رادیو زمانه

تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۸۶

معضل ارتباط در "مکالمه با دیگر زنان"

محمد عبدی
m74_abdi@yahoo.co.uk

"مکالمه با دیگر زنان" فیلم جسارت‌آمیز غریبی است که در واقع قصه‌ای برای گفتن ندارد، اما می‌تواند در فضایی کاملاً بسته و در فیلمی سرشار از دیالوگ - یا همان مکالمه- تماشاگرش را میخکوب کند.

فیلم از برخورد ساده یک زن و مرد آغاز می‌شود. آنها هیچ کدام اسمی ندارند و تا پایان فیلم هم نام یکدیگر را نمی‌پرسند. مراسم عروسی بر پاست - آغاز یک پیوند؛ بحث اصلی فیلم- و مرد، برادر عروس است. زن هم میهمانی است از لندن آمده که قرار است صبح باز گردد. گفت‌وگو آغاز می‌شود و می‌فهمیم که هر دو رابطه دیگری در زندگی‌شان دارند که ظاهراً رابطه جدی‌ای هم هست، اما برخورد آنها شکل اسرارآمیزی به خود می‌گیرد. مرد تظاهر می‌کند که آنها همدیگر را می‌شناسند و سال‌ها با هم زندگی کرده‌اند و این آغاز بازی جذابی است که تا پایان فیلم، یعنی صبح روز بعد، ادامه می‌یابد.


فیلم کاملاً تجربی است: پرده به دو قسمت تبدیل شده و دو تصویر متفاوت را به نمایش می‌گذارد. ابتدا هر صحنه را از دو زاویه دید مختلف می‌بینیم- به نشانه تفاوت دید انسان ها به مفهوم "واقعیت"– و بعدتر یکی از تصویرها تخیلات شخصیت‌ها را به نمایش می‌گذارد: دو شخصیت اصلی میانسال فیلم جوان هستند و با هم روابط عاشقانه گرمی دارند. رویا و واقعیت با هم می‌آمیزد، در فیلمی که اصلاً و اساساً پیچیده نیست و در عین سادگی از پیچیده‌ترین معضل بشر یعنی ارتیاط حرف می‌زند.

قصه ای از رومئو و ژولیت

فیلم دو جهان را رودر روی هم قرار می‌دهد: یکی جهان واقعی معاصر که در رابطه واقعی یک زن و مرد که از زندگی عادی‌شان جدا شده‌اند و حالا شبی را با هم می‌گذرانند و دیگری جهان آرمان‌گرایانه‌ای که زن و مرد در رویای شان می‌پرورند و در واقع در پی آن هستند. فیلم از دست نیافتنی بودن رویای شخصیت‌هایش از یک رابطه ایده‌آل حرف می‌زند. مرد در رویایش قصه رومیو و ژولیت را درباره خودشان پیاده می‌کند و زن پا به پای او همراهی‌اش می‌کند تا لحظه آخر که قرار است زن به هوش بیاید و ببیند که مرد مسموم، مرده است و او هم زهر را باید بنوشد تا همه چیز خیلی رمانتیک و عاشقانه برگزار شود، اما زن نقبی می‌زند به زندگی واقعی‌اش: "و تو که مرده‌ای، من برمی‌گردم لندن پیش مردی که منتظرم است!" همه چیز به غایت ساده به نظر می‌رسد: آنها می‌توانند یک شب را با هم سر کنند و هر یک به زندگی عادی خود برگردند اما شخصیت‌ها، ناخودآگاه در پی آرمانشهری هستند که بعید و دور به نظر می‌رسد و مساله فیلم همین است: توقف یک شبه، گرهی از ذهن و روان پیچیده آنها باز نمی‌کند.

دیالوگ ها ظریف و حساس نوشته شده‌اند و در واقع همه فیلم را به دوش می‌کشند. یک گفت‌وگوی عادی کم کم جدی می‌شود، با شوخی می‌آمیزد، رویاها بر زبان می‌آیند و در نهایت انبوهی حسرت و آرزو از دست یافتن به یک رابطه ازلی ابدی باقی می‌ماند. سیر این روند از پرداخت یک‌دست و درخوری برخوردار است. همه چیز ذره ذره پیش می‌رود و شکل می‌گیرد. جسارت فیلمساز در انتخاب چنین سوژه‌ای و بیش از آن جسارت دو پاره کردن تصویر در تمام طول فیلم- برخلاف تجربه کسالت‌بار مایک فیگیس در "تایم کد" که تصویر را به چهار قسمت و چهار داستان تبدیل کرده بود، اما در نهایت از استفاده مفهومی از این ترفند عاجز بود و تنها کارکرد یک بازی را پیدا می‌کرد- نتیجه بخش است و در غالب یک فیلم تجربی موفق، از تم‌هایی حرف می‌زند که دستمایه چندین شاهکار تاریخ سینما بوده‌اند.

پایان کاملا باز

فیلم در واقع از "نشدن‌ها" و" نرسیدن‌ها" و"دیر رسیدن‌ها" یی حرف می‌زند که هر کس در زندگی و رویایش به آن می‌اندیشد. شوخ طبعی وودی آلن در پرداخت تم ارتباط با جدیت و جسارت ادرین لین در روایت همین تم با هم می‌آمیزد تا با تجربه‌گرایی فیلمسازی جوان- که گاه فیلم های اولیه وونگ کار وای را به یاد می‌آورد - فیلم جمع و جور و کوچکی خلق شود که مخاطب جدی را با خود درگیر می‌کند و به چالش می‌طلبد. سکس، دروغ، خیانت، صداقت، وفاداری و اخلاق مفاهیمی است که فیلم در مدت کوتاهش به بحث می‌گذارد و نتیجه‌گیری را هم در هاله‌ای از ابهام به ما واگذار می‌کند.

صحنه آخر تنها صحنه‌ای است که تصویر دو پاره یکی می‌شود : زن و مرد از هم خداحافظی می‌کنند و ما در تصویر سمت راست زن را می‌بینیم که یک تاکسی می‌گیرد و در تصویر سمت چپ، مرد را که تاکسی دیگری سوار می‌شود. تصویر دو پاره است و هر یک در صندلی پشتی یک تاکسی در گوشه‌ای نشسته‌اند، اما ناگهان خط میان دو تصویر از بین می‌رود: آنها در کنار هم هستند. یک پایان کاملاً باز و نامشخص. رویا بر واقعیت غلبه می‌کند؟

مکالمه با دیگر زنان
کارگردان:هانس کانوسا
نویسنده فیلمنامه:گابریل زوین
بازیگران: هلنا بونهم کارتر(زن)، آرون اکهارت(مرد)
84 دقیقه، محصول 2007

نظرهای خوانندگان

ممنون بابت چاپ این متن تحلیلی دقیق. این روزها همچین نقدهایی خیلی کم به چشم می خوره.لذت تماشای فیلم رو برام صد چندان کرد.

-- بابک ، Jun 4, 2007 در ساعت 02:11 PM