رادیو زمانه

تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۸۶

اکبر عبدی: «‌من‌ گرانترین‌ دستمزد را می‌گیرم‌»

‌مجتبا پور محسن‌

گفت‌وگو را از «اینجا» بشنوید.

اکبر عبدی‌ برای‌ ایرانی‌ها چهره‌ی‌ شناخته‌ شده‌ای‌ است. بخصوص‌ برای‌ نسل‌ پس‌ از انقلاب‌ که‌ اصلا طنز را در سینمای‌ ایران‌ با اکبر عبدی‌ شناختند. بازیگر پر کار سینمای‌ ایران‌ در دهه‌ی‌ شصت‌ و نیمه‌ی‌ اول‌ دهه‌ی‌ هفتاد، به‌ تدریج‌ محبوبیت‌اش‌ را از دست‌ داد. چرا که‌ مدتها از پرده‌ی‌ سینما فاصله‌ گرفت‌ و بازیگرانی‌ جدید با شیوه‌های‌ جدید طنز وارد عرصه‌ شدند.


اکبر عبدی | عکس از ایسنا

عبدی‌ متولد ۱۳۳۷ در تهران‌ است. بازیهای‌ درخشانی‌ در کارنامه‌ی‌ او دیده‌ می‌شود. “اجاره‌ نشینها”، “ای‌ ایران”، “دزد عروسکها”، “مادر”، “ناصرالدین‌ شاه‌ آکتور سینما”، “هنرپیشه”، “آدم‌ برفی” و “عشق، نان، موتور ۱۰۰۰” از جمله‌ فیلم‌های‌ برجسته‌ای‌ است‌ که‌ در کارنامه‌ی‌ پربار اکبر عبدی‌ دیده‌ می‌شود. او چند بار در جشنواره‌ی‌ فیلم‌ فجر کاندیدا شد و به‌ خاطر بازی‌ در فیلم‌ “مادر” برنده‌ی‌ سیمرغ‌ بلورین‌ بهترین‌ بازیگر نقش‌ مکمل‌ مرد شد. او در دو سریال‌ تاریخی‌ امام‌ علی‌(ع) و “معصومیت‌ از دست‌ رفته” هم‌ ایفای‌ نقش‌ کرد. در حالیکه‌ انتظار می‌رفت‌ قسمت‌ سوم‌ مجموعه‌ی‌ تلویزیونی‌ “زیر آسمان‌ شهر” با حضور اکبر عبدی‌ سریالی‌ موفق‌ باشد اما این‌ مجموعه‌ برای‌ بازیگر پر سابقه‌ کار چندان‌ موفقی‌ از آب‌ درنیامد.

اکبر عبدی‌ سال‌ ۸۵ را بهتر از چند سال‌ قبل‌ خود سپری‌ کرد. بازی‌ در نمایش‌ “اکبر آقا آکتور تاتر” به‌ کارگردانی‌ خودش‌ و همچنین‌ ایفای‌ نقش‌ در فیلم‌ “اخراجی‌ها” سال‌ نسبتا خوبی‌ را برای‌ او رقم‌ زد. او در حالی‌ با ما گفت‌وگو کرد که‌ زیر گریم‌ بود تا در فیلم‌ “جاده‌ی‌ آسمان” ساخته‌ی‌ کامبیز کاشفی‌ بازی‌ کند.


اکبر عبدی | عکس از فارس

آقای‌ عبدی‌ خیلی‌ ممنون‌ از اینکه‌ وقتتان‌ را در اختیار رادیو زمانه قرار دادید. بعد از سالها کم‌ کاری‌ دوباره‌ در سال‌ اخیر چند تا کار از شما دیدیم. اخراجیها، زیر آسمان‌ شهر، اکبر آقا آکتور تاتر و... چطور شد دوباره‌ شما شروع‌ به‌ کار کردید؟
واالله حدود پانزده‌ اسفند سال‌ ۸۰ برادرم‌ بعد از پانزده، شانزده‌ سال‌ مجروحیت‌ شهید شد و من‌ یکی‌ دو سالی‌ کار نکردم. یک‌ سال‌ و نیم‌ هم‌ رفتم‌ کانادا و اروپا تاتر کار کردم. از دو سال‌ پیش‌ با کار آقای‌ معتمدی‌ شروع‌ کردم. در این‌ بین‌ سریال‌ آقای‌ جوزانی، کار با آقای‌ صلح‌ میرزایی‌ و کار با خانم‌ تهمینه‌ میلانی‌ را هم‌ داشتم‌ و همینطور یک‌ سریال‌ با آقای‌ جواد افشار به‌ نام‌ جابربن‌ حیان‌ و یک سریال‌ دیگر با آقای‌ افشار به‌ تهیه‌‌کنندگی‌ آقای‌ سیدزاده‌ برای‌ عید به‌ سفارش‌ شبکه‌ی‌ پنجم‌ سیما. اخراجیها را هم‌ که‌ در دل‌ اکبر آقا آکتور تاتر کار کردیم‌. پارسال‌ به‌ لحاظ‌ تاتر برایم‌ سال‌ خوبی‌ بود. چون‌ فلک‌ الافلاک‌ را هم کار کردم‌. الان هم‌ برای‌ فیلم‌ آقای‌ کامبیز کاشفی‌ دارم‌ گریم‌ می‌شوم‌ برای‌ این‌ که‌ تا نیم‌ ساعت‌ دیگر باید جلوی دوربین‌ بروم‌. ولی‌ همزمان‌ با این‌ کار تمرین‌ تاتر پنجره‌ی‌ پولاد را انجام می‌دهم که از دهم‌ اردیبهشت‌ به‌ مدت‌ چهل‌ شب، هر شب‌ دو اجرا روی‌ صحنه‌ی‌ سالن‌ اصلی‌ شهر خواهیم‌ داشت.‌ اینها کارهایی‌ است‌ که‌ دارم‌ انجام‌ می‌دهم. اکبر آقا آکتور سینما را هم‌ دقیقا از اول‌ تیرماه‌ در فرهنگ‌ سرای‌ کاخ‌ سعدآباد قدیم‌ به‌ روی‌ صحنه‌ خواهیم‌ برد. چون‌ این‌ کاخ‌ سعدآباد یک‌ سالن‌ روباز داشته‌ که‌ برای‌ کنسرت‌ و اینها استفاده‌ می‌شده‌ است‌ که‌ البته‌ این‌ سالن‌ را با برزنت‌ پوشاندند و به‌ صورت‌ سربسته‌ درست‌ش‌ کردند و قرار است‌ اکبر آقا آکتور تاتر از اول‌ تیرماه‌ در آنجا به‌ روی‌ صحنه‌ رود.

آقای‌ عبدی، شما یکی‌ از بازیگران‌ ماندگار سینمای‌ ایران‌ هستید و معمولا هم‌ گزیده‌ کار بودید مثل‌ اجاره‌ نشین‌ها و هنرپیشه‌ و کارهای‌ دیگر، ولی‌ به‌ نظر می‌رسد در سال‌های‌ اخیر یک‌ مقدار در انتخاب‌ کارها کمتر دقت‌ می‌کنید.
مثلا چه‌ کاری؟

مثلا در همین‌ کارهایی‌ که‌ در سال‌های‌ گذشته‌ انجام‌ دادید. به‌ نسبت‌ اجاره‌ نشین‌ها یا هنرپیشه‌ با آن‌ سکانس‌ بلندی‌ که‌ در هنرپیشه‌ داشتید، ما کمتر دیگر آن‌ اکبر عبدی‌ را می‌بینیم.
نه، اتفاقا الان‌ گزیده‌تر کار می‌کنم. دلیل‌ اش‌ هم‌ چهارسال‌ بیکاری‌ است‌. همان‌ دوران، دوران‌ پرکار زندگی‌ و کار من‌ بود، سالی‌ بود که‌ من‌ یازده‌ تا کار هم‌ می‌کردم‌ ولی‌ الان‌ اینطور نیست‌. الان‌ سعی‌ می‌کنم‌ انتخاب‌ بکنم‌. مگر وقتی‌ که‌ یک‌ کار به‌ خاطر مادیات‌ از دستم‌ در می‌رود که‌ البته‌ در کارهایی‌ که‌ از بعد از این‌ سه‌ چهار سال‌ رکود انجام‌ دادم‌ همه‌ی‌ تلاشم‌ را کردم‌ تا کار بد انجام‌ ندهم‌ و هر کاری‌ هم‌ انجام‌ دادم‌ کارهایی‌ بوده‌ که‌ دوست‌ داشتم‌ یا از از آدم‌ها و عوامل خوشم‌ آمده‌ و کاری‌ نبوده‌ که‌ خودم‌ دوست‌ نداشته‌ باشم‌ و به‌ زور رفته‌ باشم.


در سال‌هایی‌ که‌ خنده‌ به‌ نوعی‌ در ایران‌ مهجور بود، مردم‌ ایران‌ با بازیهای‌ اکبر عبدی‌ می‌خندیدند. اما در سال‌های‌ اخیر در یکی‌ دو تا از برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ شما اظهاراتی‌ کردید، در مورد اینکه‌ به‌ شما کار بدهند یا اینکه‌ از نظر مالی‌ ساپورتتان‌ کنند که‌ مردم‌ زیاد از این‌ حرفها استقبال‌ نکردند.
چه‌ حرفی، مگر چه‌ کار کردیم؟

مثلا در یکی‌ دو تا از برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ اظهاراتی‌ کرده‌ بودید در مورد اینکه‌ به‌ هر حال‌ تلویزیون‌ به‌ شما برنامه‌ بدهد و از شما استفاده‌ کند.
من‌ کی‌ چنین‌ حرفی‌ گفتم؟

فکر می‌کنم در آن‌ برنامه‌ی‌ چهره‌های‌ ماندگار بود.
نه، من‌ چنین‌ حرفی‌ نگفتم. من‌ گفتم‌ آقا! تلویزیون‌ کار خوب‌ کمدی‌ بکند که‌ مردم‌ بخندند، نگفتم‌ به‌ من‌ کار بدهند. و اگر سه‌ سال‌ کار نکردم‌ به‌ این‌ دلیل‌ بود که‌ خودم‌ نخواستم‌ و گرنه‌ برای‌ پخش‌ تمام‌ کارها که‌ در ماه‌ رمضان‌ یا عید پخش‌ می‌شوند اول‌ به‌ من‌ زنگ‌ می‌زنند. من‌ خودم‌ کارها را رد کردم. نخواستم‌ کار کنم. گفتم‌ تا بتوانم‌ با یک‌ انرژی‌ بیشتر در کارهایی‌ مثل‌ کار آقای‌ معتمدی‌ - که‌ با داشتن‌ پنجاه‌ سال‌ سن‌ رل‌ یک‌ جوان‌ هیجده‌ ساله‌ را بازی‌ می‌‌کنم‌. یا در اخراجی‌های‌ آقای‌ ده‌ نمکی، رل‌ یک‌ جوان‌ بیست‌ و چهار پنج‌ ساله‌ را ایفای‌ نقش‌ کنم. من‌ خدا را شکر همیشه‌ کار رد کرده‌ام، اینطوری‌ نبوده‌ که‌ بروم‌ التماس‌ کنم‌ یا به‌ تلویزیون‌ بگویم‌ به‌ من‌ کار بدهید.

شما نمی‌دانم‌ می‌دانید یا نه، من‌ گرانترین‌ دستمزد را می‌‌گیرم‌، حتی‌ از تلویزیون. اگر کار نکردم، شاید به‌ این‌ دلیل‌ بوده‌ که‌ تلویزیون‌ یا تهیه‌‌کننده‌ نتوانسته‌ از پس‌ دستمزد من‌ برآید و گرنه‌ هیچ‌ وقت‌ کار را گدایی‌ نکردم. ممکن‌ است‌ از خدا سلامتی‌ را گدایی‌ کرده‌ باشم‌ ولی‌ راجع‌ به‌ کار هیچ‌‌وقت‌ از کسی‌ گدایی‌ نکرده‌ام. خدا را صد هزار مرتبه‌ شکر که همیشه کار اضافه‌ آوردم‌ و نتوانستم‌ برسم. من‌ تنها هنرپیشه‌ای‌ هستم‌ در این‌ مملکت‌ که‌ سه‌ تا کار را در بیست‌ و چهار ساعت‌ با هم‌ انجام‌ دادم.

آقای‌ عبدی، شما در تلویزیون‌ کارهای‌ ماندگاری‌ مثل‌ محله‌ی‌ برو بیا داشتید. فکر می‌کنید چرا آن‌ کارها دیگر در تلویزیون‌ تکرار نمی‌شود؟
این‌ را باید از تلویزیون‌ بپرسید، نه‌ از من.

من می‌خواستم نظر شما را به عنوان یک بازیگر بدانم.
عرض‌ کردم‌ از تلویزیون‌ بپرسید، بپرسید چرا در تلویزیون‌ چنین‌ کارهایی‌ نمی‌شود کرد. به‌ خاطر اینکه‌ آن‌ کارها مستلزم‌ وقت‌ بیشتر و پول‌ بیشتری‌ است. ببینید نویسنده‌ی‌ آن‌ کارها کی‌ بوده؛ نویسنده‌اش‌ آقای‌ بیرنگ‌ بوده، کارگردان‌ فنی‌ اش‌ آقای‌ رسام‌ و کارگردان‌ هنری‌‌اش‌ آقای‌ مودبیان. بازیگران‌اش‌ چه‌ عواملی‌ بودند؟ تلویزیون‌ می‌تواند. ولی‌ معمولا در تلویزیون‌ می‌آیند از آدمهای‌ صفر کیلومتر استفاده‌ می‌کنند که‌ کار، ارزان‌ و در واقع‌ زود تمام‌ شود.

تجربه‌ی‌ اخراجی‌ها خوب‌ بود آقای‌ عبدی؟
بله، بله. خیلی‌ خوب‌ بود.

شما هم‌ با آن‌ اعتراضاتی‌ که‌ در مورد جوایز شد، موافق‌ بودید؟
نه، چه‌ اعتراضی، اعتراض‌ بکنم‌ تا بگویند این‌ آدم‌ بدبخت‌ جایزه‌ بوده. با جایزه‌ی‌ این‌ آدم‌ها اتفاق‌ خاصی‌ برای‌ یک‌ بازیگر نمی‌افتد. اصلا جایزه‌ جز اینکه‌ مسوولیت‌ آدم‌ را زیادتر کند کار دیگری‌ نمی‌کند. بعد هم‌ جایزه‌ی‌ اصلی‌ را مردم‌ به‌ آدم‌ می‌دهند.

صدایتان‌ چرا اینقدر گرفته‌ است؟
ما شب‌ کاریم‌ و من‌ الان‌ از خواب‌ بیدار شدم.

بهترین‌ نقشی‌ که‌ بازی‌ کرده‌اید به‌ نظر خودتان‌ کدام‌ بوده؟
نقش‌ پدر و نقش‌ همسر در زندگی‌ ام.

در فیلم‌ها چطور؟
در فیلم‌ها تقریبا همه‌ را دوست‌ دارم.

نظرهای خوانندگان

آخه اصلا چیزی در کالیبر اجاره نشینها و هنرپیشه دیگر در ایران ساخته میشود که رفته اید خر بازیگر را گرفته اید "چرا فیلم خوب مثل هنرپیشه و اجاره نشینها بازی نمیکنی؟"

-- a blogger ، May 1, 2007 در ساعت 04:03 PM

خيلي جالب بود .
دستتان درد نكند

-- بدون نام ، May 1, 2007 در ساعت 04:03 PM

عبدی کارت عالیه
:)

-- م پ ، May 1, 2007 در ساعت 04:03 PM

تا هنرمند زنده است همه مريدش هستندوهي هندوانه زير بغلش ميگذارند كه خود را اهل هنر معرفي كنند و قتي كه مرد اول همه به تشيع جنازه اش ميروند و بعد از مدتي همه همه شروع به رقصاندن جنازه اش در قبر ميكنند به جاي اينكه از عبدي بپرسيد ديگر چرا دركارهايي مثل هنرپيشه بازي نميكني نميشد بپرسيد چرا در كارهاي ضعيفي مثل اخراجي ها بازي ميكني در حالي كه به قول خودت تا حالا هيچ كاري را گدايي نكردي !!!!!!؟؟؟؟؟

-- امين ، May 2, 2007 در ساعت 04:03 PM

متاسفانه مصاحبه هاي آقاي پور محسن خيلي ضعيف و كم محتوا تهيه مي شود .

-- حمید ، May 2, 2007 در ساعت 04:03 PM

جالب بود ممنون

-- (: ، May 2, 2007 در ساعت 04:03 PM

اي كاش آفاي جامي در انتخاب گزارشگران راديو وسواس بيشتري نسبت به صداي آنها نشان ميداد. حتي گوينده اصلي راديو (آزاده) و گوينده برنامه جنگ صدا هم از صداي مناسبي بر خوردار نيستند. اما مثلا صداي داريوش از لندن يا خانمي كه اخبار ورزشي را مي گويند بسيار مناسب گويندگي است
------------------------------
مهدی جامی: دوست عزيز
ما در زمانه صداهای خوب زياد داريم اما اگر شما نمی پسنديد بگذاريد اين را هم بگويم که بيش از صدا نحوه اجرا ست که مهم است. زمانه به اجرا اهميت زيادی می دهد. اجرای صميمانه و راحت. دوره صداهای شيک و استاندارد تمام شده است. دوره جديد دوره صداهای گوناگون است. صدای عادی ولی آزاد و راحت برای راديوی مدرن مناسب تر است. حتی لهجه ها هم دارند در رسانه ها جا باز می کنند. فکر کنم ايرانيان هم بتدريج با اين مقوله بيشتر آشنا می شوند و اجازه می دهند که راديو دموکراتيک تر باشد و تنوع صدايی بيشتری داشته باشد
.

-- kamen ، May 2, 2007 در ساعت 04:03 PM

اکبر آقا باید بدونه اون کاری که زیر تانک کرد تو اخراجی ها ، به دهن مردم خیلی مزه کرده!!!! ای ول!!! دمش گگگگگگگگگگرم!!!

-- میلاد ، May 7, 2007 در ساعت 04:03 PM

سلام لطفاً از اقای کامبیز کاشفی عکس بزارین ممنون می شم

-- فرهنگ ، Aug 12, 2007 در ساعت 04:03 PM

من اکبر را دوست دارم عالی

-- مهدی گل ، Jan 12, 2008 در ساعت 04:03 PM