رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۱ خرداد ۱۳۸۹

نصرت کریمی: هنرمندی خردمند

عصر روز شنبه، بیست و دوم اردیبهشت‌ماه، مراسم بزرگداشت نصرت کریمی با حضور اساتیدی همچون جمشید مشایخی، خسرو سینایی، و مرضیه برومند برگزار شد.


شب نصرت کريمی

در ابتدای مراسم علی دهباشی، سردبیر مجله‌ی بخارا، با اشاره به فعالیت‌های مختلف استاد نصرت کریمی گفت: «امشب به تجليل از هنرمندی نشسته‌ايم كه از نوادر شخصيت‌های دنيای هنر تئاتر و سينما است. استاد نصرت كريمی در طول عمر پربار خود در طی چندين دهه توانسته‌اند آثاری بسيار مهم به مجموعه‌ی هنر و فرهنگ ايرانی بيفزايند و از اين رو تحسين همگان را برانگيخته‌اند.»

آقای دهباشی افزود: «نصرت کریمی از بازيگری در تئاتر تا كارگردانی، از گريم تا نگارش متن نمايشنامه، از بازيگری در سينما تا كارگردانی و فيلمنامه‌نويسی، از طراحی، نگارش و كارگردانی آثار عروسكی و انيميشن و ديگر زمينه‌های مربوط به اين رشته‌ی تخصصی و از مجسمه‌سازی تا پرورش گل تبحر دارد و اینها همه در کارنامه‌ی هنری استاد کریمی می‌درخشد.»
وی افزود: «استعداد فوق‌العاده‌ی ایشان در این زمینه‌ها که به‌دست آوردن تبحر در هر کدام برای کارنامه‌ی یک هنرمند موفق کافی‌ست، منجر به خلق آثاری شده که هر کدام برگی‌ست زرین در کارنامه‌ی استاد کریمی.»

در بخش دوم مراسم، فیلم مستندی از فعالیت‌های نصرت کریمی به نمایش درآمد که در این فیلم، آقای کریمی به انگیزه‌های خود برای مجسمه‌سازی اشاره کرد و خاطراتی از کودکی‌اش گفت.


جواد مجابی

دومین سخنران این مراسم مرضیه برومند، کارگردان نام‌آشنای تلویزیون، بود. خانم برومند در سخنانی کوتاه که به گفته‌ی وی "ناشی از حس خود" بود، در وصف استاد برای حضار قرائت کرد. مرضيه برومند با عباراتی ستايش‌آميز همچون شوخ، بانمك، خوش‌اخلاق، خوش‌فكر، خوش‌صحبت، پر كار، ‌پر بار، پر تحمل، آرام، صبور، كم‌توقع، ... استاد گريم، استاد مجسمه‌سازی، استاد نسل خود، استاد نسل فردا و ... ياد كرد و با اين جمله كه «استاد دوستت داريم» سخنانش را به پايان برد.

دکتر جواد مجابی از دیگر سخنرانان این مراسم بود. وی در سخنان خود گفت: «كريمی چهره‌پرداز، بازيگر، كارگردان سينما و تئاتر است. اما من می‌خواهم درباره‌ی چهره‌ی ديگر او سخن بگويم: كريمی مجسمه‌ساز طنز پرداز. برادر بزرگترش علی كريمی شاگرد كمال‌الملك بود و در خانه حرف و كار هنر در ميان بود. برادر كوچكتر از قهرمان‌های خيالی خود مجسمه‌های گلی می‌ساخت. مادر بزرگش او را زنهار می‌داد ... اگر با گل باغچه آدمك بسازی در آخرت بايد به آنها روح بدهی وگرنه به جهنم خواهی رفت... اما پسرک با ديدن خيمه‌شب‌بازی و روحوضی، پهلوانی‌های آنها را با گل تقليد می‌كرد، حاجی‌آقا، كاكاسياه، سلطان، فاطمه عره، پسر حاجی وشلی، اين‌ها را روی تخته سه‌لايی به ابعاد پنجاه در پنجاه سانتيمتر وا می‌داشت و ساعتها به جای يك‌يك آنها حرف می‌زد.»

آقای مجابی افزود: «مجسمه‌سازی و نمايش در او توأمان رشد می‌كرد. هنگامی كه در پراگ در استوديوی فيلم‌های عروسكی كارآموزی می‌كند آقای به اسم شيتس خميری را كه از مواد پتروشيمی ساخته بود به اسم «مدوريت» به آن‌جا می‌آورد برای امتحان قابليت‌های آن. كريمی تك‌چهره‌هايش را از سال 1957 تا امروز از اين خمير می‌سازد كه با پختن نهايی چون استخوان و عاج دارد و محكم است.»


جمشيد مشايخی

دكتر مجابي در ادامه گفت «... مهارت انگشتان آزموده‌ی كريمی را، ذهنی درخشان و پيشرو كه از شناخت چم و خم اين روزگار بسيار بهره‌ها دارد هدايت می‌كند. اين صورتك‌ها فقط قصد عبرت‌انگيزی ندارند در منتهای زيبايی و مهارت خلق شده‌اند. آنها همان‌قدر زنده‌اند كه ما.»

خسرو سینایی، دیگر کارگردان سینما، نیز از دیگر سخنرانان این مراسم بود. آقای سینایی در سخنان خود گفت: «اگر از من بپرسند نصرت كريمی كيست بی لحظه‌ای درنگ می‌‌گويم: «هنرمندی خردمند»!‌
سال‌هاست او را می‌شناسم. از آن زمان كه تحولی در سينمای نقاشی متحرك ايران ايجاد كرد. از آن زمان كه فيلم بسيار خوب درشكه‌چی را ساخت و از آن زمان كه به عنوان بازيگر نه فقط در ميان اهل سينما، بلكه در ميان تماشاگران عادی هم چهره‌ای سرشناس و محبوب بود. هرگز نديدم كه دچار غرور پوچ بسياری از هنرمندان شود. هميشه لبخندی مهربان داشت، حتی در آنجا كه محصول ذهن خلاقش به اسم ديگران شهرت می‌يافت و از او نام نمی‌بردند.»


خسرو سينايی

سينايی ادامه داد: «من تا آن زمان او را فقط به عنوان هنرمند می‌شناختم اما زمانه كه برگشت و خارهای دردناكش را به بدن او فرو كرد، من نصرت كريمی ديگری را شناختم: مردی كه فراز و نشيب زندگی را می‌شناخت و خوب می‌دانست كه براي گذر از اين فراز و نشيب، شكيبا بايد بود. او هرگز عزلت‌نشين نشد، به ساختن صورتك‌های استادانه‌اش پرداخت و پرورش گياه كاكتوس! و آنقدر با كاكتوس‌ها مهربان بود كه آن‌ها شرم داشتند از اين كه خاری به بدنش فرو كنند. اين بار مردی را شناختم كه آموخته بود از كوچكترين پديده‌های طبيعت زيبايی خلق كند و زندگی را حتی در كوچك‌ترين ابعادش ارج نهد. سال‌ها پيش شعری گفتم و امروز كريمی برايم مصداق آن شعر است: گاه يك سنجاقك/ به تو دل می‌بندد/ و تو هر روز سحر/ می‌نشينی لب حوض/ تا بيايد از راه/ از خم/ پيچك نيلوفرها/ روی موهای سرت بنشيند/ يا كه از قطره آب كف دستت بخورد/ گاه يك سنجاقك/ همه‌ی معنی يك زندگی است.
برای من نصرت كريمی، همان مرد خردمنديست كه سحرگاه كنار حوض نشسته و سنجاقك زيبا، با اطمينان از مهربانی او، قطره آب كف دستش را می‌نوشد و او توان آن دارد كه در زيبايی آن سنجاقك نمادی از زيبايی كل جهان هستی را ببيند.»


ماندانا کريمی

در این مراسم، جمشید مشایخی، هنرمند نامی تئاتر و سینما، نیز حضور داشت که بنا به خواسته‌ی حضار، به سخنرانی مختصری پرداخت. آقای مشایخی ضمن بیان خاطراتی از بودن در کنار نصرت کریمی گفت از اینکه چند سال است نتوانسته وی را ببیند، متأسف است. آقای مشایخی سپس با قرائت بیتی از اشعار حافظ، به سخنان خود پایان داد.

آخرین سخنران این مراسم، ماندانا کریمی بود. او گفت: «می‌خواهم درباره‌ی يكی از ابعاد شخصيت پدرم كه در زندگی من و برادرانم و البته فكر می‌كنم خيلی‌های ديگر نقش مهمی داشته صحبت كنم و آن اين است كه پدر من يك معلم بالفطره است. يعنی امكان ندارد شما با او دقايقی را سر كنيد و چيزی ياد نگيريد و البته وقتی انسان بخواهد يك تعليم‌دهنده باشد قاعدتاً می‌بايست توشه‌‌ی درخوری داشته باشد به همين علت او پا به پای تعليم همواره در حال آموختن است و اين آموخته‌ها از طريق مطالعه، تأملات اجتماعی و تجربيات مستقيم و مخصوصاً تفكر به دست می‌آيند.»

----------------------------------
لینک‌های مرتبط:
شب نیکول فریدنی در تهران
شبی برای بزرگداشت سعدی و مصفا
«شب فرانك شفر»
تولد سعدی و شبی به نام او
دکتر موحد در شب مولانا
شبی در خانه هنرمندان با موسیقی «جان كيج»
ادبیات افغان در شب‌های بخارا
شب لوئیس بونوئل، بیست‌وسومین شب بخارا
هانا آرنت در خانه هنرمندان

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

شاید تجلیلی از هیتلر و معاویه و یزیدو صدام و ... را هم در برنامه خود قرار دهید بد نباشد .مبلغین فساد و بی دینی و ...را ارج نهادن مد شده و نشانه روشنفکری و قدر شناسی است خوبه فیلم های کریمی را خوب تماشا کنید و بعد مراسم بگیرید.

-- محسن ، May 15, 2007 در ساعت 11:19 PM

omooman dar gozareshat shoma aks marboot be soozheh asli moshahedeh namishavad manande hamin gozaresh ke akse nosrat karimi vogood nadarad

-- behzad ، May 15, 2007 در ساعت 11:19 PM

در جريان همين مراسم بود كه حال نصرت‌الله كريمي بد شد و كار به اورژانس و بخش مراقبت‌هاي ويژه كشيد. عكس‌هاي خبرگزاري فارس را ديديد، باز گرديد و رنج‌نامه زير را بخوانيد:
http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=8602230611
........................
تيتر: خبرگزاری فارس،تابوي «ممنوع» بودن «نصرت الله كريمي» را شكست
.......................
«نصرت الله كريمي» متولد 1303 تهران، فارغ التحصيل از «هنرستان هنرپيشگي تهران» و دانشكده سينمايي پراگ در رشته كارگرداني سينما و تلويزيون است. وي فعاليت هنري خود را از سال 1321 در تاترهاي فردوسي، سعدي و جامعه‌ي باربد، به عنوان گريمور، بازيگر و گاهي كارگردان آغاز كرد. او كه از طفوليت به هنرهاي نمايشي و مجسمه سازي علاقه داشت با تشويق برادر نقاش خود «علي كريمي» به فراگيري اين هنرها پرداخت. دوره متوسطه را تا سيكل اول در هنرستان صنعتي ايران و آلمان گذراند و ديپلم متوسطه را از هنرستان هنرپيشگي تحت سرپرستي مرحوم «سيدعلي نصر» اخذ كرد. او از سال 1319 تا 1331 در تاترهاي مختلف به عنوان گريمور، بازيگر و گاه نمايش‌نامه نويس و كارگردان فعاليت كرد. در 1331 پس از ازدواج با يكي از بازيگران تاتر سعدي، به اتفاق همسرش و براي تكميل تحصيلات خود عازم ايتاليا شد كريمي، در سال 1331 عازم اروپا شد و در ايتاليا و با كمك سفير وقت ايران، دستيار سومي فيلم «ايستگاه مركزي» ساخته‌ي «ويتوريو دسيكا» را تجربه كرد. در ادمه همين فراگيري‌هاي‌اش و در راستاي آموختن تاتر عروسكي بود كه عازم اتريش شد. و پس از آن و براي ادامه كارآموزي‌هاي‌اش، راهي چكسلواكي شد و طي يك دوره 5 ساله در پراگ، بار ديگر و براي گذراندن يك دوره تخصصي فيلم‌هاي عروسكي و دوبله به ايتاليا بازگشت و با «استوديو» آس قرارداد كاري امضا كرد. در همان سال به دعوت وزارت فرهنگ و هنر، مسووليت كارگاه نقاشي متحرك را به‌عهده گرفت و در آن‌جا فيلم‌هاي زيادي را با تكنيك‌هاي انيميشن و عروسكي ساخت. پس از گذراندن دوره 5 ساله رشته‌ي كارگرداني سينما و تلويزيون، يك سال نيز دوره تكنيك فيلم هاي عروسكي را گذراند و با مدرك فوق ليسانس فارغ التحصيل شد. وي بعد از چند سال كار در بالاترين سطح بين‌المللي تاتر و هم‌چنين دوبله فيلم‌هاي خارجي به زبان فارسي، در ارديبهشت 1343 ، يعني پس از 15 سال دوري از وطن، به ايران مراجعت كرد.كريمي سينماي حرفه‌اي را در ايران با نگارش فيلم‌نامه «افق‌روشن» به كارگرداني «مهدي‌اميرقاسمي» تجربه كرد. در آرشيو وزارت ارشاد،فيلم‌هاي:«دل موش،پوست‌پلنگ»،«شكار ماه»،«باباكرم»،«تعصب»،«سلسله مراتب»،«خروس‌بي‌محل»، «آدم شاخ درمي‌آره»،«پيدايش آتش» و «آقاي شاكي»، نگه‌داري مي‌شوند. نصرت الله كريمي، از سال 1346 تا 1348 نيز با ساخت سريال در تلويزيون ملي ايران آن‌روزها، مشغول به كار بود.در همين ايام بود كه به ساخت فيلم سينمايي روي آورد . فيلم‌هاي «درشگه‌چي» و «محلل»،يادگار همان دوران‌اند. اما در سال 1351 و با بازي در 3 فيلم «حسن سياه»،«حكيم باشي» و «عيالوار»، مورد سواستفاده ي تجاري تهيه‌كنندگان ژانر موسوم به«فيلمفارسي» قرار گرفت و گذشته‌ي پُر بارش را در معرض آسيب قرار داد. كريمي تا سال 1356 به‌صورت پراكنده، از سريال سازي و فيلم‌سازي دور نبود. در سال 1357و بعد از انقلاب فرهنگي «ممنوع» شد؛ تا اين‌كه در سال 1368 با كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان شروع به همكاري كرد و تا به امروز در ساخت تيزرهاي آموزشي عروسكي «آقاي آلوده»، «آقاي پاكيزه»،تيزرهاي «صرفه‌جويي در آب» و تيزر «شير مادر» هم‌كاري داشته است. گفتني‌ست :«نصرت الله»پدر ماندانا كريمي (عروسك گردان سينما) است. خوش‌حالم كه«خبرگزاري فارس»،تابوي شكسته شدن«ممنوع» بودن «نصرت الله كريمي» را - هرچند دير-، ولي ثبت كرد.
شاد باشيد.

-- ح.ش ، May 15, 2007 در ساعت 11:19 PM

Doubtlessly Nosrat Karimi is one of the greatest actors and artists of Iran. Unfortunately he is not allowed to play in theater or cinema anymore. This is a part of our ominous fate.

-- dani ، May 15, 2007 در ساعت 11:19 PM

نیازی به تابوشکنی آنها نبود! گاسم تابو شکنی نمی کردند؛ نصرت کریمی، نصرت کریمی بود و در خاطره ی مردم شایستگی و احترام خود را داشت.

-- آرتا ، May 18, 2007 در ساعت 11:19 PM

Nosrat Karimi, my uncle is a great artist. Besides, He has always been a very kind person in his family relationships. He has always been an excellent advisor to us. We love this couragous and intellegent man. I wished Hitler / Mo'avieh & others were as creative and kind as my uncle is. May God be always with him

-- Elham Karimi ، May 19, 2007 در ساعت 11:19 PM

درسال 1344 شمسی دردانشکده ی هنرهای زیبا در دانشگاه تهران برای اولین بار رشته ی تاتر و موسیقی ایجاد شد . من از دانشجویان دوره اول بودم. یکی از افتخاراتم داشتن اساتیدی بزرگ چون حمید سمندریان نصرت کریمی. هوشنگ کاووسی . مصطفی فرزانه فرخ غفاری . فریدون رهنما.دکتر امیر حسین اریان پور . دکتر سیمین دانشور . داوود رشیدی ..... بودند.
استاد کریمی بما گریم درس میدادند و من همیشه مدل کار ایشان بودم. . از همه ی این بزرگان بسیار آموختم
اکنون چهلسال میگذرد. من 32 سا ل است
غربت نشین هستم ولی هیچگاه لبخند مهربان نصرت کریمی را از یاد نمیبرم.

-- مسعود چم اسمانی ، Jun 11, 2010 در ساعت 11:19 PM