رادیو زمانه > خارج از سیاست > نقد فيلم > «فراری: حقایقی درباره حسن» | ||
«فراری: حقایقی درباره حسن»مهدی عبداللهزادهدر سال ۱۹۸۰ علی اکبر طباطبایی، وابسته مطبوعاتی محمد رضا پهلوی در نیویورک، توسط یک آمریکایی دو رگه به قتل می رسد. قاتل که دیوید بلفیلد نام دارد بلافاصله از نیویورک به مونرال میگریزد، از آنجا به پاریس و بعد از آن به ژنو پرواز میکند و دست آخر از ژنو راهی تهران میشود.
بیست سال بعداز این رخداد، مطبوعات آمریکا رد دیوید را که هنوز در فهرست افراد تحت تعقیب افبیآی قرار دارد، در فیلم سفر قندهار محسن مخملباف پیدا میکنند. او در این فیلم در هیات یک پزشک آمریکایی ایفای نقش میکند. حالا، بیست و شش سال پس از ترور طباطبایی، دوربین ژان دانیل لافون، فیلسوف و فیلمساز فرانسویالاصل کانادایی، او را در انزوای خود خواستهاش در خیابانهای تهران پیدا میکند. دیوید که پس از گرویدن به دین اسلام نام خود را به حسن عبدالرحمان تغییر داده، از آدمکشی ۱۹۸۰، عقاید، انگیزهها و درونیاتش میگوید، از گذشته و حال؛ از خاطرات همراهی با دانشجویان مسلمان ایرانی مقیم آمریکا در دوران انقلاب، از شرارت بوش و مقایسه خودش با او در مقام قاتل حرف می زند. ژان دانیل لافون اما متناوبا و موازی با حرفهای تکاندهنده حسن، یک خط اصلی دیگر را هم پیمیگیرد: چگونه حسن توانست در حالیکه هویتش به عنوان قاتل افشا شده بود از مرز آمریکا خارج شود و پس از گذر از سه مرز بینالمللی، خود را به پایتخت ایران برساند؟ او در جستجو برای کشف واقعیت به سراغ آدمهای مرتبط با این پرونده از جمله کارمند ارشد شورای امنیت ملی آمریکا و یک روزنامهنگار مشهور پیگیر ماجرا و حتی برادر دو قلوی طباطبایی میرود و از جمعبندی حرفهای آنها و تصاویر مستند آرشیوی به چنين پاسخی میرسد: در پی ناتوانی جیمی کارتر در آزادسازی گروگانهای سفارت آمریکا در تهران، حزب رقیب با روی کار آمدن رونالد ریگان در سازشی پنهانی، با دولت ایران معاملههای چندجانبه انجام داد که(بنا به ادعای فيلم) رهایی گروگانها و خودداری آمریکا از متوقف ساختن دیوید(حسن) از جمله مفاد آن بودند.
اینکه دلیل حساسیت ایران درباره پرونده قتل وابسته مطبوعاتی شاه در نیویورک چه بوده، چندان مورد توجه و تمرکز لافون نیست؛ او در عوض با طرح نکتهای که میکوشد آنرا با تکیه بر مستندات تصویری اثبات کند، روایت را ادامه میدهد: فیلم او اولین تلاش برای اثبات این مدعاست که دستور قتل طباطبایی، مستقیما از سوی قطبزاده و بنا به ادعا از جانب آیتالله خمینی صادر شده است. فیلم، این واقعیت را به دیگر قتلهایی که در همان دوران در آمریکا و اروپا و با هدف از بین بردن مخالفان جمهوری اسلامی انجام شد تعمیم نمیدهد اما برای تماشاگر این امکان را به وجود میآورد تا خود بتواند در شکلی فرامتنی بهچنین نتیجهگیری برسد. با همه اینها، هنر لافون در پرداخت به این موضوع در آن است که بهرغم عجین بودن فیلم با سیاست، اثرش بههیچوجه جانبدارانه و سیاسی نیست. برعکس، او با تکیه بر پس زمینهاش در فلسفه، سعی میکند تا به جای پاسخ به همه پرسشها، به طرح مسایلی کلانتر بپردازد. او بی آنکه با حسن(دیوید) همذاتپنداری کند و یا عقایدش را مورد تایید قرار دهد، تنها سعی میکند به زوایای تاریک ذهن او نزدیک شود و به کنکاشی در احوال درونی او در گذشته و حال بپردازد. چنین تصویری از حسن، او را در تنهایی و انزوای رقتباری نشان میدهد که کم از نابودی و مرگ ندارد. به قول لافون: او با ارتکاب به یک قتل دو نفر را کشت؛ طباطبایی را، و خودش را! کمک و هم راهی کارشناسان و شخصیت های ایرانی، چه در گروه تولید و چه در مقام پشتیبانی و مشاوره، با توجه به پردهدریها و رویکرد جسورانه فیلم تعجببرانگیز است. جدا از حضور وحید فیروز، تصویربردار و نظام کیایی صدابردار(در گروه تولید داخل ایران) در تیتراژ فیلم، نامهایی چون معصومه ابتکار معاون رییس جمهوری وقت، مرتضی الویری شهردار وقت تهران و محسن مخملباف به چشم میخورد. ------------------------------ فراری: حقایقی درباره حسن در جشنواره بینالمللی فیلمهای مستند نیون سوییس(Visions du Réel) که از ۲۰ تا ۲۶ آوریل ۲۰۰۷ برگزار میشود، در بخش investigation به نمایش در خواهد آمد. |
نظرهای خوانندگان
جدای از عملی که حسن مرتکب شده و بدون هیچگونه پیش داوری حسن به عنوان دوست و میهمان ما هیچگاه تنها نخواهد ماند. حسن عبد الرحمن هنوز زنده هست و پابرجا.....و همیشه در قلب ما جای دارد.
یک دوست خیلی قدیمی
-- ع.ح ، Mar 3, 2007 در ساعت 06:32 PMقاتلان هیچ گاه از سوی اربابان شان تنها نمی مانند، چه عبدالرحمن باشند ، چه انیس نقاش ، چه از سوی ِ پهلوی ها به ماء موریت فرستاده شده باشند و چه از سوی ِاسلامی ها ، تنها این خیل ِ آدمیان هستند که بازی گر ان ِ صحنه ئ صاحبان ِ زر و زور
-- شاکی ، Mar 3, 2007 در ساعت 06:32 PM