی راه‏پیمایی کنند؛ همان وظیفه‏ای که نویسندگان ایران را به این‏جا رسانده که همین امروز نیز دو تن از آنان دستگیر شده‏اند.

همان وظیفه‏ای که سیاست‏مداران آگاه، فعالین سیاسی و را … به ادامه‏ی مبارزه تشویق کرده؛ همان عوامل برای یک هنرمند هم صادق است. هنرمند هم یک انسان است. هنرمند تافته‏ی جدابافته نیست.

نکته‏ی برجسته و قابل توجه دیگری در جشنواره‏ی فیلم فجر امسال هست که شما بخواهید به آن اشاره کنید؟

نکته‏ای هست که باید اول اشاره می‏کردم؛ مسوولین از ترس این که مبادا میهمانان خارجی در روز ۲۲بهمن شاهد حرکت میلیونی مردم در خیابان باشند، این جشنواره را از معنای نام خودش خالی کرده‏اند.

توضیح می‏دهم: نام این جشنواره «جشنواره‏ی فجر» است. منظور این آقایان هم از فجر، از ۱۲ تا ۲۲ بهمن (دهه‏ی فجر) است. هر سال این جشنواره دوازدهم شروع می‏شد و بیست و دوم هم تمام می‏شد. چون اسم‏اش هم فجر است.

اما امسال این اسم را از ترس حرکت مردم بی‏مسما کرده‏اند و جشنواره را پنج‌-‌شش روزی جلو انداخته‏اند و تاریخ برگزاری‏اش را به پنجم تا پانزدهم بهمن تغییر داده‏اند. یعنی زودتر از دهه‏ی فجر شروع و پیش از پایان دهه‏ی فجر نیز تمام می‏شود.

این نشان از وحشتی است که از روز ۲۲بهمن داشتنند و هم‏چنان دارند. پیشاپیش پیدا است که مردم در تظاهرات عظیم و آرامی یک بار دیگر تصمیم‏شان را به حکومت نشان می‏دهند که طالب دمکراسی هستند؛ چه هنرمند، چه غیرهنرمند.

Share/Save/Bookmark