رادیو زمانه > خارج از سیاست > تئاتر > «یک پرونده، دو قتل»؛ مستندی برای قتل فروهرها | ||
«یک پرونده، دو قتل»؛ مستندی برای قتل فروهرهاایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comامروز اول آذرماه، یازدهمین سالگرد قتل داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران و همسرش، پروانه اسکندری بود.
داریوش فروهر و پروانهی اسکندری در روز اول آذرماه ۱۳۷۷ در دورهی ریاست جمهوری محمد خاتمی، در منزلشان بر اثر ضربات چاقو کشته شدند. این قتلهای سیاسی، حلقهای از زنجیرهای بود که در کوتاهتر از یک ماه منجر به ربوده و کشته شدن چند تن از روشنفکران و نویسندگان دگراندیش شد و به «پروندهی قتلهای رنجیرهای» معروف است. مقامات امنیتی جمهوری اسلامی، عناصر خودسر و کجاندیش در وزارت اطلاعات را مسئول این قتلها معرفی کردند. تاکنون در مورد این قتلهای زنجیرهای و به ویژه در مورد فروهرها، فیلمهای مستند ساخته شده و کتابها و مقالههایی نیز نوشته شدهاند. اما به همت خانم نیلوفر بیضایی، پژوهشگر، مترجم در عرصهی تئاتر و سینما و کارگردان و نویسندهی تئاتر، این رویداد خونین، برای نخستین بار به شکل نمایشی مستند بر صحنهی تئاتر جان گرفته است. «یک پرونده، دو قتل» نمایش مستندی بر پایهی پروندهی قتل فروهرها است که تا کنون در شهرهای فرانکفورت و کلن آلمان و یوتوبوری سوئد به صحنه آمده است. به مناسبت یازدهمین سالگرد قتل داریوش و پروانه فروهر، با خانم نیلوفر بیضایی گفتوگو کردهام:
قتل فروهرها یکی از کلیدیترین نمونههایی است که در جریان قتلهای زنجیرهای اتفاق افتاد و در همان دوران خودش، من را نیز مانند بسیاری دیگر از ایرانیان، شدیدا تحت تاثیر قرار داد. به این دلیل مشخص که ما دههی ۶۰ را که در آن اعدامهای بسیار گستردهی نسل جوان آن زمان و تمام ناراضیان اتفاق افتاده بود، پشت سر گذاشته بودیم. حکومت اسلامی در دههی دوم حیات خود، بعد از این که توانست تمام نیروهای معترض سازمان یافته را یا از میان ببرد و یا به تبعید براند، طرح جدیدی را پیاده کرد. اصلیترین هدف این طرح این بود که تمام شخصیتهایی را که چه در عرصهی فرهنگ، چه در عرصهی سیاست، به نوعی نقش مهمی را میتوانند بازی کنند و میتوانند در جامعه هدایتگر فکری و یا مرجع باشند، از بین ببرد. فروهرها یکی از اصلیترین نمونههای این پرونده هستند. اصلیترین به این معنا که در جریان قتل فروهرها و پروندهی قتل آنها، مشخص شد که نحوهی قتلهای دیگر در چهارچوب قتلهای زنجیرهای، مانند قتل محمد مختاری، پوینده و مجید شریف چگونه اتفاق افتاده است. تمام این پروندهها به هم مربوط بودند و در حقیقت، بخشی از واقعیتهای مربوط به این پروندهها، در جریان قتل فروهرها برجسته شد.
به همین دلیل است که عکسهای دیگر جانباختگان قتلهای زنجیرهای را هم روی سن گذاشتهاید؟ بله، در این نمایش ما یک نمونه از قتلهای زنجیرهای را انتخاب کردهایم، ولی نمایش به تمام جانباختگان این قتلها و بازماندگان آنها تقدیم شده است. کسانی مانند لادن برومند، سهراب مختاری و تمام بچههایی که بازماندهی این کشته شدگان هستند و همچنان پیگیراند. نه فقط در دادخواهی قتل بیرحمانهی عزیزانشان، بلکه در کارزاری گستردهتر یعنی دفاع از حقوق بشر و حقوق شهروندی در ایران. ما نمونهی قتل فروهرها را انتخاب کردیم. شخصیت پروانه فروهر، شخصیتی است که هنوز جای بسیار کار شدن در مورد آن هست. از یک سو به عنوان شخصیتی سیاسی و از سوی دیگر به عنوان یک شاعر. ممکن است همهی شعرهایش فوقالعاده نبوده باشد، ولی شعرهای بسیار خوبی دارد که در مورد آنها کم کار و صحبت شده است. ما سعی کردیم شخصیت کمتر شناخته شدهی فروها را در کارمان برجستهتر کنیم. مثلا ارادتی که به دکتر مصدق داشتند، در تمام دوران مبارزات آن دو برایشان بسیار اساسی بود. ما تلاش کردیم بخشی از این جنبهها و این که چرا اینگونه بود را هم دستکم از ورای اسناد به تماشاگر ارائه بدهیم. ممکن است خط اصلی نمایش را، به کوتاهی توضیح بدهید؟ در این نمایش یک شخصیت اصلی حضور دارد که یک دختر جوان روزنامهنگار و وبلاگنویس است. او تمام کنجکاوی خود را در دنبال کردن پروندهی این قتل، در وبلاگاش مینویسد و ما از زاویهی دید او و از طریق مراحلی که او طی میکند، با پروندهی قتل فروهرها آشنا میشویم. هدف شما از بازسازی صحنههای این قتلها و نمایش اسناد آن چه بود؟ میترسیدید که این وقایع به فراموشی سپرده شوند؟ ۱۰۰درصد! چون با نظامی روبرو هستیم که میخواهد حافظهی تاریخی ملتی را در عرصههای مختلف، حتی در دورانی که داریم در آن زندگی میکنیم و شاهد بسیاری از این وقایع هستیم، پاک کند. در چنین شرایطی یکی از مهمترین وظیفههای خودم میدانم که از یک فراموشی جلوگیری کنم و تلاش کنم تمام آن تصاویر ناقصی را که به دلیل وجود سانسور و به دلیل فشارهای حکومتی، عملا هیچوقت تمام جنبههایش نتوانسته است باز شود، نوری به آنها بتابانم و زوایای مختلفش را در معرض دید بینندگان بگذارم. چرا که این پروندهها و فجایعی که اتفاق میافتد، مسالهای ملی است و هر کسی در هر عرصهای کار میکند، به نوعی تعهد دارد که از فراموشی آنها جلوگیری کند.
خانم بیضایی در این نمایش آمده است که اسناد واقعی نیز به تماشاگرها عرضه میشود. اسناد واقعی کدامها هستند؟ اسناد واقعی در بخشی است که اعترافات قاتلین را بازسازی کردهایم. تمام این اعترافات از پروندههای اصلی بیرون کشیده شدهاند. این پرونده را پرستو فروهر و وکلایش توانستهاند پس از درگیریهای بسیار و اصرار و پیگیری خودشان در آن دوره، بخوانند و از روی آن بنویسند. تمام این دستنوشتهها را پرستو فروهر در اختیار ما گذاشت. نامههایی که برای فروهرها بسیار مهم بوده؛ نامههای فروهرها به دکتر مصدق، نامههایی که دکتر مصدق خطاب به آنان نوشته؛ بسیاری از عکسها، مدارک شخصی و بسیاری از چیزهایی که در حافظهی تاریخی این دوران، حداقل باید به نوعی حفظ شود را بخشها و طرحهایی از آنها را بیرون کشیدهام و در این نمایش، در معرض دید قرار میدهیم. در دو اجرای نمایش در فرانکفورت، پرستو فروهر در جلسهی پرسش و پاسخ شرکت کرد. این جلسات پرسش و پاسخ چگونه گذشت؟ چقدر نمایش روی تماشاگر تاثیر گذاشته بود؟ حضور در جلسات پرسش و پاسخ داوطلبانه است و کسانی که مایل باشند میتوانند پس از پایان نمایش بمانند و در آن شرکت کنند، کسانی هم که نخواهند، میتوانند بروند. میتوانم بگویم اکثریت یا حتی اکثریت قریب به اتفاق تماشاگران مانده بودند. برای آنها خیلی مهم بود که اولا حس خود را بعد از دیدن نمایش بازگو کنند. بعد هم سؤالاتی که را که داشتند، مطرح کردند. به خصوص که میدانستند پرستو فروهر در آنجا حضور دارد. برای من خیلی مهم بود؛ چرا که پروندهای که روی آن کار کردهایم، پروندهی واقعی قتل است، اسناد همه واقعی هستند و در مورد انسانهای موجود در دوران خودمان صحبت میکنیم. به همین دلیل مهم بود که اصلیترین کسی که پرونده به او ربط پیدا میکند و پیگیر این پرونده هست، آنجا باشد. پرستو به نمایندگی از سوی خودش و برادرش آرش فروهر، آنجا بود و به بسیاری از سؤالات تماشاگران در مورد پروندهی این قتلها پاسخ داد. همهی تماشاگران ما به یک میزان در مورد این اتفاقات اطلاعات ندارند. حتی تماشاگرانی داشتیم که اصلا در مورد این قتلها چیزی نمیدانستند. خیلی دورادور چیزهایی شنیده بودند، اما با جدیت پیگیری نکرده بودند. تماشاگرانی نیز داشتیم که در این مورد بیشتر میدانستند ولی هرکدام سؤالهای خود را داشتند. سؤالهای مربوط به بخش هنری و نمایش با من مطرح میشد و سؤالهای مربوط به پروندهی قتل فروهرها، مستقیما با خود پرستو طرح میشد. طبیعتا تعداد بسیار زیادی سؤال از پرستو وجود داشت و هدف ما هم همین بود که این ارتباط مستقیم برقرار شود و آگاهی داده شود.
خانم بیضایی، نام یکی از قهرمانان نمایش شما «ندا» است. آیا این نامگذاری مفهوم خاصی داشته است؟ پروژهی کار روی این نمایش را من از یک سال پیش آغاز کرده بودم. اما زمانی که شروع به نوشتن متن نمایش کردم، همزمان شد با گسترش اعتراضات در ایران و کشته شدن ندا آقاسلطان و زمانی بود که یک نسل به خیابان آمد. نسلی که نمایندهی تمام کنجکاویها و آرمانخواهیهای صد و اندی سالهی ملت ایران است. مسلم است که انتخاب این نام برای من، تحت تاثیر وقایعی که اتفاق افتاد، انجام گرفت. چون «ندا» ی جوان خبرنگار نمایش ما هم دارد به نوعی کنجکاویها و پرسشهایش را دنبال میکند و در پی پاسخی برای آنها است. همین پرسش داشتن و دنبال کردن است که دریچههایی را برای این نسل روشن میکند که دیگر حاضر نیست از آنها بگذرد؛ مفاهیمی مانند آزادیخواهی. چون این نسل در چهارچوب یک حکومت ایدئولوژیک بزرگ شده و باید بسیار تلاش میکرده که خود را از سیطرهی این سایههای بسیار دهشتناک آزاد کند و این تلاش را دارد به بهترین نحو انجام میدهد. ندای نمایش ما هم یکی از همین نمونهها است. به جنبش اعتراضی چند ماه اخیر اشاره کردید؛ فکر میکنید امروز که روز اول آذرماه است و ما در بارهی نمایش شما گفتوگو میکنیم، جامعه حالا واقعبینانهتر به پروندهی قتلهای زنجیرهای و به ویژه فروهرها، فکر کند؟ ۱۰۰درصد! من فکر میکنم که این شرایط چشمان بسیاری را باز کرد. چشمانی را که باز بود ولی در نوعی سکوت و انزوا تلاش میکرد که فقط ادامهی زندگی بدهد. الان دیگر دورانی رسیده که مردم به میدان آمدهاند و دیگر این سکوت معنایی ندارد. همانطور که در نمایش ما اتفاق افتاد؛ ما در جریان تمرینها متوجه شدیم که نمیتوانیم عکسهای قربانیان قتلهای زنجیرهای را که موضوع اصلی نمایش ما را تشکیل میدهند، در صحنهی تئاتر بگذاریم ولی عکسهای جوانانی را که در وقایع اخیر کشته شدهاند و تدوام نوعی سرکوب را به ما یادآوری میکنند، در صحنه نباشد. ما آن پرونده، آن زنجیره را با عکسهای جوانانی که در وقایع اخیر کشته شدهاند، کامل کردیم. چرا که همهی اینها به هم ربط دارد. ادامهی همان سرکوب دورهی قتلهای زنجیرهای را امروز داریم میبینیم. به همین دلیل فکر میکنم امروز حساسیتها در جامعه خیلی بیشتر است. کمی هم از جنبهی هنری نمایش بگویید؛ بازیکنان، موسیقی و جنبههای دیگر آن. شکل و فرم این نمایش کولاژ نمایشی است. طرحهایی که یک خط قرمز اصلی دارد، ولی در آن واقعه دارد اتفاق میافتد. موسیقی نمایش را رضا نوروز بیگی ساخته است. هرمین عشقی، فرهنگ کسرایی و حمید سیاحزاده سه بازیگر نمایش هستند. در کار، خیلی بازی در بازی داریم، بازیگران مرد نقشهای مختلفی را ایفا میکنند. شخصیت ثابت نمایش همان شخصیت ندا است که هرمین عشقی بازیگر آن است. تلاش کردهایم با صحنهسازی و استفاده از تصویر، استفاده از المانهای مختلفی مانند حتی مونتاژ عکس و فیلم تصویر جامعی از این پرونده ارائه بدهیم. حتی بخشی از آثار پرستو فروهر را پس از قتل پدر و مادرش و تحولی که در کارش ایجاد شده، به نمایش میگذاریم. در همین زمینه: • قسمتهایی از نمایش «یک پرونده دو قتل»، به کارگردانی نیلوفر بیضایی ـ ۱ • قسمتهایی از نمایش «یک پرونده دو قتل»، به کارگردانی نیلوفر بیضایی ـ ۲ • قسمتهایی از نمایش «یک پرونده دو قتل»، به کارگردانی نیلوفر بیضایی ـ ۳ |
نظرهای خوانندگان
فایلها رو از یوتیوب برداشته اند.لطفا دوباره آپلود کنید
-- سعید ب ، Nov 23, 2009 در ساعت 05:35 PMفایلها رو از یوتیوب برداشته اند.لطفا دوباره آپلود کنید
-- سعید ب ، Nov 23, 2009 در ساعت 05:35 PMگفت و گوی بسیار پخته ای است که می تواند تلاشهای امثال خانم نیلوفر بیضایی برای ثبت ماندگار یک رویداد تلخ در تاریخ معاصر ایران را یاری دهد و ازج بگذارد. مثل همه کارهای آقای ادیب زاده محکم و بیاد ماندنی است.
-- فریدون - ش ، Nov 23, 2009 در ساعت 05:35 PMکارهای این خانم تا حالاش که خیلی باسمه ای و ضعیف بوده، این قسمتها را هم که گذاشتن تو اینترنت همون شکلیه. آبروی هر چی کلاژکاره شماها بردین.
-- بدون نام ، Nov 24, 2009 در ساعت 05:35 PMبا سلام، شما یک کلمه نمی گویید که این نمایش چه جور تئاتری است و اصلا ارزش دیدن دارد یا نه. وقتی با کارگردان مصاحبه می کنید به هرحال تبلیغ برای نمایش است. به نظر من جای یک نقد خوب خالی است. من بر پایه همین جور حرف و حدیث ها این کار را دیدم و به نظرم اصلا تئاتر نیست. یک مشت حرف های سیاسی تبلیغی است که همین که تماشاگر پا از سالن بیرون گذاشت اثر آن هم از سر او بیرون می رود. اندکی به تماشاگر احترام بگذارید. با سپاس مهدی
-- مهدی از فرانکفورت ، Nov 24, 2009 در ساعت 05:35 PM