رادیو زمانه > خارج از سیاست > بازيگران > خسرو شکیبایی را چطور تعریف میکنید؟ | ||
خسرو شکیبایی را چطور تعریف میکنید؟مینو صابریخسروشکیبایی بازیگر توانمند سینما تاتر و تلویزیون صبح روز جمعه در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت.
جمع کثیری از هنرمندان و مردم با شنیدن این خبر در بیمارستان پارسیان حضور پیدا کردند و پس از ساعتی به منزل خسروشکیبایی رفتند. پویا شکیبایی فرزند خسروشکیبایی در بارهی درگذشت پدرش گفت:
همسر خسروشکیبایی به دلیل تالمات روحی قادر به صحبت کردن نبود و آرام اشک میریخت. به گفته پویا شکیبایی، مراسم تشیع پیکر خسرو شکیبایی ساعت نه صبح یکشنبه از مقابل تالار وحدت آغاز خواهد شد. در مجلسی که در خانهی خسرو شکیبایی برپا بود از برخی هنرمندان سوال کردم:
داوود رشیدی بازیگر سینما و تاتر و تلویزیون با چشمان اشکبار گفت: امین تارخ بازیگر تاتر و سینما و تلویزیون که سخنگوی خانهی سینما هم هست، سعی داشت احساساتش را کنترل کند و به ساماندهی کارهای مجلس بپردازد در پاسخ به این سوال گفت: شصت و چهار سال عمر از خدا گرفت اما اگر شصت و چهار سال دیگر عمر میگرفت این بهترین هدیه بود که به ملت داده میشد و مطمئنا ما را با آثار ماندگارتر و فراموش نشدنیتری روبرو میکرد. حسرت من این است که تازه الآن وقت آن بود که خسرو شکوفاتر شود، تازه وقت آن بود که از حضورش غیر از بازیگری استفاده های دگرگونهای بشود در عرصهی آموزش و انتقال تجربیاتش و... به هر حال متاسفم.» حسن پورشیرازی بازیگر تاتر،سینما و تلویزیون در حالی که نمیتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد گفت:
شما خسرو شکیبایی را چطور تعریف میکنید؟ |
نظرهای خوانندگان
I will miss him greatly. I never saw him, but he was and will be my friend for he touched my soul beyond any other friend. He will always live in us.
-- بدون نام ، Jul 18, 2008 در ساعت 10:32 PMin khabar barayam besyar takan dahandeh va dardnak bood . man khousrou shakibaie ra az nazdik nemi shenakhtam vali sedaye zibayash va bazigari yeash ra besyar doost dashtam . az dast dadan nash ra be marduome iran va hounar iran tasliat migooyam yadash peyvaste gerami baad.
-- nayer rostami ، Jul 18, 2008 در ساعت 10:32 PMWho can ever forget Hamoun, who can ever forget dadashi in pari, who can ever forget the composer in khaharan gharib, who can ever forget the wenddays night sitting and waiting for another episode of kahneie sabz,
-- Peyman ، Jul 18, 2008 در ساعت 10:32 PMMr. shakibaei, thank you for making our life more colorful by your being..
hanooz ham yade sadaye zibayash khaterat kodaki ra dar man zende mikonad (adam bayad sabz bashe) shakibai sabz zendegi kard va sabz az miane ma raft yadash javid
-- mani ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMman khosro shakibaee ra az filme hamoon shenaktam va ba seriyale khaneye sabz asheghash shodam dar in seriyal teke kalame khosroo in bood ke hamishe hame chiz bayad sabze sabz bashe pas yado ktereye in honarmande aziz ta abad dar yade hame sabze sabz baghi khahad mand roohash shad
-- بدون نام ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMخسرو شكيبايي درگذشت به همين سادگي به همين راحتي . نميخواهم مانند مرده پرستان مرثيه خواني كنم او آنقدر نقش ماندگار بازي كرده كه حالا حالا ها و به همين راحتي از ذهن كسي پاك نميشود.
مگر ميشود كسي هامون را از ياد ببرد مگر ميشود ديالوگ ها و مونولوگ هاي آ‹ را از ياد برد آن مه سرگشتگي هامون خود شكيبايي بود و شكيبايي خود هامون كداممان هامون برايش فراتر از يك فيلم نبوده ؟ كه نوز هم اگر ببينيش ته دلت ميلرزد يك بغض توي گلويت جريان ميابد و احساس خفگي ميكني و دوست داري يكي مانند هامون تو را از اين غرق شدن نجات دهد هامون يك فيلم نبود يك بزنگاه تاريخي بود يك حادثه بود و هامون بي آقاي شكيبايي چيزي نيمشد جز يك فيلم محصول 68 همين. از هامون كه بگذريك آن مونولوگ بي نظير و پر ابهت در مجموعه مدرس را كيست كه از ياد برده باشد. كه خود واقعي آن مرد هم آرزو داشت كلامي و بياني و آوايي چون نقش پيشه اش داشته باشد هر چه بياييم جلو تر باز هم براي هر نسلي او خاطره اي به جا گذاشته
30 ساله هاي امروز لازم نيست زياد به ذهنشان فشار بياورند آقاي شكيبايي بت سالهاي نوجواني آنان بود نه بر پرده نقره اي فقط بلكه شعر خواني هايش هم همدم عاشقي هاي 16 سالگي و بعد ترشان بود
كداممان آن سلام ... پر مكث و پر غم ابتداي نامه هاي سيد علي صالحي را فراموش ميكند؟
جادوي صداي شكيبايي شعر سيد را هم به اوجي دوباره برد يا آن جا كه با صدايي نا اميد و اميدوار ميگفت: حال همه ما خوبست اما تو باور نكن . . .
خسرو شكيبايي زنده است او هرگز نيميميرد او در هامون زندگي ميبخشد جه در اين دهه چه در هزاران سال بعد كه بارها و بارها ديده شود او در مراد بيك در عاشقانه در خواهران غريب و در خانه سبز زنده است
با آن لبخند مهربان و آن چشمهاي نافذ با آن آواي سحر كننده و آن هنر بي پيرايه برآمده از دل.
آقاي شكيبايي دوستتان داريم چه اينجا باشيد چه ديگر جاي ...
سرانجام باورت ميكنند
-- behzad ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PM.
بايد اين كوچه نشينان ساده بدانند
كه جرم باد
دزدين بافه هاي رويا نبوده است....
condolesent to all Iranian people particularly Mr Shakibai's family for loss of such a Nobel man, He taught us friend ship,love,trust and taking things easy in such a complicated world, I never met him but I feel like losing a friend, family member , so familiar and so close
-- sodabeh ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMbedrood,
جمله جمله در ذهن مردم می مانی...
-- m.j ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMخسرو در دیالوگهاش نبود که اینقدر طرفدار داشت...خسرو در حسش بود. در چهره وچشماش بود و همه اینها از قلب عاشقش بود.یک قلب بسیار ریوف که از چهره اش می درخشید.
خسرو ما همیشه شکیباست....همیشه جاودان..........و همیشه سبز
از سایه آمد و در سایه رفت ،
-- نگین ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMفقط در این میان چطور می توانست
اینقدر درخشان باشد؟؟
اينقدر نقش آدم های شنگولِ کنه رو بازی میکرد که هیچوقت به مردنش فکر نمی کردیم. هنوز هم باورم نميشه. خيلی مظلوم رفت.
-- علی ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMمرگ پایان کبوتر نیست .باور مرگ شکیبایی ممکن نیست…او هرگز نمی میرد.
-- elnaz ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMما عادت داريم، وقت مرگ، چهرهها را در هالهاي از نور و بيزماني بپيچانم. واقعيت اين است كه سينماي ايراني، سينماي فقيري است، شايد سالها طول بكشد چهرهاي در سطح تجربههاي خسرو شكيبايي در اين سينما ظهور كند. پس ارج ميدارم تجربههاي هنري خسرو شكيبايي را در به بازي كشيدن چهرهي گمشدهاي كه مطلوب انسان سرگشتهي ميهن من بود، در هامون و در به بازي كشيدن چهرهاي كه مظهر بطالت زندگاني هر روزهي ماست. ما خسرو شكيبايي را در سينما ديدهايم، شناختهايم، از او آموختهايم، گاه تصوير خود را در نقش بازيگرانهاش يافتهايم، گاه به او تاختهايم، و از او چيزي فراتر از واقعيت و توان سينماي خود را طلب كردهايم. دوستاش داشتهايم اما، هميشه، و بيدرنگ
-- فرنود ف. ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMيك شعر براي خسرو شكيبايي
-- هستي ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMhttp://sahasara.blogfa.com/post-29.aspx
خداحافظ حمید هامون
-- روشنک ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMبرای ما غربت نشینان خبر بسیار دردناکتر از کسانی است که در ایران عزیز نقس می کشند. او یکی از محبوبترین هنرمندان سرزمین ما بود، است و خواهد بود. امیدوارم همه ی ما در غم از دست دادنش شکیبا باشیم. هامون عزیز از همین حالا دلمان برای صدایت تنگ شده است.
-- پروانه ریاحی نیا ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMمي بافت دست سنگ گيسوي رود را. مي ريخت آفتاب پولك به روي دامن چين دار آب مست. يك تكه ابر خرد از ابرهاي تيره جدايي گرفت و رفت ...
-- ... ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMنصرت رحماني
آقاي شكيبايي حتي اگر هيچ نقش ديگري هم پس از هامون بازي نمي كرد،اگر صداي نازنينش همراه تنهايي بسياري از ما نبود، اگر خبر از فروتني دلنشينش هم نداشتيم و مصاحبه هاي خواندني اش را نديده بوديم، باز همان يك حميد هامونش بس بود كه تا ابد دلبسته اش باشيم.من و نسل من در خاطره هايمان به او خيلي مديونيم.
-- ساناز افروزيان ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMصبح جمعه كه صفحه ي هفتان را باز مي كردم ، اول كلمه ي درگذشت را ديدم ، لحظه ايي مثل برق با ناله به خود گفتم : واي باز كي مرده ؟ و بعد جمله ي كامل را ديدم " خسرو شكيبايي درگذشت " .
-- پرستو ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMسر جام بي اراده بشدت تكان خوردم و جيغي فرو خورده در گلو كشيدم ، با ناباوري جملات را مي خواندم وبراي اينكه بتوانم خبر را قبول كنم دونه دونه لينك هاي مربوط به آن را باز مي كردم . شوكه شده بودم و نمي خواستم باور كنم . خسرو شكيبايي هنرپيشه ي محبوب ِ من نبود چون همه ي بازي هايش را دوست نداشتم، اما چه تأثير عجيبي در درونم گذاشته بود تأثيري كه خودم هم تا حالا نمي دانستم ، آنقدر كه خبر فوتش مرا بدجوري تكان داد .من كساني را كه دوست دارم بيشتر از ديگران ازشون توقع و انتظار دارم و خسرو شكيبايي يكي از آنها بوده . از تسليت گويي بدم مياد به اين دليل كه هيچوقت نمي تونه حس دروني انسان را بيان كنه .
آدم خیلی باحالی بود. خبر فوتش هم مثل خودش غریب بود. بیکباره تمام اینترنت مانند دل شنودنگان منفجر شد.
زندگی پرباری داشت. همیشه از دیدنش در تلویزیون خشنود می شدم. جز معدود بازیگرایی بود که خسته کننده نبود. با اون طرز حرف زدنش دل آدم رو می برد به سرزمین ناکجاآباد.
بقول بچه ها مراد بیگ، باصفا بود. خیلی باصفا بود.
-- حسام ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMshakibaei marde mardastane ehsasate binazirash bud ke az amighe jano delash bar mitabid,shakibaei honarmad bud,hanarmandane zist ama yademan bashad ke uo namord,hargez hargez namirad unke delash zende shod be eshgh ....
-- blanche ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMمرگ خسرو شکیبایی را باور نمی کنم هنرمندی که در همه عرصه ها درخشید. خیلی دوستش داشتم .
-- بدون نام ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMbargy az shakhe shekast
-- reza.hosseini@t-online.de ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMsage zardy khandid
sag
kasy ra ngazid..
khosro,rafti??
bimarefat...
pupak jan,puja jan,tanja jan,parwin jan, gham sabok bad...yadash...jawid.hosseini-nasab-germany
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دلهای خسته
تو را می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا
به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
-- maryam ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMخداحافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه
فرشته ای که 64 سال در میان انسانها زیست و بازیگر دلها شد و با شکوه و غریبانه به آسمان پر کشید و رفت . بهشت گوارایت ای بزرگ مرد ...
-- علیرضا ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMفقدان دردناک اسطوره هنر ،استاد خسروشکیبایی بر هنردوستان ایران تسلیت باد.
-- hosein ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMAz samime Ghalb moteasefam va in zayee ra be khanewadeh uw va Jameehe Honary Iranzamin tassliat migham
Ruhash shad va Rahash por Tadawom
-- M.Zanjani ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMروحش شاد.یادش برای همیشه درقلبمان خواهد ماند
-- آزاده ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMمطمئنا هیچ کس نمی تواند جای خسرو شکیبایی را بگیرد کسی که آنقدر بی غل و غش بازی می کرد که فاصله بین رویا و واقعیت به صفر می رسید . فقط می توانم بگویم که واقعا حیف شد که او را از دست دادیم . روحش شاد و یادش گرامی .
-- فرشباف ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMاز شمار دو دیده یک تن کم/ وز شمار هنر هزاران بیش
-- فرزام ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PM"کسی انگار کوبیده باشدم"...
وقتی خبر را شنیدم با فرسنگ ها فاصله که از ایران دارم ,یکی از تلخ ترین لحظات غربت را گذراندم...او را در وبلاگم اینگونه تعریف کردم.
دوستش داشتم.از نوجوانی که "صدای پای آب " را با صدای گرمش شنیدم.سهراب را با او شناختم...
همان صدای پر طنین که بالا و پایین می رفت.شور را تقسیم می کرد و گاه به اوج اندوه می رساندد.
و سینما را هم."هامون" را بارها دیدم .وقتی از فرانی و زویی گفت.
"سارا" را بخاطر مهرجویی و کریمی و او دوست داشتم.
"پری "...همین امشب نامه ای که برای "داداشی" می خواند ...دوباره آمد و آمد در ذهنم.
باور نمی کنم که حتی بازیگر توانای سریال محبوب خانوادگی ام دیگر نیست.
می آید در ذهنم صدایی که انگار از قلب قرن ها حقیقت آمده بود ...
" و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
و بدانیم که اگر مرگ نبود ؛
زندگی چیزی کم داشت "
روحش شاد
-- لیدا ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMمرگ خسرو شکیبایی عزیز، مرگ خاطرات یک نسل است؛ نسلی که با حضور مقتدرانه اش، حرکات خاصش و صدای فراموش نشدنی اش زندگی کرده بود... او بازیگر کاملی بود؛ خوش تیپ و ماهر و خوش صدا. الان چند تا بازیگر مثل او سراغ دارید و یا فکر می کنید که در آینده ممکن است به وجود بیاید؟ خسرو! ملتی تو را دوست داشت و دارد؛ تو چه سحری داشتی؟
-- م.د. ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMصدای گیرا و خش دار خسرو شکیبائی همواره در ذهنم خواهد ماند .صدائی ماندگار که همیشه در کنج قلبم خانه دارد . و بازی زیبای او در هامون که به واقع بهترین تفسیر درد روشنفکری دهه 60 ایران بود . و چرا کمتر از روزی روزگاری سخن گفته شده که بسیار خوب بازی کرد و چه دلنشین بود صدای پای آب با صدای خسرو که صدای پای آب در گوشم چه دلنشین نشسته است و مهمتر از همه از اخلاق انسانی و منش ایرانی خوب ایشان که در خاطره بسیاری از دوستداران ایشان خواهد ماند . یادش گرامی باد .
-- حسین فرهانی ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMباورم نیست که تو رفتی و خاموش شدی ....
-- سروناز ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMخدایش رحمت کندنازنین بود اصلآ خود خود حمید هامون بود ...حمید هامون خدا حافظ
-- رسول ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMخسروي عزيزبزرگي بوددراين جهان كوچك كه رهاشد.
-- امير ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMدوستش داشتم چون تنها حلقه ی آشنایی من با سینما بود...چون روزهای خوبی رو باهاش در مجله ی گزارش فیلم گذروندم.همه ی احساسم رو توی وبلاگم نوشتم:http://poolak.blogfa.com
-- مستانه ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMمراد بیک " بیک سینمای ایران خیلی زود رفتی
-- مهدی صادقی ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMهمه اش ياد قسمتي از خانه سبز مي افتم كه عاطفه نگران رضا(خسروشكيبايي) بود كه دكتر بهش گفته بود تا چند روز ديگر ميميرد ....
-- داود ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMو رضا با آن لرزش لب پايينش و برق چشماش داشت مارا هم با خود ميبرد ......
حمید هامون رفت که به دیوانه گی ها و عاشقی ها ی اش برسد و این بار علی عابدینی ای در کار نبود تا پیکرش را از دریا باز گیرد.آزمودم عقل دوراندیش را عاقبت دیوانه سازم خویش را...
-- حامد ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMسر کوچه ی ما یک لوکیشن فیلم برداری است و حجله ای ساخته بودند امروز با عکسی زیبا از عمو خسروی ما و گذاشته بودند جلوی در.هر بار که رد می شدیم...خداحافظ عمو خسرو خداحافظ حمید هامون.
هامون برای ماندن شکیبا نبود.خداحافظ خسروی نازنین ایران.
-- رامین ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMvai mageh misheh cinama bedone shakibaie ro tasavor kard. in fajeh hast na etefagh.
-- ashkan ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMHe was one ever a kind in cinema of Iran. I will never ever forget his play in Hamoon which I have seen few times. The other one "Kimia" which was great too. It was very shocking news for me. God bless him
-- Amir ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMناراحتم به خاطر بچه هایی که بعدا می آیند به خاطر کسانی که خسرو شکیبایی را نمی توانند دم به دم ببیند ومی ترسم که آن حس وآن نگاه غمگین وصدای آرامش را که هرگز درکسی تکرار نمی شود نداشته باشند متاسفم برای نسلی که می آید در حالی که شکیبایی را ندیده است هرچند فیلم هایش هست
-- محبوبه میم ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMاو انگار خود هامون است .
اما خاطرت باشد
-- داود ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMهميشه اين تويي كه مي روي
هميشه اين منم كه مي مانم
یک بار او را در کیش در کنار خانواده اش دیده بودم که چطور اجازه می داد مردم به سادگی و بدون هیچ خواهشی با او و خانواده اش عکس بگیرند. از آنجا بود که فهمیدم او مردی است نه از جنس بسیاری از بازیگران امروزی ، بلکه مردی است از جنس همه ما مردم ایران زمین
-- بدون نام ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMخدایش بیامزد
خسرو شکیبایی یعنی تداعی لحظه های شیرین سال های نه خیلی دور ولیکن خیلی غریب و شیرین گذشته و دوران بلوغ و نوجوانی من و مطمئنا هم نسلان ایرانی من که تو خونه سبزیاد گرفتند که وقتی قهر میکنیم نمیتونیم حرف نزنیم و خونه جایی یه که هیچکس حق ندارد هیچ غمی را به تنهایی تحمل کنه، حرفایی که این روزا بیشتر به دلامون میشینه و بیشتر دلتنگشون هستیم ...... استاد شکیبایی عزیزم مطمئنم که الان یه جایی هستی ، سبز ! سسسسبز سبز سبز!
-- Sam Heidari ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMاین ادای احترام فقط احساس وظیفه ای ست من باب بر آوردن یک دین نسبت به شمایی که لحظه ها رو برای ما تبدیل به خاطره کردی و در اون روزها بر روی ذهن تاثیر پذیر و خمیرگونه ما احساس های خوب و عشق ورزیدن رو حک کردی .....احترام و علاقه خالصانه من و هم نسلان من رو پذیرا باش....دوستت دارم
حتما روزی برای فرزندانمان از هنرمندانی که در سرزمینمان داشته ایم با افتخار خواهیم گفت.
هوای حوصله ابری ست...دلم به اندازه ابرهای آذر ماه گرفته است...
كوچ نابه هنگامصاحب صداي حوصلهي سبز عشق،تصوير سادهي علاقهي زندگي بر پردهي نقرهاي،«خسرو شكيبايي»عزيز به قلبهاي دوستداراناش تسليت باد
-- شهاب الدين ، Jul 19, 2008 در ساعت 10:32 PMفوران احساس را می شد در بازی بی نظیرش دید . گرمای صدایش به انسان گرمی می بخشید . او بازیگر یگانه ای بود که جایش خالی خواهد بود , گر چه در قلبمان جای گرفته است .
-- نیما ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMصدا..
-- omid ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMصدا....
صدا......
تنها صداست که میماند، پرنده ای که مرده بود به من پند داد، پرواز را بخاطر بسپار،
پرنده مردنيست.......!
صدايش در گوشم هنوز زمزمه میکند...
روحش شاد و یادش همیشه جاودان.
-- مرجان ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMحالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می میرم
از خانه که می آیی
یک دستمال سفید
پاکتی سیگار
گزینه شعرهای فروغ و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است
.
.
کاش مانده بود
-- عاطفه امینی(www.bloge-jadid.blogspot.com) ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMخدایش بیامرزد و روحش شاد
در جمع من و اين بُغضِ بیقرار،
-- pezhman ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMجای تو خالی!
من عاشق بازي آقاي شكيبايي بودم همه مي دونيم كه ايشون چهره تكي در سينما و تلويزيون ما بودند.شايد مثل ايشون حالا حالا هاپيدا نشه.ايشون پاداش خودشونو تو همين دنيا گرفتن.از يك استادي شنيدم كه بهترين پاداش خدا به بنده اينه كه تو اين دنيا اونو محبوب مردم ديگه ميكنه. اما من يك درد دل دارم اونم اينه كه چرا هنرمنداي ما مواظب سلامتي خودشون نيستن ..!! آيا اونا فكر نميكنن كه وقتي پا تو اين عرصه ميذارن ديگه فقط متعلق به خودشون نيستن متعلق به يك ملتن؟؟پيشكسوتاي هنر ، جووناي محبوب سينما ، خواننده هاي خوش صدا و پرطرفدار، ....بيشتر به خودتون اهميت بدين..به اينم فكر كنين كه وجود شما از وجود مردم عادي ارزشمندتره..حيفه كه به اين زودي از دستتون بديم!!خيلي حيفه..
-- آزاده ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMدوستان من هم چون شما متاسفم اما شکیبایی اگر به علی عابدینی میرسید الان بین ما بود. او تکرار نخواهد شد صالح علا را دریابیم !
-- هومن ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMخسرو شكيبايي شاهكار سينماي ايران بود.
-- فرزانه ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMخسرو شكيبايي شاهكار سينماي ايران بود.
-- فرزانه ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMبسیار سخت هست که پر کشیدن خسرو شکیبایی را باور کنیم... من از 17 سالگی که برای اولین بار هامون را دیدم و با آن مدت ها زندگی کردم فهمیدم که خسرو یک موهبت و گنجینه بزرگ برای سینمای ایران است ...
-- پریسا ش. پ. ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMعادت کرده بودیم که در نبود و تبعید ناخواسته بهروز وثوقی عزیز . بیش از همه دلمان بیش از همه با خسرو شکیبایی نازنین گرم باشد. شرمنده ام که فیلمهای آخر استاد را دنبال نکردم و دلتنگم از فقدان او در سینمای آینده ایران... دلم می خواهد بگویم :خدا نگهدار هامون ...ای بازیگر همیشگی دلها ...
حتی غریب تر دلم می خواهد بگویم :خداحافظ سینمای ایران. ولی از طرفی وقتی می بینم که در سینمای ایران هنوز معدود کارگردانهای خوبی فعالیت می کنند و بازیگران بزرگی چون : پرویز پرستویی , رضا کیانیان و ... حضور دارند و پیشکسوتانی چون : عزت الله انتظامی و علی نصیریان (به امید خدا) هنوز امکان بازی دارند و در میان جوانها هنوز مستعدانی چون ترانه علیدوستی .بهرام رادان و گلشیفته فراهانی دیده می شوند , می توان همچنان امید بست و با سینمای ایران هنوز آشتی ماند (هرچند اعتراف می کنم که با رفتن خسرو , سینمای ایران تا حد زیادی لطفش را برایم از دست داد)... بهر هر حال اسطوره هایی همچون خسرو شکیبایی متعلق به همه نسلها هستند و به بلندای قرن ها در تاریخ هنر و دل مردم می زیند.
یادش گرامی و روحش نشئه الهی باد
-- اصغر ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMHARVAGHT DOBARE AXASHO MIBINAM ASHK TO CHESHAM HALGHE MIZANE AKHE HAMIDE MAN HAMIDI KE TANHA KASI BOOD KE SHIVE METOD ACTING RO RAHAT MESE ABE KHORDAN BAZI MIKARD AZ BEIN MA RAFTE BASHE ......AMO KHOSRO HAMISHE DOSET DARAM.
-- arash ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMدمش گرم بود.....
-- مجید از شیراز ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMhamide hamon raft,,,bavareesh sakhte,,,va talkh,,,baraye man hamishe yadavar in bod ke sabke khasy az bazigary ba hamon shoro shod,,,jash khali,,,,moteasefam
-- tala ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMman vaghti ke khabare fote ishun ro tuye ruzname khundam vaghean shoke shodam va aslan nemitunestam joloye ashkamo begiram . kheili zud bud barashun , omidvaram ke ruheshun dar arameshe abadi bashe va baraye khanevadeye azizeshun talabe sabr mikonam . heif bood chenin nazanini o az dast bedim ,,, heif bood
-- saghi ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMمرد زعفراني
-- مدير ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMاو گرم بود و سبز که افتاد
-- مازیار محمود یان ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMاس ام اس دو کلمه بود و من منتظر خواندن طنزی از دوستی آن را باز کردم . جمله ای دو کلمه ایی بود
خسرو شکیبایی مرد ! و نا گهان یک کلمه در ذهنم آونگ شد : هامون ... هامون ... هامون !!!
چقدر تلخ است مردن در این سرزمین ! اگر چه به خودم دلداری می دهم که هنرمندان این شانس را دارند که در آثا رشان جاودانی شوند و حمید هامون تا ابد جاوید است . اما با تلخی این فکر که این شانس ماست نه آنها سرخورده می شوم ! و دلم برای تمام کسانی که می شناسمشان تنگ !
جمشید مشایخی ، عزت اله انتظامی، محمد رضا شجریان ،داریوش مهر جویی، سیمین دانشور
فرامرز پایور و.... !
کلمات ذهنم سوگوارند ... دوستش دارم تا همیشه !
خسرو شكيبايي يعني عاطفه اي سرشار براي بخشيدن حسي خوب و گرم به مخاطب_ خسرو شكيبايي يعني مهربان بودن يعني غمخواري- هميشه در قلب همه ما سبز باقي خواهد ماند. سبز سبز سبز.
-- حامد ، Jul 20, 2008 در ساعت 10:32 PMباور کردن مرگ شکیبایی سخت است . او بهترین بود و خواهد ماند .
-- فاطمه طاهری ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMبه خودم گفتم چه شایعه ای !!!
-- Sahar ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMباورم نمیشه .تا آخر زندگیم بازم عاشقانه دوسش دارم
-- نیلوفر ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMمن به خانواده ايشان و هم به خانواده بزرگتر ايشان كه يك ملت است تسليت مي گويم با تمام وجود كارهاي ماندگاري كه براي هميشه جاودان است را دوست دارم و از خداوند متعال آرامش را در آن دنيا خواستارم
-- مينا ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMهنوز هستند آدمهايي كه اگر نباشند ، دنيا جاي قشنگي براي زيستن نخواهد بود . خسرو شكيبايي نيز جزءآن دسته از آدمهايي بود كه حالا نبودنش بيشتر احساس مي شود . روحش شاد
-- شهرزاد كاكاوند ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMعاشق، دوست داشتني با آن بغض زيبايش كه هميشه ماندگار خواهد ماند.
-- نيلوفر ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMخود او مي خواند: مرا نمي شناسد مرگ ...
salam dar bi karan dor bar sang sakht gor biganei nevesht aramgahe dost be nazar man ke behtarin nazanin sarzamin man az donia raft hamishe dostash daram be name yek havadar be khanevade tasliat migoyam
-- bahram ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMnemidoonam chi bayad begam aslan bavaram nemishe , hala bedoone oon chi kar bayad bokonim , che sakhte naboodanesh ,nadidanesh nashnidanesh ,kheili sakhte
-- sanaz ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMاو به ما آموخت سبز باشیم
-- بهار ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMیه آبی ها پر کشید اما برای ما همیشه سبز خواهد ماند.
مرغ عشق ديگري از گِل پريد
-- بداغي ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMبا دلي دريايي از ساحل پريد
در ركابِ ماهِ پرمهرِ علي
خسرو از هامونِ ناقابل پريد
با تسليت به تمامِ اهلِ آباديِ باران:علي بداغي
ostad , ostore , fereshteye zamini , hadieye elahi , tarikhi ke tekrar nemishe , yadegari ke az yad nemire ........ sakhte ba kalam tosifesh konam faghat mitonam begam heyf
-- shivana ، Jul 21, 2008 در ساعت 10:32 PMاشك مهلت نمي دهد...
-- نرگس ، Jul 23, 2008 در ساعت 10:32 PM"پري" را فراموش نمي كنم
همیشه فکر می کردم کمند آدمهایی مثل من که عاشق رضا صباحی باشند؛ عاشق مراد بیک؛ عاشق حمید هامون..... اما روزی که برای وداع با یه عمر خاطرات سبزم رفتم تالار وحدت؛ چیزی رو که دیدم باور نمی کردم.خوش به حال خسرو که این همه عاشق داشت؛ عمو خسرو اصلا بهت نمی اومد رفیق نیمه راه باشی... کاش علی عابدینی بود ...کاش....
-- مینا ، Jul 23, 2008 در ساعت 10:32 PMخسرو شكيبايي عشق بود........
-- بنفشه ، Jul 23, 2008 در ساعت 10:32 PMحيف شد.........
salam bar bazmandegan in marhom be nazare man aghaye shakibaie 1sedaye tak bod 1honarmande javedan naghshe khasi dar bazi iefa mikard vaghti man khabaro az khanevadeam dar iran shenidam ba sedaye an aziz vali ghamangiz goftam 1khone bayad sabz bashe sabz va hamishe sabz
-- mariya az alman ، Jul 24, 2008 در ساعت 10:32 PMبزرگ بود.......
-- آرام ، Jul 24, 2008 در ساعت 10:32 PMصداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلک هاش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد ودست هاش هوای صاف سخاوت را ورق زد و مهربانی را به سمت ما کوچاند....
...و رفت تا لب هیج و پشت حوصله نورها دراز کشید و هیچ فکر نکرد که ما میان پریشانی تلفظ درها برای خوردن یک سیب چققدر تنها ماندیم....
وقتی برای اولین بار هامون را دیدم،کودک بودم
اما در نهایت کودکی،سحر او مرا نیز جادو کرد و من تمامی این سالها با او زندگی کردم،
آنقدر در تمام لحظات زندگیم جاری بود که وقتی شنیدم که پر کشید،ته دلم خالی شد،تمام بدنم به لرزه افتاد ....ومن گریستم که حس میکردم هم خونی را از دست داده ام،
من با صدای او زندگی میکردم،با او شعر های فروغ را شناختم،سهراب را از بر کردم وعاشق قلم سید علی صالحی شدم،صدای گرم و آرامش، لالایی بسیاری از شبهایم بود
نمیدانم کی با این واقعیت کنار بیایمٍ،
بسیار عزیز از دست داده ام و به تجربه میدانم رفتن او را نیز روزی باور خواهم کرد
اما خلأیی تا ابد گوشه ی دلم خواهد ماند
بابا خسرو تو هم چونان پدر رفتی و من در بهت رفتن تو خواهم ماند
به من قول بده از خوابهایم نروی
کاش آنقدر که آدمیان دوستت داشتند،تو خود را دوست میداشتی
برهنه به بستر بی کسی مردن تو از یادم نم یروی. خاموش به رسا ترین فریاد ادمی تو از یادم نمی روی.گریبانی برای دریدن این بغض بی قرار تو از یادم نمی روی.
-- باران ، Jul 26, 2008 در ساعت 10:32 PMیادش همیشه سبز.
خسرو شکیبایی همسایه ما بود. تمام این 2 سال گذشته هر بار که وارد خیابونمون می شدم، قبل از هر چیز، قبل از فکر به خونه و ... به یاد اون می افتادم.
-- بهار ، Jul 28, 2008 در ساعت 10:32 PMعمو خسرو ی مهربون قلبمون در رفتنت سیاهپوش شده...
عمو خسرو دل همه واست تنگ شده...
حالا وارد خیابون که میشم، قلبم به درد میاد...
سفر بخیر نازنین...
امروز 16 دی 1387 و من هر بار با دیدن عکس و شنیدن صدایش میگریم.روحش شاد
-- maryam ، Jan 5, 2009 در ساعت 10:32 PM