رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۰ آبان ۱۳۸۸

جنبشی از جنس رسانه‌هایش

پژمان اکبرزاده
pejman@radiozamaneh.com

«نهمین جشنواره‏ی جهانی سینمای تبعید» از ۲۳ تا ۲۹ اکتبر ۲۰۰۹ در شهر گوتنبرگ سوئد برپا بود.

در این جشنواره، علاوه بر نمایش ده‏ها فیلم از سینماگران تبعیدی و مهاجر، بخش‏های جنبی گوناگونی نیز برگزار شد.

یکی از نشست‏های برگزار شده در حاشیه‏ی جشنواره، سمیناری با عنوان «کاربرد رسانه‏های مدرن از سوی جوانان معترض در ایران» بود که سیروس وقوعی، منتقد سینما و پژوهش‏گر مسایل اجتماعی میزبان آن بود.
در گفت‏وگویی که با سیروس وقوعی داشتم، ابتدا از او در مورد موضوعات طرح شده در نشست پرسیدم:

Download it Here!

سه نکته در این نشست مطرح شد؛ اولین نکته چگونگی استفاده‏ی ابزاری از وسایل ارتباطی مدرن در ایران بود.

تأثیر این ابزار نوین ارتباطی در شتاب و خبر رسانی حرکت‏های اعتراضی و هم‏چنین در نوعی ایجاد هم‌بستگی و تشکیل شبکه‏های ارتباطی برای رساندن صدای جنبش به شبکه‏های بزرگ‏تر جهانی، نکته‏ی دومی بود که مورد بررسی قرار گرفت.

نکته‏ی سوم طرح شده این بود که آن‏چه در ایران تولید می‏شود، به شبکه‏ی جهانی وارد می‏شود (چه صدا و چه تصویر) و این امکان را پیدا می‏کند که در تمام جهان دیده شود، به جز ارزش خبری و اطلاع رسانی و افشاگری، آن‏جا که به سینما برمی‏گردد، ارزش‏های زیبایی‌شناسانه در سینما دارد؟ آیا کار مستند هستند؟ فقط در یک دوره‏ی تاریخی محدود قابل استفاده هستند؟ آیا صرفا حالتی آرشیوی دارند؟

در این ارتباط، آن‏چه به سینمای در تبعید مربوط است که موضوع مورد تحقیق من نیز هست و جشنواره‏ هم آن را در برنامه‏اش گنجانده بود که لزوم و اهمیت و ضرورتش را نشان بدهد، مورد بحث قرار گرفت.

جلسه در دو بخش برگزار شد؛ یک بخش تکنیکی بود که متخصصی در ارتباط با کامپیوتر و ابزار نوین ارتباطی، آخرین اطلاعات و تحقیقات انجام شده‏ی جهانی در این زمینه را در اختیار جمع گذاشت.

بخش دوم هم در مورد تاریخ، پیش‏زمینه و نحوه‏ی استفاده، هم‏چنین چگونگی نگاه کردن به این تصاویر و صداها از نقطه‏نظر سینما بود.

یک پیام تصویری هم آقای ایمان روی شبکه‏ی جهانی قرار داده بود که فیلم افتتاحیه‏ی جشنواره نیز با آن شروع شد…

که ایشان فرزند یکی از اعدام شدگان در ایران است.

بله، ایشان فرزند یکی از اعدام شدگان است. او با یک وب‏کم ساده، نظرش راجع به مسایلی که در ایران می‏گذرد و شرایط زندگی خودش را با چند ادیت خیلی ساده و یک موسیقی، مطرح کرده بود و روی شبکه‏ی جهانی گذاشته بود.

خُب، این نوعی تولید مستند است. منتها وارد شبکه شده است. وقتی این تولید مستند مستقیم است، یعنی خود مخاطب از دوربین استفاده می‏کند و خود نقش فیلم‏ساز، تهیه کننده و پخش کننده را دارد، وارد عرصه‏ای شده که آن سیستم سینمایی شناخته شده را دور می‏زند.


سیروس وقوعی (چپ) - حسین مهینی (راست) - عکس از اختر قاسمی

این ایده‏ی جدید اولآ راحت است و بعد هم با استفاده از امکانی که تکنولوژی در اختیار گذاشته، متن ترجمه شده‏ی انگلیسی را روی آن گذاشتند و شب اولیه‏ی افتتاحیه‏ی جشنواره به عنوان فیلم کوتاه، نمایش داده شد.

این اطلاعات تصویری وقتی از شبکه‏ی اینترنت بیرون می‏آید و در کُنسپت و شرایط دیگری وارد سینما می‏شود، این بحث تئوریک را به وجود می‏آورد که وقتی این فیلم وارد فضای سینما می‏شود و در یک جشنواره نمایش داده می‏شود، چه مشخصه‏های جدیدی پیدا می‏کند.

تجربه‏ی دیگری هم انجام دادیم و با یک تلفن موبایل که در دست‏رس همه هست، مصاحبه‏ای در ارتباط با همان بحث‏های جلسه انجام دادیم. در کارگاه رسانه‏ای که داشتیم، این فیلم را هم نشان دادیم و روی آن بحث کردیم.

با بحث روی این تجربه و همین‏طور فیلم آقای ایمان، به این مسأله پرداختیم که چقدر با استفاده‏ی درست از ابزار ارتباطی مدرن، می‏توان اندیشه، فکر و کار مستند کوتاه را به راحتی انجام داد، به راحتی پخش کرد و به مخاطب رساند.

شما در خارج از ایران و در سوئد زندگی می‏کنید. شیوه‏ی استفاده‏ی جوانان ایرانی از رسانه‏ی مدرن را در حرکات اعتراضی‏شان، از چه کانالی پی‏گیری و مطالعه می‏کنید؟

چند راه وجود دارد و یا این که من به چند راه رسیده‏ام؛ یکی از راه‏های ابتدایی آن استفاده از شبکه‏ی جهانی اینترنت است.

اما تعریفی که پیش از این، از کسی مانند من و بی‌شماران دیگری که در تبعید زندگی می‏کنند شده بود این بود که تبعیدی و به خصوص کسی که کار سینما می‏کند، اطلاعاتش ممکن است قدیمی باشد و به روز نشده باشد.

تبعیدی ارتباط فیزیکی با کشورش ندارد و در نتیجه ذهنیتی را با خودش می‏برد؛ یا تصویری رسانه‏ای شده از کشورش و مسایل سیاسی آن دارد که این تصویر را یا از طریق شبکه‏ی اینترنت و یا از طریق رسانه‏های خارجی به دست می‏آورد. این اتفاق چندین سال پیش افتاده است.

الآن بحث بر سر این است که گرفتن اطلاعات از درون، جایی که من نمی‏توانم باشم، و جابه‌جایی این اطلاعات از نقطه‏ی مبدأ، چه مسیری را طی می‏کند. یکی از مسایلی که من روی آن کار می‏کنم این است که این مسیر باید چه پتانسیلی داشته باشد که جدای از ارزش خبری و مستند بودنش، روابط دیگری را هم به نمایش بگذارد.

یکی از راه‏های این کار دیدن سایت‏ها و استفاده از تمام اطلاعات خبری‏ای است که می‏‏فرستند. راه دیگر آن پشتیبان‏هایی است که در خارج از کشور، همان جوان‏ها به داخل ایران می‏دهند. چه به لحاظ تکنیکی، چه به لحاظ راهنمایی‏ها و چه به لحاظ دیالوگ.

دیگری نگاه کردن به دیالوگ درون داخل و خارج است که بیشتر در نسل جوان اتفاق می‏افتد. به خصوص در حرکت‏های اعتراضی اخیر این دیالوگ شدت می‏گیرد و مشخص‏تر می‏شود. البته منظور من دیالوگ تصویری و صدایی است.

حوزه‏ها‏ی روانشناسی، سیاسی و فرهنگی حوزه‏های جداگانه‏ای هستند و متخصصان خود را دارد، بحث‏های خوبی هم در آن حوزه‏ها در جریان است. اما من علاقه دارم بدانم این اتفاق‏ها در حوزه‏ی سینما به چه صورت درمی‏آید.

نکته‏ی جالب دیگر این است که وقتی ویدئوکلیپبی پخش می‏شود، تعدادی روی آن کار می‏کنند که چه صدایی، چه تصویری داشته باشد و چیزی به آن اضافه یا کم می‏کنند. یا نقطه‏نظرات خود را روی آن می‏گذارند. یا این که مستقیمآ خود آن را پخش می‏کنند.

این دخالت مخاطب در اثر که در کامپیوتر اتفاق می‏افتد، اثر جدیدی می‏آفریند. مثلآ روی آن سرود می‏گذارند، گرافیک و یا نوشته می‏گذراند. این اثر تبدیل می‏شود به اثر دیگری که مخاطب بعدی هم می‏تواند روی آن تأثیر بگذارد.

این تأثیر گذاشتن، همین سیستم ابزار ارتباطی مدرن است. منتها مسأله بر سر این است که آیا این‏ها دارای ارزش‏های زیبایی‌شناسانه هست یا نه؟

در نتیجه، تصاویر و اطلاعاتی که به من رسیده، علاوه بر این که می‏توانم با مخاطب بعدی رد و بدل کنم، بحث کنم و یا او نقطه‏نظراتش را بدهد، پخش می‏شود.

این فکر اینترنتی شبکه‏ای جهانی، به نظر می‏رسد در حرکت‏های اخیر اعتراضی مردم ایران، به خصوص در میان دانشجویان، جوانان و در حرکت‏های زنان، کاربرد دارد. خود آن‏ها نیز به نوعی از این ساختار در حرکت‏های اجتماعی‏شان دارند استفاده می‏کنند.

یعنی در شکل تظاهرات، نوع برخوردها، نوع دفاع از خود و در هر حرکتی که در ایران در مدت اخیر انجام شده، به جز حرکت بزرگ چند میلیونی، آن‏ها این ساختار را برداشته‏اند و استفاده می‏کنند.

نشست شما به صورت یک کارگاه برگزار شد و شنوندگان نیز در آن شرکت داشتتند. چه مواردی از سوی شنوندگان مطرح شد که در صحبت‏های شما به آن اشاره‏ای نشده بود؟

در میان شنوندگان چند مخاطب سوئدی هم داشتیم که اولآ برایشان جالب بود که فستیوال در تبعید، بحث‏های مدرن را از لحاظ وسایل ارتباط جمعی و در رابطه با موج دمکراسی‌خواهی در ایران پیش می‏برد.

بعد هم سؤال مشخص‏شان این بود که چگونه می‏توان از آرشیوی که در نِت شکل می‏گیرد، در رابطه با تحقیقات تاریخی اجتماعی استفاده کرد.

این سؤال بحثی را پیش آورد که کشوری مثل سوئد با امکانات تکنیکی‏ای که برای آرشیو کردن فرهنگ‏های مختلف دارد، تا چه حد می‏تواند روی این مسأله نیرو بگذارد؟ آیا می‏خواهد برای این کار نیرو بگذارد؟ و آیا این اتفاق در اروپا می‏افتد؟ سیستم فرهنگی کشوری که شما هستید، می‏تواند کارهای شما را آرشیو کند؟ یا اصلآ می‏پذیرد آرشیو کند یا خیر؟

این سؤال مهمی است؛ چون ما که خارج از ایران زندگی می‏کنیم، بالاخره صاحب تولیداتی در عرصه‏های مختلف فیلم، موسیقی و… هستیم. این‏ها تولیدات فرهنگی اجتماعی‏ای هستند که برای نسل‏های بعدی و برای خود ما نیز کاربرد دارد.

به این دلیل باید به این کارها، به صورت جدی و سیستماتیک نگاه کرد و آن‏ها را پرورش داد. بحث‏ این بود که آیا این اتفاق می‏افتد یا خیر.

جدا از این نشست که در حاشیه‏ی نهمین جشنواره‏ی جهانی سینمای تبعید در گوتنبرگ برگزار شد، شما که خود منتقد سینما و پژوهش‏گر مسایل اجتماعی هستید، جشنواره‏ی امسال را که در آخرین روز آن هستیم، به نسبت دوره‏های گذشته چطور دیدید؟

به تاریخچه‏ی جشنواره‏ی سینمای تبعید که نگاه کنید، هر دوره مسأله‏ی تازه‏ای را مطرح کرده است. یعنی سعی کرده همیشه به روز باشد و با مسایل اجتماعی جلو بیاید. ولی در برنامه‏ها و نوع انتخاب فیلم‏ها بر پرنسیب‏های اصلی و باورهای خود تأکید داشته و بر علیه سانسور و در دفاع از حقوق و آزادی‏ها در جوامعی که با سرکوب روبرو هستند، حرکت کرده است.

این جشنواره‏ همواره این امکان را برای ایجاد ارتباط میان هنرمندان، فیلم‏سازان و اندیشمندانی که کار تولیدی هنری می‏کنند، فراهم کرده که بدون دخالت سرمایه بتوانند مسایل‌شان را مطرح کنند که اتفاقآ نکته‏ی مهمی است. چون یک فیلم‏ساز به هر جشنواره‏ای که می‏رود، باید سیستمی حمایتش کند. به این راحتی نیست که هر کسی هر فیلمی داشت ببرد هرجا نمایش بدهد.

اما این جشنواره برای انسان‏هایی که در تبعید هستند و به‌خصوص نسل جوان این امکان را فراهم کرده که بتوانند تبادلات فرهنگی سینمایی خودشان را در رابطه با مسایل انسانی که امروز با آن درگیر هستند؛ مثل آزادی، عدالت، نبودن سانسور و… داشته باشند.

امسال فیلم‏های مستند بسیار خوبی در جشنواره به نمایش گذاشته شد، سینمای افغانستان مطرح شد که بسیار تازگی داشت.

از تک‌تک برنامه‏ها نمی‌خواهم اسم ببرم، ولی از ویژه‏گی‌‏های مهم جشنواره‏ی امسال مستندهایی بود که به نمایش گذاشته شد؛ مستندهایی که نمایان‌گر دید تخصصی‏تر به سینماست.

یعنی مستند فقط این نبود که ما از جایی خوشمان آمده یا از واقعه‏ای متأثر شده‏ایم، بریم آن را بگیریم، بل‌که خیلی تخصصی‏تر بود.

Share/Save/Bookmark