رادیو زمانه > خارج از سیاست > بازيگران > پل نیومن، یاغی پاک هالیوود | ||
پل نیومن، یاغی پاک هالیوودترجمه: علی آخوندانپل نیومن از اسطورههای معمولی هالیوود نبود، هرچند که تمام ویژگیهای آن را داشت.
نیومن همیشه مردی بود که برای خودش زندگی میکرد. از تمام دامهایی که در راه یک اسطوره قرار دارند، دوری کرد. نیومن هیچگاه آلوده الکل و مواد مخدر نشد، قصری محصور در «بورلی هیلز» نساخت و کسی او را در یک میهمانی شبانه در حال رقص میان دخترانی که کمتر از نصف سن او را داشته باشند، ندید. نیومن در حرفهاش به دستاوردهای درخشانی رسید و احتمالاً همین کارنامه پربار هنری این توانایی را به او داد که بتواند از فریبندگی تبدیل شدن به یک بت دور بماند. ستاره فیلمهایی مانند «بوچ کاسیدی و ساندنس کید»، «نیش» و «رنگ پول»، شهرت و ثروتش را در راههایی دیگر خرج میکرد. در مسابقات اتومبیلرانی رانندگی میکرد. همینطور یک کارخانه تولید سس سالاد به نام «نیومنز اون» تاسیس کرد که محصولاتش بهطور میلیونی در فروشگاههای آمریکا فروخته شد و درآمدش هم بهطور کامل برای امور خیریههزینه میشد. چهره نیومن تا زمان مرگش، همانقدر در قفسههای فروشگاهها دیده میشد که در بیلبوردهای تبلیغ فیلم. آگاهی از دستاوردهای خارج از هالیوود، نکتهای کلیدی در موفقیتهای مردی بود که پس از نبردی طولانی، سرانجام در خانهاش در وستپورت کنتاکی، تسلیم سرطان شد. شهری کوچک در شرق آمریکا که هزاران کیلومتر با هالیوودی فاصله داشت که حرفه نیومن را ساخت والبته نه زندگی اش را. شاید زمینههای تربیت پل بود که او را از جذابیتهای فریبنده هالیوود دور نگه میداشت. نیومن سال ۱۹۲۵ در یک خانواده متوسط و مقید آمریکایی در شهر شلوغ کلیولند اوهایو به دنیا آمد. پدر پل، یک یهودی فروشنده لوازم ورزشی بود و مادرش یک اسلواک کاتولیک که به کارهای خانه میرسید.
نیومن اولین بار در کودکی به بازیگری علاقه نشان داد و در مدرسه نقش یک دلقک را در نمایش رابین هود بازی کرد، ولی مثل خیلی از هم نسلاناش، جنگ جهانی دوم زندگی او را تغییر داد. کوررنگی مانع از خلبانی نیومن شد، اما او به عنوان بیسیمچی و مسلسلچی آموزش دید. در حادثهای معروف، نیومن به دلیل عفونت گوشش، اجازه پرواز نیافت، آن هم در مأموریتی که در آن، همه اعضای گروه کشته شدند. برخلاف خیلی از کسانی که از جنگ باز گشته بودند، نیومن وقت را هدر نداد. به نیویورک رفت و در برادوی مشغول به کار شد. همچنین با اولین همسرش «جکی وایت» ازدواج کرد که صاحب یک پسر و دو دختر شد. این ازدواج موفق نبود و برای دومین بار با بازیگری به نام «جوان وودوارد» ازدواج کرد که تبدیل به تنها زن زندگی نیومن شد: «چرابه دنبال همبرگر بیرون بروید، وقتی در خانه استیک دارید؟!».این نگرشی است که به ندرت در هالیوود میتوان سراغ گرفت. نیومن همچنین یکی از استعدادهای کمیاب هالیوود بود که در کارنامهاش فهرستی گوناگون از فیلمهای درخشان با نسلهای مختلف داشت، از فیلمهای حماسی محبوب مانند بوچ کاسیدی و ساندنس کید، آسمانخراش جهنمی، هاد و نیش گرفته تا کلاسیک جمع وجوری مانند لوک خوش دست. او پس از بارها نامزدی، سرانجام اسکار را به خاطر بازی در فیلم رنگ پول گرفت. آن هم با بازی درنقشی که ادامه نقش «ادی فلسن» در بیلیاردباز بود. اما این پایان نیومن نبود. او پس از آن یک اسکار دیگر به خاطر دستاورد یک عمر گرفت و همچنین در سال ۲۰۰۱ برای تئاتر «شهر ما»، نامزد جایزه تونی شد و برای نمونه مشابه تلویزیونی آن هم نامزد جایزه امی شد.
آخرین فیلم بزرگ نیومن جاده تباهی بود که در کنار تام هنکس و در نقش یک رییس مافیایی ظاهر شد. این فیلم هم در گیشه موفق بود و هم نظر مثبت منتقدان را به دست آورد. البته فعالیتهای نیومن تنها به بازیگری محدود نمی شد. گرچه از فعالان مخالف جنگ ویتنام و سناتور مک کارتی بود، ولی بزرگترین لذت پل در پیستهای اتومبیلرانی بود. نیومن بعد از بازنشستگی رسمیاش از بازیگری، در «ماشینها»، انیمیشن محصول ۲۰۰۶ دیزنی- پیکسار، به جای یکی از شخصیتها سخن گفت. علاقه نیومن به اتومبیلرانی از فیلم پیروزی (۱۹۶۹) که در آن نقش یک راننده را بازی میکرد، آغاز شد. از آن به بعد رانندگی را وارد زندگی واقعیاش کرد. از اواسط دهه ۷۰ تا دهه ۹۰ در تیمهای حرفهای اتومبیلرانی رانندگی کرد و برای خودش نیز تیمی تشکیل داد. نیومن در سال ۱۹۹۵ و در هفتاد سالگی تبدیل به یکی از اعضای تیم قهرمان رقابتهای ۲۴ ساعته «دیتونا» شد تا پیرترین مردی باشد که به این عنوان دست یافته است. نیومن عاشق راندن بود، طوریکه یک بار در اینباره گفت: «از هیچ چیز به اندازه رانندگی لذت نمیبرم و تنها میتوانم آن را با احساسی كه هنگام رقص با جوآن دارم، مقایسه كنم. این شغل من نیست، اما وقتی پشت فرمان مینشینم، احساس مبارزهطلبی و هیجان میكنم، كه واقعاً لذتبخش است». این دستاوردی درخشان است، اما به نظر نمیرسد برای مردی که خارج از دنیای سینما به هر چیزی بیشترین ارزش را میداد، عجیب باشد. نیومن در سینما نیز همواره تلاش میکرد در تا در نقشهای مختلف از فیلمهای معمایی گرفته تا اندکی ترسناک بازی کند تا بیشتر یک هنرپیشه باشد، نه فقط یک ستاره.
نیومن هیچگاه از دست زنان طرفدارش آسایش نداشت، برای رفتن به اجتماع مجبور بود از ترفندهایی مثل زدن عینک آفتابی و گذاشتن ریش استفاده کند. البته این ترفندی بود که به ندرت موثر واقع میشد. هرچند که چندان اهمیتی هم نداشت. نیومن در تمام ابعاد زندگیاش موفق بود: به عنوان بازیگر، به عنوان راننده و حتی به عنوان انسانی خیّر. اما تمام اینها در حوزه زندگی خصوصیاش ماند و مردم او را با نقشهای که بازی کرد میشناسند در «لوک خوش دست»، «بوچ کاسیدی»، «بیلیاردباز» و «نیش». جایی که به عنوان قهرمان خوشذات ضدقانون، با نیشخندی بر لب شورش میکرد و راه خودش را میرفت. در همین زمینه: • پل نیومن درگذشت • خداحافظ آقای بازیگر • پل نیومنی که ما میشناسیم فرق میکند |
نظرهای خوانندگان
مهمترین ویژگی نیومن ولی آزادگی او بود. او از فعالان ضد جنگ ویتنام وهمچنین از منتقدین بوش بود.
-- امیر ، Oct 1, 2008 در ساعت 02:45 PMيك ترجمهي حرفهاي از نوشتهاي كارشناسانه و سينمايي...
-- ح.ش ، Oct 1, 2008 در ساعت 02:45 PMعالي بود.
خدا رحمتش کنه ، نمی دونستم همچین شخصیتی داشته...
-- علی ، Oct 1, 2008 در ساعت 02:45 PMمطلب خوبی بود. مطالبی در مورد پا نیومن گفته که تا حالا نشنیده بودم.
-- مریسا ، Oct 3, 2008 در ساعت 02:45 PMمتن جالب،شیوا و جدید بود. با تشکر و به انتظار نوشته ی بعدی
-- Milad ، Oct 19, 2008 در ساعت 02:45 PM