رادیو زمانه > خارج از سیاست > بازار فيلم > «در یک سال گذشته، رشد نکردهایم» | ||
«در یک سال گذشته، رشد نکردهایم»مجتبا پورمحسناز «اینجا» بشنوید. از چند سال پیش ۲۱ شهریور به عنوان روز ملی سینما انتخاب شده است. حکایت این انتخاب جالب به نظر میرسد. اما قبل از پرداختن به این موضوع، بد نیست کمی عقبتر برویم و ماجرا را از برادران لومیر پیگیری کنیم که در واقع بانیان سینما بودند. آنها در دسامبر سال ۱۸۹۵ دستگاهی را اختراع کردند به نام سینماتوگراف، این دستگاه عکسهای متحرک را روی پردههای سفید سینما نشان میداد. آنها در این سال اولین فیلم تاریخ سینما را که فیلمی مستند بود با نام «حرکت قطار در ایستگاه» ساختند. اما روایتها از نخستین مواجههی مردم با سینما جالب است. نقل است که تماشاگران حاضر از تصور این که قطار از روی پردهی سفید به طرف آنها حرکت کند، به وحشت افتادند و عده زیادی از آنها مکان نمایش را ترک کردند. اولین فیلم سینمایی داستانی در سال ۱۹۰۳ ساخته شده، نام این فیلم « سرقت بزرگ» بود. اما سینما چطور به ایران آمد؟ اما اولین تجربهی ایرانیها برای ساخت فیلم به سال ۱۳۰۹ بر میگردد و آوانس آوگانیانس فیلم «آبی و رابی» را ساخت که فیلمی کوتاه و صامت بود. این فیلم نمایش داده نشد؛ اما چهار سال بعد او بالاخره موفق شد اولین فیلم ایرانی را با نام «حاجیآقا آکتور سینما» بسازد که فیلمی کوتاه بود. هزینهی ساخت این فیلم فقط 200 تومان بود. اگر چه «حاجیآقا آکتور سینما» اولین فیلم ساخته شده در ایران بود، اما در تاریخ سینما «دختر لر» ساختهی اردشیر ایرانی به عنوان نخستین فیلم ناطق سینمای ایران سرآغاز این سینما معرفی میشود. عبدالحسین سپنتا این فیلم را در هندوستان تهیه کرد و از سیام آبان ماه سال ۱۳۱۲ در تهران نمایش داد. در واقع ۲۱ شهریور به سال نوی سینمای ایران تبدیل شده و همزمان با برگزاری جشن خانه سینما، حسابی حال و هوای یک عید در ابعاد کوچک را به آن داده است. به بهانه فرا رسیدن این روز، وضعیت سینمای ایران را در گفتوگو با اهالی سینما به بحث گذاشتیم. رسول صدر عاملی، کارگردان ۵۳ ساله سینمای ایران میگوید که سینمای ایران در سال گذشته روند روبه رشدی نداشته است. «امشب باباتو دیدم آیدا» «من ترانه پانزده سال دارم» و «دختری با کفشهای کتانی» از جمله فیلمهای این فیلمساز هستند.
آقای صدرعاملی، همان طور که میدانید، امروز، روز ملی سینما است. ارزیابی شما از فعالیت سینمایی ما در سال گذشته چیست؟ آیا سینمای ایران در این یک سال گذشته روند رو به رشدی داشته است؟ برای یک سال اگر بخواهیم ارزیابی کنیم، نه. یعنی اگر به من بگویید در طول سال گذشته سینمای ایران روند رو به رشدی داشته، وضعیت خیلی امیدوارکننده نبوده است. منهای چند فیلمساز کار اول که به هر حال با شوق و ذوق و خلاقیت و با طراوت خودشان توانستند یکی دو تا فیلم دیدنی و متفاوت کار کنند. در مجموعهی اهالی سینمای ایران، یعنی مجموعهی فیلمسازانی که در سال گذشته کار کردند، نه؛ روند رو به رشدی دیده نمیشود. ما در طول سال گذشته، دو گونه فیلم میبینیم. یک گونه که به طور جدی به دلیل ناایمنی که تهیهکنندگان به خاطر سرمایههایشان داشتند، رفتند به سمت و سویی که فیلمهای صرفاً تجاری و خوشایند تماشاگر بسازند؛ فیلمهایی بدون هیچ فکر و اندیشهای. یک سری فیلم هم داشتیم که این قدر لحن و ساختار متفاوت و انتزاعی داشتند که نتوانستند با تماشاگران ارتباط برقرار کنند. سینمای معمول و سینمای خلاق و پویا یعنی سینمایی که هم بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد و هم اندیشهای در آن به کار رفته باشد که روی تماشاگر تأثیر بگذارد. به نظر من ما چنین سینمایی نداشتیم و این باعث تأسف است. البته من خیلی اشکال را از سوی فیلمسازان نمیدانم. این تغییرات و التهابات جدی و گاهی موضعی، باعث شده فضای سینمای ایران، علیرغم امیدواریهایی که برای آینده وجود دارد، در سال گذشته خیلی نمود پیدا نکند. سیاستهای فرهنگی دولت در سینما در این زمینه چه نقشی داشته؟ آنچه که من میدانم، وزارت ارشاد سیاستگذاران مدیریت دولتی، به این باور دارند که سینماها باید رونق داشته باشد و فیلمها باید بتوانند اینقدر جذاب باشند که مردم را به سینما بکشانند و از طرفی دیگر فیلمها اشاعه دهندهی اندیشه و تفکر مورد نظر آنها هم باشد. این باور، به عنوان ایدهآل خیلی خوب است. اما این که چه قدر در آینده موفق باشیم، به نظرم زود است که قضاوت کنیم. من امیدوارم مثلاْ در جشنواره فجر در بهمنماه همین امسال، بتوانیم شاهد یک سری از این فیلمهایی که در نتیجه این سیاستگذاریها تولید شده، باشیم. آقای صدرعاملی ریشهی این دعوای تهیهکنندهها که این روزها خیلی بالا گرفته، به نظر شما در کجاست؟ به نظرم این دعوا تازگی ندارد. این دعوا نیست؛ بلکه اختلاف نظرهای جدی است. در بین تهیهکنندگانی که به گونههای مختلف فکر میکنند، متفاوت از همدیگر فکر میکنند و این متفاوت فکر کردن، یک سری تضارب و تضاد سلیقه و آرا را به وجود میآورد. این بحثها، بحثهای قدیمی است. شخصاْ هیچ وقت اینها را جدی نگرفتهام؛ اگر چه متاسفم که چرا به سرانجام نمیرسند. اما سینما دارد کار خودش را میکند و خیلی تابع این بحثها و درگیریها نیست. اما جشن خانهی سینمای امسال بیش از هر چیز، تحت تأثیر دعوا بین دو گروه از تهیهکنندگان بود. پس از آن که تشکلی تحت عنوان فدراسیون تهیهکنندگان اعلام موجودیت کرد، اتحادیهی تهیهکنندگان با اعتراض به این عمل اعلام کرد که جشن خانهی سینما را تحریم میکند. این اتحادیه، تشکل فدراسیون تهیه کنندگان را غیرقانونی دانسته و از دخالت اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی ارشاد و خانهی سینما در داوریها انتقاد کرد. گر چه امسال با انتخاب پرویز پرستویی، بازیگر محبوب سینمای ایران به عنوان دبیر جشنواره خانهی سینما و انتخاب ۱۱۰ داور برای داوری این جشنواره، سعی شد تا تنشها به حداقل برسد اما اختلاف تهیهکنندگان در ایران همچنان ادامه دارد. محمد نیکبین، تهیهکنندهی سینما و همسر تهمینه میلانی، فیلمساز ایرانی، این اختلاف را نقد میکند و اعتقاد دارد که تهیهکنندگان باید با همدیگر گفتوگو داشته باشند. نیکبین در گفتوگو با ما از اختلاف تهیهکنندگان حرف زد. آقای نیکبین، این دعوای اخیر تهیهکنندگان به نظر شما به نفع سینمای ایران است؟ کلاً در هر مسألهای دعوا کردن جواب کار نیست. باید بنشینند و گفتوگو کنند و به نظر من تخریب هم کار درستی نیست. در هر صورت اتحادیهای در سالیان طولانی وجود داشته و یک سری کارهایی را انجام داده و در پارهای مسایل، قدمهای بسیار مثبت و خوبی را برداشته؛ نمونهاش همین برخورد با سیدیهای قاچاق. خب عدهای از دوستان گلهمندیهایی دارند که امکان دارد درست هم باشد. باید بنشینند با هم صحبت کنند و به نتیجه برسند. مشکلی که ما داریم این است که هر وقت از چیزی خوشمان نمیآید، زود باید انشعاب بکنیم؛ زود باید آن را از بین ببریم و برویم یک چیز جدید درست کنیم. من فکر میکنم برخورد درست این نیست که سر این مسایل، دعوا کنیم، تخریب کنیم و انشعاب ایجاد کنیم. باید بنشینیم صحبت کنیم و کسانی که نظرهای خاصی دارند (که الان در اتحادیه بر آورده نمیشود) باید در حضور خودشان و به صورت منطقی با تصحیح اساسنامهی اتحادیه تهیهکنندگان بتوانند نظرهای اتحادیه را عوض کنند. شما به عنوان یک تهیهکننده فکر میکنید در سال گذشته چه اتفاقی در سینمای ایران افتاد که میشود از آن به نیکی یاد کرد؟ من چندان حرکت رو به جلویی را نمیبینم چون بلاتکلیفیهایی در کار وجود داشته و ما تنها قدمی که رو به جلو برداشتیم، برخورد با این سیدیهای قاچاق بود که اتحادیهی تهیه کنندگان، انرژی بسیار زیادی گذاشت و توانست حجم بسیاری از اینها را جمعآوری کند و در نتیجه توانستیم اثرات مثبت آن را حس کنیم. بعد از آغاز به کار دولت نهم، آقای صفار هرندی اعلام کردند که دولت در نظر دارد نقش پررنگتری در سیاستهای فرهنگی داشته باشد. شما فکر میکنید حضور پررنگ دولت، تأثیری در کار کارگردانان و تهیه کنندگان داشته؟ ببینید، تأثیری که من حس کردم این است که نوعی بلاتکلیفی برای اهالی سینما به وجود آمده است. هر زمان که قرار است سیاستهایی در دولت تغییر کند، تا قبل از ارایهی تصمیمگیریهای جدید، آن عده از افرادی که در زمان سیاست قبلی کارهایی انجام دادهاند با سیاستهای جدید، در موقعیت بسیار ناجوری گیر میکنند. در نتیجه باید مسؤولینی که درصدد تغییر سیاستها هستند، طی یک زمانبندی با اصول و رعایت کردن مسایلی که ما هم به عنوان تهیهکننده داریم، زمان اجرای این سیاستها و زمانبندی درست را رعایت کنند که افراد صدمه نبینند. متأسفانه هیچ وقت این مسأله رعایت نمیشود. یک دفعه مسؤولینی عوض میشود و مسؤولین جدیدی میآیند و حالا یک سری کار انجام شده قبل از دورهی این آقایان و این کارها، بلاتکلیف میشوند. مجوزها زمان دیگری گرفته شده، حالا با سیاست جدید، روی این مسأله باید یک مقدار دقت کنند. حالا خود سیاست چیست، آیا از نظر ما درست است یا غلط، یک بحث دیگر است. در هر صورت سیاستی است که وقتی میگذارند، همه ملزم میشوند از آن تبعیت کنند. ولی نحوهی اعمال و زمانبندی بسیار مهم است که این مسایل را مد نظر داشته باشند. فکر نمیکنید که وابستگی به دولت، پاشنهی آشیل سینمای ایران محسوب شود؟ در سینمایی که در این حد ممیزی باشد، قطعاً همین حرفی که شما میزنید، درست است. در جاهایی که این در حد ممیزی روی سینما وجود ندارد، خب تغییر دولت، اثری روی کار سینماگران نمیگذارد. ولی خب فعلاً ما شرایطمان به این صورت است. صرفاً ممیزی است؟ یا نه، وابستگی مالی هم در وابستگی فکری به دولت نقش دارد؟ بخش خصوصی در سینما مثل خود من، از نظر مالی وابستگی آن چنانی ندارد. ما کارهایی که انجام میدهیم با سرمایهی خودمان است؛ مگر مبلغ بسیار کمی که شاید مثلاً یک درصد یا پنج درصد از هزینهی ساخت یک فیلم باشد که بخواهیم به صورت وامهای موقت بگیریم. در نتیجه وابستگی مالی در کار ما چندان اثری ندارد. روی کارهای سفارشی که خب اثر خواهد داشت. این بودجه را بین کسانی که مد نظر خودشان است، معمولاً پخش میکنند. ولی روی بخش خصوصی و مستقل، مسألهی بودجه اثری ندارد. در سیاستهای دولت در یک سال گذشته، آیا حمایت از تهیهکنندگان دولتی مشهود بوده؟ والا من فکر میکنم به اندازهی کافی شاید زمان نبوده که بخواهم اظهار نظر درستی داشته باشم. واقعاً با این اطلاعاتی که من دارم، نمیتوانم به سؤال شما پاسخ دهم. فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس و رییس کانون فیلمنامهنویسان ایران است. او فیلمنامههای فیلمهایی چون «پاداش سکوت» «شیدا» و «توکیو بدون توقف» را نوشته. او معتقد است تغییر مدیریتها در سینما و انشعاب در اتحادیه تهیهکنندگان از جمله اتفاقات مهم سینمایی در سال گذشته بودهاند. توحیدی میگوید:
من تصور میکنم که هر جابهجایی در مدیریتهای سینمایی، چون در حقیقت شکل بارزش را در تعویض مدیریتها نشان میدهد، حاکی از این است که این فشارها به بدنهی سینما عیناً منتقل میشود؛ در حوزههای مختلف، از صدور پروانه ساخت گرفته تا مراحل ساخت و صدور پروانهی نمایش. تصور میکنم که ما نسبت به گذشته با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم میکنیم. به هر حال اوضاع کمی برای سینماگران سختتر شده. گمان میکنم که مهمترین چیزی که سینما را تحت تأثیر قرار داده، اختلاف حاصل از انشعاب در اتحادیه تهیهکنندگان است و تصور میکنم که مجادلاتی که در طول این یک ساله در بین اهالی سینما ایجاد شده، وقت مفید سینما را تلف کرده و به نظر من مبدأ و منطق خیلی درستی ندارد و این مجادلات به سود سینما نیست. گمان میکنم که طرحی که معاونت سینمایی و خانهی سینما ریخته، یعنی تشکل فدراسیون که اتحادیه تهیه کنندگان در آغاز راه با آن موافقت کرده بود، شاید بهترین راه حل برای پایان گرفتن این مناقشات باشد. به هر حال با شرکت در یک فعالیت دستهجمعی و مذاکره و گفتوگو و بده و بستان، به سود سینمای ایران است. اگر هر چه زودتر این مناقشه پایان پیدا کند، هم و غم همه دوستان میتواند معطوف به تولید بهتر در سینمای ایران باشد. اینها به نظرم مسایلی بود که در سال گذشته ما با آن روبهرو بودیم و همچنان با آن روبهرو هستیم. |
نظرهای خوانندگان
سلام
-- یک خواننده ، Sep 15, 2007 در ساعت 07:29 PMشما نوشته اید که مظفرالدین شاه اولین بهره بردار سینما در ایران بوده است.این ادعای نادرستی است.
اولین بهره بردار سینما در ایران میرزا ابراهیم خان صحافباشی است که 15 سال قبل از مظفرالدین شاه سینما را وارد ایران کرد و در چهارراه مهنای تهران اولین سینما را تاسیس کرد.مهدي قليخان هدايت در این باره مينويسد که ميرزا ابراهيم در چهار راه مهناي تهران ميان سينما کريستال در لاله زارنو و خيابان ارباب جمشيد مغازهاي براي فروش اشياء تزييني چيني و ژاپني و اروپايي داشت. جهانگير قهرمانشاهي، ميرزا ابراهيم را آورنده فونوگراف (گرامافون) به ايران و بنيانگذار فن نيکلسازي در ايران میداند.
در هر صورت در تمام منابع تاریخی این مساله ذکر شده است.
نگاه کنید:
نگاه کنيد: هدايت، مهدي قلي خان، سفرنامه تشرف به مکه معظمه،(تهران، بي نا،1324)، صص 114،125.
محمد تهامي نژاد، «تست دوم»، ويژه سينما و تاتر، شماره 5، ص12.
اشراق، محمد کريم، سفر ناصرالدين شاه به سويس، آينده، سال نوزدهم، ص994.
خواننده عزیز، من ننوشته ام که اولین بهره بردار سینما در ایران مظفرالدین شاه بود. یکبار دیگر با دقت بخوانید لطفا. گفتم اول مظفرالدین شاه با سینما آشناشدمن هم گفته ام که "مظفرالدینشاه در سفری به پاریس، با سینما آشنا شد و پس از بازگشت به ایران، میرزا ابراهیمخان را در سال ۱۲۷۹ شمسی (۱۹۰۱ میلادی) به بلژیک فرستاد تا وسایل فیلمبرداری یا همان سینماتوگراف را به ایران بیاورد. نقل است که میرزا ابراهیمخان در ۲۱ یا ۲۲ شهریورماه آن سال سینما را به ایران آورد. به همین دلیل روز ۲۱ شهریورماه، روز ملی سینما نام گرفته است. میرزا ابراهیم خان به پاس این کار از مظفرالدینشاه، لقب عکاسباشی دربار را دریافت کرد." این فکر نمی کنم معنی اش این باشد که مظفرالدین شاه نخستین بار از سینما بهره برداری کرد.
-- مجتبا پورمحسن ، Sep 16, 2007 در ساعت 07:29 PM