رادیو زمانه > خارج از سیاست > نقد فيلم > نگاهی به فیلم لیلی کجاست؟ | ||
نگاهی به فیلم لیلی کجاست؟انوشيروان مسعودیفیلم «لیلی کجاست؟» ساخته محمد شيروانی، روایت زندگی و آثار محمدرضا درویشی، موزیسین و پژوهشگر برجسته موسیقی ایرانی است. فیلم با تصویر روشن شدن کلان شهر تهران و صدای پروفسوری انگليسی که این پژوهشگر برجسته را معرفی میکند آغاز میشود. از اینجا ما وارد زندگی درویشی میشویم. زندگی انسانی که عمر خود را در راه شناخت فرهنگ و موسیقی ایرانی گذاشته است. محمد شیروانی کارگردان این اثر با استفاده از تصاویر آرشیوی ، مصاحبه با درویشی و دیگر بزرگان ادب و موسیقی، سعی میکند تا درویشی را به مخاطب بشناساند. اما بار اصلی فیلم را نه کارگردانی کارگردان، بلکه کاراکتر درویشی بر دوش میکشد. در واقع محمد شیروانی به کنار میرود و تنها محمدرضا درویشی است که فیلم را جلو میبرد. همچنین تصاویر آرشیوی از موسیقی نواحی مختلف ایران، که گنجینه ارزشمندی به شمار میآید در روند فیلم تاثیر بسزایی دارد. شناخت شخصیت و زندگی درویشی، تنها توسط مصاحبه انجام میگیرد. ما از طریق گفتههای خود درویشی زندگیاش را مرور میکنیم . از جوانیاش، آهنگساز شدندش تا تحولی که در او به وجود میآید و او را به سمت فرهنگ ایرانی میکشاند. اما شیروانی نمیتواند یا نمیخواهد این فرهنگ را به مخاطب نشان بدهد تا مخاطب دریابد که چه چیز درویشی را به سمت این کار شگرف کندوکاو در فرهنگ و موسیقی نواحی ایران کشانده است. محمدرضا درویشی استفاده کارگردان از گنجینه تصاویر و صداهای آرشیوی، هوشمندانه نیست و تصاویر و صداهای آرشیوی به طور کلی دربردارنده نکته خاصی نیستند. در حالیکه اگر استفاده هوشمندانهتری از تصاویر میشد، ما متوجه این میشدیم که این فرهنگ، یا این “لیلی” چه چیز درخود داشت که درویشی را به سوی خود کشیده است. تصاویر زیبای آرشیوی تنها نشانگر تلاش بیپایان درویشی برای ثبت، ضبط و شناخت موسیقی محلی ایرانی است. در ادامه گلایههای درویشی را میشنویم از این که در طول همه این سالها که یکه و تنها به میان مردم رفته و موسیقی نواحی مختلف ایران زمین را ثیت و ضبط کرده از هیچ بودجه و حمایت دولتی یا غیر دولتی برخوردار نبوده و تمامی آثار اعم از کتب، موسیقی، فیلم و عکسها، تنها و تنها به همت خود درویشی هموار شده است. در این بخش از فیلم نیز (مصاحبه) نماها، قابها و رنگبندی هیچ جذابیت و زیبایی بصری ندارد. قابهای ساکن، بیروح و بیرنگ، نماهایی که هیچ نکته جذابی در خود ندارند، تصاویری با کیفیت رنگ و نور بد (شاید به خاطر کپی بدی که به نمایش درآمده بوده است) باعث کسل شدن تماشاگر شده و چیزی که تماشاگر را تا پایان نگاه میدارد، سخنان محمدرضا درویشی است. شیفتگی کارگردان در کنار این مصاحبه، مصاحبه با دیگر بزرگان ادب و موسیقی ایران، نظیر احمدرضا احمدی، کیهان کلهر و رضا معطریان، عکاس مطبوعات نیز به روند فیلم یاری رسانده است. سخنان احمدی، کلهر و معطریان درباره درویشی و آثارش باعث آشنایی ما با وجهه دیگری از این هنرمند میشود. اگرچه در این بخش نیز عدم تجانس میان تصاویر مختلف از لحاظ نور، جنس و کیفیت به چشم میخورد. در پایان باید گفت که انتخاب محمدرضا درویشی و فیلم ساختن درباره او کاری ارزشمند و قابل تقدیر است. اگرچه کاراکتر درویشی جای کار بسیار بیشتری دارد. محمدرضا درویشی کسی است که میتوان با استفاده از گنجینه آثارش، شخصیتش و عقایدش، فیلمی بیبدیل ساخت اما فیلم لیلی کجاست نمیتواند درویشی را به طور کامل به مخاطب بشناساند و دلیل این شاید این باشد که ما کارگردان و نگاه او را در فیلم نمیبینیم و تصاویر به درستی پرداخت نمیشوند. ما به درستی وارد تصاویر آرشیوی نمیشویم، به درستی وارد زندگی درویشی نمیشویم و اینها شاید به خاطر شیفتگی کارگردان به درویشی است. با این حال باید گفت انتخاب درویشی به عنوان سوژه اصلی، و ساختن فيلمی در همين حد در باره او و آثارش کار قابل تقديری است. |