رادیو زمانه > خارج از سیاست > وبلاگ خوانی > «مرگ را اگر تکذیب نکنند بیشک صاحب میشوند» | ||
«مرگ را اگر تکذیب نکنند بیشک صاحب میشوند»لیدا حسینینژادlida@radiozamaneh.comسهشنبه ۲۲ دی مسعود علیمحمدی، استاد دانشگاه تهران، نزدیک منزل خود، بر اثر یک انفجار تروریستی کشته شد. این در حالی است که خبرگزاریهای داخل کشور مانند فارس، ایرنا یا تابناک، زمینهی فعالیت مسعود علیمحمدی را انرژی هستهای گزارش کردهاند.
ظرف مدت کوتاهی پس از انتشار این خبر، گروهی موسوم به «انجمن پادشاهی ایران» مسئولیت این ترور را بر عهده گرفتند که البته پس از چند ساعت انجمن پادشاهی این خبر را تکذیب کرد. مهدی محسنی در وبلاگ خود «جمهور» مینویسد: «صدا و سیمای حکومتی در ایران به سرعت به پوشش این اتفاق پرداخته و با دعوت از نمایندگان اصولگرای مجلس، انگشت اتهام را به سوی امریکا، اسرائیل و گروههای اپوزیسیون نشانه رفته است. همچنین رسانههای حکومتی حامی دولت احمدینژاد معتقدند که این ترور به دلیل زمینهسازیهای جریانات معترض به نتیجهی انتخابات و برای ضربه زدن به توانمندیهای هستهای جمهوری اسلامی صورت گرفته است». محمد جواد لاریجانی در گفتوگو با «تابناک»، ضمن تسلیت به مقام رهبری، گفته است: «دکتر علیمحمدی چهرهای کاملا شناخته شده در علم فیزیک نظری بود و تحقیقات ایشان در بارهی فیزیک هستهای بود». لاریجانی در ادامه میگوید: «این ترور نخست این که پرده از نقشهی دشمن جنایتکار کشور ما برداشته و نشان میدهد که توطئههای بزرگی علیه پیشرفت و توانمندی کشور ما در جریان است». جواد لاریجانی در مورد اعتقادات سیاسی این استاد دانشگاه، به تابناک گفته است: «ایشان از اساتید بسیار متدین و طرفدار انقلاب و ولایت فقیه بوده و با نهادهای گوناگون علمی کشور همکاری داشته است. او آدمی پاکباختهی انقلاب بود و برای عزت کشورمان، آنچه در توان داشت انجام میداد و هرجا که نیازی به حضور او بود، شرکت میجست». در همین رابطه، سایت «کلمه» ترور مسعود علیمحمدی را مانند ترور سید علی حبیبی موسوی، خواهرزادهی میرحسین موسوی در روز عاشورا، مشکوک خوانده است. این در حالی است که با بررسی لیست استادان حامی میرحسین موسوی در انتخابات، مشخص شده که مسعود علیمحمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران، از حامیان میرحسین موسوی در انتخابات بوده است.
احسان یکی از وبلاگنویسانی است که در وبلاگاش به روشن شدن موضوع کشته شدن دکتر علیمحمدی میپردازد. این وبلاگنویس که از دانشجویان دکتر علیمحمدی بوده، در «دالان سبز» به چند نکته اشاره میکند. یکی این که: «ایشان اصلا هم دانشمند هستهای نبوده؛ ذرات بنیادیکار بوده است». این وبلاگ نویس از کسانی که خبرها را تنظیم و منتشر میکنند، انتقاد میکند که: «حتی به خودشان زحمت ندادهاند یک بار اسم این بنده خدا را توی گوگل جستوجو کنند یا بروند سایت دانشکدهی فیزیک دانشگاه تهران یا سایت خودش و گرایشاش را ببینند. دوم این که اینهایی که خبر از متعهد و انقلابی بودن استاد ما میدهند، البته درست میگویند. ولی ایشان به شدت انقلابی درستی بودند. سبز بود؛ به چه شدتی!» احسان در وبلاگاش ادامه میدهد: «روز ۲۵ خرداد من از پردیس انقلاب دانشگاه آمدم دانشکدهی فیزیک؛ داشتم برای دانشجوها و استادها تعریف میکردم که تو تجمع انجمن اسلامی، از دفتر میرحسین زنگ زدند و گفتند که امروز حکم تیر دادهاند و نروید. برگشت به من گفت: جوون! از گلوله نترس. جلوی اینها باید ایستاد. گلوله اولش درد دارد. بعد من جدا رفتم، آن تظاهرات را. او هم برداشته بود مینیبوس گرفته بود، بچههای دانشکده را برده بود تظاهرات. سوم این که هفتهی پیش یک جلسهی بحث سیاسی توی دانشکده راه انداخته بود. گفته بود: من همدورهی لیسانس دانشجو، کدیور و عبدی بودم. فعال انجمن هم بودم. باید بحث کرد. میگفت: یک عده بهم گفتهاند این جلسات را تعطیل کن، راه نیانداز. ولی من گوش نمیکنم. ادامه میدهم این جلسات را. چهارم این که اولین دانشآموختهی دورهی دکترای داخل کشور بوده و استاد تمام دانشگاه تهران». یکی دیگر از وبلاگنویسانی که در مورد کشته شدن این استاد دانشگاه در وبلاگاش نوشته، مسیح علینژاد است.مسیح علینژاد کشته شدن مسعود علیمحمدی را ادامهی پروژهی ترورهای زنجیرهای میداند. او مینویسد: «خبرگزاریهای حامی دولت، فارس و شبکهی خبر و پرستیوی و حتی سخنگوی وزارت خارجهی دولت درصدد برآمدند تا مسعود علیمحمدی را حامی دولت و بسیجی و متعهد و دانشمند هستهای و غیره معرفی کنند و هیچ کسی حتی یک اشارهی کوچک هم در خبرهای رسمی و دولتی نکرد که آنکه ترور شده سبز بوده، از هواداران میر حسین موسوی بوده، ناماش در لیست استادان دانشگاه حامی کاندیدای اصلاحطلبان بود و برگزار کنندهی مراسم مناظرهی بعد از انتخابات در دانشگاه تهران بوده است». مسیح علینژاد مینویسد: «در قاموس دولت دوستان ایران تنها ترور کسی میتواند صدرنشین خبرها شود که متعهد و انقلابی و بسیجی و هستهای باشد. برای همین از استاد دانشگاهی که قربانی شده است، چنین تصویری ساختند و ساعاتی خبرش را روی خروجی خبرهای خود قرار دادند. اما ماه که پشت ابر نمیماند». مسیح در ادامه مینویسد: «من از طریق یکی از استادان فیزیک نظری که استاد آقای علیمحمدی نیز بوده است او را شناختهام. با ایشان که در تهران و یکی از دانشگاههای تهران مستقر است، صحبت کردهام و تاکید میکند که علیمحمدی فعالیتی در زمینهی فیزیک هستهای نداشته است. همچنین خبرنگاری که به تازگی در تهران با ایشان در یک مهمانی همراه بوده است، تاکید میکند که ایشان بیشک از حامیان اصلی موسوی بوده و در این روزها هم بسیار پیام به او رسانده بودند تا فعالیتهایش را دانشگاه متوقف کند». این وبلاگنویس ادامه میدهد: «برای من اصلا مهم نیست که ایشان سبز بود یا بسیجی؛ آنچه مهم است دشواری پذیرش نگاه انحصارطلبانهی آنان است که مرگ ما را اگر تکذیب نکنند بیشک صاحب میشوند تا در موردش خبررسانی کنند». مسیح در ادامه به مرگ ندا آقاسلطان و علی موسوی حبیبی اشاره میکند و در پایان هم مینویسد: «اگر چه اما و اگرهای بسیاری در محافل سیاسی ایران نسبت به ارتباط انجمن پادشاهی با دستگاه اطلاعاتی ایران وجود دارد و بسیاری بر این باورند که وزارت اطلاعات ایران با تحرکات مشکوک، قصد دارد تحت لوای انجمن پادشاهی برخی اقدامات مشکوک در ایران را سازماندهی کند و سپس آن را به جنبش سبز ایران مرتبط کند. اما فارغ از همهی این اما و اگرها، باید پرسید آیا قتلهای زنجیرهای اینبار در شکل دیگری قرار است فضای داخلی ایران را ملتهب کند؟ پس از ترور خواهرزادهی موسوی ، نقشهی ترور کروبی و شلیک گلوله به سمت ماشین ایشان و اینک ترور استاد دانشگاه حامی موسوی، آیا باید تلخ و سخت منتظر اجرای پروژهی ترور زنجیرهای در ایران بود؟» اما در پایان، نگاهی داریم به وبلاگ «مجمع دیوانگان» که گویا این وبلاگنویس به همهی جناحها انتقاد دارد. او مینویسد: «هنوز خیلی زود است که در این کشور آدمی معنای خود را پیدا کند. اینجا انسان واژهای تهی از معنا است که برای درک شدن نیازمند محتوا است. اینجا وقتی کسی میمیرد، بیاهمیتترین موضوع این است که یک انسان جاناش را از دست داد. اینجا ارزش آن است که هوادار میرحسین به انسان میدهد و یا وفادار به ولایت. اینجا سر جنازه بیشتر دعوا میشود تا بر سر انسان». |