رادیو زمانه > خارج از سیاست > تاتر > تلاشی برای حفظ فرهنگ ایرانی در مهاجرت | ||
تلاشی برای حفظ فرهنگ ایرانی در مهاجرتاختر قاسمیاین گزارش را از اینجا بشنوید. چهاردهمین جشنواره تئاتر ایرانی – آلمانی، از روز جمعه ۱۶ نوامبر در شهر کلن آلمان آغاز به کار کرد و تا روز یکشنبه ۲۵ نوامبر ۲۰۰۷ ادامه داشت. این جشنواره از سال ۱۹۹۳ به کوشش انجمن تئاتر ایران و آلمان با مدیریت مجید فلاحزاده کار خود را شروع کرده است. در سالهای نخست، این جشنواره برای بسیاری ناشناخته بود. ولی تقریباً از سال چهارم به بعد، به یکی از فعالترین حرکتهای فرهنگی ایرانیان خارج از کشور تبدیل شد. جشنواره که در ابتدا نام تئاتر تبعید را بر خود داشت، تا کنون میزبان گروههای تئاتر ایرانی و غیرایرانی از سراسر جهان بوده و تا به حال هنرمندان و چهرههای ادبی ایرانی مانند پرویز صیاد، هادی خرسندی، ایرج جنتی عطایی، رکنالدین خسروی، جلیل دوستخواه و اکبر رادی در این جشنواره شرکت داشتهاند. جشنواره تئاتر ایرانی – آلمانی به یکی از پلهای تبادل فرهنگی ایرانیان با دیگر فرهنگها تبدیل شده بود. در سال ۲۰۰۰ برای نخستین بار یک گروه تئاتر تعزیه از ایران دعوت شد. با این اقدام، جشنواره مورد اعتراض جمعی از هنرمندان مهاجر و تبعیدی قرار گرفت. آنها با نوشتن بیانیهای، جشنواره را تحریم کردند. تا آن زمان با وجود اختلاف نظرهای سیاسی، همه هدف را «تئاتر» میدیدند و صمیمانه در کنار یکدیگر کار میکردند. ولی پس از آن، جشنوارهی تئاتر به یک مرکز کشمکش سیاسی، مانند بیشتر جریانهای فرهنگی ایرانی در خارج از کشور، تبدیل شد. مجید فلاحزاده، مدیر جشنواره تئاتر ایرانی – آلمانی، در رابطه با شکلگیری این جشنواره و مشکلاتش، چنین میگوید: در طول این سالهای مهاجرت، مخصوصاً مهاجرت اخیر، دو ذهنیت بسیار مشخص در خارج از کشور پیش آمده است. یکی اینکه ما مهاجرت کردیم و آمدیم و بنابراین باید کار کنیم. یک نسل و دو نسل میگذرد و بچههایمان هم جذب این جامعه میشوند. بنابراین دورهای کار میکنیم و بعد هم کنار میرویم و برویم به زندگیمان برسیم و به بچههایمان بسپاریم و بچههایمان هم که جذب این جامعه شدند و همه چیز تمام است. ذهنیت دوم این است که واقعاً جهان متحول است. در هیچ دورهای از تاریخ بشریت به اندازهی قرن بیستم که قرن گذشته بود، بشر مهاجرت نکرده است. بنابراین داخل مغزشان، فرهنگشان را هم حرکت دادند و میخواهند کار کنند. حضور ما در اینجا اصولاً در بنیادهای فرهنگی اینجا هم تأثیرگذار است و بعد به ما اجازه میدهد که حضورمان را داشته باشیم. اگر تئاتر ایرانی ضعیف است، اجازه دهیم که روی آن کار شود. جشنواره تئاتر از ابتدا از پشتیبانی مالی اداره فرهنگ شهر کلن «کلتور آمت کلن» برخوردار بوده است. چند سالی است که کلیسای پروتستان شهر کلن هم از حامیان اصلی جشنواره است. از مجید فلاحزاده دربارهی پشتیبانان مالی جشنواره میپرسم و این که آیا ایرانیان ثروتمند به این جشنواره کمکی کردهاند؟ سازمانهای ایرانی متأسفانه بسیار بسته حرکت میکنند. تنها سازمان و گروهی که با ما همکاری کرده، «شرکت فرش گیتیزاد» است و هتلی هم به نام «آلمرکتسن» به ما کمک میکند. واقعاً ما از کمکهای ایرانیان در این زمینه محروم بودیم و باید برای آیندهای دراز مدت سرمایهگذاری کرد و گروهها و سرمایهگذاران ایرانی در اینجا غایبند. آنها این دوربینی و آیندهنگری را ندارند. آنها در منافع روز خودشان حرکت میکنند و بر اساس این منافع کمک میکنند و در واقع فستیوال از نظر مسائل مالی بسیار تنهاست. مشکل اصلی ما مشکل مالی است و تا حال کمتر سازمان یا گروهی برای این بخش جلو آمده است. حتی گروههای ایرانی که دعوت میکنیم، در درجه اول فکر میکنند که چهار پنج نفر باشند که حالا اجرایی هم بکنند و مقداری هم منفعت مالی ببرند. یعنی این قسمت مالی قضیه است. قسمت دیگر، بُعد سیاسی قضیه است و این قسمت بسیار ضربه میزند. تا آن جایی پیش میرود که مثلاً میگویند فلانی هنوز روی مواضعش ایستاده و چپ است، پس باید یا تحریمش کنیم یا آن قدر زیر پای او را خالی کنیم تا امکانات مالی نگیرد و ... مشکل سوم هم مسألهی شخصی است. یعنی آقایان اگر من توانستم این کار را بکنم، خوب شما هم انجام بدهید و ما کمکتان میکنیم. حالا که ما میتوانیم این کار را انجام دهیم، خوب کمکمان کنید. خیلی حسادتهای شخصی و کینهورزیهای شخصی هست. این سه مشکل از مشکلات اساسی جشنواره تئاتر برای تداوم کار است. تنها چیزی که به ما اجازهی دور هم بودن میدهد، این است که از نیازمندیهای خودمان بگذریم و دور هم باشیم. یونسکو جلو آمد و امسال را هشتصدمین سال تولد مولانا اعلام کرد و بعد ما باید تصمیم میگرفتیم چه کار باید کنیم. باید از حضور فرهنگ مولانا و این ذهنیت فرنگی دفاع میکردیم و ما هم تا جایی که توانستیم نیرو گذاشتیم. ما تیپهایی را دعوت کردیم که واقعاً خیلی از جاها نمیروند. به یاد دارم که در سالهای پایانی دههی ۱۹۹۰ و اوایل هزارهی جدید، سالنهای تئاتر مملو از تماشاگران مشتاق بود. ولی در یکی دو سال گذشته شاهد عدم حضور فعال علاقهمندان و استقبال از این جشنواره هستیم. علت این موضوع ایرانیان کلن را از مجید فلاحزاده، مدیر جشنواره میپرسم: ما از گروههای ایرانی به زبان فارسی دعوت کردیم و از نمایش مصدق هم دعوت کردیم که بیاید؛ ولی بسیار مشخص و سیاسی گفتند که ما شرکت نمیکنیم. نه اینکه بگویم کارگردان تئاتر بوده؛ بلکه معلوم میشود که واقعاً اعمال نفوذهایی بوده و کاملاً آگاهانه بوده. اینکه مثلاً میگویند: «اینها هنوز از ایران گروه دعوت میکنند و خائنان سیاسی هستند و کار سیاسی میکنند.» به هر حال ما آگاهانه تئاترها را آلمانی انتخاب نکردیم؛ بلکه اجباری بوده است. ممکن است که در سال آینده نباشد. امسال دو گروه تئاتر از ایران به نامهای «زمان» با نمایش «پردهها میرسند» به کارگردانی «هوشمند هنرکار» و گروه «تجربههای نو» با تئاتر «آوازهای ماندلا» نوشته و کارگردانی «اصغر خلیلی» میهمان جشنواره بودند. بیش از هشت گروه دیگر از اروپا و آمریکا میهمانان دیگر جشنواره بودند. «با کاروان سوخته» نمایشی نوشتهی «علیرضا جلالی» و کارگردانی «باربارا دوس» یکی از تئاترهای برجسته جشنواره بود که پیشتر چند جایزه در آلمان به خود اختصاص داده بود. علیرضا جلالی با طنز سیاه خود، به مسألهی ترکها در آلمان و به ویژه آتش زدن خانوادهای ترک در شهر زولینگن آلمان توسط نئونازیها میپردازد. |
نظرهای خوانندگان
http://www.asgharagha.com/archives/001724.php
-- بدون نام ، Dec 25, 2007 در ساعت 07:24 PM