رادیو زمانه > خارج از سیاست > فستيوال فيلم > «طلوع» در روتردام | ||
«طلوع» در روترداملیدا حسینینژادهر ساله درشهر روتردام هلند مسابقهی فیلمی با نام Tent academy award برگزارمیشود كه مسابقهایست بين بهترين پروژههای فيلم پايان تحصيلی دانشجويان رشتهی فیلم در دانشکدههای هنر هلند.
خب، مصطفا! بگو ببینم دیشب چه خبر بود توی این جشنواره یا مسابقهای که برگزار شد؟ هر سال در هلند یکسری دانشجوهای هنری انتخاب میشوند برای انتخاب بهترین فیلم دانشگاه یا دانشجویان رشتهی هنر هلند. امسال پانزده نفر از یازده دانشگاه انتخاب شدند از کل کشور هلند. که همه از دانشگاههای معتبر هلند هستند در رشتهی هنر. دیشب بهترین فیلم برگزیدهی امسال دانشجویان در مسابقه اعلام شد. یعنی اینکه پایاننامهی تو، که بعدا حرفش را میزنیم که فیلمات چی هست، این یکی از برگزیدههای این مسابقه بوده و به این مسابقه راه پیدا کرده، میان یازدهتا دانشجوی هنر. دقیقا. دیشب به کجا رسید این برنامهی مسابقه؟ این سازمانی که این برنامه را اجرا میکند یک سازمان معتبر هنریست که هرسال بعد از اجرای این برنامه، این فیلمهایی که دیشب پخش شده و فیلمهایی که قبلا پخش شده، اینها را باز به تمام جشنوارههای معتبر دنیا میفرستند. یعنی اینکه این فیلمهایی که دیشب پخش شده دوباره فرستاده میشود به تمام دنیا. اما اینکه چه جوری اینها را انتخاب میکنند: اینها خودشان یکسری کارشناس فیلم دارند، حدودا پانزده نفر، که این کارشناسها کسانی هستند که خودشان در رشتههای مختلف سینما تحصیل کردهاند یا رییس یکی از این فستیوالهای معروفاند. اینها در آن مدتی که تمام دانشجوهای فیلم هلند آخرین اجرا را دارند در مورد پایاننامهی تحصیلیشان، میروند این فیلم را میبینند و بهترینش را انتخاب میکنند. و خب این فیلمها دیشب پخش میشد و معلوم است دیگر، باید یکی از میان آنها انتخاب بشود دیگر. چقدر تماشاچی داشتید شما دیشب؟ سالناش که حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰ صندلی دارد. بیشتر تماشاچیهایی هم که میآیند یک جورهایی ربط دارند به شرکتکنندهها. البته مستمع آزاد هم دارد، آدمهایی که برایشان جالب است این فیلمها را ببینند. خب «نیوز» میآید، منظورم روزنامههاست. بعد این تماشاچیها به نظر من بیشترین سهم را دارند... چون تو جایزهی اول را از تماشاچي ها گرفتی، آنها بیشترین سهم را دارند... درست است؟ من میخواهم بدانم که ۳۵۰ نفر یعنی به تو رأی دادند واقعا؟ خیلی جالب بود، آره... اما جالبتر این بود که موقعی که هیأت داوران داشت برندهی شب را میخواند، خب من به خودم گفتم من که نیستم. من با هادی که همان... بازیگر اول فیلم است... به او گفتم هادی! ما که جزوش نیستیم اما خب مینشینیم تا تهاش ببینیم چی میشه. بعد از یک عالمه جنگ و جدالی که داورها با هم کردند و تصمیمهایی که باید کی بشود، طبق سیستمهایی که خودشان دارند برای این جور فستیوالها؛ معمولا ترجیح میدهند فیلمهایی باشد که یک ایدهآلی داشته باشد، و بیشتر ویدئو باشد تا فیلم. البته کار من بیشتر فیلم محسوب میشود و به سینما و Art Work گرایش دارد. آنها ترجیح میدهند که کاری باشد که بتوانند توی Exposition نشانش بدهند. کار من باید در سینما دیده شود، نمیتواند به عنوان یک کار هنری مثلا در Museum دیده شود. یعنی اگر اینها به... میخواهی بگویی، به زبان ساده، که این فیلم از آن دست فیلمهای هنریست که هرکسی نفهمدش و ... دقیقا. ببین! یک داستان خیلی آبستره دارد، در آن کانسپت هست، ایده هست. یک داستان است که از اول شروع میشود و به انتهایاش میرسد. یعنی تمام آن ایدهآلهای فیلم هنری را دارد؛ ولی اینها ترجیح میدهند بیشتر به طرف یک کار موزهای باشد. کار من... یک چیز دیگر هم تو بیرون از استودیو به من گفتی. یعنی چیزی که از حرفهای تو فهمیدم یک مقدار هم مسألهی سیاسی دارد و موضوع فیلمات هم دخیل است. میخواهی اول موضوع فیلمات را برای شنوندهها توضیح بده. این یک فیلمیست حدودا ۲۰ دقیقهای. اولین باری که ادیتاش کردم و تمام شد، ۲۴دقیقه شد. بعد آن دورانی که توی مدرسه هم نشان میدادیم، معلمها میگفتند باید این را کوتاهترش کنی. من ۴دقیقه ازش زدم. یعنی اولش ۲۰ دقیقه بود و الان شده ۱۸ دقیقه. به هر حال این فیلم حدود ۲۰ دقیقهای در مورد عوض شدن دو شخصیت واقعی در جامعهی هلند. البته طنز گزندهای دارد. این اصل که یک هلندی نباید جایش را بدهد به یک خارجی، در این فیلم عوض میشود و یک خارجی جای یک هلندی را میگیرد. از نظر اجتماعی کمی زیرکانه است. میخواهیم بگوییم که در آینده تمام خارجیهایی که آمدهاند، حالا به هر طریقی، پناهنده یا مهاجر، کمکم جای این مردم اصلی هلند را میگیرند. یعنی واقعا هم شاید این جوری بشود. به همین خاطر، برای آنها یک مقدار سنگین بود که این فیلم را قبول کنند به عنوان بهترین کار. با اینکه خیلی هم ساده نشان دادهام، اما میشود هر نوع برداشت دیگری هم از این فیلم کرد. هرچند هدف اصلی من این نبود. بعضیها هم که دیشب از من پرسیدند منظورتان این بوده، گفتم به شما ربط دارد که فکر کنید من چی ساختم. تو آزادی هرطور دلت میخواهد برداشت کنی. فکر نمیکنی اگر جایزهی اول را میبردی، این مسأله به رسانهها هم کشیده میشد و مشکلساز میشد؟ به هر حال اگر اول میشدم توجه رسانهها بیشتر جلب میشد. چیزی که لازم نیست. آنها بیشتر دلشان میخواهد که این فیلم یک کار سادهی هنری تلقی شود و تمام. فقط هنر. این کار جنجالبرانگیز است... فکر میکنم هنوز وقتاش نیست برای اینکه جنجالی برای مطرح شدن نام این فیلم شروع کنم. جایزهی اول را کی برد؟ یک خانم از دانشگاه «دن بوش» که کاری سه ـ چهار دقیقهای کرده بود. من از نظر بصری و شگردهای تصویری خوشم آمد. از نظر متحوا هم هر کسی سلیقهی شخصی خودش را دارد. جالبتر از همه اینکه خود آن کسی که برنده شده بود به من بعدش گفت که من خودم توقع داشتم تو اول بشوی، فکر نمیکردم من بشوم. گفتم، خب همین قدر که خودت این حرف را میزنی، میدانستی یا احساس میکردی اینجوری باید بشه، کافیست و برو لذت ببر از جایزهای که بهت دادند. چون جایزهاش خیلی جالب است. يک رزیدنت میگیری. یعنی به تو اجازه میدهند، امکانات میدهند، توی بارسلونا به مدت دو ماه که بروی توی استودیو فیلم بسازی و تمام خرجها مثل هتل و اینجور چیزها... آنجا یک ذره قلقلکات داد كه كاشكی من اول شده بودم... آره، آنجا یکمقداری ضدحال شد. به خاطر اینکه دو ماه توی بارسلونا، سان شاین، لیموناد، عینک دودی... خب از خیالات بیا بیرون. بگو ببینم این جایزهی تماشاگران؛ برایت مهم بود که جایزهی اول را بردی یا جایزهی دوم هيأت داوران مهمتر بود؟ اگر حقیقتاش را بخواهی، یعنی دیگه آدم دروغ نمیگوید، من دلم میخواست جایزهی اول را ببرم. ولی همان اول این را واقعیت گفتم که من تازه شروع کردهام به فیلمسازی. احساس میکنم مردم وقتی تو را به عنوان فیلمساز ببینند و قبول کنند، برایم ارزشاش به مراتب بیشتر است تا ژوری. چون ژوری از دیدگاه هنری خیلی موشکافانه به کار نگاه میکند. اما چون مردم دوست دارند آن چیزی را ببینند که دلشان میخواهد، از این من بیشتر لذت میبرم. امیدوارم در سالهای آینده فیلمی بسازم که هم هیأت داوران خوششان بیاید و هم مردم. هر دو با هم. |
نظرهای خوانندگان
موفق باشی...
-- علی ، Jul 29, 2007 در ساعت 04:11 PM