رادیو زمانه

تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۸۷

آیا «شیرین» نشانه افول سینمای کیارستمی است؟

مهدی عبدالله‌زاده
mehdi.abdollahzadeh@gmail.com

برخی از کارشناسان سینما به انتقاد از فعالیت‌های اخیر عباس کیارستمی، وی را فیلم‌سازی بازنشسته می‌دانند که‌ دارد با سینما تفریح می‌کند.

دامنه این انتقادات که از زمان ساخت فیلم «پنج» شروع شده بود با نمایش «شیرین» در جشنواره ونیز به اوج رسید. اما آیا واقعاً شیرین، نشانه افول کیارستمی به عنوان یک فیلم‌ساز است؟

این فیلم را به طور کامل ندیده‌ام، اما در جشنواره کن ‌به تماشای فیلم کوتاه سه دقیقه‌ای او، «رومئوی من کجاست؟‌» که به مناسبت شصت سالگی این جشنواره به نمایش در‌آمد، نشستم و چند ماه پس از آن در دفتر کار کیارستمی از چند و چون تدوین «شیرین» تا دقیقه ۲۲ آگاه شدم.

با توضیحات تکمیلیِ فیلم‌ساز، تصور این فیلم نود دقیقه‌ای در ذهن، کار پیچیده‌ای نبود: یک تجربه منحصر به فرد و جسورانه و گامی بلند به سمت آوانگاردیسمی که از«‌پنج، تقدیم به اوزو» به این سو بدل به دغدغه اصلی کیارستمی شده.

اما واکنش سرد تماشاگران در جزیره لیدو‌ی ونیز به این فیلم،‌ به نظرم نه اهمیتی دارد و نه می‌شود آن را معیاری برای قضاوت در باب فیلمی دانست که هنوز در جایی دیگر به نمایش در نیامده.

در این میان، آن چه باعث آشفتگی و سر درگمی در این‌باره شده، بی‌توجهی به نقش جشنواره‌های معتبر و روابط پیچیده حاکم بر آن‌ها و انگیزه‌های عجیب و گاه غیر‌معقول این جشنواره‌ها برای رد یا پذیرش یک فیلم است.

به تصور من نه ونیز و نه هیچ فستیوال دیگری جای مناسبی برای نمایش این فیلم نبود. شیرین بیش از آن که یک فیلم باشد، یک اثر برجسته هنری و یک دستکاری نبوغ‌آمیز در جسم و جان سینماست.

بنابر این اگر این اثر در کنار مجموعه‌ای از فیلم‌های معمولی که هیچ مرضی ندارند و در همان چارچوب متعارف ساخته شده‌اند و ‌در جشنواره‌ای که با تعداد زیادی از ستارگان و کارگردان‌های هالیوودی احاطه شده به نمایش ‌درمی‌آید، اشکال را باید‌ نه در خود اثر، که در جای دیگر جست.

به واقع‌ مناسب‌ترین جا برای عرضه این اثر، مکانی چون مرکز پمپیدو در پاریس بود که سال گذشته مرور کامل آثار کیارستمی - از ویدئو آرت گرفته تا اینستالیشن و گالری عکس تا فیلم های کوتاه و بلند - را برگزار کرد.

اما مشکل از آنجا آغاز شد که هم کیارستمی و هم جشنواره ونیز به سبب زیاده‌خواهی هردوی شان، با یکدیگر به توافق رسیدند.


عباس کیارستمی

به نظرم این تصمیم و توافق به همان اندازه نادرست بود که ونیز در بخش خارج از مسابقه، مجموعه عکس‌های کیارستمی را نشان دهد یا حافظ و سعدی او را رو‌خوانی کند.

نگاهی اجمالی به فیلم‌های به نمایش درآمده طی ۶۰ سال گذشته در ۵ فستیوال معتبر اروپا شامل کن، برلین، ونیز، سن سباستین و لوکارنو نشان می‌دهد که هرگز هیچ اثری تا به این حد نامتعارف در هیچ یک از این جشنواره ها به نمایش در نیامده است.

پس طبیعی ست که تماشاگری که به هوای برادپیت و جرج کلونی و تماشای نهایتاً چند فیلم هنریِ در شکل معمول به جشنواره آمده، چنین عصبانی شود.

البته می‌توان به این اندیشید که بعید است عباس کیارستمی، با هوشِ سرشار و نبوغی که سال‌هاست‌ دوست و دشمن به آن معترفند، ناخواسته مرتکب چنین خبط بزرگی شده باشد.

‌حرف دوستانی را که معتقدند او از چند سال پیش با سینما تفریح می‌کند، قبول دارم، اما معتقدم این تفریح‌ نه از روی کم مایه شدن و به آخر خط رسیدن است و نه از سر تنبلی و نه ‌نشانه‌ی بازنشستگی.

کیارستمی چهل سال است که با سینما تفریح می‌کند. اما واقعیت آن ست که او چند سالی‌ست که در پی تکیه زدن به جایگاهی بی‌بدیل و سخت پایدار، سخت شیفته‌ی تجربه کردن و گاهگاهی ضرب شصت نشان دادن شده.

همین قضیه حضور شیرین در ونیز را در نظر بگیرید. اعتبار کدام یک از دو سوی ماجرا بیشتر در معرض تهدید بوده‌؟ قضیه در نهایت به نفعِ اعتبار کدام یک تمام شده؟
در یک سو کیارستمی است‌ و در یک سو ونیز که طالب فیلم او بوده و آن را به «اعتبار» نام وی در بخش خارج از مسابقه قرار داده و به خاطر حضور وی از خوشحالی بشکن هم می زند.

حالا اگر به فیلم، به هر دلیل نامربوط، چند ناسزا هم داده شود، اهمیتی ندارد. آن چه مهم است این که، کیارستمی نه تنها در حاشیه‌ای امن، فیلمش را ساخته و دست به تجربه‌ای که می‌خواسته زده، بلکه نتیجه‌ی کارش را - که به‌طور معمول صرفاً در مرکز‌های فرهنگی هنری یا موزه های معتبر هنر‌های معاصر قابل ارائه است - در یکی از سه جشنواره ‌معتبر دنیا به نمایش در آورده.

خب تا این جای کار که برد با کیارستمی است. پشت دی وی دی شیرین نوشته می‌شود حضور در ونیز، و این اعتباری‌ست که ونیز از جیب مبارکش خرج می‌کند.

‌از منظری دیگر، شیرین‌ اتفاقی سخت جالب توجه و معنی‌دار در کل کار‌نامه سینمایی کیارستمی است:

‌اول آن‌که اگر فیلم گزارش او را یک استثنا بدانیم، می‌شود گفت که در تمام این چهل سال در این همه فیلم کوتاه و بلند،‌ زن حضور پررنگی نداشته است.

دو استثنایی که به یادمان می‌آِید مادر پسرکِ «خانه دوست کجاست؟» است در حال رختشویی. و زن قهوه‌چی فیلم «باد ما را خواهد برد» در حال ریختن چای و غر زدن و بیان چند جمله‌ی سکسی -فلسفی.

دوم آن‌که به جز بازیگران استثنای فوق‌الذکر (‌گزارش)، محمد علی کشاورز در «زیر درختان زیتون» تنها حضور یک بازیگر حرفه‌ای ‌در تمام دوران فیلم‌سازی کیارستمی است‌ که حتی او هم به دلایلی که از حوصله‌ی این بحث خارج استة در آن فیلم نقش‌آفرینی نمی‌کند، بلکه از او نیز هم‌چون یک نابازیگر بازی گرفته شده.

پس در نتیجه می‌شود گفت نقش‌آفرینیِ بازیگران حرفه‌ای در سینمای کیارستمی تا به امروز نه جایگاهی داشته است و نه معنایی.

حالا به ناگاه، کیارستمی ‌در «شیرین» در هر دو مورد سنت‌شکنی می‌کند؛ آن هم چه سنت‌شکنی‌ای! به یک‌باره نه تنها یکصد زن را جلوی دوربین می‌نشاند و اساساً عرصه را فقط با زنان و در نبود مردان پر می‌کند، بلکه همه‌ی این زن ها را از جماعت بازیگران حرفه‌ای برمی‌گزیند!

وقتی هم که می‌خواهد این تجربه ی عجیب و غریب را بیازماید، یک خانم سوپر استار می‌شود دستیارش و همه‌ی خانم‌های بازیگری که برای هر کارگردانی با صد ناز و اما و اگر بازی می‌کنند، به یک لب تر کردن استاد، مشتاقانه و با کمال میل قبول دعوت می‌کنند و برای این حضور یکی دو دقیقه‌ای در کنار صد بازیگر دیگر از هم سبقت می‌جویند. چه زور‌آزمایی و ضرب شصت نشان دادنی خوش‌تر و دلپذیر‌تر از این؟!

خب، با این اوصاف آیا می‌توان فیلم‌سازی را که در ایران این‌چنین و در ونیز آن‌چنان به کامیابی می‌رسد، باز‌نشسته و «شیرین»‌اش را نشانه‌ی افول سینمای او دانست؟


در همین زمینه:
مصائب «شیرین» کیارستمی

نظرهای خوانندگان

in filmo nadidam mma motmaen hastam ke mese hamishe shirin kashte,va ma iraniha harja liaghate khodemoon zire soal mire adat darim yek adame movafagh ro bekoobim.doost daram be hame begam hich honarmandi dar toole tarikh ghasam nakhorde ke hamishe khoob honarnamayi kone va babe meyle hame.Kiarostami ta abad bozorgtarin eftekhare cinemaye iran hast va khahad bood.ina ro mahze etelae kasani neveshtam ke migan shans ba oo hamrah boode vagarna...be harhal inhame montaghed dar tamame donya ke oono dar radife 10 cinemagare bartar in gharn moarefi kardand ghatan az in adamhaye mamoolie bi ensaf savadeshoon bishtare.adat konim raje be chizi ke etelaat nadim nazar nadim...injoori shakhsiatemoon ham hefz mishe.

-- Ghazal ، Sep 18, 2008 در ساعت 03:30 PM

"در تمام این چهل سال در این همه فیلم کوتاه و بلند،‌ زن حضور پررنگی نداشته است."؟! مثل این که ده رو فراموش کردید... هان؟

-- yassina ، Sep 18, 2008 در ساعت 03:30 PM

با سلام
آقا عالی بود.
این بهترین و منصفانه‌ترین نقدی بود که بر "شیرین" دیدم.
تبریک میگم به رادیوزمانه به خاطر انتشار این‌چنین مقالاتِ منطقی و بی‌طرفانه‌ای.
پیروز و پاینده باشید

-- نوید ، Sep 18, 2008 در ساعت 03:30 PM

حضور این خیل از بازیگران زن جلوی دوربین کیارستمی و آه و ناله کردنشان نه از پرمایگی کارگردان که از کم مایگی بازیگران ماست. عروسک های کوته فکری که تصویر آنها جلوی دوربین بیشتر به عملی چندش آور و احمقانه میماند. به درستی که منتقدی از این بازیگران زن این شو به حرمسرای کیارستمی یاد کرده بود.

-- ;کریم ، Sep 18, 2008 در ساعت 03:30 PM

این آقای کیارستمی هم شده دردسر
راستش دلم خنک شد که تماشاچی معمولی!!
از "شیرین"استقبال نکرد.
جناب عبداله زاده چنان واکنش سرد تماشاگر را
بی اهمیت میدانید که انگار نه انگار سینما برای
انهاست نه فقط برای تعدادی خاص در فستیوال
نظر شما را در مورد اینکه جای نمایش این فیلم
موزه باید باشد را قبول دارم البته مدرسه
سینماِِیی مناسب تر است تا به هنرجوها یاد
داد که اگر فیلمسازی در زمان ومکان درست
باشد و به وسیله "فرانسویها" کشف شود

اگر محکم جایش را حفظ کند.....

می تواند صد و اندی زن هنرمند و زیبا را
به حماقت وادارد.

-- فرساد- آمریکا ، Sep 18, 2008 در ساعت 03:30 PM

شهامت منتقد محترم که به اعتراف خودشان فيلم «شيرين» را بطور کامل نديده اند اما مطلب مفصلي در تمجيد از آن نوشته اند ، حيرت انگيز و اي بسا که حسد انگيز است.اما من هم مايلم براي اگاهي بيشتر منتقد محترم به چند نکته اشاره کنم : (1)فيلم سه دقيقه اي«روميو» هم در جشنواره مسخره شد ،منتهي در حد همان سه دقيقه اي بودن اش (2) فيلم « ده » همه اش مربوط به زنان بود وحتي قبلأ کيارستمي در مصاحبه اي گفته بود که در حال ساختن فيلمي در باره زنان ايران و وضعيت امروز آنان است.(3)فيلم «شيرين»به جشنواره کن عرضه شد و با همه سابقه ها وتوصيه و توسل ها پذيرفته نشد.(4)ضرب شست _ آن انگشت معروف _ را با «س» مينويسند وعدد 60 را با « ص» .تا شاهکار بعدي استاد خدا نگهدار منتقدين باد.

-- شاهد ، Sep 18, 2008 در ساعت 03:30 PM

کیا رستمی با این کارش با یک تیر چند نشون زد و سینمای ایران رو چندین سال جلو انداخت.اون دینش رو به سینمای ایران ادا کرد.به نظر من این یک کار ملی بود.

-- سحر ، Sep 19, 2008 در ساعت 03:30 PM

من فکر می کنم شما تصمیم گرفتید در این نقد ابروی کیارستمی را ترمیم کنید. و با این تصمیم شروع به نوشتن کردید و گرنه در مورد این فیلم منصف نیستید، چون حتی خودتان هم اذعان کرده اید که فیلم را ندیده اید پس چطور در مورد فیلم نوشته اید؟ قبل از هر چیز شما مقهور شخصیت و گذشته کیارستمی هستید تا یک نقاد منصف فیلم.

-- سپیده ، Sep 19, 2008 در ساعت 03:30 PM

سلام.
نویسنده محترم که فقط 3 دقیقه از فیلم 92 دقیقی ای / شیرین/ را دیده چگونه به خود اجازه میدهد این مطلب را بنویسد؟ ما که فیلم را کامل دیده ایم به ایشان شدیدا توصیه میکنم اول فیلم کامل را به بینند تا متوجه شوند که کیارستمی این بار واقعا سقوط وحشتناک کرده است. البته در آثار هر فیلمسازی پیش میاید اما نباید کورکورانه داوری کرد.

-- اصغر پناهی ، Sep 19, 2008 در ساعت 03:30 PM

مهدي جان!
در تيتر، اين‌چنين طرح سوال كرديد:
آیا «شیرین» نشانه افول سینمای کیارستمی است؟
و بعد [يعني درست در همان پاراگراف اول]، شمشير را از «رو» بستي:
«برخی از کارشناسان سینما به انتقاد از فعالیت‌های اخیر عباس کیارستمی،وی را فیلم‌سازی بازنشسته می‌دانند که‌ دارد با سینما تفریح می‌کند.»
دوست من!
اي‌كاش نام آن چند نفر از «برخي از كارشناسان» و يا «‌حرف دوستان» را كه به‌ آن‌ها رفرنس داديد،در اين مقال مي‌گنجاندي تا من مخاطب با شما هم‌ذات پنداري مستند كنم كه نكردم!
برادر من!
شما كه اعتراف كرديد فيلم «شيرين» را كامل نده‌ايد و البته خود را پشت يك‌سري رفرنس‌هاي دم‌دستي و نقل قول «دوستان» و «كارشناسان» [كه مي‌توانيدبخوانيد اوهام شخصي‌تان] پنهان كرده‌ايد،حداقل حق نقد كردن شيرين ناديده‌ي كيارستمي را نداريد.
پرانتز: گفته‌ايد :«در دفتر کار کیارستمی از چند و چون تدوین «شیرین» تا دقیقه ۲۲ مطلع شديد.»
توضيح واضحات:حتااگر در خصوصي‌ترين جاي خانه‌ي كيارستمي [به‌جاي دفترش] از آن 22 دقيقه‌ مطلع [!] مي‌شديد،اجازه‌ي اين تاخت‌وتاز چشم‌بسته را نداشتيد كه نداشتيد و البته باقي‌ماجرا...

شاد باشيد
تهران

-- ح.ش ، Sep 19, 2008 در ساعت 03:30 PM

سه خط اول نوشته ی شما رو خوندم با توجه به سوابق نویسنده گی شما به نظر میاد که مطلب خوبی باشه.

-- حسین ، Sep 22, 2008 در ساعت 03:30 PM