رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ اسفند ۱۳۸۷
گفت و گو با علیرضا نادری، نویسنده و کارگردان تئاتر و علیرضا نکولعل، یکی از صدابرداران نمایش«کوکوی کبوتران حرم»

«برای نوشتن نمایشنامه، سفارش اجتماع را می‌گیرم»

سعید شکیبا
saeed@radiozamaneh.com

«تماشاگران محترم، سلام. کارگردان نمایش با شما صحبت می‌کنه. لطفاً به چند نکته توجه کنید. شما در طبقه سوم یک ساختمان مشرف به یک مسافرخانه هستید و زندگی آن‌ها را می‌بینید. الان باید صدای مرا از گوش چپتان بشنوید. اگر نه، لطفاً گوشی خود را جابجا کنید.»

این‌ها جملاتی است که علیرضا نادری برای تماشاگران نمایش «کوکوی کبوتران حرم» می‌گوید. این نمایش، ویژگی خاصی دارد. برای اولین بار در تاریخ تئاتر ایران، نادری نمایشی را روی صحنه برده که محیط سن، با یک جداره‌ی شیشه‌ای از تماشاگران جدا شده و برای هر صندلی در تالار چارسو تئاتر شهر، یک گوشی هدفون تعبیه شده و بدون آن هیچ صدایی از محیط نمی‌شنویم.

۱۲ زن که به غیر از دو نفرشان بقیه با هم نسبت فامیلی دارند با هم به مشهد آمده و در یک مسافرخانه نزدیک حرم اقامت گزیده‌اند. ما شاهد ارتباطات این ۱۲ نفر، کنش‌ها و تعامل‌هایشان، دغدغه‌ها، خنده‌ها و گریه‌ها و خلاصه شاهد زندگی چند روزه‌ی این ۱۲ زن هستیم.

Download it Here!

آقای نادری، لطفاً راجع به سیر تاریخی این نمایشنامه از مرحله فکر و نوشتن تا اجرا برای ما بگویید.

نمایشنامه «کوکوی کبوتران حرم» در پایان سال ۱۳۸۲ نوشته شد. به دفعات برای اجرای عمومی به جشنواره فجر ارائه شد. متأسفانه به دلایلی رد شد. من در سال ۱۳۸۴ در خانه هنرمندان نمایشنامه‌خوانی کردم که مطبوعات و مسئولین ارشاد با نمایشنامه آشنا بشوند.

بعد با پیگیری مطبوعات و پافشاری خودم و مذاکراتی که با رئیس مرکز هنرهای نمایشی داشتیم در سال ۱۳۸۷ برای اجرا آماده شد.


علیرضا نادری، نویسنده و کارگردان تئاتر

آیا موقع نوشتن نمایشنامه «کوکوی کبوتران حرم» به این نوع خاص اجرا هم فکر می‌کردید؟

معمولاً موقع نمایشنامه نوشتن به اجرای سریع آن فکر نمی‌کنم. این برای من مسأله دور از ذهنی است که نمایشنامه را زودتر اجرا کنم. چون اصولاً فقط برای اجرا نمی‌نویسم. سفارشات اجتماعم را می‌گیرم.

نمایشنامه‌ام را می‌نویسم و در موقع مناسب اجرا می‌کنم. اما این ایده‌ی اجرایی بعداً به ذهن من رسید. بعد از مدت‌ها پیگیری برای اجرا، چون درگیر بنیادی‌ترین مسأله بودم که اصلاً آیا اجرا می‌شود یا نه؟ که این عملاً نشد.

وقتی به اجرا رسیدیم و در آذر‌ماه به من اوکی کار داده شد طبیعتاً آرام آرام به صحنه کار فکر کردم. آن چیزی که به عنوان دستور صحنه درنمایشنامه نوشتم این نیست. در تمرینات به این رسیدیم.

این برنامه نیم ساعت اول کار، من را «میخکوب» کرد. تمامی بازیگران روی صحنه هستند و با ریتم سریعی دیالوگ‌هایشان را رد و بدل می کنند. کارگردانی ۱۲ خانم بازیگر به نظر من خیلی سخت و مشکل است. نظر شما در این باره چیست؟

صد در صد. فرقی نمی‌کند. خانم یا آقا خیلی مهم نیست و کار دشواری است. ۲۵ دقیقه ابتدایی در حقیقت فینال نمایش است که در ابتدا می‌آید. میزانسن کردن آن و طرز حرف زدن‌های سریع بسیار دشوار است و شبیه یک ارکستر در آمده است.

هر چقدر تعداد کاراکتر‌ها بالاتر می‌رود طبیعتاً طراحی صحنه، میزانسن‌ها و رعایت کمپوزیسیون دشوارتر می‌شود.


پشت صحنه نمایش «کوکوی کبوتران حرم» / عکس: وبلاگ شخصی علیرضا نادری

به نظر من به عنوان یک مخاطب معمولی تئاتر، این تعداد شخصیت برای این مدت زمان زیاد بود. شما موافق هستید؟

تعداد شخصیت در یک نمایش تابع خیلی چیز‌ها است. انتخاب ساده‌ای نیست و این تعداد عملاً در این نمایش نه می‌تواند ۱۱ تا باشد و نه ۱۳. دلایلی هم برای آن دارم. یک بخش از این دلایل ریاضی است. مثلاً ۱۲ اولین عدد بزرگ در اعداد است. و همین‌طور ۱۲ ماه سال.

شما در این نمایش زمستان را در پیرزن می‌بینید و پاییز و بهار را در دیگری. ضمن این‌که عدد ۱۲ هم در فرهنگ ما یک عدد خاص و ویژه‌ای است. بنابراین تعداد ۱۲ شخصیت طبق ده‌ها دلیل برای من اثبات شده است. اما این‌که آیا این‌ها به خوبی و درستی پرداخته شده‌اند، من نباید نظر بدهم و مخاطب باید راجع به آن صحبت کند.

قبول دارید که پایان‌بندی نمایشنامه و سرنوشت شخصیت هما یک مقدار غافلگیر کننده بود؟

پایان‌بندی این نمایش درست همان جایی است که خانم‌ها همه چادر را سر می‌کنند و مانند وقتی که داخل آمدند، خارج می‌شوند. بله. این پایان غافلگیر کننده است. خیلی هم غافلگیر کننده است. خود من شب‌هایی که سر اجرا می‌آیم بیشتر دوست دارم این فسمت را ببینم.

تماشاگرم هم در حقیقت با من تا این‌جا همراه بوده. بودن شخصیت هما در این نمایش مورد اشکال بود و درباره‌ی هما ده‌ها مورد به من یادداشت داده شد که اصلاً نباشد. و این معقول‌ترین شکلی بود که می‌توانستم هما را نشان دهم.

بیش از این نمی‌شود توضیح داد. ببینید؛ هما با کفش پاشنه بلند می‌آید و با کفش کتانی خارج می‌شود. وسایلش در صحنه زیر نور موضعی قرار می‌گیرد. بیش از این نمی‌شد درباره‌ی آن نمایشی توضیح داد.

این نمایش سه نکته اساسی دارد. زن، جنگ و آموزش و پرورش. علت بازگشت این آدم‌ها به مسایل گذشته‌شان در آموزش و پرورش یکی از کلیدی‌ترین نکات نمایش است.


پشت صحنه نمایش «کوکوی کبوتران حرم» / عکس: وبلاگ شخصی علیرضا نادری

اما در پایان، صحبت کوتاهی هم با علیرضا نکولعل، یکی از صدابرداران این نمایش داشتم. وی در این گفت و گو به بیان نکاتی در ارتباط با شیوه‌ی صدابرداری این‌گونه نمایش‌ها پرداخت:

در این اجرا مخاطب با هدفون صدای بازیگر‌ها را می‌شنود. فضایی ایجاد می‌شود که نه کاملاً تئاتری است، نه سینمایی و نه تلویزیونی. همه این‌ها هست و نیست. چون در صدای بازیگر پرسپکتیو از بین می‌رود.

حالت‌هایی که ما توقع داریم وقتی که بازیگر می‌چرخد و پشتش به مخاطب می‌شود و صدا باید تغییر کند این‌جا نیست. دینامیک صدا دستخوش تغییر می‌شود. این‌ها باید طراحی و بازسازی شود. تا کسی که صدای بازیگر را از هدفون می‌شنود این حالت‌ها را داشته باشد.

از جمله پرسپکتیو موقعیت مکانی بازیگر در جهت چپ و راست و عمق صحنه. روی این‌ها خیلی فکر شده تا اصطلاحاً «در بیاید» و تقریباً سعی کردیم این‌ها را اعمال کنیم. یک فضای مجازی و با یک ذهن تقریباً سینمایی این اتفاق می‌افتد.

درست است که کار، کار تئاتر است اما چون میکروفون روی سر بازیگر نصب است، شاید مخاطب حس کند که بازیگر همیشه مقابل صورت او ایستاده است. در حالی که از نظر بینایی بازیگر دور و نزدیک می‌شود.

ما سعی کردیم در حین اجرا یک فضای مجازی را از جهت پرسپکتیو ایجاد کنیم در سینما هم این اتفاق می‌افتد. حرکت بازیگرها را که به چپ و راست و عمق صحنه می‌روند و داخل اتاق می‌شوند که صدایشان دامپ می‌شود و دور از فضای رئال صحنه است نزدیک کنیم.

مشکلات فنی هم که داشتیم مسأله هدفون‌ها بود. متخصصین الکترونیک می‌دانند که وجود ۱۲۰ هدفون در صحنه خیلی سخت است. دیسیبیوریتی که صدا را تقسیم می‌کند خیلی مهم است و چیزی به این عنوان اصلاً وجود ندارد و باید طراحی شود.

یا باید خریداری می‌شد که خیلی هزینه‌بردار بود. متخصصان فنی‌ای مثل آقای گدازگر طراحی این سیستم را به عهده داشتند که با کیفیت بسیار بالا این صداها را می‌شنویم. واقعاً صداها در هدفون بسیار شفاف است و افت لول را در هیچ‌کدام از هدفون‌ها نداریم.

بخش فنی قضیه به اندازه بخش هنری قضیه زحمت برده است. این‌ها همه حساب شده و طراحی شده است. به هر حال ما یک گروه سه نفره بودیم. بخش الکترونیک را آقای گدازگر و آقای نریمی‌زاده مشاوره کردند و بخش هنری‌اش را بنده به اتفاق آقای نریمی‌زاده و گدازگر.

Share