رادیو زمانه > خارج از سیاست > وبلاگ خوانی > بیبیسی، ریگی و فیلم حمله به کوی دانشگاه | ||
بیبیسی، ریگی و فیلم حمله به کوی دانشگاهلیدا حسینینژادlida@radiozamaneh.comروز دوشنبه سوم اسفند، از شبکهی فارسی بیبیسی برای اولین بار فیلمی از حملهی گارد ویژه و لباس شخصیها در روز ۲۵ خرداد، یعنی سه روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری و اعلام نتایج آن، به کوی دانشگاه تهران پخش شد.
این فیلم که مشخص نیست چگونه به دست بیبیسی فارسی رسیده است، سرو صدای زیادی را در دنیای اینترنت، فیسبوک، گوگلخوان و وبلاگستان فارسی به راه انداخته است و بسیاری از وبلاگنویسان، از این حمله اظهار خشم و تأسف کردهاند. نویسندهی وبلاگ «لویاتان» به دو مساله در رابطه با این فیلم اشاره کرده است؛ اول این که انتشار این فیلم را موفقیتی بزرگ برای تلویزیون بیبیسی فارسی میداند. مسالهی دومی که این وبلاگنویس به آن اشاره میکند، این است که: «هرقدر کسی میخواست از مرگ جنبش سبز داد سخن سر بدهد، بداند که جنبش سبز به عدهای در مردم بسنده نشده و در عمق نظام جمهوری اسلامی نیز ریشه دارد». این وبلاگنویس این سند را خیلی قویتر از دیگر سندهایی میداند که تاکنون برملا شدهاند. حتی صحنهی شکنجهی همسر سعید امامی هم به نظر او چنین تاثیری نداشته است. «مسیح علینژاد» نیز در وبلاگاش مینویسد: «فیلم دانشگاه در نوبت انکار است؛ دروغگویان بیشرم شتاب کنید!» او مینویسد: «اگر انکار نشود این فیلم همزمان با بازنشسته شدن سردار رجبزاده، در خوشبینانه ترین حالت ممکن است به دلیل اختلافات داخلی مورد تایید قرار گیرد. اما بعید نیست که او نیز به سبک مرتضوی یا همان سردار دیگری که خودشان گفته بودند با چند زن و در حال نماز و چه و چه دستگیر شده، تنبیه شود و عمق فاجعه برجا بماند». «دانشجویان معترض به انتخابات، تنها سه روز بعد از انتخابات تجمعی را برگزار کرده بودند که اوج خشمشان چند شعار بود و تکههای سنگ؛ اما نتیجه آن خشم حملهی وحشیانهی نیروهای مسلح به کوی دانشگاه بود که هنوز کسی نه مسئولیت ورود غیرقانونی به حریم دانشگاه را پذیرفته است و نه مسئولیت کشته شدن دانشجویان در همان شب بیرحم را».
مسیح علینژاد ادامه میدهد: «همه چیز انکار شد. در حالی که همان شب و شبهای بعد، دانشجویان خبر حملهی وحشیانه به کوی را از طریق توییتر و فیسبوک و یاهو مسنجر به تمام دنیا مخابره میکردند. همان شبهای تلخ و سختی که دانشجویان از اتاق خود خبر لحظه به لحظهی حملهی لباس شخصیها و نیروی انتظامی را در اینترنت پخش میکردند، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و باقی رسانههای هوادار دولت، تنها گزارش مختصری از زخمی شدن برخی از دانشجویان داده بودند». او در ادامه به این موضوع اشاره میکند که با وجود گذشت هشت ماه و علیرغم نهیبی که رهبری نظام هم در یک سخنرانی به مهاجمان زده و«علیرغم آنکه گفته اند اگر کسی مدرک یا فیلمی از خشونت و حمله و برخوردهای خیابانی دارد ارائه دهد تا نیروهای امنیتی و قضایی در اولین فرصت به داد ملت برسند، شاهدیم که نه تنها چنین نشده بلکه فیلم های منتشر شده نیز یکی یکی تکذیب می شوند». مسیح علینژاد برای نمونه، به فیلم کشته شدن ندا، فیلم کشته شدن معترضان زیر چرخ های نیروی انتظامی، فیلمهای منتشر شده از راهپیمایی ۱۳ آبان و همینطور فیلم شلیک به خواهرزادهی موسوی و عکس های شکنجهی فرزند کروبی اشاره میکند که تمامی اینها توسط حاکمیت انکار شد و ادامه میدهد: «این داستان به همین تلخی ادامه دارد. در داخل ایران هیچ اجازه و امنیتی برای انتشار این فیلمها و عکسها وجود ندارد. خودشان منع می کنند و سپس که فیلمها به ناگزیر سر از رسانههای خارجی درمیآورند آن را محصول دست انگلیس و آمریکا اعلام میکنند». مسیح علینژاد فرض را بر این میگذارد که همهی این خشونتها و شهادتها و ترور استاد دانشگاه و حتی شکنجه و کشته شدن چهار نفر در زندان کهریزک هم کار انگلیسیها و اسراییلیها و آمریکاییها است. اما میگوید: «چگونه می توان جهان را متقاعد کرد کشوری که مدام قدرت نظامی و هستهای خویش را به رخ جهان میکشد و فرمان محو شدن اسراییل از نقشهی جهان را صادر میکند، قادر نیست پای اسراییل و استکبار جهانی را در همان خیابانهای داخل کشور قطع کند؟» اما تنها چند ساعت پس از انتشار فیلم کوی دانشگاه که تأثر همه را برانگیخت، خبر دستگیری عبدالمالک ریگی منتشر شد. این در حالی است که تلویزیون الجزیره، به نقل از خبرنگار خود در اسلامآباد، میگوید مقامات پاکستانی اعلام کردهاند که ریگی را یک هفتهی پیش به تهران تحویل دادهاند و اظهارات رژیم ایران را در این باره، تکذیب کردهاند. انتشار این خبر چند ساعت پس از پخش فیلم کوی دانشگاه، سروصدای بیشتری را در فضای اینترنت و بهویژه وبلاگستان بهراه انداخت.
آنچه بسیاری از نویسندگان این وبلاگها به آن معتقدند این است که هدف از انتشار این خبر در این موقعیت خاص، کمرنگ کردن موضوع انتشار فیلم کوی دانشگاه و فجایعی که در آن شب اتفاق افتاده، بوده است. «آرش سیگارچی» با اشاره به آنچه تلویزیون الجزیره اعلام کرده، مینویسد: « اگر این خبر درست باشد، جمهوری اسلامی برای فرار از پاسخگویی در مورد جنایت کوی دانشگاه، دستگیری ریگی را تازه رو کرده است». آرش سیگارچی، سپس گزارشی از سایت نوروز در بارهی فیلم حمله به کوی دانشگاه را در وبلاگ خود منتشر کرده که در آن آمده است: «در قسمتی از این فیلم، تصویربردار از سازماندهی نیروها و صدور دستور حمله به کوی دانشگاه توسط سرداری که فرماندهی وقت بوده، می دهد. این درحالی است که این فرماندهی ارشد نیروی انتظامی مدعی شده بود که افتخار او این است که در زمان مسئولیتاش نیروی انتظامی نه کشت و نه کشته داد! او تاکید کرده بود که در حوادث پس از انتخابات، کنترل تهران به سپاه سپرده شده بود. اما فیلم منتشر شده حکایت از دروغ بودن این ادعا دارد». آرش سیگارچی با اشاره به قانون مصوب مجلس ششم که بر اساس آن، نیروهای نظامی جز با دستور رییس دانشگاه تهران اجازهی ورود به دانشگاه و کوی را ندارند، مینویسد: «اما نیروهای ضدشورش پس از ورود به کوی دانشگاه، دانشجویان را در محوطهی بیرونی کتابخانه کوی بر روی هم تلنبار کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهند». «خُسن آقا» نیز همهی اینها را بازیهای سیاسی میداند. او در وبلاگاش مینویسد: «عجب داستان جالبی است! عبدالمالک ریگی دستگیر شد. به همین سادگی! من در عجبام که چطور مدتی از عبدالمالک ریگی خبری نبود. در تمام این مدت بعد از انتخابات که رژیم در حال سرنگونی بود، هیچ سروصدایی اطراف عبدالمالک ریگی نبود و حالا یکمرتبه سروکلهی او پیدا میشود. آن هم دستبسته در دستان وزارت اطلاعات رژیم!؟» او در ادامه مینویسد: «راستی این خبر دستگیری ریگی، قرار نبوده سایهای روی این خبر (خبر انتشار فیلم کوی دانشگاه از تلویزیون فارسی بیبیسی) بیاندازد؟ چرا در کمتر از چند ساعت که فیلم وحشیانهی سرکوب در دانشگاه تهران بهوسیلهی بیبیسی فارسی نمایش داده میشود، یک مرتبه سروکلهی عبدالمالک ریگی پیدا میشود؟!» «آرش کمانگیر» نیز یکی دیگر از وبلاگنویسانی است که نسبت به خبر دستگیری عبدالمالک ریگی واکنش نشان داده است. او معتقد است که دستگیری ریگی میتواند موجب دو اشتباه بزرگ بشود: «اشتباه اول مغلطهی "دستگیری ریگی کار خوبی بود پس سیستم اطلاعاتی ایران خوب است". نباید از خاطر ببریم که گزارشهای زیادی از نقض حقوق شهروندی توسط همان ساختاری که ریگی را دستگیر کرد وجود دارد». «این اتفاق مهمی است که یک گروه تروریستی حالا ضربهی مهمی خورده است و احتمالا تا مدتی قادر به انجام عملیات خشونتآمیز نیست، اما مهم تر از آن این است که به این سوال جواب بدهیم که چرا جندالله بوجود آمد؟» اما در مورد سازمان جندالله و چگونگی شکلگیری این گروه در «سهرابستان» مطلبی میخوانیم: به نقل از وبلاگ سهرابستان: «حکومت ایران نیز پس از سرنگونی طالبان و حضور نیروهای آمریکائی و غربی در افغانستان، به این فکر افتاد تا از خصومت موجود وهابیهای تندرو نسبت به آمریکا استفاده نموده و با استخدام و آموزش و سازماندهی طلبههای متمایل به وهابیت در بلوچستان، سازمان جندالله را برای حملات تروریستی بر علیه نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان راهاندازی نماید». در ادامهی این مطلب میخوانیم: «هر سه پروژهی القاعده، طالبان و جندالله بر علیه اهداف بانیان آنها عمل کردند و همانند موشکی که از مسیر منحرف شده باشد به سوی سازندگانشان راه کج کردند». اما وبلاگ «آهستان» نظری خلاف تمام وبلاگهایی که تا اینجا به آنها اشاره داشتم، دارد. نویسندهی این وبلاگ معتقد است: «ریگی بیبیسی را ضربه فنی کرد». «موج ناامیدی و یأس و سرخوردگیای كه بعد از راهپیمایی ۹ دی و مخصوصاً ۲۲ بهمن جریان فتنه را فرا گرفته، آنقدر زیاد است كه سران فتنه و رسانههای حامی آنها این روزها به هر اقدامی دست میزنند تا خودشان را كمی جمع و جور كنند. حالابرای گرم كردن و شارژ دوبارهی عناصر شكست خورده، شبكهی بیبیسی فارسی در تازهترین اقدام خود، فیلمی را پخش كرده است درباره ماجرای كوی دانشگاه». نویسندهی وبلاگ آهستان مینویسد: آهستان البته میگوید: «من قصد دفاع از اقدامات غیرقانونی و یا حمله به دانشجویان و تهاجم به كوی دانشگاه را ندارم، اما یك طرفه نباید قضاوت كرد. نباید تصور كنیم كه دانشجویان میتوانند به هر اقدامی كه دلشان خواست دست بزنند و كسی هم حق نداشته باشد به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست». این وبلاگنویس آنچه در فیلم دیده میشود را اغتشاش و سنگ پرانی عدهای از دانشجویان و برهم زدن نظم و امنیت توسط آنها میداند که: «در ادامه با حضور پلیس در كوی دانشگاه، عدهای از دانشجویان خاطی دستگیر میشوند. در این میان ممكن است عدهای هم كتك بخورند، اما صداهای شنیده شده و تصاویر این فیلم، كاملا اثبات میكند كه غالب نیروهای حاضر در كوی، به شدت مراقب هستند تا كسی كتك نزند و كسی هم كتك نخورد». آهستان در اشاره به علت انتشار فیلم توسط بیبیسی مینویسد: «انتشار این فیلم توسط بیبیسی آن هم بعد از گذشت ۸ ماه، كاملا حساب شده است. درست در زمانی كه جریان فتنه دچار شكست و سرخوردگی شدیدی شده و روحیهاش را كاملا باخته، قطعا باید فكری برای تقویت مجدد روحیهی پیاده نظام جریان فتنه كرد». به اعتقاد آهستان: «این وظیفه را بیبیسی فارسی به عهده دارد و نیز آن دستهای پنهانی كه فیلمها را به دست رسانه اصلی خود در انگلیس میرسانند». او در ادامه، اشارهای به خبر دستگیری عبدالمالک ریگی دارد و مینویسد: «خبر دستگیری ریگی، جنایتكار شروری كه چند سالی است ضمن ایجاد ناامنی در شرق كشور، تعداد زیادی از فرزندان این آب و خاك را به خاك و خون كشانده بود، درست در زمانی كه بیبیسی فارسی میخواست با انتشار این فیلم و با بزرگنمایی و دروغ و تحریف، حامیانش را از این رخوت و بیحالی كه گریبانشان را گرفته، نجات دهد و بحث تازهای را در محافل خبری و رسانهای و دنیای مجازی براه اندازد، خبر دستگیری ریگی مثل پتكی بر سر آنها فرود آمد تا همه رویاهاشان نقش بر آب شود». قضاوت در مورد ارتباط بین خبر دستگیری عبدالمالک ریگی، در حالی که پاکستان اعلام میکند او یک هفتهی پیش به ایران تحویل داده شده بود و انتشار فیلم حمله به کوی دانشگاه که از سوی تلویزیون بیبیسی فارسی پخش شده را بر عهدهی شما میگذاریم. «به راستی عروجعلی ببرزاده کجاست؟» او مینویسد: «خُب ما خبر الجزیره را که گفته ریگی پنج روز پیش توسط سازمان اطلاعاتی پاکستان بازداشت و به ایران تحویل شده رو باور نمیکنیم. ما همه مطمئنایم به دام انداختن شرور فوقالذکر حاصل تواناییهای شگرف سربازان گمنام مملکت بوده. همچنین ما به حرف معاندین که همزمانی پخش فیلم حمله به کوی دانشگاه تهران و خبر بازداشت ریگی رو یک بازی رسانهای برای انحراف اذهان از حمله به کوی دانشگاه میدونن، گوش نمیکنیم. در عوض، منتظریم این دستگاه باکفایت اطلاعاتی و امنیتی یه نسخه از فیلم حمله به کوی دانشگاهرو از بیبیسی دانلود کنه و آمرین و عاملین این حملهی ددمنشانه رو بازداشت و به دستگاه عادل قضایی مملکت بسپاره. چون در غیر این صورت ممکنه بعد از ۶۰۰ جلسهی تحقیق و تفحص مشخص شود حمله کار عروجعلی ببرزاده بوده که دلاش هنوز در گرو مهر اون ریشتراشهست که دفعهی قبل سعی کرد از کوی دانشگاه بدزده… زیاده عرضی نیست!» فیلم حمله گارد ویژه و لباس شخصیها به کوی دانشگاه: |
نظرهای خوانندگان
کاش جنبش سبز یک رسانه حد اکثری داشت. چیزی که بیشترین شباهت رو به مدل بی بی سی داشته باشهُ یعنی پخته و حرفه ای ولی خوب مشخصا با هدف هماهنگی و دیالوگ بین مردم آزادی طلب ایران باشه..
-- بدون نام ، Feb 26, 2010 در ساعت 08:47 PMدر واقع پروژه اين پازل تيکه تيکه داره جفت و جور ميشه.وقتي هاشمي که در طرفداري از جنبش دودلي نشون ميداد تا بلاخره با فشار سپاه طرف آقا رو گرفت ، دل رهبرم گرم شد که کفه حالا به نفعش چرب شد ، حالاميتونه تا ميتونه گازش بده . اون داره در واقع نقشه سپاه رو پيش مي بره که سران جنبش رو کيش و مات کنه و ريشه حريف رو يکبار برا هميشه از جا بکنه و سلطنت و هم موروثي کنه . ولي حاج " آقا " معادلاتش حسابي بهم ريخته ، کلکش کندس باميد خدا با همين نيروي سبز اهورئي ...
-- رو زبه طوس ، Feb 26, 2010 در ساعت 08:47 PMامیدوارم روح تمام کشته شدگان حوادث اخیر با پیروزی غرورآفرین مردم عزیز کشورم آرام گیرد.
-- فریدون ، Feb 27, 2010 در ساعت 08:47 PMمخصوصا حوادث غیرانسانی کوی دانشگاه.
میجنگیم ، میمیریم ، ذلت نمیپذیریم
طلوع خورشید آزادی را از فردای سبز ایران زمین بوضوح میبینم.